واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: آنچه در برنامه "راز" گذشت:
حاکمیت شهدا بر قلبها آغاز شده است
حاکمیت شهدا بر قلبها آغاز شده و گوشهای از آن در راهیان نور متجلی است.
به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، شب گذشته برنامه "راز" با محوریت "بایستههای جبهه فرهنگی انقلاب" با حضور حاج حسین یکتا از شبکه چهار سیما پخش شد. بنابراین گزارش؛ حاج حسین یکتا یکی از فعالان جبهه انقلاب در ابتدای این برنامه گفت: تا زمانی که جنگ جنگ بود و آن فضاهایی که بچهها در آنجا ساخته و پرداخته میشدند فضایی به نوعی یک ریاضت و انقطاع بود به طوری که بچهها میگفتند کربلا مرا میخواند از بند ناف دنیا و تعلقات آن جدا میشدند و به جبهه میرفتند و به این ترتیب بساط خودسازی، خوب شدن و بساط فرهنگی برقرار بود از طرف دیگر هم خون شهید به عنوان صدقه جاری شده به این مملکت تزریق شد و یکی از غصههای را پاک کرد. وی افزود: این موضوع خیلی از حرفها را جمع و جور کرد و میبینیم هنگامی که پیکر یک شهید گمنام در شهر تشیع میشود فضا معنوی، دیدنی میشود و حال و هوا خواستنی میشود و جوانهای بسیاری حول محور این شهدا حرکت میکنند. وی ادامه داد: هنگامی که در جبهههای جنگ بودیم یک کار، یک جمع و یک حال خدایی و در نهایت یک مرگ خدایی در آن فضا بود و همه چیز به سمت خدا بود چون جنگ یک جهاد بود و جهاد یکی از درهای بهشت است که میگویند تنها برای آدمهای خصوصی باز میشود، در آن فضا جوی بود که امام (ره) گفته بود امروز جنگ در راس امور است و امروز باید به جبهه برویم، به این ترتیب همه نگاهها به این سمت بود که باید به جبهه برویم و تکلیف و وظیفه خود را انجام دهیم ما در آن روزها به پشت سرمان نگاه نمیکردیم که چه خبری شده است. یکتا عنوان کرد: یک زمانی امام (ره) فرمودند که جزیره باید حفظ شود و به این ترتیب یک شهید "همتی" بر سر این ماجرا سرش قطع شد و یک "حسین خرازی" دستش قطع شد زیرا امام فرمان داده بودند جزایر باید حفظ شوند ما در جبهه دنبال این بودیم که فرمان امام اجرا شود و به این فکر نمیکردیم پشت سرمان چه خبری است و چه میشود و یا چه نمیشود. این فعال جبهه انقلاب ادامه داد: چه بسا امروز میبینیم جزیره مجنون که سر شهید "همت" در آنجا قطع شد امروز تبدیل به یک مرداب، باتلاق و بیابان شده است اما باید بدانیم که جوانهای امروز برای دیدن این فضاها در قالب کاروانهای راه نور به آنجا می روند اما باید بگویم که در آن روزها در آن جبهه جنگ تمام تلاش ما این بود که حرف امام زمین نیفتد اگر امروز میبینیم که دیگر نشانی از صدام نیست و زائران ما در کربلا و نجف حضور دارند و پیوند دو مملکت عراق و ایران به عنوان ممالک شیعه برقرار است نتیجه آن خونها و تفکر انقطاعی شهادتی امر تکلیف خدایی بود. یکتا بیان کرد: در آن روزها تمام نگاهها بر این بود که حرف امام به زمین نیفتد و آن روزها به این موضوعات فکر نمیکردیم که اگر برگردیم چه اتفاقی میافتد و اصلا به این فکر نمیکردیم که آیا برمیگردیم یا برنمیگردیم. یکتا با اشاره به چگونگی آغاز کار راهیان نور عنوان کرد: ما نه آغازگر و نه متولی راهیان نور بلکه در کنار همه زائران و همه خادمان بودیم اما فکر میکنم اگر شهدا رفتند و شهید شدند و جنازههایشان در آن بیابانها جا ماند و خونشان ریخته شد از آن روز شهدا رخ نشان دادند و آن نور چشم همه را زد به طوری که مردم محو آن نور شدند و آوای این شهدا و کار پیدا کردن آنها در جامعه پیچید. وی ادامه داد: اصل کار راهیان نور از آن روزی شروع شد که در دولت اصلاحات خیلیها آماده بودند که دین دخترها و پسرهای ما را بدزدند و حواس مردم ما را پرت کنند در آن زمان حضرت آقا به شلمچه رفتند و تعبیر من این است که با تکیه بر عصای خود در نقطه صفر مرزی ایستادند و صحبت کردند و گفتند" کجایید ای شهدای بدر و خیبر؟" "کجایید ای شهدای والفجر هشت؟" از آن روز بود که شهدا رخ نشان دادند و کار راهیان نور گرفت به طوری که دلها متوجه مناطق عملیاتی شد. وی عنوان کرد: آن روزها شهدا به ما اجازه خادمی و نوکری دادند و کار راهیان نور گرفت به طوری که میبینیم هنگامی که در جامعه تحولاتی ایجاد شد امام فرمودند تحولات ایجاد شده بعد از دولت تحولات نتیجه کار راهیان نور و تشیع جنازههای شهدا بود به اعتقاد من شهدای آنجا اذن و اجازه حضور در مقتلشان را دادند و این موضوع از همان روزی بود که نائب امام مهدی (عج) آمدند و یک بار دیگر کمک جامعه آمدند و به تثبیت و تحکیم مبانی انقلاب اسلامی کمک کردند و راهیان نور کارش گرفت. یکتا بیان کرد: در راهیان نور مراحل و زمانهای مختلفی داریم و قطعا کار آن شلوغتر شده و نگاههای کیفیتری به راهیان نور میشود امروز مشکل ما در بعضی از یادمانها صحبت کردن به چند زبان است زیرا ما مهمانان خارجی و زائرانی از جاهای مختلف دنیا داریم به یاد دارم که سال گذشته دختری از کشور عربستان زنگ زده بود و به زبان عربی با یکی از بچههای ما صحبت کرد او میگفت ؛شنیده بودم که در این سایت نوشته شده که شما ماشین شخصیها را سازماندهی میکنید من دو سال است که فارسی یاد میگیرم تا بتوانم کتاب شهدای ایران را بخوانم. وی ادامه داد: او میگفت دوست دارم به نوعی بیوگرافی شهدا را بدانم ما هماهنگ کردیم یکی از بچههای ما این خانم را از فرودگاه امام به این مناطق آوردند که البته فیلم و مستند آن نیز وجود دارد. وی بیان کرد: ما امروز میبینیم که از نقطه نقطه دنیا بسیاری از مردم دلشان به سمت شهدا و راهیان نور است هیچگاه از یاد نمیبرم سفری را که به هندوستان و کشمیر داشتم و دیدم که حدود 500 دانشجو مطلبی را میخوانند و باهم گریه میکنند من پرسیدم که اینها مقتل امام حسین را میخوانند که چنین گریه میکنند که یکی از آنها گفت امروز روز روایتگری کتاب "پرواز تا بینهایت" است که البته او به من گفت اگر به کشورهای دیگر مثل اندونزی و مالزی سفری داشته باشید جلسههای هشت هزار نفری برای شهدا را خواهید دید. وی ادامه داد: امروز حاکمیت شهدا بر عقول و قلوب و دلها آغاز شده به طوری که گوشهای و نگاهی از آن در راهیان نور متجلیاست. ادامه دارد/
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]