محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829720679
مصاحبه/ وضعیتشناسی طبقات اجتماعی در جامعه کنونی ایران
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
مصاحبه/ وضعیتشناسی طبقات اجتماعی در جامعه کنونی ایران
« طبقهی متوسط در جامعه ایرانِ امروز یک طبقه معتنابه است. با توجه به خصلت این طبقه باید گفت که این طبقه اثرگذار، حراف، متحرک و مطالبهکننده است و همچنین با توجه به مجموعهای از شاخصهها و مؤلفهها، طبقهای است که همخوانی دارد با فضایی که ما از آن بهعنوان جهانی شدن یاد میکنیم.»
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی جام نیوز، یکی از مسائل مهم برای تصمیمگیری و تصمیمسازی مؤثر توسط همهی نظامهای سیاسی، فهم درست شرایط جامعه به لحاظ طبقات اجتماعی است و اینکه طبقات موجود در جامعه چه نیازها و مطالباتی دارند و چگونه میتوان به تأمین این نیازها پرداخت که مفید و مؤثر باشد و در برابر اعتراضها و مقاومتهای اجتماعی، بازدارندگی ایجاد کند. با این هدفگذاری، اندیشکده برهان در گفتوگو با دکتر "محمدباقر خرمشاد" معاون وزیر علوم دولت نهم و رئیس سابق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، به وضعیتشناسی طبقات اجتماعی در جامعهی کنونی ایران پرداخته است که مشروح آن به نقل از پایگاه اینترنتی این اندیشکده از منظر مخاطبان علاقمند می گذرد. * لطفاً برای سؤال نخست دربارهی وضعیت طبقات اجتماعی در جامعهی فعلی ایران توضیح دهید و بفرمایید که آیا همان دستهبندی طبقات به بالا، متوسط و پایین همچنان اهمیت دارد یا میتوان نوع دیگری هم دستهبندی داشت؟
جامعهشناسی و جامعهشناسی سیاسی یکی از برشهایی است که برای فهم جامعه زده میشود و فهم جامعه از طریق تقسیمبندی آن به موضوعات و گروههای مختلف صورت میگیرد. یکی از این تقسیمبندیها تقسیمبندی جامعه به طبقاتی است که در آن جامعه وجود دارد. طبقه بیشتر مبنای اقتصادی دارد؛ طبقات بالا، پایین و متوسط مربوط به توان اقتصادی مجموعه انسانهایی است که در قالب یک طبقه از آنها یاد میکنیم، مثلاً طبقات پایین یعنی گروههایی که توان اقتصادی آنها پایین است.
وقتی انسانها در مجموعهای قرار میگیرند، علاوه بر موضوع دستهبندی، در سایر حوزهها هم به گروههای خاصی تقسیم میشوند؛ مثلاً اگر جامعه را به لحاظ اقتصادی به سه دستهی بالا، پایین و متوسط تقسیم کنیم، این دستهها به لحاظ فرهنگی، سبک زندگی و سیاست هم اشتراکاتی پیدا میکنند.
بنابراین، به صورت یک قاعده، میتوان همهی جوامع را به طبقات بالا، متوسط و پایین تقسیمبندی کرد. البته طبقهی متوسط را بر اساس نوع نگاه جامعهشناسی به طبقهی متوسط قدیم و جدید یا سنتی و جدید هم تقسیم میکنند. یک تقسیمبندی دقیقتر هم وجود دارد که به فهم خردتر جامعه کمک میکند که تقسیمبندی سهگانهی هر کدام از دستههای سهگانهی مطرحشده است؛ یعنی مثلاً برای طبقهی بالا سه گروه بالای بالا، متوسط بالا و پایین بالا در نظر میگیریم که دو طبقهی دیگر نیز به همین گونه دستهبندی میشوند. با این تقسیمبندی، میتوان مجموعهی انسانهای یک جامعه را در نه گروه دقیقتر دستهبندی کرد.
* معیار و شاخصه دستهبندی این طبقات در جامعهی فعلی ما چیست؟
در این نوع تقسیمبندی ما توان اقتصادی را مبنا قرار میدهیم؛ مثلاً وقتی از کارگران یاد میکنیم، طبقهی پایین و هنگامی که از کارخانهداران صحبت میکنیم، طبقهی بالا در ذهن ما میآید. جامعهشناسی مقدار زیادی از قواعد خود را از عرف میگیرد و آن را دستهبندی و روتوش کرده و از تکرار بعضی از مباحث نظریه استخراج و سپس آن را به یک قاعدهی عمومی تبدل میکند.
در مورد این بحث هم همینطور است؛ آنچه باعث میشود بگوییم کارگر در طبقهی پایین و کارخانهدار در طبقهی بالا قرار دارد، میزان درآمد آنهاست. همچنین تبعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر این طبقات افزوده میشود و مثلاً وقتی از اساتید دانشگاه صحبت میشود، ناخودآگاه آنها را در طبقهی متوسط قرار میدهیم. پس آنچه در ذهن میآید، مبنای اقتصادی این دستهبندی است.
* در حال حاضر اگر نظام بخواهد برای این طبقات برنامهریزی کند، به نظر شما مطالبات و اولویتهای هر کدام از طبقات به غیر از توان اقتصادی چه چیزهایی خواهد بود؟
این سؤال ما را وارد جنبههای غیراقتصادی طبقات میکند؛ مثل جنبههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. برای فهم این مسئله باید چند نکته را لحاظ کنیم.
یک نکته این است که طبقه با حزب متفاوت است. حزب یک جمع منسجم تشکیلاتی با اهداف سیاسی است که برای مشارکت در قدرت یا به دست گرفتن قدرت کار میکند و در نتیجه مطالبات، خطمشی و مسیر مبارزهی خاص خود را دارد، ولی طبقه شبیه حزب نیست و از طرف دیگر مجموعه انسانهای یک طبقه مثل مجموعه انسانهایی نیستند که در یک پارک قدم میزنند؛ یعنی یک طرف بحث تشکلهایی مثل حزب و انجمن، تشکلهای صنفی قرار دارد و سوی دیگر مجموعه انسانهایی هستند که برای هدف بسیار عامتر دور هم جمع شدهاند، مثل مجموعه کسانی که در یک پارک قدم میزنند.
با این تعریف طبقه هم به خودی خود دارای مطالبه میشود که این مطالبات گاهی اعضای یک طبقه، بخشهایی از اعضای یک طبقه یا گاهی برآیندی از اعضای چند طبقه را به نیروهای اجتماعی تبدیل میکند که ممکن است بعدها با مطالبات منسجمی که پیدا میکنند، مطالبات اجتماعی آنها تبدیل به مطالبات سیاسی شود. بنابراین مطالبات نیروهای اجتماعی میتواند تبدیل به مطالبات سیاسی شود و به صورت مستقیم با حاکمیت ارتباط برقرار کند و از آن مطالبه کند.
بحث نیروهای اجتماعی به یک بحث دیگری که همان شکافهای اجتماعی است، مرتبط میشود؛ یعنی گاهی نیروهای اجتماعی با قرار گرفتن در دو سوی مجموعهای از شکافها، ائتلافها و قطبها مجموعههای بزرگتری از نیروهای اجتماعی را میآفرینند و وارد تعامل با نظام سیاسی میشوند.
در کل، بر اساس بعضی از قواعدی که در جامعهشناسی و جامعهشناسی سیاسی مطرح است، به صورت متداول نوع مطالبات طبقات پایین، اقتصادی است؛ زیرا اولویت اول آنها بهبود بخشیدن به معشیت است و نوع مطالبات طبقهی بالا احتمالاً فرهنگی یا به تعبیری منزلتی است؛ یعنی کسانی که قدرت اقتصادی آنها خوب است، در جستوجوی همشأنی با سایر حوزهها مثل سیاست، اجتماع و فرهنگ هستند.
دربارهی طبقات متوسط، باید گفت که معمولاً جامعهشناسان بین مطالبات طبقهی متوسط در جوامع در حالگذار و در جوامع توسعهیافته فرق قائل میشوند؛ گفته میشود که طبقهی متوسط در جوامع توسعهیافته بیشتر دارای روحیات محافظهکارانه هستند، زیرا وضع مالی آنها بد نیست و دغدغه دارند که داشتههای خود را از دست ندهند و اگر بتوانند آن را بیشتر کنند، لذا وضع موجود را مطلوب ارزیابی میکنند.
اما در جوامع در حال گذار، طبقات متوسط تحولخواه هستند که گاهی این تحولخواهی اوج میگیرد و انقلابی میشود. از آنجا که این طبقه دغدغهی معیشت ندارند، در جستوجوی کشف افقهای جدید یا به دست آوردن افقهای بالاتر از افق اقتصادی هستند یا حتی گاهی در مورد کل جامعه احساس رسالت میکنند و خود را موتور محرکی میدانند که میتوانند در جامعه جهش و تحول ایجاد کنند. مطالبات این گروه هم بین مطالبات طبقهی پایین و طبقات بالاست؛ یعنی مطالبات اقتصادی آنان به اندازهی مطالبات طبقهی پایین نیست، گرچه همهی طبقات ترجیح میدهند که وضع آنها از آنچه است بهتر شود، اما این طبقه بیشتر در جستوجوی ایجاد تحول در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هستند.
* از نظر برخی تحلیلگران در ایران تعداد افرادی که در طبقات پایین قرار میگیرند، بیشتر است و گفته میشود این گروه به دلیل اینکه دارای مشکلات اقتصادی فراوان هستند، با نظام کاری نداشته و مطالبات روشنفکرانه هم ندارند. اما عدهای هم میگویند طبقهی متوسط در ایران فراگیر شده است و مطالباتی دارند که آن را در سال 88 نشان دادند. به نظر شما کدام طبقه در ایران فراگیر است؟
بعضی معتقدند در جمهوری اسلامی ایران طبقهی متوسط، کوچک و تبدیل به طبقهی پایین شده؛ یعنی جامعه دوقطبی و تبدیل به دو طبقهی دارا و ندار گردیده است. بر خلاف این گروه که اقلیتی را تشکیل میدهند، بیشتر تحقیقات در جامعهشناسی سیاسی ایران نشان میدهد که طبقهی متوسط در کشور به یک طبقهی بزرگ یا یک طبقهی فراگیر تبدیل شده است.
بنابراین مجموعهای از تلاطمهایِ جامعهی ایران را به این موضوع نسبت میدهند که البته درست است. فهم این موضوع هم کار سختی نیست، زیرا برای اولین بار در دنیا نیست که میخواهیم طبقهی متوسط را در کشوری اندازه بگیریم و ببینیم با چه شاخصهایی طبقهی متوسط کوچک یا بزرگ میشود. در همه جای دنیا اگر شهرنشینی، سواد، تحصیلات عالی، حملونقل، درآمد سرانه، دانشگاهها، صنعت و چند مؤلفهی دیگر بهبود یابد، طبقهی متوسط هم گسترش پیدا میکند که در ایران همهی این موارد اتفاق افتاده است. در نتیجه به نظر میرسد که طبقهی متوسط در جامعهی ایرانِ امروز یک طبقهی معتنابه است. نکتهی مهمتر این است که با توجه به خصلت طبقهی متوسط، باید گفت که این طبقه یک طبقهی اثرگذار، حراف، متحرک و مطالبهکننده است و همچنین با توجه به مجموعهای از شاخصهها و مؤلفهها، طبقهای است که همخوانی دارد با فضایی که ما از آن بهعنوان جهانی شدن یاد میکنیم؛ یعنی به عبارتی فقط یک طبقهی درونزا و خوداتکا به درون نیست و بلکه طبقهای ارتباطگیر با فضای جهانی است که این خصوصیت، طبقهی متوسط را در مقایسه با طبقات پایین و بالا دینامیکتر و پویاتر کرده است. زیرا طبقهی بالا میخواهند آنچه دارند، از دست ندهند و طبقهی پایین هم میخواهند آنچه دارند، بهبود بخشند.
* بعضی میگویند در ایران طبقهی متوسط دولتساز است؛ یعنی دولت این طبقه را توانمند میکند. مثلاً رضاشاه یا محمدرضاشاه به نوعی طبقات متوسط را تقویت کردند و در جمهوری اسلامی آقای احمدینژاد هم طبقات روستایی را تقویت کرد و به طبقهی متوسط رساند. حتی گفته میشود که شروع اتفاقات سال 88 به همین دلیل بود که عدهای معترض بودند که نباید از سهمشان برای توانمندسازی روستاییان صرف شود.
دولتساز بودن را نمیدانم چگونه تعبیر کنم؛ شاید هدف دولتها در مجموعهی سیاستگذاریهای این نیست که طبقهی متوسط بسازند، اما در نتیجهی برخی از سیاستگذاریهای اقتصادی و اجتماعی قهراً این طبقه تولید میشود. پس نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگر اینگونه نیست که دولتها آگاهانه برنامهریزی کنند و طبقهی متوسط بسازند. هدف بیشتر دولتها بهبود وضعیت مردم، رفاه و بالا رفتن استانداردهای زندگی است که مجموع این اقدامات باعث میشود طبقهی متوسط تولید یا بزرگتر شود؛ مثلاً اگر جمهوری اسلامی بر اساس اصول و آرمانهایی گسترش آموزش عالی را در دستور کار خود قرار دهد، برای این نیست که بتواند طبقهی متوسط تولید کند، اما با این کار تعداد پزشکان، حقوقدانان، استادان دانشگاه و دانشجویان افزایش مییابد و در نتیجه طبقهی متوسط بزرگتر میشود.
ایجاد یا بزرگتر شدن طبقهی متوسط در واقع پدیدهی دنیای مدرن است؛ یعنی سبک زندگی یا نوع معیشت مردم در قرون اخیر، که با صنعتی شدن و ماشینیسم توأم شد، تولید طبقهی متوسط را با خود به همراه داشت. پس به دولتساز بودن طبقهی متوسط باید از دو بعد بنگریم؛ از آنجا که به هر حال سیاستگذاریهای دولت باعث میشود این طبقه تولید شود و رشد پیدا کند، درست است که بگوییم این طبقه دولتساز است، اما از بعد دیگر دولتساز بودن آن درست نیست، زیرا سیاستگذاریهای دولت برای ساختن طبقهی متوسط نیست، بلکه اهداف دیگری دارد که در نتیجهی آن طبقهی متوسط رشد میکند.
* از زمان رضاشاه تا انقلاب اسلامی، در فرآیند "مدرنیزاسیون" طبقهی متوسطی با خواستههای مدرنیستی، لیبرالیستی و سکولاریستی شکل میگیرد که بعد از انقلاب هم وجود دارد. جالب این است که در مقاطعی حتی دولتهای جمهوری اسلامی هم به رشد این طبقه، که از آن تحت عنوان طبقهی متوسط شهری یاد میکنند، دامن زدهاند. آیا جمهوری اسلامی سیاستگزاری خاصی دارد که بهگونهای طبقهی متوسط ایجاد کند که مطالبات آنها با خواستهای جمهوری اسلامی همخوانی داشته باشد؟
همان طور که گفتیم، مجموعهای از سیاستها منجر به شکلگیری طبقهی متوسط میشود. آنچه در پس ذهن شماست و حرف درستی هم هست، این است که جمهوری اسلامی ایران مدافع ارزشهایی است که گاهی با بخشی از ارزشهای طبقهی متوسط همخوانی ندارد، در نتیجه جمهوری اسلامی ایران را گرفتار پارادوکس میکند؛ یعنی طبقهای تولید میکند که ارزشهایی غیر از ارزشهای جمهوری اسلامی دارند. راهحل این سؤال یک راهحل مکانیکی نیست که مثلاً خط تولید را بهگونهای طراحی کرد که به جای اینکه طبقهی متوسط سکولار به وجود آید، طبقهی متوسط مسلمان یا حزباللهی تولید شود. از سوی دیگر این موضوع درخور تأمل و درنگ است؛ مثلاً در مجموعهی تحولات تاریخی ایران از یک طبقهی متوسط قدیمی صحبت میشود که اتفاقاً از هستههای اصلی تولیدکنندهی انقلاب اسلامی و حامی و توزیعکنندهی ارزشهای انقلاب محسوب میشوند.
پس میشود طبقهی متوسطی داشت که دارای ارزشهای همسو با ارزشهای انقلاب اسلامی باشد. از سوی دیگر همهی افراد طبقهی متوسط جدید دارای ارزشهایی مغایر با ارزشهای نظام جمهوری اسلامی ایران نیستند. اتفاقاً شاید یکی از علل تداوم جمهوری اسلامی تولید طبقهی متوسط جدیدی از جنس ارزشهای جمهوری اسلامی ایران بوده است. همچنین همهی افراد طبقهی متوسط جدیدی که ما آن بهعنوان سکولار یاد میکنیم، در سکولار بودن یکسان نیستند و بنا بر دلایل کاملاً طبیعی جامعهشناسانه، که در هر جامعهای اتفاق میافتد، شدت و ضعف دارند.
علاوه بر این، بیش از آنچه مباحث داخلی بر این طبقه اثرگذار باشد، مباحث بروناجتماعی در آن اثرگذار است؛ یعنی اگر همین طبقه صد سال قبل در ایران تولید میشد، تأثیرپذیری آن از فضاهای بروناجتماعی با تأثیرپذیری آن در حال حاضر بسیار متفاوت بود. زیرا صد سال قبل نوع ارتباطات اجتماعی بهگونهای بود که جابهجایی طبقهی اجتماعی در یک دامنهی کم اتفاق میافتاد، ولی در حال حاضر این جابهجایی در یک دامنهی بسیار زیاد رخ میدهد و این طبقه را مستعد میکند که از ارزشهای جهانی اثر پذیرد و در آن مسیر حرکت کند. خصوصاً در دنیای فعلی، که جهان ایرانی یا انسان ایرانی با دو قطب فکری نسبتاً متضاد مواجه است؛ قطب فکری لیبرال و قطب فکری اسلامگرا که ارزشهای این دو در بسیاری از موارد با هم همخوانی ندارد و به همین جهت دوگانهی اسلامیسمـلیبرالیسم آفریده میشود.
پس به تعبیری تولید طبقهی متوسط برای جمهوری اسلامی ایران تولید دشمن نیست، بلکه بخشی از طبقهی متوسط به دلایل مختلف، که به بخشیهایی از آن اشاره کردیم، با ارزشهای فکری جمهوری اسلامی زاویه پیدا میکنند. از اینجا به بعد، این قضیه شاید بیش از آنچه ارزشی باشد مدیریتی میشود. یکی از مباحثی که در این بحث بسیار بروز پیدا میکند، کارآمدی است؛ مثلاً اگر دو جمهوری اسلامی مشابه با دو طبقهی متوسط مشابه وجود داشته باشد که یک جمهوری اسلامی کارآمد و دیگری ناکارآمد باشد، قطعاً در جایی که کارآمد است، ارزشهای عدهای از مردم یا شاید اکثریت آنها با ارزشهای جمهوری اسلامی همخوانی خواهد داشت. به عبارت دیگر، ارزشهایی که طبقهی متوسط در فضای جهانیشده از آن دفاع میکند یا به آن تعلق دارد، ذاتی این طبقه نیست. در نتیجه زاویهای که ارزشهای جمهوری اسلامی با مفهوم جامعهی دینی و حکومت دینی پیدا میکند، ذاتی آن نیست؛ یعنی اگر جمهوری اسلامی کارآمدی لازم را در تأمین نیازهای این طبقه داشته باشد، این مسئله منتفی خواهد شد.
مثلاً میبینیم کشور در حال حاضر ماشینهایی با موتورهای قوی و با شتاب بالا تولید میکند که عمدتاً طبقهی متوسط و متوسط رو به بالا آن را میخرند. این ماشینها نیاز به جادههای جدید دارند. وقتی جمهوری اسلامی این ماشینها را تولید میکند، انتظار ناخودآگاه طبقهی متوسط این است که متناسب با این ماشینها راههای استاندارد، جدید و راحت نیز تولید کند. این مطالبات به کارآمدی جمهوری اسلامی مربوط میشود. مثال دیگری برای شما میزنم که معنای کارآمدی روشنتر شود؛ مثلاً زمانی که من در وزارت علوم مسئولیت داشتم و از خوابگاههای دانشجویی دیدار میکردم، یک شب بچههای ورودی جدید را دیدم که به نحوهی ثبتنام خود اعتراض داشتند؛ مثلاً میگفتند باید از پشت نردهها مدارک خود را ارائه میدادند یا با آنها رفتار مناسبی نمیشد و خلاصه با همهی مشکلات باز هم ثبتنام آنها یک روز زمان میبرد. طبیعی است فردی که از مجموع چند میلیون دانشآموز توانسته است در دانشگاه تهران قبول شود، ضریب هوشی بالایی دارد و انتظار دارد هنگامی که به دانشگاه مراجعه میکند، با او رفتار بهتری صورت گیرد.
* پس معتقدید اگر اعتراضی در طبقهی متوسط وجود دارد، بیش از آنکه از خاستگاه سکولاریستی باشد، به دلیل ناکارآمدی است؟
بله، من معتقدم بخش قابلتوجهی از آنچه طبقهی متوسط مطالبه میکند، از همین نوع است و همچنین بخش قابلتوجهی از طبقهی متوسط چنین مطالباتی دارند؛ یعنی اگر این مطالبات رفع شود، طبقهی متوسط دیگر طبقهای شورشی یا دائماً ناراضی و طلبکار از نظام نخواهند بود.
* پس به نظر شما شرایط ما در حال حاضر بیش از اینکه در بحران مشروعیت باشد، در بحران کارآمدی است؟
بله، به نظر میرسد اگر نظام کارآمدی خود را بالاتر برَد، در صورت داشتن چالشهای مشروعیتی بهتر، میتواند مشکلات خود را حل کند. میدانید که مشروعیت در دنیای جدید، فارغ از جمهوری اسلامی ایران بیشتر به کارآمدی برمیگردد. مشروعیت یعنی آنچه باعث میشود که نظام سیاسی، حزب یا گروه مقبول مردم واقع شود و مخصوصاً در دنیای سکولار ارزشها در مفهوم الهی نیست و به منافع ملموس زندگی مربوط میشود. به عبارت دیگر، بحث مشروعیت در فضای سکولار نسبت به فضای دیندارانه، ارزشی یا فضای ایدئولوژیک عرفیتر، مادیتر، ملموستر و کارآمدمحورتر است.
* شاید روشها یا الگوهایی که جمهوری اسلامی تا امروز به کار برده، الگوهای درست و بومی نبوده است؛ مثلاً جمهوری اسلامی باید تحول ایجاد میکرد، اما از آنجا که الگوهای توسعهی غربی و دیکتهشده را به کار برد، طبقهی متوسط مدرنی ساخت که چندان با ارزشهای جمهوری اسلامی سازگاری ندارند. شما با این نظر موافق هستید؟
ممکن است مجموعهی علل و عوامل منجر به این موضوع شده باشد. طبیعی است که تکعلیتی نمیتوانیم پدیدهها را بررسی کنیم. باید بدانیم نمیتوان به جامعهای رسید که در آن این سه طبقه وجود نداشته باشد و طبیعی است که همهی جوامع به نوعی طبقات بالا، پایین و متوسط داشته باشند.
اتفاقاً شاید جامعهی مطلوب جامعهای است که طبقهی متوسط آن فراگیر باشد؛ یعنی تعداد فقرا کم و تعداد ثروتمندان آن هم زیاد نباشد و همچنین فاصلهی ثروتمندان و طبقهی متوسط هم زیاد نشود. حتی به تعبیری جامعهی مطلوب جامعهای است که در آن طبقهی متوسط بزرگ و پیازیشکل باشد. اما مشکلاتی مثل داشتن الگوهای غربی، نداشتن یک الگوی اقتصادی درست که بتواند مشکلات اقتصادی چند دهساله را حل کند و همچنین به وجود آمدن آسیبهایی در حکومتداری که اتفاقاً انقلاب اسلامی قبلاً بر آن آسیبها شوریده بود، اما دوباره دچار آن شده است، کشور را در شرایطی قرار داده که بهناچار بین بخشی از طبقهی متوسط و جمهوری اسلامی ایران شکاف پدیده آمده است.
* برخی معتقدند جمهوری اسلامی به لحاظ مشروعیت با طبقهی پایین سنخیت دارد و با طبقهی متوسط سنخیت چندانی ندارد. به نظر شما، پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کدام طبقه است؟
من این موضوع را قبول ندارم، زیرا شکی نداریم که خاستگاه جمهوری اسلامی ایران طبقهی متوسط و متوسط رو به پایین بوده است.
* در مخالفت با نظر قبلی میتوان گفت اساساً انقلاب اسلامی، یک انقلاب شهری بوده است و انقلاب شهری را طبقات متوسط به وجود میآورند؛ تا چه حد این گزاره درست است؟
یقیناً همینطور بوده که این به مفهوم نفی نقش طبقات پایین نیست؛ مثلاً روستاییان یا طبقات پایین دارای نقش درجهی اول در پیروزی انقلاب اسلامی ایران نبودند، اما به این مفهوم هم نیست که هیچ نقشی نداشتند. به هر حال، طبقهی متوسط نقش هدایتگر یا گروه مرجع را به عهده داشت و تا این زمان هم پایگاه طبقاتی جمهوری اسلامی ایران همین طبقهی متوسط و متوسط رو به پایین بوده است.
همان طور که گفتیم، اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند کارآمدی خود را بالا برد و در سلسلهای از مباحث ارزشی خود منعطف باشد، بسیاری از مسائل آن حل خواهد شد و طبقهی متوسط هم با انقلاب فاصله نخواهند گرفت؛ یعنی جمهوری اسلامی باید به عبارت فقهی لحاظ زمان و مکان را بهدرستی انجام دهد و گرفتار تفسیرهای قشریمآبانه و متحجرانه نشود. کمااینکه صاحبان این تفاسیر در عین دینداری اساساً با انقلاب اسلامی مخالف بودند. همچنین در کتاب «ولایت فقیه» میبینیم که امام از متحجرین و قشرگرایان بسیار ناراضی بودند. در واقع این خطر وجود دارد که به دلیل دینی بودن و دغدغههای دینی داشتن، جمهوری اسلامی گرفتار قشریگرایی یا خداییناکرده تحجر شود و در نتیجه به نام دین، انتظارات خود را از جامعه و طبقهی متوسط انتظاراتی تعریف کند که با واقعیت روزبهروز فاصلهی بیشتری میگیرد، در حالی که در قرائت اصلی انقلاب اسلامی و قرائت امام اینگونه نیست. پس اگر کارآمدی زیاد باشد و انعطاف انقلابی که همان خطمشی حضرت امام و بنیانگذاران جمهوری اسلامی بود، حاصل شود؛ میتوان بهتر به هدف مطلوب رسید.
۰۱/۰۴/۱۳۹۳ - ۱۹:۴۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]
صفحات پیشنهادی
نمایش نقش محوری زن در تحول جامعه ایرانی
نقد فیلم زندگی مشترک آقای محمودی و بانو نمایش نقش محوری زن در تحول جامعه ایرانی تهران-ایرنا-زندگی مشترک اقای محمودی و بانو فیلمی روانشناسانه و جامعه شناسانه است و درهم شکستن تاسف بار سنت های جامعه به نفع مدرنیته را به شکلی روان بازگو می کند به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا این اثدر نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب مطرح شد «لکه»، تصویری کلی از جامعه انقلابی ایران است
در نشست فیلمسازان جوان سینمای انقلاب مطرح شدلکه تصویری کلی از جامعه انقلابی ایران استمحمدصادق باطنی تاکید کرد تا کسی از ما می خواهد درباره فتنه حرف بزند با تعابیر مختلف می گویند بابا تمامش کنید دیگر چقدرگیر دادهاید به فتنه بگذارید به زندگی مان برسیم در حالی که ما و جبهه خودموجی از تأکید کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی «ما فتنه 88 را فراموش نخواهیم کرد»
موجی از تأکید کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعیما فتنه 88 را فراموش نخواهیم کردهمزمان با سالگرد فتنه 88 کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر مربوط به وقایع و اغتشاشات پس از انتخابات سال 88 به بازخوانی نقش سران فتنه پرداختند سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس گذشت زمعضو بسیج جامعه پزشکی انتقاد کرد تفاوت فاحش و نگران کننده میزان سزارین در ایران و کشورهای غربی
عضو بسیج جامعه پزشکی انتقاد کردتفاوت فاحش و نگران کننده میزان سزارین در ایران و کشورهای غربیعضو بسیج جامعه پزشکی گفت آمار سزارین در کشورهای برخوردار از طب پیشرفته مانند آلمان فرانسه سوئد و کمتر از 15 درصد و در انگلیس کمتر از یک درصد است این میزان در آمریکا با رشد غیر عقلوزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی از 280 محصول جدید شرکت پگاه ایران در خرم آباد رونمایی کرد
وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی از 280 محصول جدید شرکت پگاه ایران در خرم آباد رونمایی کرد خرم آباد - ایرنا - وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی با حضور در کارخانه شرکت پگاه لرستان از 280 محصول جدید شرکت پگاه ایران رونمایی کرد به گزارش خبرنگار ایرنا علی ربیعی روز چهارشنبه در جریان پنیک جامعهشناس: متولی نهادسازی اجتماعی شادی در جامعه نداریم
شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰ ۴۲ یک جامعهشناس معتقد است متاسفانه متولی نهادسازی اجتماعی شادی و نشاط در جامعه نداریم دکتر حسین امیری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه خراسان اظهار کرد افزایش شادی نه تنها در میان جوانان بلکه در بین تمام اقشار جامعه نیازمندمعاون فرماندار ری: ترویج فرهنگ نماز در ارتقای سلامت فرهنگی، اجتماعی جامعه موثر است
معاون فرماندار ری ترویج فرهنگ نماز در ارتقای سلامت فرهنگی اجتماعی جامعه موثر استمعاون سیاسی انتظامی فرمانداری شهرستان ری گفت ترویج فرهنگ نماز در ارتقاء سلامت فرهنگی اجتماعی جامعه موثر است به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران به نقل از روابط عمومی فرمانداری ویژه شهرستانرئیس کانون راهنمایان گردشگری ایران: راهنمایان گردشگری ویترین فرهنگی و اجتماعی یک کشور محسوب میشوند
رئیس کانون راهنمایان گردشگری ایران راهنمایان گردشگری ویترین فرهنگی و اجتماعی یک کشور محسوب میشوندرئیس کانون سراسری انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری ایران گفت راهنمایان گردشگری در شکلگیری تفکرات و قضاوت گردشگران تاثیر بهسزایی دارند و در واقع این افراد ویترین هر منطقه هستند به-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها