واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پاسخ «امريكايي» به مقاومت يك ملت
وقتي كه پرواز شماره 655 ايران اير در ميان راه با شليك موشكي از سوي ناو وينسنس امريكايي ناتمام ماند، خون 290 انسان بيگناه روي آبهاي نيلگون خليج فارس نشست تا مگر دامان پر مكر و حيله زورگويان عالم را در سفيدي صفحه تاريخ بگيرد.
اما در اينجا «حقيقت» قرار بود در برابر محاكمي روشن شود كه داورانش همان قاتلان مسافران 655 بودند. لذا وقتي كه با وقوع اين حادثه، فرياد اعتراضات از هر سو به گوش رسيد و ماجرا به محاكم بينالمللي نيز كشيده شد، سؤالي انحرافي بر اذهان جهانيان سايه افكند كه توجه به اصل و ريشه ماجرا را تحتالشعاع قرار داد؛ سؤال اين بود كه مگر ميشود با آن همه دم و دستگاهي كه سازندگانش ميگويند تكنولوژي آن چند سالي از علم روز دنيا جلوتر است، يك ناو پيشرفته جنگي فرق ايرباس مسافربري با يك جنگنده اف 14 ايراني را متوجه نشود؟ تجسس براي يافتن پاسخ اين سؤال شايد آب سردي بود بر اذهان داغديده ملت ايران كه افكار عمومي جهاني را همسو با درد خود يافته بودند، اما اشتباه اصلي تجسس صرف براي يافتن پاسخ اين پرسش بود كه در نهايت ميتوانست يكسري آمار و اطلاعات را از زبان حقوقدانان و كارشناسان نظامي جهان به افكار عمومي ارائه دهد. خلاصه اين كنكاش نيز اين شد كه رادارهاي موجود در وينسنس آن قدر تكنولوژي بالايي داشتند كه حتي كاركنان كاركشته اين ناو نيز از آن سردرنياوردند و عاقبت نگراني خود از بابت شيء پرندهاي كه داشت به شناور آنها نزديك ميشد را با شليك موشك استاندارد 2 فرونشاندند! به اين ترتيب امريكاييها عنوان كردند كه اشتباهات انساني باعث اين فاجعه شده است. در داخل كشور نيز برخي از سياسيون همانند آقاي هاشمي، شبهه غيرعمدي بودن اين فاجعه را مطرح كردند. اما مسئله اينجا بود كه تمامي اين فرضيههاي عمدي يا غيرعمدي بودن ماجرا منوط به تجسسهاي كارشناسانه از درون ناو وينسنس يا نهايتاً بررسي مسير حركتي ايرباس ايراني معطوف شد، در حالي كه بايد سرسلسله سؤالات در اين خصوص با اين پرسش آغاز ميشد كه اصلاً چرا بايد ناوگان نظامي امريكا ماهها قبل از اين حادثه و هزاران كيلومتر دورتر از خاك سرزمينشان در خليج فارس اردو بزنند. پاسخ اين پرسش در ماهيت تحميل جنگي تمامعيار به ملت ايران نهفته بود كه فراز و فرودهاي آن در نهايت بهانههاي لازم را براي حضور نظامي امريكا در خليج فارس فراهم آورد. در يك بررسي كلي در روند دفاع مقدس تا زمان هدف قرار گرفتن ايرباس ايراني ميبينيم كه هرگاه در ميادين نبرد نشانههاي ضعف و فروپاشي ارتش بعث ديده ميشد، تحركات منطقهاي و فرامنطقهاي براي توقف روند پيروزيهاي رزمندگان آغاز ميشد. چرا؟ به اين دليل كه اين يك جنگ نيابتي از سوي استكبار جهاني بود كه ديوانهاي چون صدام پيش قدم شده و آن را به ملت ايران تحميل كرده بود. بنابراين پيروزي ايران اسلامي در اين جنگ به مثابه غلبه جبهه استضعاف در برابر استكبار و متعاقب آن گسترش تفكر اسلام ناب محمدي به كشور مسلماني چون عراق بود. لذا وقتي طي عمليات كربلاي5 نيروهاي كشورمان توانستند سختترين خطوط دفاعي دشمن را در منطقه شلمچه بشكافند و به شش كيلومتري بصره برسند، قدرتهاي بزرگ دوباره به تكاپو افتادند تا با تصويب قطعنامه 598 از طريق ديپلماتيك رژيم صدام را نجات دهند. اما با اختلافاتي كه روي برخي از بندهاي اين قطعنامه پيش آمد، كليت كشور جمهوري اسلامي ايران با پذيرش سريع آن مخالفت كرد و به اين ترتيب با گسترش جنگ از سوي كشور عراق به خليجفارس و آغاز نبردي موسوم به جنگ نفتكشها، امريكا به عنوان اصليترين حامي توقف جنگ، ناوگان خود را به خليجفارس اعزام كرد. در سوي ديگر صرفنظر از فشارهاي مستقيمي كه ميبايست مانع از پيگيري ملت ايران بر گرفتن حق خود از چندين سال جنگ خانمانسوز ميشد، قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي از سال 66 به بعد كه نگرانيها براي فروپاشي رژيم صدام دوچندان شده بود، سعي كردند تا با ايجاد جنگ رواني، كشورمان را وادار به پذيرش آتشبس كنند. به همين خاطر در مرداد همين سال (1366) در زماني كه تنها چند روز از تصويب قطعنامه 598 ميگذشت، حجاج ايراني به بهانه برگزاري مراسم برائت از مشركين در سرزمين وحي قتلعام شدند. اين حركت اولين علامت جدي براي ملت و دولت ايران بود تا اعلام شود صبر ابرقدرتها از پافشاري ايران بر احقاق حقوق خود و تداوم جنگ تحميلي به سرآمده است. به همين ترتيب چنانچه پيشتر نيز عنوان شد، عراق با نشان دادن ضعف در جبهههاي زميني سعي كرد تا نبرد را به روي آبهاي بينالمللي خليج فارس بكشاند. بنابراين تجهيزات لازم در اختيار ارتش بعث قرار گرفت و اين كشور با شروع سال 66 شعلههاي سومين جنگ نفتكشها را بار ديگر در خليج فارس برافروخت. در نتيجه مقابله كشورمان با جنگ جديد عراق در آبهاي آزاد نيز امريكا بهانه لازم براي اعزام ناوگان به منطقه را به دست آورد. بنابراين قاعدتاً با توجه به ضعف عراق در نبردهاي دريايي اين ايران و ايالات متحده بودند كه وارد جنگي تمام عيار در خليج فارس شدند. ماحصل اين جنگ پيش از هدف قرار گرفتن ايرباس ايراني، انهدام چندين سكوي نفتي ايران و ايراد خساراتي جدي به ناوچههاي ارتش جمهوري اسلامي ايران بود. هرچند كه رزمندگان نيز در اقداماتي متقابل نفتكش بريشتن و يك بالگرد امريكايي را مورد هدف قرار دادند كه به حيثيت امريكا لطمات سنگيني وارد كرد. در اين زمان همچنان منافع امريكا كه سعي ميكرد به هر نحو ممكن كشورمان را از تداوم جنگ برحذر دارد، تأمين نشده بود. از سوي ديگر جسارت نيروهاي دريايي سپاه و ارتش در مقابله مستقيم با ناوگان امريكا، باعث ايجاد كينهاي عميق در دل اين نيروها شده بود كه يك نمونه بارز آن درگيري بدون دليل ناو وينسنس چند روز قبل از وقوع فاجعه پرواز 655 با نيروي هوايي و دريايي ايران بود. در اين درگيري كه به زعم خود امريكاييها اجتناب از آن به راحتي امكانپذير بود، كاپيتان ويليام راجز فرمانده ناو وينسنس در يك حالت عصبي دستور شليك به نيروهاي ايراني را داده بود. در يك جمعبندي كلي بايد گفت كه با توجه به پايمردي بحق ملت ايران براي تداوم جنگ خود عليه دشمن متجاوز بعثي و همچنين ايستادگي جسورانه در برابر نيروهاي امريكايي اعزام شده به خليج فارس، امريكا راهي جز دست زدن به جنايتهايي چون كشتار حجاج ايراني و متعاقب آن رقم زدن فاجعه پرواز شماره 655 پيشروي خود نميديد كه اين همه نشان از توانمندي و ايستادگي ملت ايران داشت كه دشمن را وادار به دست زدن به شنيعترين اعمال كرده بود. بنابراين كشته شدن 290 انسان بيگناه نشانهاي است از زبوني استكبار جهاني در برابر همت والاي ملت ايران.
نویسنده : عليرضا محمدي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]