واضح آرشیو وب فارسی:الف: آیا آموزش عالی در کشور توسعه پیدا کرده است؟
بخش تعاملی الف - علیرضا داودزاده مقدم
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۷
در سال های اخیر ظرفیت مراکز آموزش عالی کشور به شکل چشم گیری افزایش یافته است به گونه ای که اکنون تمامی دانش آموزان میتوانند بعد از اتمام دوره متوسطه به سهولت وارد دانشگاه شوند. امری که تا ده سال پیش به خواب و رویا می ماند. این افزایش ظرفیت به قدری گسترده بوده است که برخی از دانشگاه های کشور با معضل کمبود دانشجو مواجه شده و گاهی برای جذب دانشجو اقدام به تبلیغات نیز می کنند.با کمال افتخار باید گفت که ایرانیان در طول تاریخ از ملل سرآمد در علم و دانش بوده و تعلیم و تعلّم همواره در ایران به عنوان یک ارزش والا مطرح بوده است. حضرت محمّد(ص) در این باره فرموده اند: اگر دانش در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین ایران بدان دست خواهند یافت.بنابراین افزایش ظرفیت دانشگاه ها و به تبع آن افزایش تعداد دانشجویان کشور را می بایست پدیده ای بسیار خجسته محسوب کرد، امّا پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر توسعه را مفهومی کمّی و کیفی بدانیم، آیا می توان گفت که آموزش عالی درکشور توسعه یافته است؟پاسخ به این پرسش ساده نیست، از یک سو می دانیم که با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و افزایش خودباوری در میان جوانان ایرانی جنبش علمی بزرگی در کشور آغاز شد و خوشبختانه در بسیاری زمینه ها شاهد شکوفایی و درخشش علمی در عرصه های جهانی بوده ایم, تا جایی که اکنون کشورمان با تولید بیش از ۳۲ هزار مقاله در سال, مقام شانزدهم تولید علم جهان را در دست دارد و در جایگاهی بالاتر از کشورهایی مانند روسیه و سوییس قرار می گیرد.امّا از سوی دیگر نمی توان چشم بر این واقعیت بست که بسیاری از دانشگاه های کشور فاقد حداقل استانداردها هستند و به جای فعالیّت های علمی و آموزشی و پژوهشی تنها به چاپ مدرک می پردازند. دانشگاه هایی که اعضای هیئت علمی آن دانش خود را بروز نمی کنند و سال هاست مطالعه را رها کرده اند. دانشگاه هایی که کوچکترین ارتباطی با مراکز علمی دیگر چه در سطح بین المللی و چه در سطح ملّی ندارند و در بهترین حالت دارای فضا و امکانات آموزشی در سطح یک دبیرستان هستند.به راستی چه دلیلی وجود دارد که چهار سال از عمر جوانان کشور در این مراکز ضایع گردد. اگر قرار است دانشجو در دانشگاه ثبت نام کند و بعد از چهار سال بدون آموخته قابل توجهی فارغ التحصیل شود، بهتر نیست که مدرک کارشناسی در همان نیمسال نخست به وی اعطاء شود و از چندین سال رفت و آمد بی حاصل جلوگیری شود؟آیا می توان شخصی را که مدرک کارشناسی و یا حتّی بالاتر در دست دارد امّا هیچ گونه دانشی از رشته ی تحصیلی خود ندارد را دانش آموخته نامید؟اکنون به پرسشی که در ابتدای یادداشت مطرح شد باز می گردیم، آیا در سال های اخیر آموزش عالی در کشور توسعه پیدا کرده است؟متأسفانه پاسخ منفی است، اگرچه کشورمان به کسب موفقیت های بزرگ علمی نائل آمده است که مسلّماٌ باعث غرور هر ایرانی است امّا این افتخارات نباید مانع از درک این واقعیّت شوند که دانشگاه های کشور نتوانسته اند به موازات رشد کمّی، رشد کیفی داشته باشند. در واقع کیفیّت فدای کمیّت شده است. ظرفیت ها به شکل شتاب زده و غیراصولی افزایش داده شده اند بدون اینکه به کیفیّت آموزش توجه شود. وجود چهار میلیون دانشجو در کشور اگرچه نیکوست امّا نباید باعث شود که آموزش عالی کشور را توسعه یافته فرض کنیم و از برنامه ریزی برای رشد کیفی دانشگاه ها غافل شویم.به منظور تحقّق سند چشم انداز کشور و کسب جایگاه نخست علمی و فناوری در سطح منطقه لازم است که وزارت علوم، رشد کیفی مراکز آموزش عالی را نه یک گزینه بلکه یک ضرورت حیاتی بداند و پیش از آنکه این معضل ابعاد گسترده تری پیدا کند، با جدیت تمام از افزایش ظرفیتها جلوگیری نموده و دانشگاهها را ملزم به افزایش کیفیت آموزشی کند. چرا که بیش از این احتیاج به مدرک تحصیلی نیست و آنچه مورد نیاز است تخصص است. در صورت برنامه ریزی آگاهانه و اجرای صحیح این امیدواری وجود خواهد داشت که دانشگاه های کشورمان در آینده ای نه چندان دور هم از بعد کیفیّت و هم از بعد کمیّت سرآمد دانشگاه های خاورمیانه و آسیا شوند و درخشش های علمی کشور نیز با شتاب بیشتری ادامه یابند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]