تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 29 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807038987




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شبی با ارواح شهر زیر زمینی(بخش ششم و پایانی)


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

شبی با ارواح شهر زیر زمینی(بخش ششم و پایانی) کاشان- ایرنا- ***ساعت 40/5 دقیقه پگاه، شبیخون بلا ****


دلم گرفته است، لحظات جانفرسایی را دارم سپری می کنم، لحظاتی آکنده از غصه سرنوشت تراژیک مردم این سرزمین.
اینک منم و امتداد خلوت یک شب غریب و نوای دلگیر استاد(شجریان) در باره شبیخون بلایی که طنین حزینش، در فضای شبرنگ این سرای 1500 ساله می پیچد و پرده دل غصه گسار مرا نیز می لرزاند.
اینک لحظاتی است که غصه و اندوه جای دلهره و اضطراب لحظات پیشینم را گرفته است.
همانطوریکه قبلا گفتم، در این مکان شگرف و در این شبانگاه قیراندود دلازار، آمیزه ای از احساسات جورواجور، فکر آدم را احاطه می کند.
در بزنگاه تنهایی محض در خلوت فضای سحرانگیز اوئی، تنها حس تحسین و ستایش یا دلهره و دلشوره برانگیخته نمی شود، گاهی هم ذغال تجسم سرنوشت اندوهبار مردمان این سرزمین، دل آدم را می سوزاند.
اکنون لحظاتی است در تاریکنای غلیظ فضای شهر زیر زمینی، صدای جانبخش استاد، شیشه سکوت این مکان را درهم شکسته است.
وقتی این نوای جانسوز در فضای قیرگون اوئی می پیچد که:ˈبرسان باده که غم روی نمود ای ساقی- این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقیˈ، بی اختیار و بی دریغ ابر آسمان خاکستری چشمم شروع به باریدن می کند، بویژه آنکه در خلوتگه سیه فام اوئی، هیچکس حتی خودم هم نمی توانم تراوش سلسله حلقه های اشکم را ببینم.
که می داند شاید اینک غیر از من، صاحبان اصلی این دیار بلاکش هم خود در گوشه ای نشسته اند و همراه این غریبه دلشکسته؛ به سرنوشت محنت بار و غمبارشان می گریند.
براستی آخر چه رنجی بالاتر از این وجود دارد که مردم یک سرزمین، در خاک خودشان پناهنده باشند و همه عمر مجبور شوند از زمین و زمان بگریزند و هر آیینه خود را از دست اجنبی و خودی، زنده بگور کنند؟
واقعاˈ کشوری که به گواه تاریخ، همواره یا با دیگران در صلح زیسته یا اگر هم در جنگ بوده، اغلب به دفاع از خود برخاسته و اگر هم مهاجم بوده، اغلب نه تنها نقش یک مهاجم درنده خو و سفاک را نداشته، بلکه حتی حرمت مقام انسانی مردم مغلوب را هم پاس می داشته، چرا مردمانش همواره اماج سفاکترین و بی رحمترین متجاوزان زمانه خود بوده است؟
امشب در این یادمانگاه غریبانه و در تلواسه شبناله های دلگدازانه، دلم بسختی برای سرنوشت مصیبت بار هموطنان نجیبم در طول تاریخ این سرزمین گرفته است.
آه که تنها خدا می داند در همین منطقه نوش آباد در همه آن سالهای دور و دراز جولان بربریت متجاوزان، خون چه مردان بی گناهی، عطش تفته شمشیر حرامیان را سیراب کرده یا کاسه چشم چه زنان و کودکان بی شماری به خون مظلومیتشان نشسته و بازهم تنها خدا می داند جای جای پیکره زخماگین اوئی در همه سالهای پیدایشش، شاهد وقوع چه جور و جنایتهای هولناکی بوده که تا ابد هیچکس از چند و چون آنها خبر ندارد مگر همین مکان اسرارآمیز و خاموش.
اگر صحیفه تاریخ بشر، همیشه معرف کارنامه زورگویان و جابران دنیاست تا نسل های بعد را از سرنوشت یکایک آنها - آن هم اغلب به وجهی معکوس- با خبر کند، براستی کدام سندی و کدام کتابتی وجود دارد که گواه صادق سرنوشت حزن انگیز و نکبت بار میلیونها آدم نگونساری باشد که در گوشه و کنار گیتی از جمله همین نوش آباد سیاه بخت زیسته و از جور زورگویانش به ورطه نابودی، عذاب و نیستی درغلطیده اند.
منصفانه شاید تنها مدرک باقی و سند زنده، وجود همین دهلیزهای سیاه تودرتو با اتاقهای محقر و چاهکهای باریکش و هزار ترفند جورواجور مردمانش برای حفظ دردانه جان در روزهای دهشت و فنا باشد که گواه ساکت اما روشنش، دل بریان کسانی است که چنین تقدیرهای شومی را از سر گذارنده اند و هیچ کجا هم اثری از برگ سیاه زندگی شان به ثبت نرسیده است.
بااینکه در این لحظات اندوه و محنت، نیش سرما و ژلاتین رطوبت هوای داخل شهر زیر زمینی شدت گرفته، اما گرمای جزغاله دلم خیلی سوزنده تر از آنست که بگذارد بچایم.
در همین حال و هوای دلگدازانه دارم دست و پا می زنم که باز ارتعاش شبناله های استاد، پیله تاریکنای شهر اوئی و پرده مرتعش دل مرا بیشتر می لرزاند، آنجا که می گوید:
ˈ تشنه خون زمین است فلک، وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقیˈ
در کشاکش این لحظات جانسوز، فضای شهر زیر زمینی هنوز در سراپرده تاریکی بسر می برد، چراغهای نارنجی اش هنوز رنگ به چهره ندارد، بعد از ساعاتی از ماندنم در این دهلیزهای شبرنگ، کم کم با سکوت وهمناک و تاریکی خوفناک اینجا نیز مانوس شده ام، پس شاید بهتر آن است که ورای تقدیر شوم مردم اسیر چرخ کبود اوئی، من هم در این لحظات جانفرسا با نوای پایانی استاد همنوا شوم که می گوید:
ˈدر فروبند که چون سایه در این خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقیˈ

***ساعت 6 بامداد، واگویه معمای شهر افسانه ای***
نوش آبادیها، همیشه پای صحبت پدربزرگها و مادر بزرگهایشان، قصه مرموز شهری را می شنیدند با فضاهای تودرتو، اتاقهای به هم پیوسته و دالانهای دور و دراز که روزی روزگاری، در زیر پای شهرشان وجود داشته، شهر اسرارآمیزی که مردمان رندش هنگام حمله دشمن، بیکباره از روی زمین غیب می شدند و دشمن را خسته و حیران می کردند و اگر هم بر فرض محال یکی از افراد بخت برگشته مهاجم قادر به نفوذ به مخفیگاه آنها می شده، فی الفور به دام تله های داخل شهر زیرزمینی می افتاده و دیگر امکان نجاتش محال اندر محال بوده است.
یکی از قدیمی های نوش آباد می گوید: از قدیم پدران ما در باره وجود شهری با وسعت زیاد و با بازار، دالانها و اتاقهای مختلف گفته بودند و خود من هم یک روز با طناب و رنگ به داخل یکی از دالانهایش رفتم و بی آن که انتهایش را پیدا کنم عصر همان روز برگشتم.
شیوع اینگونه اعتقادات در افواه مردم نوش آباد، سرانجام پای باستان شناسان را به این دیار باز کرد تا نخستین فصل کاوش خود را در ابتدای تیر سال 1383 در شهر زیرزمینی آغاز کنند.
باستان شناسان در فصل نخست کاوش خود توانستند علاوه بر کشف بقایای معماری، قطعات سفالین و دو پی سوز را که برای روشن کردن فضاها از آنها استفاده می شده است را کشف کنند که البته قرار است اشیای کشف شده با راه اندازه یک موزه در شهر نوش آباد به نمایش گذاشته شود.
سفال های یافت شده مربوط به دوران ساسانی تا دوران اسلامی و صفویه است بااین حال کارشناسان احتمال می دهند با آغاز فصل نوین کاوشها در این شهر، امکان یافتن اشیا یا مدارکی دال بر قدیمی تر بودن سابقه این مکان نیز بدست آید.
نقداˈ بررسی های کنونی نشان می دهد عملیات حفاری این شهر در دوران ساسانی آغاز شده و استفاده از این شهر در دوران اسلامی گسترش یافته و حفاریش تا دوره صفویه هم ادامه داشته و بطورکلی روند سیرواسیر حفاریها و کنده کاریهایش حدود 500 سال طول کشیده است.
در اینجا، این سووال پیش می آید که آیا اوئی در نوع خود منحصربفرد است یا خیر، بااین حال شاید نفس طرح چنین سووالی نیز بجا نباشد زیرا بطور قطع هر اثری، ویژگی تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی خاص خود را دارد که آن را در نوعش بی بدیل می کند.
درهر حال، بر اساس اطلاعات موجود، در کشور ترکیه برخی از مناطق زیرزمینی وجود دارد که مهمترینش
ˈدرینکویوˈ (به انگلیسی: Derinkuyu Underground City) نامیده می شود که یک شهر باستانی زیرزمینی چند طبقه بازمانده از دوران امپراتوری مادهاست.
این مخیفگاه محل زندگی انسانها در اعماق زمین در هزاران سال پیش است که گویا بخاطر ترس از یک نیروی نابودکننده غیرزمینی به دستور شخصی که احتمال می رود از پیروان اهورامزدا باشد، ساخته شده باشد.
عمق مخفیگاه درینکویو 13 طبقه یا 280 فوت اندازه گیری شده که گنجایش حضور20 هزار انسان، اصطبل های مخصوص نگهداری حیوانات،انبار، مکانهای مذهبی و شراب خانه را داراست و از لحاظ پیچیدگی ساخت مهندسی ، در حد اهرم ثلاثه مصر محسوب می شود.
بر اساس اسناد و یافته های تاریخی ، گمان زده می شود این شهر زیرزمینی توسط ایرانیان باستان و پیروان اهورا مزدا ساخته شده است.
گذشته از شهر زیرزمینی ترکیه، در همین ایران خودمان هم در شهر سامن واقع در15 کیلومتری جنوب شهر ملایر در سال1384بطوراتفاقی درعملیاتی عمرانی مکانی زیرزمینی کشف شد که ویژگی های خاص خود را دارد.
سامن که بستری سنگی است که به صورت دستکند ساخته شده، احتمالاً به دوره پیش از اشکانیان تعلق دارد.
باستان شناسان احتمال می دهند نخستین بار فضاهای معماری سامن به منظور انجام مراسم مذهبی خاص زیر زمینی، احتمالاً میترائیسم، مورد استفاده قرار می گرفته است .
حدود 25 اتاق این شهر کاوش شده که در آنها مقادیر اسکلت متعلق به دوره اشکانی وجود دارد که دست نخورده در جای خود باقی مانده اند.
بر اساس مطالعات باستان شناسی، این شهر بیش از سه هکتار وسعت دارد و بخشی از آن بخاطر وجود رطوبت زیاد هنوز مورد کاوش قرار نگرفته است.
احتمال داده می شود که در دوره اشکانی از این فضاها بعنوان محل تدفین مردگان و از اتاقهایش بعنوان گوردخمه استفاده می شده است.
شهر سامن در عمق 3 تا 6 متری زمین کشف و کانال های حفر شده درون آن به مرور در دوره های تاریخی کنده شده است.
در سامن 60 اسکلت شناسایی شده که درون 9 اتاق قرار داشته اند و با توجه به بررسی های انسان شناسی، شواهدی وجود دارد که تدفین ها بصورت تدفین باز انجام شده است.
باری، تاکنون در محوطه های باستانی کشور، سازه های دستکند دیگری جز سامن و اوئی کشف نشده با این وجود
باستان شناسان، معماری اوئی را بخاطر وسعت و عظمتش و کاربری انسانیش و نیز سیر تکاملی معماریش، در سطح کشور و شاید جهان منحصر به فرد می دانند.
به گفته خانم ساروخانی، اویی غیر از کاربری مسکونی اش ممکن است دارای آثار مذهبی دیگری مثل معابد و تدفین همه باشد که کشف آن نیز در گرو ادامه کاوشهاست .
از این گذشته، از دیدگاه برخی صاحبنظران، نوش آباد با معماری دستکند خود، پرتویی از هنر اصیل ایرانی هم محسوب می شود که با بهره گیری از ظرفیت های طبیعی و نبوغ انسان، ظهور پیدا کرده و نشانه تطابق و تکامل فرهنگی انسان در تعامل با محیط است.
ویژگی این نوع معماری در عملکرد فضاهای مختلف مورد نیاز بشر نشان می دهد که بانیان دستکن ها در اوئی ضمن رفع نیازهای خود بعنوان سرپناهی برای گذران روزمره زندگی شان، نگرشهای مذهبی و اجتماعی خود را هم در معماری ساخت و سازشان مورد نظر داشته اند.
خلاصه اینکه براساس همه این ویژگی ها، وجود شهر زیر زمینی نوش آباد فرصت بسیار خوبی برای سرمایه گذاری و جذب گردشگران محسوب می شود.
این کاری است که هر کشور دیگری با دست و دل باز حاضر است در آن سرمایه گذاری کند تا بتواند به صنعت توریسم خود رونق بخشد که نمونه حی و حاضرش همین شهر زیرزمینی ترکیه است که قرار است به مقصد جدید گردشگری این کشور نیز تبدیل شود.
البته کتمان نمی توان کرد که شهر زیرزمینی نوش آباد با شرایط فعلی و گرفت و گیرش ناشی از رسوخ فاضلاب شهری به مجاری آن، به این زودیها قابلیت جذب گردشگر زیادی نخواهد داشت مگراینکه هرچه زودتر فکر عاجلی برای پاکسازیش از رسوبات و فضولات سیلابی و شهری اندیشیده شود.
همانطوریکه گفتم تاکنون تنها کمتر از 5 درصد از اماکن شهر زیرزمینی کشف شده و در معرض بازدید همگانی قرار گرفته که همین مقدار اندک نیز با استقبال داخلی و خارجی مواجه شده کمااینکه در تعطیلات 13 روز عید همین امسال(93) 43 هزار نفر بدون هیچ تبلیغی از نوش آباد دیدن کردند.
بی گمان آینده شهر نوش آباد در گرو رونق وضعیت شهر زیرزمینی است چرا که با توجه به کساد شدید کشاورزی این منطقه، مسوولان راه دیگری جز رونق صنعت توریسم و سرو سامان دادن به شهر زیر زمینی ندارند.
ˈعباس شافعیˈ شهردار افتخاری شهر زیرزمینی با اشاره به اینکه نوش آباد زمانی دارای 33 رشته قنات بود و کشاورزی حاصلخیزی داشت، خاطرنشان می کند: در آن زمان شغل اغلب مردم نوش آباد کشاورزی و دامداری بود اما اکنون دیگر حتی یکی از آن رشته قناتها هم وجود ندارد و باید از 220 متری عمق زمین آب را بیرون کشید پس دیگر عملاˈ امکان کشاورزی فراهم نیست و خواه ناخواه باید اقتصاد مردم تغییر پیدا کند و تنها مزیت جایگزین در این خطه هم مساله گردشگری و جذابیت شهر زیر زمینی است ضمن اینکه شهرداری و شورای شهر هم به این نتیجه رسیده اند که گردشگری تنها مزیت جایگزین بجای کشاورزی تعطیل شده نوش آباد است.
اکنون سالهاست داستانسرایی کهنسالان نوش آبادی در باره وجود یک شهر افسانه ای در زیر این شهر بالاخره رنگ واقعیت به خود گرفته اما کشف همه ابعاد و جوارح و بالاخره معرفی تام و تمام این شهر رویایی به جهانیان نیازمند همتی والاست.
نظر به اینکه شهر زیرزمینی قابلیت ویژه ای در امر توسعه گردشگری دارد، از آن می توان بعنوان محور توسعه گردشگری یاد کرد، بر همین اساس حذف موانع و مشکلات آن، آینده ای روشن را برای نوش آباد ترسیم می کند.
***ساعت 15/7 صبح، آغاز بازگشت***
اوئی شهر بی سحر است اما عقربه های ساعت نشانه طلوع روز دیگری است، موقع رفتنم فرارسیده، وسایلم را جمع می کنم تا از محل بیتوته شبانه ام در شهر زیرزمینی راهی ایستگاه خروجی ام در پاشیر شوم.
با اینکه شب سرد و نسبتا سختی داشتم اما حالا که قصد رفتن دارم، دلم گرفته است، انگار نرفته، دلم برایش تنگ شده است، اما هرچه بود بالاخره شبی به یاد ماندنی در شهر هزاره ها بود با همه دلهره ها، ستایشها و غصه گساریهایش.
شب زنده داری در تنگنای دل زمین و نفس کشیدن در غبار تاریخ مکانی 1500 ساله و لمس کردن شرایط حضور در چنین جایی آن هم در تاریکنای شباشبی وهم انگیز، بغایت خاطره ای به یاد ماندنی است.
وقتی به پاشیر می رسم، چشمم به دروازه ورودی اوئی می افتد، تابش شوق طلیعه روزی نو، از پایان شب سیاهم خبر می دهد.
***ساعت 30/7 صبح، هنگامه وداع***
بالاخره از بیرون نرده دروازه ورودی، سروکله ˈغمخوارˈ یکی از دست اندرکاران شهر زیرزمینی پیدا می شود که برای تحویل گرفتن کلید اوئی آمده است.
47 پله را از پاشیر بالا می روم تا به سطح شهر نوش آباد می رسم، دقیقا ساعت 30/7 دقیقه صبح است که چشمم به روز نوش آباد می افتد، روزی که پرتو زرفامش، چشم ظلمت زده شبم را می زند اما خانه دلم را برای دیدن آینده بهتر شهر زیرزمینی روشن می کند.

از: محمدرضا شکراللهی
543/545

انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير


[email protected]




29/03/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن