محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844136299
شهريه نامه مدارس و دغدغه ها
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۲۱ تير ۱۳۹۳ (۰:۵۷ق.ظ)
شهريه نامه مدارس و دغدغه ها بکردم ثبت نامش با چند تا وام / گهي از بانک و گه از حساب بابام
به گزارش خبرگزاري موج، گويا هزينه هاي کمر نصف کن ثبت نام و نيز کمک هاي انسان دوستانه و کاملا اختياري و گاه خداي نکرده اجباري والدين به مدارس در کشور ما چندان هم تازگي نداشته و خاص اين چند ساله ي اخير نيست، چنان که شاعر معاصر، شادروان ابوالقاسم حالت (1298-1371)، هم نسبت به اين مسأله واکنش نشان داده و سروده:
بايد که کنم کم از شام و ناهارم / يعني که ز نان و ز پنير و ز خيارم
بايد بزنم از سر نان و شکم خويش / تا بچه ي خود را به دبستان بگذارم
دو بيت بالا حکايت از اين قصه ي پر غصه اي دارد که حال و روز بسياري از هموطنان ما هم چيزي از حال و روز آقاي ابوالقاسم حالت کم ندارد. اين وضعيت همانند زخم ناسوري است که ظاهرا هر ساله سر باز مي کند و منتظر دستان شفا بخشي است تا مرهمي بر زخم هايش ببيند. اما کو دريغا مرهمي! حدود دو سه دهه پيش ورود به دانشگاه براي جوانان اين مرز و بوم به رؤيا بدل شده بود و حال بايد بگوييم که اين رؤيا بين جوانان و به ويژه خانواده هاي آنان به مرحله ي تحصيل در دوره ي دبيرستان رسيده است. زمانه را چه ديدي! اگر همين گونه پيش برويم چه بسا که اين رؤيا تا چند سال ديگر حتي به مرحله ي خواندن و نوشتن هم پيش برود!!!
نقيضه ي شعري زير حال و روز بسياري از پدران و مادران در فصل ثبت نام فرزندانشان است که چند سالي است به صورت دغدغه اي فراگير و عمومي در حال رشد روزافزون است.
سلام مسوول ثبت نام فرزند/ منم هم آمدم با صد ترفند
شنيدستم شده شهريه افزون / بگو جانا چگونه من خورم نون
گرفتي شهريه با پول سرويس / گرفتي فوق العاده با پول پيش
بدادم پول آن با نذر و با ترس / که خواند اندکي نوباوه ام درس
کنون افتاده ام در زير قرضي / همي بفروختم من زير فرشي
زنم بفروخت اينک جواهراتش / که تا کردم فراهم هزينه هايش
بکردم ثبت نامش با چند تا وام / گهي از بانک و گه از حساب بابام
خلاصه بعد اين هفت خوان پولي / بشد نامش ثبت در فرم مديري
منم آن رستم با يال و کوپال / که کرد سهراب را اين گونه خوشحال
الا اي مدرسه! جان، قربان نامت / منم بودم به تو، اما؛ ارزان و راحت
تو که بودي گهي رام و فروتن / چرا گشتي کنون اين جور لگدزن؟
بکردي جيب من بي پول بالله / چه کردي تو بر فرزندم آگاه؟
تو که هر کنج صد گنجينه داري / بياموختي به فرزندم حسابي؟
اگر آموختي اين نون و آب است / بياموزش که چه تدبير کار است
«هادي بهي»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها