واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: رونمایی از کتاب شعر زن بیسواد روستایی
از سن هفت سالگی تا 14 سالگی چوپان بودم و آن زمان در روستای ما از مدرسه و مکتب خبری نبود. پانزده ساله بودم که برادرهایم به مدرسه رفتند. کلاس اول ابتدایی وقتی که از مدرسه برمیگشتند، به آنها نگاه میکردم تا ببینم چه میخوانند و چه مینویسند
کد خبر: ۴۰۲۳۴۴
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۸ - 22 May 2014
در آئینی با حضور مسئولان، کتاب علم عشق سروده زن روستایی بی سواد در جم رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار مهر، فرماندار شهرستان جم در این مراسم با تاکید بر لزوم توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، اظهار داشت: امسال به نام سال اقتصاد و فرهنگ با عزم و ملی و مدیریت جهادی نامگذاری است که باید برای تحقق موضوعات مطرح شده در این شعار تلاش کنیم.
عبدالله نادری با اشاره به نقش بسیار مهم کتاب و کتابخوانی در توسعه فرهنگی، اضافه کرد: فرهنگ همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده و دولت تدبیر و امید نیز برنامههای بسیار مهمی در زمینه فرهنگ دارد.
وی با تاکید بر لزوم حمایت از نویسندگان و مولفان و ناشران، خاطرنشان ساخت: باید تلاش کنیم تا از همه توان برای حمایت از نویسندگان شهرستان جم استفاده کنیم و زمینه را برای نگارش کتب مختلف فراهم سازیم.
امام جمعه جم نیز در این آئین با تقدیر از تلاشهای این زن روستایی برای سرون و چاپ این کتاب، بیان داشت: همه باید برای توسعه فرهنگ مطالعه تلاش کنیم و حمایت لازم را از نویسندگان و شعرا داشته باشیم.
حجتالاسلام محمد گنجی با اشاره به پائین بودن زمان مطالعه در کشورمان، ادامه داد: باید تلاش کنیم تا با اجرای طرحها و برنامههای مختلف شاهد افزایش سرانه مطالعه در کشور باشیم.
پریزاد مرادی نویسنده کتاب علم عشق یک زن روستایی بی سواد است که متولد سال 1343 در محله چمِ شادی روستای بیدو از توابع بخش ریز، شهرستان جم است.
وی در مقدمه کتاب آورده است: از سن هفت سالگی تا 14 سالگی چوپان بودم و آن زمان در روستای ما از مدرسه و مکتب خبری نبود. پانزده ساله بودم که برادرهایم به مدرسه رفتند. کلاس اول ابتدایی وقتی که از مدرسه برمیگشتند، به آنها نگاه میکردم تا ببینم چه میخوانند و چه مینویسند.
آن زمان هیچ کلمهای بلد نبودم اما چشمم باز بود و تشنه دانش بودم. وقتی آرد می آوردم تا نان بپزم کلماتی روی آنها مینوشتم و از برادرم عباس میپرسیدم که چه نوشتهام. اولین کلمهایی که نوشتم آب بود.
از کودکی به حضرت حافظ عشق میورزیدم و همسرم عباس وقتی برایم کتاب حافظ و باباطاهر هدیه میآورد، آن را شیرینترین هدیه زندگیام میدانستم که با خواندن آنها، با اینکه حتی معنی خیلی از اشعارش هم نمیدانستم، درهای جدیدی را به روی آیندهی شعری ام باز مینمود.
وی ادامه میدهد: حتی یک ساعت هم پای درس مدرسه و مکتبی ننشستهام اما قالبهای شعری را از کتاب درسی فرزندانم فرا گرفتهام. رفتهرفته خواندن دعاها را از رادیو یاد گرفتم و خدا یاریام کرد تا کلام وحی را نیز بخوانم.
پریزاد مرادی درباره داستان شاعر شدن این طور می گوید: در یک شب تابستانی خواب میبینم که گنجی یافتهام و فردای آن روز تابستانی (1382) احمد فرزند کوچکم را صدا زدم و گفتم احمد جان چند سطری شعر در ذهنم تراوش کرده آنها را برایم بنویس و این چنین بود مادر میخواند و فرزند مینویسد.
این کتاب 265 صفحهای در حول موضوعات مولودی، مرثیه، اشعار عاشورایی و اریعین حسینی و اشعار منتخب اهل بیت و شهدا است که این بانوی جمی این کتاب را تقدیم ساحت مقدس امام زمان (عج) کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]