محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832750001
جاي جشن عروسي و ماه عسل به ديدار امام رفتيم
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جاي جشن عروسي و ماه عسل به ديدار امام رفتيم
حكايتي تكراري در زمان جنگ تحميلي وجود داشت كه خلاصهاش ميشد رزمندهاي به جبهه رفت، جنگيد، شهيد شد و خانوادهاي عزيزي را از دست داد.
نویسنده : عليرضا محمدي
حكايتي تكراري در زمان جنگ تحميلي وجود داشت كه خلاصهاش ميشد رزمندهاي به جبهه رفت، جنگيد، شهيد شد و خانوادهاي عزيزي را از دست داد. اما وقتي توي همين ماجراي تكراري ريز ميشوي، جهاني تازه پديدار ميشود به عمق يك دنيا عشق و علاقهاي كه بين اين رزمنده و خانوادهاش وجود داشت. حالا مادري يا همسري از اين رزمنده باقي مانده بود كه بايد داستان رزمندگي را همچنان ادامه ميداد. ميايستاد، ميجنگيد، تنها ميماند و... بالاخره ميساخت. داستان همسران شهدا كه عموماً در عنفوان جواني يار خود را از دست ميدادند، از همين ماجراهاي غريبي است كه اگر بارها بشنويم، باز هم تازگي دارد. آخر همه عشق و علاقه يك زن، لباس رزم پوشيده و به جبهه رفته بود. «آن هم وقتي كه همسرش تنها 17 سال داشت و كودك چند ماههاش را به آغوش ميكشيد.» اين سطور گوشهاي از داستان زندگي فخري افتخاري، همسر شهيد غلامرضا جوكار است كه دقايقي همكلامش شديم تا يك دنيا حرف و خاطره را برايمان بازگو كند. قلم قاصر است به اندازه زمان و مجالي كه در اختيار داريم. اما به هرحال اين ماييم و 22 ماه زندگي مشترك يك زن و خاطرات يك شهيد. خانم افتخاري چطور با شهيد جوكار آشنا شديد و كلاً چقدر با هم بوديد؟ من متولد 1344 هستم، 14 سالم بود كه با واسطه خواهرم، غلامرضا به خواستگاريام آمد و عقد كرديم. از اين زمان تا شهادت او كه در آذرماه 1361 بود، سه سال و خردهاي طول كشيد. ما يك سال بعد يعني در سال 59 ازدواج كرديم و ماحصل 22 ماه زندگي مشتركمان يك فرزند به نام امير بود. از همين 22 ماه هم شايد چهار، پنج ماهش را بيشتر در كنار هم نبوديم، غلامرضا به دانشكده افسري شهرباني در تهران ميرفت و هفتهاي تنها دو روز به اصفهان ميآمد و در خانه بود. فرصتي هم اگر پيش ميآمد به جبهه ميرفت و اين طور شد كه در همين چند ماه در كنار هم بودن، شيرينترين لحظات زندگيام رقم خورد. انگار دخترهايي كه در دهه شصت و با وضعيت جنگ در آن روزگار زندگي خود را شروع ميكردند، معيارهاي خاصي براي ازدواج و زندگي مشترك داشتند؟ بله، اغلب ما ميدانستيم كه داريم در شرايطي بنيان زندگيمان را پايهريزي ميكنيم كه جنگي به اين كشور تحميل شده و جوانان براي حفظ كشور و نظام اسلامي به جبهه ميروند. خصوصاً جواناني مثل غلامرضا با آن تقوا و احساس مسئوليتي كه نسبت به انقلاب داشتند، مشخص بود آرام و قرار نخواهند داشت و در مسير جهاد قدم ميگذارند. خود من وقتي كه با همسرم آشنا شدم و ازدواج كرديم، هميشه ميدانستم او شهيد خواهد شد. حتي وقتي كه با هم به تشييع شهدا ميرفتيم، احساس ميكردم مردم دارند غلامرضا را روي دوش ميبرند. يا در گلزار شهدا عكس همسرم را به جاي تصاوير شهدا ميديدم، در حالي كه آن زمان غلامرضا در كنارم بود و با هم قدم ميزديم. با چنين تصوري و تنها با عشق و علاقهاي كه بينمان وجود داشت زندگي مشتركمان را آغاز كرديم. به كمترينها قانع بودم و همين كه او در كنارم بود، راضي بودم. ما وقتي عقد كرديم تنها 20 يا 30 مهمان داشتيم. عروسي هم نگرفتيم و به جايش قرار شد به تهران برويم و خدمت امام برسيم. آن هم چون ايام دهه فجر بود، ميسر نشد و با سادهترين شرايط و كمترين امكانات زندگيمان را شروع كرديم. زندگي در كنار كسي كه مسير جهاد را در پيش گرفته، چه حس و حالي داشت؟ از خلقيات شهيد بگوييد. غلامرضا به واقع امام را دوست داشت و هميشه سخنراني ايشان را گوش ميكرد و هر وقت كه به دانشكده ميرفت و امكان گوش كردن حرفهاي ايشان را نداشت از من ميخواست آنها را ضبط كنم و بعد كه ميآمد گوش ميداد. ايشان جمعه شب به تهران ميرفت و چهارشنبه غروب از دانشكده به اصفهان برميگشت. هميشه هم ساعت 3 صبح به خانه ميرسيد. نماز شب ميخواند و بعد نماز صبح و سپس به اتفاق هم صبحانه ميخورديم و ترك دوچرخه غلامرضا مينشستم و به خانه والدينم و سپس مادر ايشان ميرفتيم. همه چيز ساده اما فوقالعاده زيبا و دوست داشتني بود. ما حتي تلويزيون و پنكه نداشتيم. پول خرجي را كم كم جمع ميكردم و ملزومات اوليه زندگي را تهيه ميكردم. غلامرضا اهل ماديات نبود. خيلي وقتها با صداي گريههاي نماز شبش از خواب بيدار ميشدم. او پنج شنبهها كه خانه بود براي فاميل كلاس احكام ميگذاشت و با وجود ضد انقلاب و شرايط ناامني كه آن ايام وجود داشت، دو شبي كه در خانه بود براي نگهباني به مسجد ميرفت. مادر ايشان بيماري پاركينسون داشت و من ميديدم كه اين مرد چطور به مادر بيمارش خدمت ميكند و هيچ چيز برايش كم نميگذارد. وقتي شهيد شدند چند سالتان بود، از آن روزها بگوييد. اصلاً به شما چه گذشت؟ من 17 سالم بود. امير پسرمان هشت ماه و نيم داشت كه پدرش به جبهه رفت. آن روز را خوب به خاطر دارم. غلامرضا مرتب امير را ميبوسيد و در آغوش ميگرفت. بعد عكس ما را براي اولين و آخرين بار از توي كيفش درآورد و جاي ديگري گذاشت. گفتم: غلامرضا ديگر ما را دوست نداري؟ گفت: چرا، اما ميخواهم وقتي كه به جبهه ميروم همه تعلقات دنيايي را از خودم دور كنم تا مبادا حب شما مانعم شود. بعد رفت و كمتر از دو ماه بعد خبر آوردند مجروح شده است. اولين روزهاي آذرماه 1361 بود. برف سنگيني باريده بود كه برادرانم به دنبالم آمدند و گفتند غلامرضا مجروح شده و او را به تهران بردهاند. ميگفتند پايش زخمي شده اما من گفتم اگر زخمش سطحي است چرا به اصفهان نياوردندش؟ به هرحال با بليتي كه خدا بيامرز پسرخاله شهيدم براي خود و همسرش گرفته بود، با پرواز به تهران رفتيم. غلامرضا را در بيمارستان سعادتآباد تهران ديدم. آنجا بود كه فهميدم تركش به شكمش خورده است. به او خون تزريق ميكردند و شرايط مساعدي نداشت. از پزشكش پرسيدم كه گفت تمام اجزاي داخلي بدنش مثل معده و روده و ريه و طحالش از بين رفته است. من وقتي متوجه شدم خيلي بيتابي ميكردم. اما غلامرضا گفت: آرام باش. من از روحيه خوب تو خيلي تعريف كردهام. حالا نشان بده كه چقدر صبرت زياد است. پس مدتي مجروح بودند و شما توانستيد ايشان را در بستر ملاقات كنيد؟ روحيهاش چطور بود؟ روحيهاش واقعاً عالي بود. به دليل مجروحيتهاي شديدي كه داشت، دكترها به ايشان آب نميدادند. تا جايي كه سه بار پوست زبانش از خشكي جدا شد. اما از ما كه سعي ميكرديم جلويش چاي يا آب ننوشيم ميخواست بخوريم تا او خيالش جمع باشد. وقتي كه غلامرضا به جبهه ميرفت، امير نه دندان داشت و نه نميتوانست راه برود. دندان امير را در بيمارستان نشانش دادم كه خيلي ذوق كرد. گفتم راه هم ميرود. از من خواست امير را روي زمين بگذارم تا ببيند. دو قدمي به زحمت راه رفت و بعد گفت مواظب باش تا مبادا زمين بيفتد. خيلي به امير علاقه داشت. برايم جالب بود كه غلامرضا در بيمارستان از من ميخواست دعا كنم آنجا شهيد نشود. دوست داشت باز به جبهه برگردد و روي خاكهاي تفتيده جنوب و غرب كشورمان به شهادت برسد. مرتب از من ميخواست به ياد مظلوميت حضرت زينب كبري(س) بيتابي نكنم و صبور باشم. چطور به شهادت رسيدند؟ 21 آذرماه 1361 بود كه غلامرضا پس از 20 روز مجروحيت به شهادت رسيد. روز قبلش برف زيادي باريده بود. من كه در منزل يكي از اقوام ايشان بودم، نتوانستم به ملاقاتش بروم. شدت بارش برف زياد بود و فاميل ما در تهيه بنزين به مشكل برخورده بود. آن زمان بنزين كوپني بود و سخت گير ميآمد. به خاطر بارش برف حتي تلفن هم قطع شده بود و نتوانستيم با بيمارستان تماس بگيريم. شب قبل در منزل يكي از اقوام مهمان بوديم. دلشوره عجيبي به جانم افتاده بود. بيقراري ميكردم و امكان رفتن به بيمارستان وجود نداشت. همان شب ساعت 3 به ناگاه از خواب پريدم و گريه كردم. حدس زدم كه براي غلامرضا اتفاقي افتاده است. ايشان از چهار روز قبل بيهوش شده بود. هر كسي به عيادتش ميرفت متوجه نميشد اما من كه ميرفتم چشمانش را باز ميكرد و با هرچه قدرت در دستش مانده بود دستانم را ميگرفت و فشار ميداد. همان شب شهادتش هم ساعت 24 به ناگاه چشمش را باز كرده و خواسته بود امير را به ديدنش ببرند. خدا حفظ كند خانم گودرزي پرستارش را، ايشان سعي كرده بود با ما تماس بگيرد اما تلفن قطع بود. حتي تصميم گرفته بود آمبولانسي را به دنبال ما بفرستد اما آدرس نداشتند و به اين ترتيب غلامرضا در حسرت آخرين ديدار فرزندش به شهادت رسيد. و شما مانديد و فرزندي شيرخواره و يك دنيا تنهايي. اين وضعيت را چطور تحمل كرديد؟ من 17 سال بيشتر نداشتم و در نبود پدربزرگ امير حتي در گرفتن حق سرپرستي او به مشكل برخوردم. در دادگستري به من ميگفتند كه تو خودت هنوز به سن قانوني 18 سال نرسيدهاي و نياز به سرپرست داري، چطور ميخواهي فرزندنت را سرپرستي كني. ميخواهم بگويم با آن سن و سال كم، از دست دادن همسر چيزي نيست كه بشود به راحتي تحمل كرد. در حالي كه فرزندي هم داري و بايد برايش هم مادر باشي و هم پدر، اما دلم آرام بود كه غلامرضا در مسيري رفت كه ارزشش را داشت. قبلاً اشاره كردم كه هميشه ميدانستم او روزي به شهادت ميرسد. اصلاً سعادت شهادت حق او بود كه به آن رسيد. حالا درست كه يك دنيا تنهايي برايم باقي مانده بود. خانمها بهتر ميدانند كه همسر يك زن همه عشق و اميد اوست. اما خدا صبري به من داده بود كه توانستم همه اين سختيها را تحمل كنم. تصور اينكه او در راه درستي قدم گذاشته بود، بهترين تسكين و آرامشبخش بيقراريهايم بود. به نظر شما تفاوت شرايط يك مادر شهيد و يك همسر شهيد در چيست؟ مادر همه زندگياش فرزندانش هستند. من خودم مادر هستم و خوب درك ميكنم كه يك مادر شهيد چه احساسي ميتواند داشته باشد. اما ديد يك زن به همسرش تفاوتهايي دارد. تمام عشق يك زن در همسرش خلاصه ميشود و او همه عشقش را از دست ميدهد. پس از شهادت همسرتان وجودش را در زندگيتان مشاهده كردهايد؟ بارها و بارها در لحظه به لحظه زندگي وجود او را احساس كردهام. زماني كه امير دو سال بيشتر نداشت مريضي سختي گرفت و به شدت تب كرد. من به خدا گفتم بعد از غلامرضا ديگر امير را از من نگير. همان شب خواب ديدم غلامرضا با لباس رزمش آمد و شربتي را به امير داد. از خواب كه بيدار شدم ديدم تبش فروكش كرده و تا همين الان كه جواني 33 ساله است، ديگر هيچ وقت تب نكرده است. يا ميتوانم بگويم واسطه ازدواجم با آقامصطفي خود غلامرضاست. من اصلاً قصد ازدواج نداشتم. تا اينكه شهيد به خوابم آمد و گفت ازدواج كن و تو ديگر همسر آقامصطفي ميشوي. در خواب گفتم خجالت نميكشي اين حرف را ميزني من همسر تو هستم. اما شهيد گفت تو بايد ازدواج كني و جالب اينجاست كه تا آن لحظه همسر كنونيام را نميشناختم و نميدانستم او كيست. بعدها ايشان به خواستگاريام آمد و فهميدم اسمش مصطفي است و از قضاي روزگار متوجه شديم آقامصطفي و شهيد همسنگر بودهاند. اينكه در قرآن آمده شهدا زندهاند، بارها به من ثابت شده است. ما در لحظه به لحظه زندگي وجود شهيد غلامرضا جوكار را احساس كردهايم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]
صفحات پیشنهادی
نمایش ˈدیدار به ماه و آیینهˈ از بستک به جشنواره تئاتر استانی راه یافت
نمایش دیدار به ماه و آیینه از بستک به جشنواره تئاتر استانی راه یافت بندرعباس - ایرنا - سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بستک گفت نمایش دیدار به ماه و آیینه از گروه نمایش فانوس از این شهرستان به بیست و ششمین جشنواره تئاتر استانی راه یافت حجت الاسلام عبدالرضا شیبانی روز شنسرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بستک خبر داد «دیدار به ماه و آیینه» سومین افتخار حضور متوالی بستک
سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بستک خبر داددیدار به ماه و آیینه سومین افتخار حضور متوالی بستک در جشنواره تئاتر هرمزگانسرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بستک از راهیابی نمایش دیدار به ماه و آیینه به بیست و ششمین جشنواره تئاتر استانی خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از بستک حجتدر هفتمین دوره جشنهای مردمی زیر سایه خورشید؛ سفیران امام مهربانیها به دیدار زندانیان اصفهانی رفتند
در هفتمین دوره جشنهای مردمی زیر سایه خورشید سفیران امام مهربانیها به دیدار زندانیان اصفهانی رفتنددر آستانه میلاد امام مهربانیها حضرت رضا ع خدام حرم مطهر رضوی وارد زندان مرکزی اصفهان شدند به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از ستاد خبری هفتمین دوره جشنهای مردمی زیر سایه خورشیدخوشبینی ظریف پس از دیدار با اشتون/توافق جامع تا سه ماه دیگر
خوشبینی ظریف پس از دیدار با اشتون توافق جامع تا سه ماه دیگر ظریف من پس از گفتوگو با خانم اشتون کاملا خوشبین هستم که این مسئله برنامه هستهای ایران را در موعد مقرر حل و فصل کنیم به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز وزیر امور خارجه ایران که بمحمودرضا برازش در جشنواره صنعت چاپ: ورود ۶۰۰ هزار تن انواع محصولات چاپی طی ۹ ماه گذشته به کشور
محمودرضا برازش در جشنواره صنعت چاپ ورود ۶۰۰ هزار تن انواع محصولات چاپی طی ۹ ماه گذشته به کشورمحمودرضا برازش با بیان اینکه برآورد میشود سالانه بیش از 20 هزار میلیارد ریال محصولات چاپی به کشور وارد میشود گفت در 9 ماه گذشته بیش از 600 هزار تن انواع محصولات چاپی با تیراژ تقریبی 7گلستان، میزبان سومین جشنواره منطقه ای تئاتر سوره ماه
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱ ۱۱ معاون فرهنگی و هنری حوزهی هنری گلستان گفت سومین جشنوارهی منطقهای تئاتر سوره ماه به میزبانی استان گلستان برگزار میشود که 9 اثر نمایشی از 13 شهریورماه در استان به اجرا و رقابت میکنند به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در گلستاندیدار کارکنان و جمعی از هنرمندان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با امام جمعه فاروج
دیدار کارکنان و جمعی از هنرمندان اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با امام جمعه فاروج خبرگزاری پانا جمعی از هنرمندان شهرستان به همراه سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با امام جمعه شهرستان فاروج حجت الاسلام و المسلمین قلی زاده دیدار کردند ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۰ شهريور ساعت 08 56 به گزارش خبماهی و گربه به جشنواره فیلم فوکوئو ژاپن راه یافت
ماهی و گربه به جشنواره فیلم فوکوئو ژاپن راه یافت تهران - ایرنا - شهرام مکری با ماهی و گربه به جشنواره بین المللی فیلم فوکوئوکا ژاپن رفت به گزارش روز شنبه خبرنگار سینمایی ایرنا این جشنواره از امروز شنبه به مدت 10 روز در شهر فوکوئوکا ژاپن آغاز به کار می کند در این جشنواره 32امام جمعه موقت رودبار: دشمن از طریق ماهواره به دنبال نابودی فرهنگ سنتی ملتها است
امام جمعه موقت رودبار دشمن از طریق ماهواره به دنبال نابودی فرهنگ سنتی ملتها استامام جمعه موقت رودبار گفت دشمنان از طریق ماهواره به دنبال نابود کردن فرهنگ سنتی ملتها و مسلط کردن سبک زندگی و فرهنگ آمریکایی بر همه مردم دنیا هستند به گزارش خبرگزاری فارس از رودبار حجتالاسلام سیدجشن ميلاد امام رضا(ع) و عطرافشاني گلزار شهداي اسکو با عطر حرم رضوي
۱۸ شهريور ۱۳۹۳ ۱۰ ۱۹ق ظ جشن ميلاد امام رضا ع و عطرافشاني گلزار شهداي اسکو با عطر حرم رضوي همزمان با سالروز ميلاد فرخنده شمس الشموس خادمين و سفيران امام رضا عليه السلام فضاي گلزار شهداي اسکو را عطر آگين و از والدين شهيد والامقام مهدي داننده ديدار کردند به گزارش خبرگزاري موججشن میلاد امام رضا (ع) و قرعه کشی یک خودرو برای تماشاگرا
جشن میلاد امام رضا ع و قرعه کشی یک خودرو برای تماشاگرا مراسم جشن میلاد امام رضا ع پیش از مسابقه پرسپولیس و تراکتوسازی برگزار میشود به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران حجتالله بهمنی مدیر روابط عمومی سازمان لیگ اعلام کرد در هفته هفتم مسابقات لیگ برتر فوتبال پیش از دیداقرار گرفتن در صراط حق الهی بزرگترین کرامت است/ جشن ولادت امام رضا (ع) باشکوه تر از هر سال برگزار شود
استانها غرب همدان آیت الله محمدی قرار گرفتن در صراط حق الهی بزرگترین کرامت است جشن ولادت امام رضا ع باشکوه تر از هر سال برگزار شود همدان – خبرگزاری مهر نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه همدان گفت قرار گرفتن در صراط حق الهی از بزرگترین کرامت هاست و منحرف شدن از این مبا حضور خادمان امام رئوف جشن بزرگ ضامن آهو در جیرفت برگزار شد + تصاویر
با حضور خادمان امام رئوفجشن بزرگ ضامن آهو در جیرفت برگزار شد تصاویربا حضور خادمان امام رئوف جشن بزرگ ضامن آهو در جیرفت برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از جیرفت جشن بزرگ ضامن آهو شنبه شب با حضور خادمان بارگاه ملکوتی امام رضا ع در جیرفت برگزار شد این مراسم با نور افشانی و بردر 5 ماهه نخست سال جاری 4200 مورد دیدار با خانوادههای معزز شاهد و ایثارگر انجام شده است
در 5 ماهه نخست سال جاری4200 مورد دیدار با خانوادههای معزز شاهد و ایثارگر انجام شده استمدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی گفت در پنج ماهه نخست سال حدود 4 هزار و 200 مورد دیدار با خانوادههای معزز شاهد و ایثارگر در قالب طرح سپاس انجام شده است به گزارش خبرگزاری فارس اجشن شبانه گیلانی ها در میلاد ستاره هشتم آسمان امامت
جشن شبانه گیلانی ها در میلاد ستاره هشتم آسمان امامت خبرگزاری پانا گیلان در شب میلاد امام رضا ع غرق نور و شادی شد ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۶ شهريور ساعت 12 29 به گزارش خبرنگار پانا مردم گیلان در شب میلاد عالم آل محمد ص با حضور در مرقد مطهر حضرت فاطمه اخری خواهر امام رضا ع و نیز آقاسیدجلامرضیه افخم در جمع خبرنگاران مطرح کرد تلاش وزارت امور خارجه برای تقویت بخش بینالملل جشنواره امام رضا(ع)/ضرورت
مرضیه افخم در جمع خبرنگاران مطرح کردتلاش وزارت امور خارجه برای تقویت بخش بینالملل جشنواره امام رضا ع ضرورت تسری سیره اهلبیت ع به سایر کشورهاسخنگوری وزارت امور خارجه با بیان ضرورت تسری سیره اهلبیت ع به سایر کشورها گفت تلاش ما بر این بوده که مشارکت کشورهای خارجی در جشنوارهجامعه هنری باید از جشنواره امام رضا (ع) حمایت کند
فرهنگ و هنر سینمای ایران رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد جامعه هنری باید از جشنواره امام رضا ع حمایت کند رئیس سازمان سینمایی معتقد است جشنواره امام رضا ع فرصت خوبی برای دیده شدن هنرمندانی است دل در گرو فرهنگ ناب رضوی دارند و جامعه هنری باید بیشترین حمایت را از این جشنواره د-
گوناگون
پربازدیدترینها