واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۳ تیر ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۱
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - یادداشت روز مراد عنادی - کارشناس امور سیاسی ششمین دور مذاکرات هستهای بین گروه ۷ (ایران و ۱+۵ ) درحالی آغاز شده است که طرفین ۵ دور مذاکرات سخت و پیچیده را پشتسر گذاشتهاند. با توجه به اینکه ۲۹ تیر به عنوان پایان شش ماه مذاکرات هستهای بین طرفین برای امضای توافق جامع هستهای تعیین شده است؛ به نظر میرسد مذاکره کنندگان اکنون در ایستگاه آخر هستند. در مقطع کنونی و نظر به اینکه این دور از مذاکرات علاوه بر حساسیت طولانیتر از دورهای قبلی است دو سناریو متصور است: ۱ سناریوی خوشبینانه این است که دو طرف بر اساس قاعده بازی برد برد در روابط بینالملل به ملاحظات و دیدگاههای یکدیگر احترام گذاشته طرح اقدام مشترک را پذیرفته، توافق جامع هستهای را پس از گذشت یک دهه به عنوان یکی از پیچیدهترین پروندههای نظام بینالملل که در پیگیری و برونرفت از آن لشگری از بهترین دیپلماتها و حقوقدانان نقش داشتهاند را امضا کنند. بدون شک در صورت تحقق این سناریو قبل از همه این قدرت منطق و دیپلماسی است که بر منطق قدرت و شعار رنگ باخته همه گزینهها روی میز است پیروز میشود. ۲ سناریوی بدبینانه این است که بد اندیشان و رادیکالهای بیگانه با احترام به حق توسعه ملتها بر اساس زیاده خواهیهای بیمنطق و به تعبیر البرادعی مدیرکل سابق آژانس بر اساس تحلیل مقاصد یا نیت خوانی بخواهند قاعده بازی با حاصل جمع صفر را انتخاب کنند و در نتیجه توافق حاصل نشود که در آنصورت به گفته آقای ظریف وزیر امور خارجه همه چیز به حالت قبل باز میگردد و یا اینکه توافق شود مذاکرات در شش ماه بعدی استمرار یابد. واقعیت این است که با حضور پررنگ دیپلماتهای ورزیده و حضور ویژه ویلیام برنز در وین و انتشار یادداشت آقای جان کری در واشنگتن پست و آقای ظریف در لوموند به نظر میرسد هردو طرف مصمم به توافق هستند و به همین دلیل است که همزمان از همه سازو کارهای دیپلماتیک یعنی دیپلماسی رسمی دوجانبه ،چندجانیه و حتی دیپلماسی رسانهای برای طرح دیدگاهها و خطوط قرمز خود غافل نشدهاند. اما آنچه بر پیچیدگی این دور از مذاکرات افزوده و داغ بودن آن را مضاعف ساخته نه گرمای تابستان که اصرار دو طرف بر خطوط قرمزی است که از قضا خط قرمز طرف مقابل هم محسوب میشود، با این تفاوت که ایران بر خط قرمزهای واقعی و مبتنی بر مقررات npt، اساسنامه آژانس و حق توسعه ملتها اصرار دارد و امریکا و تروئیکای اروپا بر خط قرمزهای ساختگی که مبتنی بر حدس و گمان است پای می فشرد. جان کری وزیر خارجه امریکا در یادداشتی که در روزنامه واشنگتن پست نوشته به صراحت مینویسد ایران در جریان مذاکرات هستهای در ماههای گذشته به تعهداتش عمل کرده است یعنی نه بر تعداد سانتریفوٍژها افزوده است و نه نسبت به تکمیل راکتور آب سنگین اراک گامی برداشته است، علاوه بر این ایران ضمن همکاری کامل با بازرسان آژانس، اورانیوم با غنای ۲۰ درصد خود را تقلیل داده است. این نکات اعتراف صریح وزیر امور خارجه امریکا در خصوص پایبندی تهران به تعهدات توافقنامه ژنو است، اما نکته قابل تامل در یادداشت جان کری اشاره وی به این نکته است که ایران باید ثابت کند فعالیت هستهایاش نگران کننده نیست. این سخن وزیر خارجه امریکا همان خط قرمز ساختگی و مبتنی بر حدس و گمان است. در مقابل ایران بر ادامه تحقیق و توسعه در عرصه دانش و فناوری هستهای تاکید دارد و به استناد مقررات npt غنیسازی اورانیوم در سطح 3/5 درصد را حق مسلم خود میداند و در مورد تعداد سانتریفوژها و آب سنگین اراک نیز تا حدی که به حقوق ایران لطمه نزند انعطاف نشان داده است و گزارشهای آمانو مدیرکل آژانس نیز بر همکاری کامل ایران مهر تایید می زند. در همین راستا محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی که در روزنامه فرانسوی لوموند به چاپ رسانده است مینویسد متاسفانه هنوز خیالبافی در برخی از طرفهای مقابل وجود دارد. ما برای تضمین ماهیت برنامه هستهای انحصاراً صلح آمیز خود امادگی داریم اما از پیشرفتهای فنی دانشمندان خود نخواهیم گذشت. بدین ترتیب خطوط قرمز ایران در موضوع هستهای کاملا شفاف است و پیام ایران این است که زیر بار آپارتاید هستهای نخواهد رفت. ملاحظه میشود که استدلال ایران کاملا حقوقی و مطابق مقررات آژانس است اما سوال این است آیا خواسته امریکا و تروئیکای اروپا نیز منطقی و حقوقی است یا خط قرمزی ساختگی است؟ به نظر میرسد با وجود ماموریت ویژه دیپلمات ورزیده آمریکایی "ویلیلم برنز" برای ایفای نقش کاتالیست جهت حل و فصل مسئله، هنوز مقامات آمریکایی خواستهایی را عنوان میکنند که ترجمان خواستهای نامشروع رژیم اسرائیل است. به عبارتی بهتر با وجود اراده جدی دولت اوباما برای حل موضوع هستهای ایران و حتی نادیده گرفتن فشارهای نتانیاهو در مذاکرات ژنو و وین که نفس ادامه مذاکرات شاخصی در تایید این مدعاست، هنوز رگههایی از اعمال نفوذ رژیم اسرائیل بر مقامات واشنگتن محسوس است و این را به خوبی از یادداشت دوپهلوی جان کری میتوان دریافت. با مروری بر فرازو فرودهای مذاکرات ژنو و وین میتوان چنین استنباط کرد که در وین ۶ به عنوان فینال مذاکرات هستهای ۶ ماه اخیر؛ اکنون توپ در زمین امریکا و تروئیکای اروپاست و زمان آن فرارسیده که راستی آزمایی شوند و بر خلاف نظر آقای کری اکنون آنها باید اثبات کنند که حسن نیت داشته و برای حقوق هستهای ملت ایران احترام قائل هستند و حاضرند به تحریمهای نامشروع بر ضد ایران پایان دهند. نکته دیگر آنکه در یک دهه گذشته ایران بارها راستی آزمایی شده واز همه آنها نظیر مدالیته ۲۰۰۷سربلند بیرون آمده، بنابراین اکنون نوبت غرب است که حسن نیت خود را نشان دهند. راستی آزمایی غرب از این زاویه نیز دارای اهمیت است که بار دیگر چالش ایران با غرب به تیرماه خورده است، "تیر" ماهی که ایرانیان با مراجعه به حافظه تاریخی خود و بازخوانی اقدامات غیرانسانی امریکا در سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری و شهادت ۲۹۰ سرنشین آن که یکی از تلخترین جنایات قرن بیستم را رغم زد از دولت امریکا خاطره خوشی ندارند. ضمن آنکه قطعنامه ۵۹۸ نیز به علت حمایت تمام عیار امریکا از صدام در همین ماه از سوی ایران پذیرفته شد. اما به نظر میرسد اکنون قواعد بازی عوض شده است و همانگونه که جان کری در یادداشت خود به مطلب دکتر روحانی مبنی بر اینکه دوران بازی با حاصل جمع صفر تمام شده است استناد میکند باید به جای دو پهلو گویی و زیاده خواهی ایمان بیاورد که ایران از حقوق خود کوتاه نخواهد آمد. پس این غرب است که در ۲۹ تیر باید راستی آزمایی شود و صداقت خود را در عمل اثبات نماید. علاوه براین در این دور از مذاکرات انتظار میرود روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ از مرحله سیاست حمایت اعلامی پا فراتر گذاشته در قالب سیاستهای عملی نقش سازندهتری در نتیجه بخش بودن مذاکرات وین ۶ بر اساس قاعده برد برد را ایفا کنند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]