واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۹
هوشنگ مرادی کرمانی با ابراز رضایت از اقتباس براساس کتابهایش، گفت دلایلی چون مسائل مالی، پیچیدگی داستانها و ممیزی سبب میشود کارگردانها از فیلمهای اقتباسی چندان استقبال نکنند. این نویسنده پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره اقتباس ادبی در سینمای ایران گفت: اصولا اقتباس یعنی اینکه محتوایی از ظرفی به ظرف دیگر برود. وقتی محتوا در ظرف دیگر رفت، شکل آن ظرف را به خودش میگیرد بنابراین محتوای ادبیات داستانی وقتی به سینما میرود تفاوتهایی در آن ایجاد میشود. سینما زمانمند است، 90 تا 120 دقیقه وقت دارد، اما ادبیات زمانبندی ندارد. این کارگردان را مجبور میکند براساس زمان بخشی از کارها را انتخاب کند برای همین من به عنوان نویسنده نمیتوانم انتظار داشته باشم که هرچه نوشتهام در فیلم بیاید. او در ادامه افزود: بسیاری از نویسندههای بزرگ مثل همینگوی اختلافشان با کارگردانهایی که از داستانهایشان فیلم ساختهاند در این است که معتقدند چرا در فیلم بخشی از اثرشان نیامده است اما من از فیلمهای ساختهشده براساس آثارم ناراضی نیستم. با بیش از 20 کارگردان کار کردهام؛ از فیلمهای کوتاه چنددقیقهیی گرفته تا «قصههای مجید» که چندین قسمت فیلم و سریال بر اساسش ساخته شد. همچنین با کارگردانان جوان و کارگردانهای قدیمی همکاری داشتهام و با هیچ کدامشان به مشکل برنخوردهام. هیچ جا هم کسی ندیده که من متنی اعتراضی بنویسم. شاید هم دلیل اینکه کارگردانها به سراغ کارهایم میآیند این باشد که من منعطف هستم و تعصبی ندارم. مرادی کرمانی درباره ویژگیهای آثاری که مورد اقتباس قرار میگیرند گفت: یکی از ویژگیهای این آثار ایجاز است. داستان باید کوتاه باشد، همچنین باید حامل فرهنگ گروهی از مردم باشد. از سویی نویسنده در داستان تعریف نکند بلکه نشان دهد. من از 16 سالگی با فیلم سروکار داشتم، آگهی سینمایی مینوشتم و هر فیلم را چندین بار میدیدم، همین سبب شده من تصویری بنویسم. برخی میگویند من آرزوی فیلمساز شدنم را در کتابهایم آوردهام. همچنین باید کنش و واکنشها موقعیت داستان را مشخص کند. نویسنده «قصههای مجید» درباره آثار موفق اقتباسی در سینمای ایران گفت: به نظرم یکی از کارهای موفق «دایی جان ناپلئون» بود و دیگری «شوهر آهوخانم» که در آنها صحنهپردازیها و بازیگران و گفتوگوها خیلی خوب کارگردانی شده بود. البته اقتباسهای داریوش مهرجویی از داستانهای خارجی هم بسیار موفق بوده؛ چون فکر مهرجویی فرنگی است و بومی فکر نمیکند؛ برای همین اقتباسهایش از کارهای خارجی خیلی خوب انجام شده است. در کارهای ایرانی هم آنهایی که نویسنده در کنار او بوده مانند فیلم «گاو» خیلی خوب از آب درآمده است. مرادی کرمانی همچنین درباره کم شدن تعداد فیلمهای اقتباسی گفت: از نظر من ریشه این موضوع تا حدی مسائل مالی است، چون نویسنده سالها برای نگارش کارش زحمت کشیده و داستانی را نوشته است، برای همین باید برای اقتباس از روی اثرش پول زیادی دریافت کند که رایت سینمایی یا حق اقتباس کارش را محول کند. بعد از آن باید شخص دیگری متن را به فیلمنامه تبدیل کند و یک کارگردان هم باید کار را کارگردانی کند بنابراین چندین نفر دستمزد دریافت میکنند. همین سبب میشود که برخی مغز و استخوان داستان را از نویسنده میگیرند و پوست و گوشت دیگری روی آن میکشند. البته دندانگردی نویسندهها هم که همکاران من هستند مؤثر است. او در ادامه افزود: البته موضوع دیگری هم هست. برخی داستانها در خودشان ایدئولوژی و تفکری دارند که در داستان مینشیند اما در فیلم درشت به نظر میرسد و همین سبب میشود که کار به سختی مجوز بگیرد. آن اثر بدون ایدئولوژی هم چیز دیگری ندارد، مانند بخشی از کارهایی که قبل از انقلاب نوشته شده است که به دلیل فضای حاکم بر جهان ایدئولوژیمحور هستند. همچنین بخشی از داستانها بسیار سخت هستند و سینمایی کردن آنها هزینه و تدارک بسیار میخواهد و سینمای ما هم سینمای کمجانی است و نمیتواند این هزینهها را تقبل کند چون فیلمهای ایرانی به دلیل نوع خاصی که دارند از سوی تلویزیونهای خارجی چندان خریده نمیشوند. این نویسنده همچنین گفت: مسائل اخلاقی هم اثرگذار است. در داستان موقعیتهای جنسی مطرحشده چندان به چشم نمیآید و روابط آدمها خیلی چشمگیر نیست اما وقتی همین روابط در فیلم تصویر میشود، خیلی به چشم میآید و حذف این روابط هم سبب میشود که داستان بریزد؛ برای همین استقبال از کارهای اقتباسی کم شده است. نویسنده داستان «مربای شیرین» سپس در پاسخ به این سؤال که چه چیزی باعث میشود بیشتر آثار اقتباسی کارهای موفقی از آب دربیایند گفت: کتابی که نوشته میشود نتیجه ذهنیت چندینساله نویسنده است و وقتی کسی آن را به فیلم تبدیل میکند اگر عمق داستان به پرده سینما منتقل شود، فیلم، فیلم ماندگاری خواهد شد. در جهان هم همین است و بیشتر فیلمهای مطرح جهان برپایه داستانهای مکتوب ساخته شدهاند. یکی از فیلمهایی که حتی نسخه سینماییاش از کتاب هم بهتر شده «بربادرفته» است. مخاطبان فیلمهای اقتباسی زیاد هستند چون مخاطبان کتاب اصلی هم به مخاطبان فیلم اضافه میشوند اما به دلایلی که گفتم کارگردانان کمتر از ساخت فیلمهای اقتباسی استقبال میکنند. البته کتابهایی هم هستند که امکان ساخت نسخه سینمایی از روی آنها بسیار دشوار است، مانند «صد سال تنهایی» مارکز و «بوف کور» صادق هدایت که آنچنان ذهنی و پیچیده هستند که ساخت اثر سینمایی از روی آنها ممکن نیست. مرادی کرمانی همچنین با اشاره به تجربه خود از ساخت فیلم بر اساس کتابهایش گفت: گاهی ساخت فیلم از روی کتاب سبب میشود مخاطب کتابها کمتر شود چون بعضی فکر میکنند وقتی فیلمی را دیدهاند که براساس کتابی ساخته شده است دیگر لازم نیست آن کتاب را بخوانند. ناشرها تجربه این موضوع را درباره کتابهای من داشتهاند در حالیکه همه داستان در فیلم نیامده است. همچنین خواندن کتابی که قبلا فیلمش را دیده باشیم سبب میشود که تصویرهای ذهنی ما از آن فیلم مانع تصویرسازی درباره کتاب بشود. اما به هر حال این اتفاق روی کتابهای من اثر نداشته است و برای مثال «قصههای مجید» به چاپ بیست و پنجم رسیده است. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]