واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: سازمان منافقين همواره به دنبال انتقام از ملت ايران بود
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام روحالله گروهها و سازمانهايي به سهمخواهي از انقلاب برخاستند و بدين طريق بحران و چالشهاي بزرگي را در كشور بهوجود آوردند كه بعضي معروف به غائلههاي خلقي و بعضي به دوران دفاع مقدس كشيده شد...
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام روحالله گروهها و سازمانهايي به سهمخواهي از انقلاب برخاستند و بدين طريق بحران و چالشهاي بزرگي را در كشور بهوجود آوردند كه بعضي معروف به غائلههاي خلقي و بعضي به دوران دفاع مقدس كشيده شد و در جريان آن، سازمانهاي مسلح ضدانقلاب و خلق در صف دشمنان به خيانت و جنايت عليه ملت بزرگ ايران اسلامي پرداختند. مسئلهاي كه خيلي حائز اهميت است و كشور ايران و انقلاب ايران را از تمام كشورهاي جهان متمايز ميكند، بحث دو جبهه جنگ مرزي (خارجي) و داخلي ميباشد. سازمان منافقين در 30 خرداد 60 اعلام جنگ و قيام مسلحانه عليه انقلاب اسلامي ميكند و در اوج درگيري و جنگ، كشور و انقلاب را از درون دچار بحران مينمايد. طي اين اتفاق و از تاريخ شروع اين حركت تاكنون 12 هزار نفر از 17 هزار شهيد ترور، در كارنامه اين سازمان تروريستي به ثبت رسيده است. به همين منظور بر آن شديم تا در ايامي كه به تازگي سالروز اين اتفاق ناميمون را پشت سر گذاشتهايم گفتوگويي را با علي قاسميان، كارشناس حوزه تروريسم و سازمان نفاق داشته باشيم تا به بررسي ابعاد گوناگون اين اتفاق بپردازيم. زمينهها و علل شكلگيري ريشههاي تروريسم در سازمان منافقين از كجا آغاز شد؟ مؤسسان سازمان مجاهدين خلق بعد از تشكيل سازمان در سال 1344، خيلي زود تحتتأثير جنبشهاي مسلحانه جهان در همان دوران قرار گرفتند و اين روش را به عنوان راهكار عملي و مؤثر در مبارزه با رژيم پهلوي تشخيص دادند. در واقع مطالعات سه مؤسس سازمان در همان ابتدا به سمت بررسي سطحي متون ديني ولي در عوض جستوجو و مطالعه در فضاي انقلاب مسلحانه پيش رفت كه در واقع تجربه دولتهاي كمونيستي شوروي، چين و كوبا بود. همين مسئله شالوده و بنيان ايدئولوژي اين گروه را نيز تشكيل داد و آنها در متدولوژي مسير مبارزاتي با استفاده از مدارك دست دوم ماركسيستي مانند آثار مائو، اصول مقدماتي فلسفه ژرژ پوليتسر و ماترياليسم ديالكتيك و ماترياليسم تاريخي استالين به سمت حركت مسلحانه پيش رفتند. اين مشي و روش بعد از انقلاب نيز ادامه پيدا كرد و به عبارتي جامع شما در هر جا كه ردپاي فعاليت سازمان منافقين را ميبينيد، خشونت و ترور را نيز مشاهده ميكنيد. پس جايگاه اسلام و آموزههاي آن در اين افراد كه ادعاي مسلماني هم داشتند، هيچ تأثيري نداشته است. ما هر بار از تاريخچه سازمان منافقين صحبت ميكنيم از ايدئولوژي آنها به نام التقاط نام ميبريم، نه ماركسيسم. به عبارت ديگر تاريخچه تروريسم در ايران معاصر نشان ميدهد كه اساساً سه ايدئولوژي عمده در بين گروههاي تروريستي در ايران وجود داشته كه شامل، راستگراي ناسيوناليستي- قومي، چپگراي سوسياليستي و سلفي راديكال ميشود. در زيرمجموعه ايدئولوژيهاي سوسياليستي، ماركسيسم، كمونيسم، مائوئيستي و التقاط تعريف ميشود. اينكه ما مجاهدينخلق را در دسته ماركسيستها طبقهبندي نميكنيم همين مسئله است كه در واقع آنها از تركيب ماركسيسم به عنوان علم مبارزه و اسلام معجوني ساخته بودند كه به اسلام التقاطي مشهور شد و نه مشخصات دقيقي از ماركسيسم داشت و نه هيچ سنخيتي با اسلام. با اين روش آنها در واقع هيچگاه در كلام مسلماني را نفي نكردند، اما در عمل با اسلام فاصله زيادي داشتند. همين مسئله هم باعث ميشود كه برخي مبارزان سياسي پيرو حضرت امام و مسير اصيل انقلاب آن دوران از دور تا حدي سازمان را تأييد ميكردند، اما وقتي كه به عناصر مجاهدين در زندان ميرسيدند و از نزديك با افكار و انديشههاي اين افراد آشنا ميشدند، بسياري حتي آب و غذاي خود را از اعضاي سازمان جدا ميكردند و معتقد بودند كه اينها مشركند و اساساً خدا را قبول ندارند. برسيم به 30 خرداد 1360، ميخواهيم بدانيم كه سازمان منافقين از چه زماني دقيقاً به روش مسلحانه عليه انقلاب روي آورد؟ اينكه برخي ميگويند آغاز رويارويي منافقين با انقلاب و امام در 30 خرداد 1360 و در پي وقايع سه سال اول پيروزي انقلاب بروز كرد، حرف كاملاً اشتباهي است. منافقين با همان روشهاي تشكيلاتي خود از ساعات ابتدايي انقلاب در حال انبارسازي اسلحه و مهمات بودند و مرحله به مرحله خود را براي يك حركت مسلحانه آماده ميكردند. حداقل سركردگان اين گروه از همان ابتدا ميدانستند سرانجام كار آنها چه خواهد بود. اما قبل از آن همه روشهاي مختلف را براي جلب نظر افكار عمومي امتحان كردند كه همگي به بنبست رسيد و دليل اينكه در صحنه 30 خرداد 1360 و مثلاً 5 مهر همان سال عناصر منافقين به مردم حملهور ميشوند همين كينهاي است كه بر اثر عدم موفقيت در جذب پايگاه مردمي در آنها رخ داده است. اينكه ميگويند منافقين از ملت ايران انتقام گرفتند، تعبير درستي است. شما اگر به آمارها هم نگاه كنيد ميبينيد كه از حدود 12هزار شهيد ترور كه به دست اين گروهك به شهادت رسيدهاند خيلي دست بالا حساب كنيم 150 نفر تا 200 نفر مسئولان انقلاب هستند. بقيه اين آمار را مردم كوچه و بازار تشكيل ميدهند. بله دقيقاً همه روايتهاي اقدامات تروريستي در خصوص سازمان منافقين، مخصوصاً آن دسته از روايتهايي كه خيلي دردناك است به همين مردم كوچه و بازار مربوط ميشود. نكته بسيار مهمي را اشاره كرديد، شما ببينيد كه امروز گروهك تروريستي داعش در عراق به شكل وحشتناكي جنايت ميكند. البته ميدانيد كه اساس كشتار مردم بيگناه و غيرنظاميان در واقع يكي از روشهاي غيرانساني براي ايجاد رعب و وحشت در افكار عمومي است كه داعش امروز در حال انجام آن است و رسانههاي غربي نيز كه سياست خود را بر پايه همين خط داعش، يعني برجستهسازي اقدامات تروريستي بنا نهادهاند نيز به پوشش گسترده اخبار عراق و بزرگنمايي آن اقدام ميكنند. دلايل اين روش موضوع اين بحث نيست، اما از آن جهت اين را گفتم كه در حوزه ميزان خشونت و قساوت داعش امروز با منافقين دهه 60 مقايسهاي انجام دهم. داعش امروز بر مبناي همان ادعاي گرايش به اسلام بر يكسري از قواعد و قوانين حداقل در ظاهر پايبندي دارد. اما منافقين در ليست جنايتهاي خود وقتي دختربچه سه ساله را به آتش ميكشند يا به نوجوان 19 ساله كه در حال جاندادن است، در آغوش مادر تير خلاص ميزنند يا اينكه سر سفره افطار به خانهاي حمله ميكنند و به سمت كودك پنج ساله شليك ميكنند، اين يعني اينكه اين گروه هيچ حد و مرزي براي خود قائل نبوده و نيست. من به جرأت ميگويم كه خشونت و قساوت امروز داعش به پاي ترورهاي وحشيانه منافقين در دهه 60 هم نميرسد. منافقين به روش افسارگسيختهاي قصد داشتند همه مخالفان خود را از ميان بردارند يا اينكه تا حدي از پيروان خط امام بكشند كه ديگر كسي حاضر به ايستادگي نباشد. به همين منظور منافقين مرحلهبهمرحله كه با مقاومت مردم بيشتر روبهرو ميشدند، به مراتب راديكالتر عمل ميكردند و ميبينيم كه روزي فرا ميرسد كه رجوي قصد اتحاد با صدام را دارد و بنيصدر ديگر حاضر به ادامه اين راه نيست و اين حركت را خودكشي سياسي ميداند. امروز اين ظرفيت شهداي ترور فرصت مناسبي براي استفاده جمهوري اسلامي است و ما ميتوانيم در حوزه نقض حقوق بشر خود را به عنوان قرباني اين حوزه در جهان ثابت كنيم، قبول داريد؟ بله دقيقاً همين است كه شما فرموديد، مخصوصاً اينكه امروز غرب با حربه حقوق بشر قصد به انزوا كشاندن و محكومكردن ايران را دارد و اين گروههايي كه يك روز عليه ملت ايران به اين شدت جنايت ميكردند، امروز در دامان همين غربيها پناه گرفتهاند. ما همانطور كه كشورمان و ملتمان را بزرگترين قرباني نقض حقوق بشر ميدانيم، همانطور نيز بزرگترين قرباني نقض حقوق بشر هستيم و اين مسئله اسناد و شاهدان زندهاي دارد. جالب است بدانيد همين گروههاي تروريستي از قبيل منافقين نيز خط سياسي خود را چندسالي است كه به سمت انكار جنايتها و ترورها پيش بردهاند. اما اسناد و شاهدان زنده اين اقدامات وجود دارند و ميتوان اين مسئله را به كرات در مجامع بينالمللي مطرح كرد تا به لحاظ حقوقي محكوميت اين گروههاي تروريست از جمله منافقين را ثابت كرد.
نویسنده : پويان شريعت
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 01 تير 1393 - 13:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]