واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شهر فرنگ در قطار شهری تهران بزرگ - ایرنا - گویا نفرین دخترک، کارسازشده بود زیرا خانمی که همه دستمال های کاغذی دخترک فروشنده را می خرید به مسافران قطار شهری گفت: توی قطار قبلی که از این دختر خرید نکردم، آنقدر من را نفرین کرد که عذاب وجدان گرفتم.
دختر انکار کرد و گفت: خانم من کی تو را نفرین کردم، من گدا هستم و گدایی می کنم، چه کار دارم که تورا نفرین کنم...
مسافر گفت: یک ساعت پیش چقدر من را نفرین کردی...
اما خانم گرفتار عذاب وجدان، همه دستمال های دخترک را خرید.
سرانجام دختر دست از انکار برداشت و گفت: شاید خواهر دو قلوی من باشد که در خط دیگر مترو دستمال می فروشد.
اینجا بود که زن خریدار، متوجه شد از دختر بچه 9 ساله ای رو دست خورده است.
** خودکار ویژه (تقلب) امتحانات:
آقایی فروشنده، به راحتی در واگن ویژه بانوان دست فروشی می کرد، خودکارهای لیزری اش را به مسافران نشان می داد و معتقد بود این خودکارها در روزهای امتحان به کار می آیند، خودکارهایی که پس از روشن شدن چراغ لیزر آن، نوشته های نامرئی روی دست و کاغذ را نمایان می کرد.
فروشنده برای تاکید بر ادعای خود روی سقف واگن خط هایی کشید و پس از روشن کردن چراغ لیزر مشخص شد که بر روی سقف قطار، چه هنرنمایی هایی کرده است.
** لباس ارزان تر از آبمیوه:
این همه ی ماجرا نبود در ادامه راه، فروشنده دیگری مانتوهای جلو باز، از همین هایی که امروزه با ساپورت پوشیده می شود و حرف و حدیث آن به مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شده است، را تنها به قیمت 15 هزار تومان می فروخت و معتقد بود آبی کاربنی آن پرفروش ترین رنگ است.
مسافران با شنیدن قیمت 15 هزار تومان گفتند که در برخی از نقاط شهر با این پول نمی توان حتی یک لیوان آبمیوه خرید و گلویی تازه کرد؛ بنابراین مسافران، یکدیگر را تشویق به خرید می کردند.
** کودکان شاد با شوت:
در یکی از ایستگاه ها شخص دیگری با سرو صدا وارد قطار شد و از مسافران خواست تا با هزار تومان کودکان را شاد کنند، او تبلیغ نوعی اسباب بازی می کرد که به گفته خودش ˈتوپ شوت کنˈ نام داشت و می شد با آن کودکان را خوشحال کرد.
حال چگونه می شود فرزندان پرتوقع این دوران که هر یک بر اریکه پادشاهی تکیه زده اند را با یک شیء مخروط شکل و دسته ای کوچک که نخی بیست سانتی آن را به توپی به اندازه یک نخود وصل کرده، خوشحال کرد، خود داستان دیگری است.
هنوز به مقصد نرسیده بودیم و نمی دانستیم که قرار است در این مسیر چه چیزهای دیگری ببینیم، که خانمی به عنوان فروشنده لباس های زیرزنانه وارد مترو شد...
این تنها لحظاتی از آن چیزی است که در درون شهر فرنگ مترو یا همان قطار شهری روی می دهد و پیامدهایی نیز به دنبال دارد.
مترو یا همان قطار شهری، مملو از دست فروشانی است که اجناس مختلفی را به مسافران این وسیله حمل ونقل عمومی عرضه می کنند و گویا قرار است این مسافران همه اجناس را بخرند و کرایه خانه، هزینه دانشگاه فرزندان و شاید هزینه زیاده خواهی و چند خط موبایل و ... برخی از فروشندگان را نیز تامین کنند.
قطار همچنان به حرکت خود ادامه می دهد ...
گزارش از : معصومه آقاامینی
تهرام/7244/1565
13/05/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]