واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مجازات قصاص براي 2 حادثه ناخواسته
حكم قصاص دو مرد جوان كه در پروندههاي جداگانه مرتكب قتل شدهاند بعد از تأييد در ديوان عالي كشور، براي انجام تشريفات قانوني در اختيار شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي قرار گرفتند
حكم قصاص دو مرد جوان كه در پروندههاي جداگانه مرتكب قتل شدهاند بعد از تأييد در ديوان عالي كشور، براي انجام تشريفات قانوني در اختيار شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي قرار گرفتند. يكي از متهمان مردي است كه به هواخواهي از همسرش، مرتكب قتل مردي بنگاهدار شده و دومين متهم، مرد جواني است كه به خاطر اختلاف كاري، عموي خود را به قتل رسانده بود.
به گزارش خبرنگار ما، اولين پرونده 22 ارديبهشت ماه سال گذشته در شهر قدس تشكيل شد. بررسيها نشان داد مردي 33 ساله به نام انوش بعد از دعوا با مرد بنگاهداري به نام يوسف، او را كشته است. انوش بعد از بازداشت گفت قصد كشتن نداشته است. او توضيح داد: مدتي بود كه خانهاي خريداري كرده بوديم و طبقه بالاي ما خالي بود تا اينكه يوسف آن را اجاره داد. گفته بود آن را به زوج جواني اجاره داده است اما بعد فهميديم آن را به پسري مجرد اجاره داده است. من و همسرم هر دو كارمند بوديم و صبحها پسرمان را به مهد ميبرديم و سر كار ميرفتيم اما مستأجر طبقهبالا سروصداي زيادي داشت و دوستانش را به خانه ميآورد و شلوغ ميكردند. يك بار نيمههاي شب با صداي آنها بيدار شدم و تذكر دادم. چندبار هم به يوسف گفتم كه بايد به مستأجرش تذكر دهد. روز حادثه داشتم از جلوي بنگاه يوسف رد ميشدم كه مرا صدا زد و فحاشي كرد. گفت چرا همسرت به در بنگاه آمده و دعوا راه انداخته است و مشكل مستأجر ربطي به او ندارد. وقتي به خانه رفتم از همسرم توضيح خواستم. او گفت يوسف به او فحاشي كرده است. من هم چاقويي برداشتم و به بنگاه يوسف رفتم. وقتي رسيدم، ميلهاي آهني برداشت و حمله كرد. من قصد زدن نداشتم و خواستم او را بترسانم. وقتي خم شد، چاقو به او خورد و كشته شد. قسم ميخورم كه نميخواستم او را بزنم.
بعد از آن بازپرس از چند شاهد كه حادثه را ديده بودند، تحقيق كرد. يكي از آنها گفت: من براي كاري داخل بنگاه بودم كه همسر متهم وارد شد و فحاشي كرد. گفت شماره مستأجر طبقه بالا را ميخواهد اما يوسف گفت نميتواند شماره را بدهد. بعد يوسف عصباني شد و گفت تو زن هستي و من نميتوانم جوابت را بدهم. برو و به شوهرت بگو بيايد. آن زن هم رفت تا اينكه انوش از جلوي بنگاه رد شد. يوسف هم او را صدا كرد و ماجرا را توضيح داد و گفت ماجراي اجارهآنجا به او ربط ندارد. انوش هم قبول كرد و به خانهاش رفت اما نميدانم چه اتفاقي افتاد كه با چاقو به در بنگاه برگشت. با چاقو چند ضربه به شيشه مغازه زد. از يوسف خواستم بماند و بيرون نرود اما ميلهاي برداشت و با انوش درگير شد. بعد هم انوش با چاقو ضربهاي به سينه يوسف زد كه كشته شد. با كامل شدن تحقيقات، انوش به اتهام قتل مجرم شناخته و پرونده از سوي هيئت قضايي شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران بررسي شد. در حالي كه اوليايدم براي متهم درخواست قصاص كردند، انوش در جايگاه قرار گرفت و از خانواده مقتول تقاضاي بخشش كرد. او گفت: بخدا قصد كشتن نداشتم. يوسف قرار بود خانه را به فرد مجرد اجاره ندهد اما به قول خودش عمل نكرد. من هم مرتكب اشتباه شدم و تقاضاي گذشت دارم. هيئت قضايي بعد از شور انوش را به قصاص محكوم كردند. رأي دادگاه بعد از بررسي در شعبه 29 ديوان عالي كشور تأييد شد.
دفاع كردم
دومين متهم كه در نزديكي طناب دار قرار گرفته، مرد جواني است كه بعد از حمله به خانه عمويش، همسر و پسر او را مجروح كرده و مرتكب قتل شده بود. ششم دي ماه سال 91 مأموران پليس از وقوع حادثه در نازيآباد با خبر و در محل حاضر شدند. آنها بعد از بازداشت عامل حادثه كه ايمان نام داشت، از مجروحان تحقيق كردند. عرفان، پسرعموي متهم كه در اين حادثه مجروح شده بود، گفت: پدرم با ايمان اختلاف داشت. شب حادثه در آپارتمانمان بوديم كه ايمان در را شكست و وارد شد. وقتي مادرم مقابلش قرار گرفت، با چاقو به او ضربه زد. بعد مرا مجروح كرد و سپس به سراغ پدرم رفت و با چاقو او را به قتل رساند و از خانه رفت. بعد هم همسايهها به كمكمان آمدند.
ايمان وقتي مورد بازجويي قرار گرفت ادعاي پسرعمويش را رد كرد و گفت: مدتي بود كه زيرزمين ساختمان را به باشگاه تبديل كرده بودم. البته با عمويم در اين كار شراكت داشتيم اما مدتي كه گذشت عمويم گفت نميخواهد شراكت كند و با هم اختلاف پيدا كرديم. من پول زيادي را سرمايه كرده بودم و نميتوانستم شراكت را به هم بزنم. متهم درباره حادثه گفت: صبح بود و من نان خريده بودم و داشتم به آپارتمان خودمان ميرفتم كه در راهرو عرفان را ديدم كه چيزي پشتش پنهان كرده است. يكدفعه با هم درگير شديم و به در خانه عمو برخورد كرديم. در شكست و ما در پاگرد افتاديم. من چاقوي عرفان را گرفتم و عمويم هم چاقو داشت. از ترس اينكه كسي چاقويم را نگيرد، چاقو را در هوا پرتاب كردم اما نميدانم چطور حادثه قتل اتفاق افتاد. البته او مستحق مرگ نبود و من اشتباه كردم.
بعد از آن پرونده با شكايت اوليايدم و دو زخمي حادثه تكميل و با صدور كيفرخواست به شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در حالي كه اوليايدم براي متهم درخواست مجازات قصاص كردند، ايمان در جلسه دادگاه حادثه را شرح داد و طلب بخشش كرد. قضات دادگاه بعد از پايان جلسه ايمان را به قصاص محكوم كردند و رأي دادگاه بعد از بررسي در شعبه 16 ديوان عالي كشور تأييد شد. متهم در صورتي كه نتواند رضايت وليدم را جلب كند، به زودي قصاص ميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 31 خرداد 1393 - 08:58
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]