تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى‏رود، همچنان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804065490




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تربيت بدون فرياد!مي شود آيا؟


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تربيت بدون فرياد!مي شود آيا؟
روزهای زندگی
کد خبر: ۴۱۳۸۲۶
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۱ - 06 July 2014


 يك ساعتي مي شود كه تمام مراحل قبل از خواب را انجام داده ايم،مسواك زديم،آهنگ گوش داديم،تمام كتاب قصه ها را يك به يك ورق زديم و راجع به همه عكس هايش حرف زديم،در آخر در آشپزخانه صف كشيده ايم و تا جا داشتيم آب خورده ايم.همه سر جايمان مستقر مي شويم(طاها و تارا روي تخت هايشان و ما پايين روي زمين در فضاي  يك متري بين دو تخت)  بابا امير برق را خاموش مي كند تا بقيه اعمال از قبيل بسم الله و صلوات و تشكر از خدا و...را سر جايمان به جا بياوريم.به محض خاموش شدن برق تارا از جايش بلند مي شود و آب طلب مي كند،با هزار ترفند  برايش توضيح مي دهم كه به اندازه يك بشكه آب خورده و دلش درد مي گيرد و داستان دل دردهايش در شب هاي گذشته را برايش تداعي مي كنم تا دست از آب خواستن بر دارد.اما زهي خيال باطل...طبق اصول تربيتي بي توجه به غرغرهايش همراه طاها مراسم قرآن خواني را به جا مي آوريم  در حالي كه تارا سفت و سخت مقاومت مي كند كه حرف نزنيم و بسم الله نگوييم و ...يك بند پشت سر هم نق مي زند. يكباره انگار چيز جديدي به ذهنش رسيده باشد شروع مي كند به جيغ زدن و اصرار بر اينكه از تختش پايين بيايد و كنار ما بخوابد،كاسه صبرم در حال لبريز شدن است.سعي مي كنم از شيوه پرت كردن حواسش استفاده كنم و شروع مي كنم به قصه گفتن راجع به تمام وسايل موجود در اتاق و پشت سر هم از خودم داستان هاي تخيلي مي سازم كه مثلا ساعت بايد سر جاي خودش بخوابد و لباس ها در كمد،سر جاي خودشان هستند،فرش و تخت و پنجره و پرده همه در جاي خودشان هستند و خرس و الاغ و سگ و گربه و ...همه بايد سر جايشان بخوابند و ...تارا تمام مدت گوش مي دهد و به محض تمام شدن هر قصه  شروع مي كند به نق زدن كه "من مي خوام پايين بخوابم"،طاها خوابش برده،چشمهاي خودم سنگين شده طوري كه قربان صدقه اش كه مي روم دو تايش را در خواب مي گويم و يكي را در بيداري اما دست بر دار نيست.بابا امير وارد صحنه مي شود و پيشنهاد مي دهد كه همه بيرون مي رويم و در سالن كنار هم مي خوابيم،اما تارا پايش را در يك كفش كرده كه بايد در اتاق كنار ما بخوابد،همه خسته ايم.بابا تهديدش مي كند كه اگر آرام نشود بيرون مي رود و تارا بايد تنها بماند،صداي نق نق هايش حتي كم هم نمي شود،مي ترسم طاها هم بيدار شود،كلافه شده ام،واقعا خوابم مي آيد و  مي دانم خودش هم خسته شده اما انگار با زبان خوش و جانم قربانت آرام نمي گيرد.

قاطي مي كنم و از كوره در مي روم و با يك جيغ ماورا بنفش(بدون ترس از بيدار شدن طاها)اولتيماتوم مي دهم كه:" تارا بس كن،خستم كردي،از اين رفتارت بدم مياد،ديگه نمي خوام صداتو بشنوم."و آخرش هم يك "دختر ِ بي ادب"ِ جانانه اضافه مي كنم تا حسابي دلم خنك شود.همه اين ها را با عصبانيتِ تمام در صدمي از ثانيه آنقدر بلند فرياد مي زنم كه امير وحشت مي كند.و تارا به عنوان آخرين دفاع از خودش مي گويد "من بي ادب نيسم،مامان بدِ" و خاموش مي شود.بالاخره سكوت حاكم مي شود اما من ديگر خوابم نمي برد،نه از عذاب وجدان ِ جيغي كه كشيده ام ،كه خيلي هم كار خوبي كرده ام و به نتيجه رسيدم و دخترك بعد از اين همه كشمكش آرام شد.خوابم نمي برد از عصبانيت از دست تمام مشاورها و روانشناس ها وهمه اصول تربيت ِ بدون فرياد،كه واقعا گاهي حرف مفت مي زنند،كه خونسرد باشيد و تهديد نكنيد و برچسب نزنيد و چه وچه...من مانده ام كه اين همه مطالعه در جهت كسب آمادگي براي رفتار با كودك را اين موقع شب كجاي دلم بگذارم؟؟؟تيتر تمام مقاله ها و سايت ها و كتاب هايي كه دو سال است همه زندگي مادرانه ام را پر كرده و باعث شده فكر كنم عجب مامان روشن فكر و با مطالعه اي هستم مقابلم رژه مي رود و سعي مي كند وجدانم را قلقلك دهد ،اما من كوتاه نمي آيم ،حداقل الان در اين شرايط از برخوردم پشيمان نيستم.

يعني چه؟؟اصلا لازم است گاهي بچه را دعوا كرد.اصلا اين ها چه مي دانند بچه نق نقو و اعصاب خورد كن داشتن يعني چه كه اينقدر براي خودشان تز مي دهند،الحق كه نفسشان از جاي گرم بلند مي شود. اصلا گور باباي تمام نكات و روش هاي تربيتي و كتاب هاي مختلف برخورد با كودك.

مامان نرگس/ وبلاگ روزهای زندگی













این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن