واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
فیسبوک تویتر Google+ Cloob مردان آسمانی10/ فرزند شهید:سربازان پدرم پس از گذشت 15 سال از شهادتش هنوز به یادش هستند کرمانشاه - ایرنا - دختر شهید ˈصفر چقازردیˈ می گوید؛ با اینکه بیش از 15 سال از شهادت پدرم می گذرد اما وی آنقدر خوش اخلاق و مهربان بود که هنوز همکاران و حتی سربازانش هم وی را فراموش نکرده و به یادش هستند.
به گزارش ایرنا، شهید والامقام سرهنگ ˈصفر چقازردیˈ متولد دی ماه 1330 در روستای چقازرد از توابع شهرستان کرمانشاه بود که تا دوره نوجوانی در روستای محل سکونتش سپری کرد و پس از آن برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر راهی شهر کرمانشاه شد.
شهید چقازردی در دوران تحصیل به نیروهای انتظامی شهرستان پیوست و با توکل بر خدا و تذهیب نفس وعشق به معبود و اسلام درجات نظامی را یکی پس از دیگری طی کرد و مفتخر به پوشیدن لباس افسری شد.
بواسطه لیاقت و وجود ارزشهای شخصیتی در شهید چقازردی وی عهده دار مسوولیت های متعددی در نیروی انتظامی کل کشور شد و آخرین مسوولیتش در زمان شهادت، فرماندهی حوزه انتظامی سیریک شهرستان میناب از توابع بندرعباس بود.
شهید چقازردی سرانجام در تاریخ 13 اردیبهشت ماه سال 1378 که مصادف با ماه محرم بود، در حین ماموریت و به هنگام بازدید از مقرهای تحت فرماندهی اش در مسیر حوزه انتظامی سیریک - میناب بندرعباس در حلقه اشرار و قاچاقچیان منطقه گرفتار شد و با یکی از همرزمانش به فیض عظمای شهادت نائل آمد و دو دختر و یک پسر از وی به یادگار مانده است.
ˈاعظم چقازردیˈ فرزند این شهید والامقام با عنوان اینکه پدرش فرمانده منطقه انتظامی شهرستان میناب استان هرمزگان بوده است، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به بیان ویژگی های اخلاقی و شخصیتی آن شهید پرداخت و گفت: پدرم در خوش اخلاقی و مهربانی چه در میان فامیل و چه در میان دوستان و همکاران و سربازانش شهره بود.
وی یادآور شد: اخلاق نیکو حسنه پدرم باعث شده بود که همه وی را دوست داشته باشند و این را می توان به راحتی از برخورد اقوام و همکارانش با خود او و ما به عنوان خانواده اش فهمید.
چقازردی تاکید کرد: امروز و در حالی که بیش از 15 سال از شهادت پدرم می گذرد اما هنوز همکاران و حتی برخی از سربازانش مدام با ما در حال تماس هستند و با احوالپرسی و دلجویی کردن به قول خودشان سعی دارند تا دینی که پدرم به گردنشان داشته را ادا کنند.
وی یادآور شد: سربازان پدرم در تماس با ما مدام ازخوبی های او سخن می گویند و اینکه چقدر خاطره های خوب از ایشان که فرمانده اشان بوده به یاد دارند.
این دختر شهید ادامه داد: پدرم هر40 روز یکبار به مرخصی می آمد و در هر بار حدود دو هفته کنار ما بود، در این مدت به طور مرتب از اقوام و بستگان سرکشی و حتی به بسیاری از نیازمندانی که می شناخت هم کمک می کرد.
وی با بیان اینکه پس از شهادت پدرم بود که فهمیدیم وی چه انسان خیری بوده است، خاطرنشان کرد: در آن زمان بود که آن افراد از کمک های مالی پدرم به خودشان صحبت کردند و ما آن موقع بود که فهمیدیم که وی با وجود اینکه از لحاظ مالی وضعیت خیلی خوبی هم نداشت اما تا چه میزان به نیازمندان کمک می کرده و مدام دغدغه آن ها را داشته است.
دختر شهید چقازردی افزود: پدرم در عمر 48 ساله اش قدمی جز برای رضایت خداوند برنداشت وهمیشه به جز انجام واجبات نسبت به انجام مستحبات نیز خود را مقید می دانست و واقعا لایق و برازنده شهادت بود و خوشحال هم هستم که به آرزویش دست یافت.
اعظم چقازردی یادآور شد: آنگونه که همکارانش تعریف می کنند پدرم مثل افرادی که به آن ها الهام می شود به او نیز قبل از رفتن به گشت زنی و قبل از درگیری با اشرار الهام می شود و به همین دلیل وضو می گیرد، نماز می خواند و سپس عازم منطقه برای سرکشی و گشت زنی می شود تا سرانجام در درگیری با اشرار مسلح به درجه رفیع شهادت نایل می شود.
وی در پایان آرزو کرد بتواند راه پدر شهیدش را که به سعادت و خوشبختی در هر دو دنیا ختم می شود، ادامه دهد.
7458/567
انتهای پیام /*
ارتباط با سردبير:
[email protected]
تماس بی واسطه با مسئولین
29/04/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]