تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844263591




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی و نقد نگاه پست‌مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی و نقد نگاه پست‌مدرنیسم به تعلیم و تربیت ارزش‌ها
مهم‌ترین نقاط ضعف نگاه پست‌مدرنیست‌ها به تعلیم و تربیت ارزش‌ها ، نداشتن مبانی متقن و قابل دفاع عقلی، ستیز با واقعیت‌های تکوینی، معرفت‌های یقینی و ارزش‌های جاودانی است که موجب گسیختگی اندیشه‌های پست‌مدرنیستی و گرفتار آمدن در دام تضادها و حتی تناقضات آشکار شده است.



بخش دوم اهداف تربیتی 1 نهادینه کردن کثرت‌گرایی پست‌مدرنیست‌ها با اعتقاد به پلورالیسم، مدعی‌اند که حیات انسان دارای یک هدف غایی و مشخص نیست، بلکه هرجامعه به فراخور ارزش‌هایی که پذیرفته است، دارای اهداف سیال و متغیر خواهد بود. تعلیم و تربیت باید تلاش کند که کثرت‌گرایی و پذیرش فرهنگ‌های مختلف را در درون فراگیران نهادینه نموده، و از این طریق هم‌پذیری اجتماعی را در جامعه گسترش دهد (رهنما، 1388، ص 12؛ پورشافعی، 1388، ص 34). به‌اعتقاد پست‌مدرنیست‌ها، جوامع غربی که برای یک‌سان‌سازی فرهنگی و جهانی‌سازی تلاش می‌کنند، اوضاع کنونی تعلیم و تربیت را ضروری و تغییرناپذیر می‌دانند و تأکید دارند که معلمان باید تابع همین نظام باشند. درحالی‌که، مدارس باید سنگرهای مهم جهت ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی باشند و معلمان و فراگیران باید نقش و مسئولیت خود را در قبال ایجاد تغییرات و نجات دادن جهان از سلطه ایفا نمایند. از مهم‌ترین اهداف تعلیم و تربیت این است که احساس مسئولیت اجتماعی در برابر دیگران، از جمله کسانی که بر روی حواشی زندگی اجتماعی قرار دارند و به‌عنوان «بیرونی‌ها» شناخته می‌شوند، تقویت گردد. به‌عبارت دیگر، هدف رشد هویت‌های متکثر دانش‌آموزان است تا بتوانند با نابرابری مبارزه کنند و حقوق اساسی انسانی را گسترش دهند (اوزمن، 1386، ص 434؛ بهشتی، 1389، ص 287). 2. مرجعیت زدایی پست‌مدرنیسم، نسبت به ارزش‌ها و نظام‌هایی که خود را مرجع، فراگیر و زوال‌‌ناپذیر می‌دانند، نگاه خصمانه دارند و معتقدند که هیچ‌گونه مرجعیت و اقتدارگرایی مورد پذیرش نیست. با توجه به برساخته بودن ماهیت انسان و نظام‌های ارزشی، باید هرگونه جزم‌گرایی و اقتدارگرایی را کنار زده و برای همة فرهنگ‌ها و نظام‌های ارزشی، ارج یکسان قایل باشیم و انسان همساز با فرهنگ و ارزش‌های اجتماعی خود آنها تربیت کنیم. باید تلاش نمود از طریق تعلیم و تربیت، فرهنگ تحمل دیگران، یعنی «هرآنچه را برای خود روا می‌داری برای دیگران نیز روا داشته باش»، در جامعه نهادینه کرد. گفتمان اجتماعی که از روش‌های تربیتی مهم پست‌مدرنیسم به‌حساب می‌آید، پدیدآورندة احساس مسئولیت اجتماعی در برابر حاشیه‌نشین‌ها، و بیرونی‌ها است. مراد از حاشیه‌نشین‌ها نه لزوماً حاشیه‌نشین‌های جغرافیایی، بلکه حاشیه‌نشین‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی‌اند (بهشتی، 1389، ص 287؛ پورشافعی، 1388، ص 33). هنری ژیرو، نظریه‌پرداز آمریکایی در تعلیم و تربیت، نوعی نظام تعلیم و تربیت مرزی را پیشنهاد می‌کند که در آن بسیاری از اهداف سنتی تعلیم و تربیت نادیده گرفته شده‌اند. تعلیم و تربیت مرزی، فرصت لازم را برای دانش‌آموزان فراهم می‌کند تا با منابع و مراجع چندگانه‌ای درگیر شوند که کدهای مختلف فرهنگی، تجارب و زبان‌ها را تشکیل می‌دهند. این بدان منظور است که دانش‌آموزان این کدها را بشناسند و با آنها به‌طور انتقادی برخورد کنند و از محدودیت‌های آنها آگاه شوند(ژیرو، 1388، ص 716؛ فرمهینی، 1389، ص 128). 3. برقراری عدالت و نفی برتری طلبی پست‌مدرنیست‌ها با رویکرد انتقادی که به نظام سلطه، عملیات «جهانی‌سازی» و انواع تبعیضات رایج مذهبی، ملی، نژادی، جنسیتی و غیره دارند، رهایی جوامع از این تبعیضات و بی‌عدالتی‌ها را مهم‌ترین شعار و هدف خود اعلام می‌کنند. به همین دلیل، در مباحث تربیتی مهم‌ترین هدف تربیتی را کوشش برای رهایی‌بخشی فراگیران از بی‌عدالتی‌های رایج و حاکم بر نظام‌های آموزشی می‌دانند. آنها تأکید دارند که مدارس و نظام‌های تربیتی باید نقشة فهم فرهنگی حاکم بر جهان را تغییر دهند. فراگیران باید به مرحله‌ای برسند که دریابند ظلم و بی‌عدالتی واقعیت‌هایی تغییرناپذیر و جزء سرشت جوامع بشری نیستند. همچنین آنها باید درک کنند که تا چه اندازه تجربه‌های فردی آنان تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار دارد (اوزمن، 1386، ص 434ـ435؛ بهشتی، 1389، ص 287). آنان در مقابل سیاست‌ »جهانی‌سازی» و شعار «جهانی‌شدن» غرب، سیاست دفاع از «محلی‌گرایی» و شعار «بومی‌گرایی» را مطرح می‌کنند و معتقدند که هدف اصلی جهانی‌سازی، استعمار و استثمار کشورهای فقیر است. این هدف تربیتی پست‌مدرنیسم، از همان ایدة آنان مبنی بر توجه به دیگری و احترام به همة فرهنگ‌ها و نظام‌های ارزشی ناشی می‌شود (پورشافعی، 1388). مک لارن در کتاب زندگی در مدراس (1994)، خاطرنشان می‌سازد که هدف مشترک از تعلیم و تربیت انتقادی، تقویت ضعیفان و غلبه بر نابرابری‌های و بی‌عدالتی‌هاست. در این مکتب، مدارس مؤسساتی هستند که در قبال ستم‌دیدگان احساس مسؤلیت می‌کنند و به تقویت فردی و اجتماعی آنان می‌پردازند (اوزمن، 1386، ص 431ـ432). 4. آموزش برای خودسامانی کسب علم و دانایی صرف، یا یادگیری فنون و متخصص شدن در رشته‌های علمی نمی‌تواند هدف باشد. مهم‌ترین هدف تعلیم و تربیت باید این باشد که فراگیران را برای مشارکت فعال در عرصه‌های سیاسی ـ اجتماعی و ایجاد تحولات و اصلاحات اساسی، که تغییر اوضاع اسف انگیز گروه‌های اجتماعی حاشیه‌نشین و تحت سلطه را، رقم بزنند، آماده کند (بهشتی، 1389، ص 301). از نظر هنری ژیرو، تربیت برای تقویت و نیرومندسازی فردی و اجتماعی، بر گردآوری دانش، تقدم اخلاقی دارد، اگرچه کسب دانش، همراه با تقویت و نیرومندسازی انجام می‌گیرد.  به‌اعتقاد مک لارن هدف اولیه از تقویت فردی و اجتماعی، رشد تعهد دانش‌آموزان برای یک دگرگونی اجتماعی است که گروه‌های به حاشیه رفته، به‌ویژه ستمدیدگان فقیر را ارتقا بخشد (اوزمن، 1386، ص 435؛ فرمهینی، 1389، ص 128). ریچارد رورتی با طرح انسان آرمانی، که بیش از همه «خودآفریننده» است، معتقد است که تعلیم و تربیت باید درجهت این خودآفرینندگی گام بردارد. مدارس باید به همة دانش‌آموزان اجازه دهند که شانس خودآفرینندگی داشته باشند تا توانایی‌های خود را به فعلیت برسانند و نشان دهند. نظام تربیتی باید به فراگیران این فرصت را بدهد که ظرفیت انتقادی خود را برای مبارزه و تغییر صورت‌های سیاسی و اجتماعی موجود ـ به جای سازگاری صرف ـ گسترش دهد. تعلیم و تربیت، باید به‌جای تربیت شهروندان صرفاً خوب، به تربیت شهروندان انتقادی همت گمارد؛ شهروندانی که قادر به درک و تشخیص تناقضات، نابرابری‌های اجتماعی و سلطه باشند (فرمهینی، 1389، ص 133-134). 5. محو آرمان شهرگرایی پست‌مدرنیست‌ها، هیچ‌گونه پیش‌بینی قطعی برای آینده را قبول ندارند و غایت‌گرایی تاریخی را به‌شدت رد می‌کنند. هیچ‌گونه قانون‌مندی کلی تاریخی و مراحل اجتناب‌ناپذیر در تاریخ وجود نداشته و نخواهد داشت. ادعایی که آگوست کنت و ماتریالیسم تاریخی در خصوص قانون‌مندی و مراحل معین تاریخی داشتند، امر بدون دلیل و بلکه نامعقول است. چنان‌که خوش‌بینی ادیان الهی نسبت به پایان جهان و ایدة منجی آخرالزمان نیز ادعای بدون دلیل و غیرقابل قبول است. آیندة جهان الزاماً بهتر از حال و گذشته نخواهد بود؛ زیرا هرگونه پیش‌بینی قطعی و حتی اطمینان‌آور از آینده غیرممکن است. بنابراین، نباید اهداف تعلیم و تربیت را برحسب خوش‌بینی، بدون دلیل نسبت به آینده تعریف کنیم. اینکه در نظام‌های موجود تعلیم و تربیت، غایت‌گرایی تاریخی به‌عنوان یک هدف لحاظ شده است، یک انحراف و ملاحظه بدون دلیل، به‌حساب می‌آید (پورشافعی، 1388، ص 33). پست‌مدرنیست‌ها همچنین پایان‌باوری را رد می‌کنند و نظریاتی همچون پایان فلسفه، پایان تاریخ و غیره، از دیدگاه آنان مردود است. اینکه هایدگر از پایان متافیزیک سخن می‌گوید، یا فوکو یاما معتقد است که با فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی، به پایان تاریخ رسیده‌ایم و غیره هیچ‌کدام صحیح نمی‌باشد (فرمهینی، 1389، ص 23). 6. تحکیم دموکراسی از نظر پست‌مدرنیست‌ها، تعلیم و تربیت ذاتاً‌ روندی با هدف ایجاد یک جامعة دموکراتیک و مساوات‌خواه است. آنان معتقدند که دموکراسی در دوران مدرنیته به‌عنوان عنصری مطلوب تحقق نیافته و بیشتر در جهت استیلای یک فرهنگ خاص متمرکز شده است. به همین دلیل، بزرگ‌ترین مانعی که بر سر راه دموکراسی حقیقی وجود دارد، به حاشیه رانده شدن گروه‌های اجتماعی به‌واسطة نژادپرستی، جنسیت‌گرایی، ملی‌گرایی و غیره می‌باشد که جهانی‌سازی موردنظر آمریکا بارزترین مصداق آن به‌حساب می‌آید (همان، ص 128 و 130). ژیرو معتقد بود که تعلیم و تربیت انتقادی به‌جای ردّ کردن زبان سیاست، باید آموزش عمومی را با ضروریات یک دموکراسی انتقادی پیوند دهد. وی در انتقاد از ایالات متحدة آمریکا می‌گوید: ایالات متحده به‌جای آنکه الگوی دموکراسی باشد، نسبت به نیاز به مبارزه برای شرایطی که دموکراسی را به‌جای عملی بی‌روح به فعالیتی واقعی تبدیل می‌کند، بی‌اعتنا شده است.... مدارس باید به مکان‌های تعلیم و تربیت انتقادی، در خدمت آفریدن قلمروی عمومی از شهروندانی که قادر به اعمال قدرت بر زندگی خودشان و به‌ویژه بر شرایط ایجاد و تحصیل دانش باشند، تبدیل شوند. این یک تعلیم و انتقادی است که تا انداه‌ای به‌واسطة تلاش برای آفریدن تجربه‌ای زنده از قدرت‌بخشی به اکثریت عامه تعریف شده است. به‌عبارت دیگر، زبان تعلیم و تربیت انتقادی باید مدارس را به‌مثابة حوزه‌های عمومی دموکراتیک بنا نهد (ژیرو، 1388، ص 714). اصول تربیتی پست‌مدرنیسم سخن گفتن از اصول، که طبعاً نوعی کلیت و قطعیت در آن نهفته است، در پست‌مدرنیسم نمی‌تواند به‌معنای متعارف باشد، بلکه آنچه که تحت عنوان اصول تربیتی پست‌مدرن بیان می‌شود، راهبرد‌های نسبتاً کلی پست‌مدرنیست‌ها به مقولة تعلیم و تربیت است. 1. پرهیز از جزم‌گرایی ازآنجایی‌که تعلیم و تربیت فرایندی دوسویه است، پست‌مدرنیسم مهم‌ترین اصل تربیتی را پرهیز از جزم‌گرایی، توجه به نظرات شاگردان و گفت‌وگوهای انتقادی در کلاس درس می‌داند. معلمان نباید ارزش‌های پذیرفته‌شدة خود را به فراگیران تحمیل کنند، بلکه باید به فراگیران اعتماد و احترام داشته و برای ارزش‌ها و اظهارنظر آنان ارج فراوان قایل باشند (بهشتی، 1389، ص 290؛ فرمهینی، 1388، ص 128). به‌عقیدة آنان، اگر محققان می‌خواهند در بهبودی برنامه‌ها و فعالیت‌های تربیتی سهیم باشند، نیازمند این هستند که نگاه‌های خود را فراتر از ارزش‌های پذیرفته‌شدة خود و اظهار باورهای قطعی یا احساس روشنی شخصی، ببرند و از دگم‌اندیشی اجتناب نمایند... آنها باید در جست‌وجوی باورهایی باشند که: 1. از طریق تحقیقات دقیق و همه‌جانبه به‌دست آمده باشد؛ 2. احتمالاً صادق باشند، به بیان کوتاه آنان نیازمند جستجوی معرفت‌اند (Philips, 2000, p. 4). 2. توجه به اصل پویایی و پیشرفت به عقیدة پست‌مدرنیست‌ها، تن دادن به خطاپذیری نظریه و انعطاف نسبت به نظریات جدید، همچنین فرا رفتن از ارزش‌های پذیرفته‌شده، مستلزم پویایی و پیشرفت نظام‌های تربیتی خواهد شد. همان‌گونه که ابطال‌گرایی پوپر نیز قایل است، پی‌بردن به خطای یک نظریة پذیرفته‌شده یک گام مترقی به‌حساب می‌آید. در پی حقیقت و معرفت بودن راجع به موضوعات مهم، ممکن است به ناکامی بیانجامد، اما ترک کردن تحقیق و پای فشردن بر یک نظریه، تن دادن به باوری است که تقریباً به‌صورت یقینی ناقص است. درحالی‌که، اگر به تلاش‌های خود جهت کسب معرفت ادامه دهیم و برای ارزش‌های مورد قبول دیگران ارزش قایل شویم، بالاخره ضعف نظریة معرفتی و نظام ارزشی خود را درک کرده و نظریة بهتر و موجه‌تری را جایگزین خواهیم کرد؛ زیرا انعطاف‌پذیری و جستجوهای جدید در حد بسیار زیادی موجب انکشاف، خلاقیت، نوآوری و پویایی می‌گردد. ازآنجایی‌که اندیشمندان علوم تجربی به ضعف و خطاپذیری خود اذعان نمودند و در پی ترقی و پیشرفت بیشتر بودند، به مطلوب دست یازیدند. محققان و معلمان علوم تربیتی نیز باید همچون محققان علوم طبیعی از خطا و آزمایش و ابطال نظریة خود هراس نداشته باشند، بلکه همواره به پویایی و پیشرفت بیاندیشند. این مهم تنها زمانی دست‌یافتنی است که نقدپذیر و معتقد به گفتمان جمعی باشیم و از جزم‌گرایی دوری کینم (Philips, 2000). 3. اصل قرار دادن آزادی‌های فردی اخلاق نباید از سوی گروه و یا دسته‌ای از بزرگسالان، والدین، معلمان، مدیران، مردها و سایر گروه‌های برتر جامعه نسبت به دیگران تحمیل گردد، بلکه هر شخص باید خود آفریننده اخلاق و عامل به آن باشد. در این زمینه، لیوتار می‌گوید: باید در زمینة دانش و ارزش از اقتدارطلبی کاسته و در مقابل به عامل خودتعیین‌گری و استقلال افراد توجه زیادی صورت گیرد. در این دیدگاه، به عدم ارائة آموزش‌های اخلاقی و یا بی‌محتوا کردن این نوع آموزش‌ها توصیه نمی‌شود، بلکه از نظر اینها معلمان و دانش‌آموزان بر روی پروژه‌های گروهی در زمینه‌های مختلف مانند «ادبیات»، «ارزش‌ها»، «نگرش‌ها» و غیره، باید کار ‌کنند، اما از تحمیل باورها و ارزش‌ها به فراگیران و اقتدارطلبی در عرصة آموزش، باید اجتناب نمایند (رهنما، 1388، ص 12). به عقیدة آنان تربیت مبتنی بر اطاعت و فرمانبری با آزادی‌های اساسی سازگاری ندارد. ازاین‌رو، نظام‌های تربیتی نباید حقوق و آزادی‌های فردی افراد را محدود نموده و آزادی فکری آنان را زیر پا بگذارد. باید به فراگیران اعتماد کرد و برای آنها زمینة مشارکت فعال را فراهم نمود، تا آنها خود هویت و نگرش‌های خویش را شکل دهند. پست‌مدرنیست‌ها، که نگران جانشین شدن روش‌های تلقینی به‌جای توسعة آزادی‌های فردی هستند، این پرسش را طرح می‌کنند که والدین، معلمان و مربیان از کجا این اقتدار و مشروعیت را پیدا کرده‌اند که به تربیت فراگیران بپردازند؟ (رهنما، 1388، ص 69). 4. قداست‌زدایی حساسیت‌زدایی نسبت به باورها و ارزش‌ها و عادی‌سازی هنجارشکنی، از اصول پست‌مدرنیست‌ها به می‌باشد. عقیدة آنان، از تمام امور قدسی، اعم از تمام شرایع، قوانین، نهادها و غیره، باید قداست‌زدایی کرد. لیوتار از «مشروعیت‌زدایی» انبوه قوانین اساسی و همه‌گیر در جامعه و کنار گذاشتن هرگونه فراروایت سخن می‌گفت. آنان به دلیل محله‌گرایی و انکار هرگونه ثبات و قطعیت، الگوهای ارزشی را قبول ندارند، بلکه معتقدند که متناسب با تنوع گروه‌ها، می‌تواند باورها و الگوهای بی‌شمار نیز وجود داشته باشد. اساساً الگو‌گرایی از نظر پست‌مدرنیست‌ها مذموم است. هرشخص باید متناسب با زمان، مکان و شرایط فرهنگی ـ اجتماعی خویش از یک سلسله ارزش‌ها پیروی کند و در طول زمان نیز باید متناسب با زمان ارزش‌های جدیدی را برگزیند. آنها که در این‌جهت به‌شدت از نیچه متأثرند، نه‌تنها مرگ خدا، بلکه مرگ دین و همة ارزش‌های فطری و فراگیر اخلاقی را اعلام می‌کنند (پورشافعی، 1388، ص 29؛ فرامهینی، 1389، ص 25). 5. دیگرپذیری از مهم‌ترین اصول تربیتی پست‌مدرن، دعوت به دیگرپذیری و پرهیز از خودمحوری است. اصطلاحاتی همچون «شنیدن صدای دیگران»، «توجه به حاشیه‌نشین‌ها»، «رواداری»، بیشترین فراوانی را در نوشتار و گفتار پست‌مدرنیست‌ها دارد. منظور آنان از «دیگری»، همة افراد و ارزش‌هایی است که به نفع ارزش‌های طبقه یا نژاد مسلط به حاشیه رانده شده‌اند. سیاه‌پوستان، اقلیت‌های نژادی و قومی، زنان و در کل طبقات پایین اجتماع مصادیق اصطلاح «دیگری» و «حاشیه‌نشینی» است. غیریت‌پذیری و توجه به همة فرهنگ‌ها و شنیدن همة صداها و خواندن همة روایت‌ها از دیگر مطالبات پست‌مدرنیسم است (پورشافعی، 1388، ص 33؛ فرمهینی، 1389، ص 22). 6. نفی مرزبندی‌های تصنعی بین علوم پست‌مدرنیست‌ها، به پیروی از جان دیویی، مرزبندی میان علوم مختلف را تصنعی می‌دانند و خواستار رفع این مرزبندی‌ها هستند. در مقابل، آنان از رویکردهای میان‌رشته‌ای در علوم دفاع می‌کنند. این اصل ریشه در ضدیت آنان با هرگونه نظام‌مندی و چارچوب مشخص دارد. به دلیل اینکه رشته‌بندی علوم به‌صورت رایج، متضمن اعتقاد به یک‌سلسه چارچوب‌های مشخص و تخطی‌ناپذیر است، پست‌مدرنیست‌ها با آن سر ستیز دارند بر اثر گسترش اندیشه‌های پست‌مدرن، مرزهای معرفتی میان رشته‌های دانشگاهی که روزگاری بس روشن به نظر می‌آمدند، امروزه، رنگ پریده به نظر می‌رسند. در این میان، توجه به نحوة تأثیرگذاری مطالعات فلسفی معاصر بر دیگر رشته‌ها و چگونگی تأثیر این رشته‌ها بر فلسفه حائز اهمیت است. این نوع گفت‌وگو و بارورسازی متقابل در تعلیم و تربیت نیز مشهود است (اوزمن، 1386، ص 426؛ بهشتی، 1389، ص 284). روش‌های تربیتی 1. گفت‌وگو و تبادل‌نظر ازآنجایی‌که زبان نقش انکارناپذیر در شکل‌دهی هویت‌های شخصی فراگیران دارد، نظریة انتقادی پست‌مدرن بر روش گفتمانی تأکید دارد. روش تعلیم و تربیت در این دیدگاه بیشتر براساس «گفت‌وگو» و «انتقاد» می‌‌باشد. در این روش، معلمان و دانش‌آموزان از یکدیگر می‌آموزند و نقش معلم بیشتر به‌عنوان یک فرد تسهیل‌گر است، نه کسی که در آموزش‌های خود اقتدار مطلق داشته باشد. گفت‌وگو به قصد تولید دانش و ارزش و نه کشف یا اثبات آنها صورت می‌گیرد. برای تولید دانش و ارزش، باید تمام فضای مدرسه، صحنة مشاجره و مباحثه و ایستادگی در برابر دانش‌ها و ارزش‌های دریافتی باشد. معلمان باید به فراگیران کمک کنند تا آنها بتوانند گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیک را که تعلیم و تربیت را در اختیار خود گرفته‌اند، درک نموده و برای رهایی از وضعیت موجود با تکیه بر گفتمان و فرهنگ مشارکتی راهکار اساسی پیدا کنند. با وجود نوعی نابرابری، که میان معلمان و فراگیران وجود دارد، تعامل کلاسی و روش گفت‌وگو باید به‌عنوان مسئلة حیاتی مورد توجه قرار گیرد. به علاوه، اینکه گروه‌های مختلف جامعه، با پذیرش اختلاف‌نظر، به گفت‌وگو روی می‌آورند، بیانگر رابطه‌ای انسانی و همبستگی اجتماعی، نیز هست (اوزمن، 1386، ص 442ـ443؛ فرمهینی، 1389، ص 154). 2. موقعیت‌گرایی به‌جای نظام‌گرایی برخلاف سایر مکاتب، که الگوهای متعین برای تربیت دارند، رویکرد پست‌مدرن شیوه‌های منظم و منسجم برای تربیت ندارد و در این جهت، آموزش‌ها و روش‌های اقتضایی مناسب هر موقعیت را که شدیداً نسبی نیز می‌باشد توصیه می‌کنند. به عقیدة آنان، روش آموزش باید به‌گونه‌ای باشد‌ که اعتماد و اطمینان قبلی به حقیقت ثابت و نظام‌مند را از هم فرو بپاشاند. برای مثال، درک و تشخیص این مطلب که تاریخ، روایتی ساختگی و حقیقت تاریخی امری غیرواقعی است، دانش‌آموزان را تشویق می‌کند که دربارة ساختارهای تاریخی مخصوص خود بحث و مذاکره کنند. حتی معلمان ریاضی نیز نگرشی خلاق و سازنده نسبت به گزاره‌های ریاضی در دانش‌آموزان خود پدید ‌آورند و به آنها تفهیم ‌کنند که این گزاره‌ها هرگز فراهم‌آورندة بازنمود عینی از جهان خارج نیستند (بهشتی، 1389، ص 300). 3. توجه جدی به آموزش رسانه‌ای پست‌مدرنیسم در همزیستی و انطباق با عصر رسانه‌هاست. رسانه‌ها بدون وقفه و به طرق گوناگون موجب سرگرمی، آموزش، تربیت و یا انحراف و گمراهی جامعه می‌شود. امروزه هیچ‌کس نمی‌تواند تأثیر و نقش رسانه‌ها را برای درک قدرت، که به‌شدت با دانش در هم تنیده شده است، انکار کند. تصاویر موجود بر صفحات رسانه‌های تصویری، همان اندازه می‌تواند برای یک کشور تهدیدکننده و خطرناک باشد که ناوگان تسلیحاتی که آن کشور را محاصره کرده است، یا هجوم موشک‌هایی که به سر آن کشور می‌ریزد. تأکیدی که پست‌مدرنیست‌ها نسبت به تقدم و اولویت تصورات، استعارات، نمادها و غیره در شکل‌گیری حقیقت و تربیت انسان‌ها دارند، ناشی از همین موضوع است. جهان پست‌مدرنیست‌ها به‌حدی سرشار از اطلاعات رسانه‌ای است و رسانه‌ها برای آنان به اندازه‌ای اهمیت دارد که گفته‌اند، فقط کپی‌ها وجود دارد (فرمهینی، 1389، ص 24). 4. اجتناب از الگوپذیری همان‌گونه که گذشت، پست‌مدرنیست‌ها نه‌تنها قایل به اشتراکات ذاتی و هویت مشترک انسانی نیستند، بلکه یک شخص واحد را نیز دارای هویت ثابت و مشخص نمی‌دانند. به عقیدة آنان، آنچه هویت شخص را می‌سازد، اوضاع و شرایط دایماً در حال تغییر حاکم بر جامعه و سلایق و علایق، ناشی از این شرایط است. به دلیل اینکه داشتن وجوه مشترک از اصلی‌ترین ‌مبانی الگوپذیری در تعلیم و تربیت می‌باشد، الگوپذیری در تعلیم و تربیت هیچ جایگاهی ندارد. در تعلیم و تربیت پست‌مدرنیستی نه‌تنها این بحث معنا ندارد، بلکه قداست‌زدایی از هرگونه الگوهای شایسته از مبانی ارزش‌شناختی آنان به‌حساب می‌آید. در نظام تربیتی، پست‌مدرنیسم تنها چیزی که مطمح‌نظر قرار می‌گیرد، رابطة معلم و شاگرد است و شاگرد نباید در پی‌الگوهای تربیتی در داخل و یا بیرون از کلاس باشد (پورشافعی، 1388، ص 41).   منابع اوزمن، هوارد آ و سموئل ام. کراور (1379)، مبانی فلسفی تعلیم و تربیت، ترجمه غلامرضا متقی‌فر و دیگران، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). اوزمن، هوارد آ و سموئل ام. کراور (1386)، فلسفة تعلیم و تربیت و چالش پست‌مدرنیسم، در: زمینه‌ای برای بازشناسی و نقادی فلسفه تعلیم و تربیت در جهان غرب، ترجمه و گردآوری سعید بهشتی، تهران، اطلاعات. بهشتی، سعید (1389)، تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران، بین‌الملل. پورشافعی، هادی و ناهید آرین، «پست‌مدرنیسم و دلالت‌های آن در تربیت دینی» (پاییز و زمستان 1388)، اسلام و پژوهش‌های تربیتی، ش2، ص 5-60. تاجیک، محمدرضا (1383)، بحران معرفت‌شناختی در عصر جهانی شدن، مجموعه مقالات جهانی شدن، فرصت‌ها و چالش‌های فراروی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، تهران، پژوهشکدة مطالعات راهبردی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران. رهنما، اکبر (1388)، درآمدی بر تربیت اخلاقی (مبانی فلسفی- روانشناختی و روش‌های آموزش اخلاق)، تهران، آییژ. ژیرو، هنری ای (1388)، به سوی تعلیم و تربیت پست‌مدرن، ترجمة مرتضی جیریایی، در: از مدرنیسم تا پست‌مدرنیسم، لارنس کهون، مترجم، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ هفتم، تهران، نی. شعاری نژاد، علی‌اکبر (1388)، فلسفه جدید تربیت، تهران، اطلاعات. فرمهینی فراهانی، محسن (1389)، پست‌مدرنیسم و تعلیم و تربیت، چ دوم، تهران، آییژ. Ritzer, George and Barry Smart (2001), Handbook of social theory, George, Sage Publication, London, Thousand Oaks, New Delhi, First published. Noddings, Nel (1995), Philosophy of Education, STANFORD UNIVERSITY, Westview Press, A Member of Perseus Books, L.L.C. Published in United States of America. Connor، D.J. (2010), The Nature & scope of Educational Theory, in: New Essays in the Philosophy of Education, ed. by Langford، Glenn & D.J. O Connor، International library of the philosophy of education, Routledge, first published in 1973. Philips, D.C. and Nicholas c. Burbules, Postpositivism and Educational Research, Rowman and littlefield publisher inc. London boulder, New York, Oxford. محمدآصف محسنی(حکمت) / دانشجوی دکتری فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)                  منبع: دوفصل‌نامة اسلام و پژوهش‌های تربیتی شماره 9 ادامه دارد/

93/05/01 - 02:01





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن