تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815689717




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یادداشت خواندنی و صمیمی «بهاره رهنما» برای روز پدر+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
یادداشت خواندنی و صمیمی «بهاره رهنما» برای روز پدر+عکس یادداشت خواندنی و صمیمی «بهاره رهنما» برای روز پدر

یادداشت خواندنی و صمیمی «بهاره رهنما» برای روز پدر
 یادداشت خواندنی و صمیمی «بهاره رهنما» برای روز پدر
وقتی بچه بودم همیشه فکر می کردم تمام مشکلات دنیا بعد از خدا، به وسیله یک مرد قابل حل است و آن مرد پدرم بود. شاید برای اینکه بارها و بارها وقتی که زمین می خوردم، وقتی که نگران امتحانی بودم، وقتی که با دوستی قهر کرده بودم، با دست های مردانه اش اشک هایم را پاک کرده بود و با لحن پرطمانینه اش گفته بود: «تا وقتی من هستم، نگران هیچ چیز نباش، هیچ چیز.» و من همیشه در همان شب های کودکی در اتاقی که با برادر و خواهر بزرگ ترم شریک بودم و از نیمه پنجره اش ماه و آسمان را اغلب می دیدم و به بزرگی خدا فکر می کردم و از بزرگی خدا می ترسیدم و سرم را زیر لحاف می بردم، فکر کرده بودم که هر اتفاقی در این دنیا را، که دوست نداشته باشم برایم اتفاق بیفتد، می توانم به پدرم بگویم تا آن اتفاق نیفتد.
پدر روزهای کودکی من به نوعی جانشین آن خدای بزرگی بود که از شدت عظمتش اغلب به خود می لرزیدم. خدایی که وقتی بچه بودم فکر می کردم در شکل های عجیب و غریب ابرهای آسمان خودش را به من نشان می دهد و پدری که باور داشتم با کمک خدا، قادر است مرا از گزند هر حادثه ای مصون بدارد. حالاکه سال هاست خودم مادر دخترکی هستم، اغلب وقتی با هراس ها و دل نگرانی ها و به ندرت اشک هایش (چون او دختر بسیار محکم تری به نسبت مادرش است) مواجه می شوم با قدرتی که هنوز هم از چرخش صدای پدر در سرم به لحنم منتقل می شود به او می گویم: «تا وقتی من هستم، نگران هیچ چیز نباش، هیچ چیز.»
به دلیل حضور و سایه بزرگ چنین مردی بر سرم، اعتمادبه نفس حضورم در جمع های بزرگ ترها را خیلی زود پیدا کردم. خیلی زود یاد گرفتم که زن بودن چه ارزش والایی برای حضور من در اجتماع به من می دهد. یاد گرفتم که حتی تا مرز دوست نداشته شدن سعی کنم که خودم باشم و خیلی چیزهای دیگر.
اگرچه تاثیر بسیار عمیق حضور مادر در زندگی فرزندان را به هیچ عنوان نمی توان منکر شد ولی شاید به علت این رابطه عمیق عاطفی خودم با پدرم، همیشه عجیب نسبت به دخترها و زن هایی که پدر ندارند یا پدرشان را از دست داده اند، حس دلجویی و همراهی دارم. فکر می کنم پدرهای خوب اگرچه شاید خیلی هایشان شوهرهای خوبی نباشند، اما اولین نیمه گمشده هر زنی هستند که بلوغ عاطفی و ارتباط جنس مخالف را به آنها یاد می دهد.
حالاوقتی موقع رانندگی یک دستی رانندگی می کنم، پایم را مدام به کلاچ نمی چسبانم و با فاصله کاملاراحتی با فرمان ماشین می نشینم، فکر می کنم تمام این اعتمادبه نفس رانندگی کردن شبیه مردها را از پدرم یاد گرفته ام. حالاوقتی که هنوز هم در ۳۸سالگی یک لحظه از خستگی روحی یا جسمی با پشت خم می نشینم بلافاصله پشتم را صاف می کنم. چون از پدرم یاد گرفته ام که یک زن موفق همیشه صاف می نشیند و صاف راه می رود.
یک بار که برای شیطنتی در ۱۴سالگی مواخذه ام کرد، حرف قشنگی گفت: «مهم این نیست که من همراه تو باشم یا نباشم، مهم این نیست که حتی من زنده باشم یا نباشم، مهم این است که تا آخر عمر احساس کنی، هر کاری که انجام می دهی من کنارت هستم. آن وقت خودت می فهمی که درست است یا غلط.»
و این حس شبیه حس نظارت دایمی خداوند بر بندگانش، هنوز هم همراه من است. هنوز هم وقتی کسی صدایم می کند و از روی بی حوصلگی جواب می دهم: «چیه؟» یک لحظه می ترسم که پدر آنجا باشد و این جوابی را که بسیار از آن بدش می آید، شنیده باشد. بعد اغلب لحنم را تصحیح می کنم و می پرسم: «جانم؟»
پدرم همان طور که گفتم گمان نمی کنم شوهر چندان نمونه ای بوده باشد. ماجراجویی ها و جسارت ها و رفتار و عقاید عجیب و غریبش، اغلب تحمل او را برای مادرم یا خواهر و برادرهایش سخت کرده بود. اما در قاموس یک پدر تمام وجه فرشته گون وجودش را در اختیار ما می گذاشت و حس تکیه دادن به دیواری که هرگز پشتت را خالی نمی کند.
فکر می کنم در شکل گیری شخصیت من و اغلب زن هایی که سایه پدر بر سرشان بوده، حضور معنوی و روانی اولین و آخرین عشق زندگی شان پدرشان است. به قول یک شوخی فرنگی: «تنها مردی که یک زن می تواند به او اطمینان کند، پدرش است.»
شبی که قرار بود فردایش عروسی کنم و خانه پدری ام را ترک کنم، پدرم با چشم های اشک آلود مثل پسربچه ها، سرش را روی پاهایم گذاشت و گفت: «قول بده که هیچ وقت هیچ مردی را بیشتر از من دوست نداشته باشی.» و من هنوز هم به این قول وفادارم.
جام جم

دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن