تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 2 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منزلت مردم را در نزد ما، از اندازه روايتشان از ما بشناسيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817735398




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردم سالاری دینی؛ اندیشهای فاخر ولی مظلوم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
مردم سالاری دینی؛ اندیشهای فاخر ولی مظلوم
در حکومت دموکراسی غربی تناقض فراوانی وجود دارد و چه در بستر و مبانی آن و چه در نتایجی که از دموکراسیهای قرن نوزده و بیست به دست آمده میتوان تناقضها و ابهامات بسیاری یافت.

خبرگزاری فارس: مردم سالاری دینی؛ اندیشهای فاخر ولی مظلوم


گفتوگو با دکتر عظیم عابدینی تعریف و دیدگاه فلاسفه ی سیاسی غرب نسبت به «مردم سالاری دینی» چگونه است؟ بیش از هزار سال قبل دانشمندی شیعه مذهب در اندلس، که آن زمان در قلمرو حکومت اسلامی بود، زندگی میکرد. با اینکه وی در برخی از علوم زمانه ی خویش، یگانه ی روزگار شمرده میشد، زمانی که درگذشت، دو نفر با ترس و لرز بسیار او را دفن کردند و تشییع جنازهای کاملاً مظلومانه داشت. روز بعد از وفات او، یک شخص بیسواد و بازاری مُرد و در تشییع جنازه او بهقدری مردم ازدحام کردند که بازارها تعطیل و راههای ورودی و خروجی شهر بسته شد. من وضع مردم سالاری دینی را در دیدگاه و منظر به اصطلاح فلاسفه ی غربی، شبیه وضع همین دانشمند میبینم. قبل از شروع بحث باید توضیحی بیان کنم. معنای «فیلسوف» در غرب با معنای فیلسوف نزد ما یکسان نیست. بنده در کشورهای مختلف اروپایی فلاسفهای را دیدم که به معنای واقعی کلمه با فلسفه بیگانه و حتی در مواردی مخالف مبانی دانش فلسفه بودهاند؛ ولی از اطلاق نام فیلسوف بر آنها پرهیزی نمیشد؛ حتی در خود ایران کسانی که چندان اطلاع دقیقی از فلسفه ندارند، به آن غربیها فیلسوف میگویند. علت امر هم این است که در غرب دامنه ی علوم انسانی و عقلی و دانشهای فراتجربی درست تنقیح نشده است. درواقع، بر عکسِ پیشرفت شگفتی که در زمینه ی تفکیک بین عرصههای مختلف دانشهای طبیعی، تجربی، فیزیک، پزشکی و ریاضی داشتهاند، در علوم فلسفی همواره مبناهایشان غبارآلود و ناشفاف است. به همین علت به همه کسانی که در زمینه ی فلسفه یا حقوق یا روانشناسی یا الهیات سخن میگویند آنها فیلسوف گفته میشود. ذکر این نکته به این دلیل بود تا عبارت فلاسفه سیاسی تبیین و مبانی بحث ما روشنتر شود. در غرب یک فیزیکدان هم میتواند در امور سیاسی نظر بدهد و بعد از مدتی، او را یک فیلسوف سیاسی بدانند و بخوانند. مردم سالاری دینی در بین این فلاسفه ی سیاسی، تصویر و تعریف چندان روشنی ندارد و آنها بر اساس تجربه ی بعضی حکومتهای شرقی که به ظاهر اسلامی هستند و در عمل پایبند به آن نیستند، مردم سالاری دینی را تعریف میکنند یا تعریفهای شرقیها را مبنای تعریف خود قرار میدهند؛ در حالی که مقصود ما مسلمانان از مردم سالاری دینی با هم یکسان نیست و تفاوت دارد. از منظر ما ایرانیان و بر اساس حکومتی که تشکیل دادهایم، که مبنای آن اسلام و مذهب حقّه ی جعفری است، مردم سالاری دینی(1) نظامی مبتنی بر حکومت مردم با نگرش دائمی به جریان دین و شریعت است. البته این به معنای وجود یک حکومت و نیز یک مردم متدین به عنوان دو امر مجزا نیست؛ بلکه مقصود حکومتی است که در آن دو مؤلفه ی مردم سالاری و دیانت با هم ممزوج شده باشند؛ یعنی در هیچ یک از ارکان حکومت مذکور، دین بینقش یا حرکت ضد دینی دارای نقش نباشد. تعریف فلاسفه ی  سیاسی غرب از مردم سالاری دینی، همان چیزی است که در برخی حکومتهای شمال آفریقا و غرب آسیا شاهد آن هستیم. در حالی که بین این حکومتها، گاه تفاوت از زمین تا آسمان است. مدل مردم سالاری دینی ایران با حکومتهای مدعی مردم سالاری در شرق تفاوت جوهری دارد و طرفداران نسبتاً زیادی در بین ملتها و حتی اندیشمندان سلیم النفس غرب دارد. به گونهای که اگر اجازه ی طرح این شیوه ی حکومتی بدون اِعمال پیشفرضهای باطل داده شود، دیده خواهد شد این ایده ی جذاب، چهاندازه طرفدار در بین غربیها خواهد داشت و طرفداران جدید بسیاری را جذب خواهد کرد. چرا به عقیده ی عدهای عبارت «مردم سالاری دینی و دموکراسی دینی» دارای تناقض است؟ مخالفان مردم سالاری دینی، چه آنانی که در غرباند و چه کسانی که در کشور ما هستند، تصور میکنند که نمیتوان این مدلِ حکومتی را محقق ساخت؛ ازاینرو میگویند ذات دموکراسی با ذات دیانت سازگاری ندارد. بعضی از مخالفان داخلی هم چون به زعم خودشان وجود حکومت مردم سالاری دینی را دارای تبعات و مفاسدی میدانند، دچار مغالطه شده و به مخالفت با آن برمیخیزند. تبیین دقیق مؤلفههای این سبک حکومت و نیز جواب دقیق به شبهات مطرحشده پیرامون آن، میتواند از خیل این مخالفان بکاهد. مردم سالاری و دین از دیدگاه ما تناقضی ندارد و برای غربیها متناقض است. مخالفان اعتقاد دارند که ساختار دین و شریعت با دموکراسی و مردم سالاری در تضاد است. در مورد علم و دین نیز چنین دیدگاهی دارند و سکولاریسم(2) را برای تقبیح دین ترویج میکنند. مهمترین دلیل حملات مدام آنها به نظام مردمسالارانه ی ایران، ترس از محبوبیت و فراگیر شدن این نظام در جهان است. بیان شد که از دید ما مردم سالاری و دیانت دو چیز مجزا نیستند که فرض تناقض و ناهمخوانی به وجود بیاید؛ حتی اگر دو چیز متمایز باشند، با تصویری که دین اسلام ترسیم کرده است، تناقضی در کار نیست؛ زیرا تعریف ما از انسان و حکومت، با وجود دین همخوانی دارد و بلکه جزئی از آن و در بطنش است. طبیعی است که بر اساس تفکر اومانیستی و اندیشه ی سکولاریستی، دموکراسی با دیانت همخوانی نداشته باشد و دچار تناقض شود. انسان در اندیشه ی دینی و اسلامی، رنگ و بوی الهی دارد و خلیفه ی خدا است و محوریت او بر زمین، بر اساس همین جانشینی خدا است؛ البته این محوریت، نباید جانشین اصل خدامحوری شود. روشن است که بر اساس تعاریف غربیها از انسان، مردم سالاری دینی فاقد مفهوم و معنای محصّل است. این افراد زاویه ی دید اشتباهی دارند و چه بسا با تعویض دیدگاه خود، از طرفداران مردم سالاری دینی گردند. به اشکال آنها میتوان به شکل دیگری پاسخ داد و آن اینکه بگوییم مردم سالاری غربی نیز دچار تناقضات بسیار است. این جواب، جواب نقضی است و معمولاً جواب حلی بهتر از جواب نقضی است؛ ولی گاهی وجهه  هجومی جواب نقضی بهتر است؛ زیرا به اصطلاح توپ را در زمین طرف میاندازد. واقعیت این است که عقل جمعی بشر در حال تکامل است و همین عقل جمعی روزی نیازمند و خواهان آمدن منجی میشود. این عقل جمعی باعث شده است که حکومتها در روزگار ما دارای خصوصیات مثبتی شوند که حکومتهای سابق اغلب فاقد آن بودهاند؛ اما وضعی که جهان در روزگار فعلی به آن رسیده است (و آن ترجیح دموکراسی بر تمام نظامهای متصور است)، با حکومت عدلگستر راستین که در آن حقوق هر کس بهاندازه ی خود رعایت میشود، فاصله ی زیادی دارد. علاوه بر این، در حکومت دموکراسی غربی که داعیه ی مردم سالاری را دارد و مدعی تضییع حقوق بشر در دیگر نظامهای حکومتی است، تناقض فراوانی وجود دارد و چه در بستر و مبانی آن و چه در نتایجی که از دموکراسیهای قرن نوزده و بیست به دست آمده (اعم از لیبرالیسم، مارکسیسم، کمونیسم و غیره)، میتوان تناقضها و ابهامات بسیاری یافت. امری که باعث شده به تجدید تعریف مبانی و مفاهیم حکومتی ذیل قانونهای لغزان و مبهم پناه ببرند یکی از راههای حمله به مبانی دموکراسی غربی، برجسته کردن همین تناقضها و ابهامها است.   اختلاف و تمایز دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی در چیست؟ دموکراسی دینی با دموکراسی غربی، هم اشتراکاتی دارد و هم اختلافاتی؛ با وجود اشتراکات، نباید اختلافات را غیر مهم انگاشت؛ زیرا اختلاف ما با غربیها در نگرش به مردم سالاری، مبنایی است و نه بنایی. در دموکراسی دینی، راه و هدف دقیقاً تعریف شده است؛ ولی در دموکراسی غربی و غیر دینی راه مهم نیست و هدف اصالت دارد. جبر جاهلانه و بیشتر جبر تحمیلی در دموکراسی غربی رایج است؛ ولی در دموکراسی دینی اراده متدینین کارساز است و اگر هم جبری در کار باشد، خفیف و از روی اراده و آگاهی است. در دموکراسی دینی، «ناموس طبیعت» رعایت میشود؛ یعنی جای خالق و مخلوق عوض نمیشود و «اشغالگری مکانی» در کار نیست؛ بر عکس دموکراسی غربی که انواع اشغالگریها را در آن میتوان یافت. دموکراسی دینی آرامشزا است؛ ولی دموکراسی غربی اگر چه از حیث ظاهر خیلی رفاهمنشانه و مساواتی به نظر میرسد، در عمل و در بطن خود آرامشزُدا و دلهرهآور است و سر از پوچستان درمیآورد. سرزنده بودن واقعی در دموکراسی دینی وجود دارد. مونتسکیو در روح القوانین(3) میگوید: «در حکومت مردمسالارانه، مردم از جهتی فرمانروا و از جنبهای فرمانبر هستند». این سخن در مردم سالاری دینی و نه در مردم سالاری غربی واقعیت دارد. البته ادامه ی کلام مونتسکیو که «هیچ حاکمیتی در این نظام جز از راه رجوع به رأی مردم در کار نیست»، در مردم سالاری دینی رنگ میبازد؛ زیرا وقتی مردم نظام مردم سالاری را خواستند، به معنای این است که دینی را خواستهاند که آن نظام در دل آن قرار دارد و همان دین در مواردی رأی خود، و نه مردم را، به صلاح مردم دانسته است. البته میتوان بدین صورت گفت که حاکمیت در این حکومت، همیشه منطبق بر رأی مردم است؛ ولی گاه بخشهایی از این حاکمیت منشعب از رأی مستقیم مردم است و گاه بخشهایی از آن بر اساس نتایج آرای آنها. در هر صورت، مصداق واقعی این کلام مونتسکیو در حکومت مردم سالاری دینی محقق میشود؛ نه در هیچ یک از نظامهای به اصطلاح مردمسالارانه ی غرب. ترویج زندگی نسبیگرایانه و مصرفمحور از ارمغانهای دموکراسی غربی است؛ امری که دموکراسی اسلامی و مردم سالاری دینی با آن مخالف است. در حکومت مردم سالاری دینی، هم باید ثبات و قرار برقرار باشد و هم از انتشار شک و شبهه و نگرش نسبیگرایانه به عالم حذر کرد. رفاه و مصرف و بهبود وضع معیشت نیز کاملاً مورد توجه است؛ ولی در قالب راه و ساختاری که در این حکومت معیّن شده است. مبنای مشروعیت در حکومت مردم سالاری غربی، رأی اکثریت است؛ ولی در مردم سالاری دینی، رأی اکثریت در برخی موارد لحاظ میشود و دین و شریعت است که وضعیت رأی اکثریت را مشخص میکند و این نهتنها توهین به رأی اکثریت نیست، بلکه ارزشدهی به آن است. میتوان تنفیذ رهبری را نسبت به انتخاب مسؤلی که با رأی مردم برگزیده شده است، از باب مثال عنوان کرد. در دموکراسی غربی یا دین به طور کامل نادیده انگاشته میشود یا اصولاً با حضور موثر دین در جامعه مخالفت میشود. بر عکس نظام مردم سالاری دینی، که مبنایش دین و احترام به دین است، متناسب با معارف الهی شکل میگیرد. اختلاف در نگرش به هستی و انسان، همچنانکه گفته شد، از تمایزات اساسی این دو گونه نظام است. البته تمایزات دیگری هم وجود دارد که بعضی اساسی و بعضی فرعیاند. در هر حال چیزی که روشن است این است که نظام مردم سالاری دینی بیشتر به سعادت مردم توجه میکند و این امر اگر چه در نظامهای غربی گاهی دیده میشود، صوری و ظاهری است و در عمل، هویت و شرف انسان زیر پا نهاده میشود و از عدل راستین در آنها خبری نیست و در این سیستم ها به شدت تبعیضهای رنگارنگ جریان دارد. کارل پوپر(4) در جایی میگوید در دموکراسیهای غربی، سرکوب، ستم، فقر و... وجود دارد و نظامهای دموکرات غربی بسیار ناقص هستند؛ اما بهتر از تمام نظامهاییاند که تا به حال بوده است. او بلافاصله برای دفع این شبهه که آیا میتوان در دموکراسی غربی به آرامش کامل و آسایش تام رسید، موضع منفی گرفته و میگوید: آرزوی تکامل نهایی انسان و خوشبختی تام او، شاید خطرناکترین فکر سیاسی باشد و تلاش برای ایجاد بهشت زمینی، همواره موجب ایجاد دوزخ شده است. در رد این کلام پوپر باید گفت: اولاً، برخی از نظامهایی که در دوران سابق بودهاند، مانند حکومتهای چند تن از انبیای الهی(ع) و نیز ائمه اطهار(ع)، یقیناً بهتر از تمام نظامهای رایج غربی بوده است. ثانیاً، اگر اجازه داده میشد دموکراسی واقعی در ایران، در زمان مشروطه که فقها در ایجاد آن نقش داشتند، محقق میگشت یا در زمان حاضر اگر اجازه میدادند نظام مظلوم مردم سالاری دینی مورد حمایت ایران، شکوفایی بیشتری یابد و بیشتر پر و بال بگشاید، مطمئناً آن بهشتی که پوپر ما را از اندیشیدن بدان میترساند، در همین زمین تحقق مییافت و مردم میدیدند میشود در همین زمین به آرامش واقعی هم دست یافت و آنگاه نظامهای مدعی دموکراسی در غرب بیمشتری میشد. در نظام مردم سالاری دینی متولیان حکومت در پی این هستند که کرامت انسان را به جای واقعی خود برگردانند و او را از اطاعت طاغوتهای بیرونی و درونی رها سازند و به آزادی واقعی برسانند. اما دموکراسیهای غربی در عمل در پی این مطلب نیستند؛ یعنی در جهان، زندگی به سبک آمریکایی ترویج میشود و در این زندگی، باید دمغنیمتی و با لذت آنی همراه بود. دین با این خوشی کاذب مخالف است؛ اما دموکراسی غربی برای همین نوع نگاه مناسب است. نگاهی که توان نگرش و قدرت رسیدن به آرامش راستین و حقیقی را ندارد؛ زیرا نه نگاه دقیقی به انسان و هستی دارد و نه از توان برنامهریزی و هدفسنجی صحیح برخوردار است. این سخن پوپر نیز که میگوید: دموکراسیها همواره محیط خود را به رویاندیشهها، به ویژه اندیشه های مخالف، باز نگه میدارند، سخنی بیاساس و بیپایه است. اگر واقعاً اینگونه است، چرا دموکراسیهای غربی اجازه نمیدهند مبانی مردم سالاری دینی ایران در غرب مطرح شود یا دستکم در خود ایران به بار بنشیند؟ آنها حتی تعریف دقیقی از قانون و آزادی ندارند. بعضی فلاسفه انگلیسی کسی را «آزاده» میدانند که از انجام هیچ کار دلخواهش منع نشود و وجود قانون، در نگاه ایشان مخالف فرض تصور آزادمرد است؛ زیرا قانون، غل و زنجیر و اسارت معرفی می شود؛ حتی در صورتی که برای جلوگیری از اسارت در زنجیر بزرگتر وضع شده باشد. آیا این نگاه به قانون و آزادی و انسان، یک نگاه عاقلانه است؟ مشخص است که این نظامهای مدعی مردم سالاری، سر از پوچی درخواهند آورد و مردم این حکومتها باید به جملهای عمل کنند که آیزایا برلین(5) در ابتدای مقاله ی اول از چهار مقالهاش درباره ی آزادی نقل میکند. او از لئون تروتسکی، اندیشهپرداز شهیر کمونیست که مخالف لنین بود، نقل قول میکند که: کسی که میخواهد زندگی آرامی داشته باشد، نمیبایست در قرن بیستم به دنیا بیاید. جالب اینکه خود تروتسکی در میانه ی همین قرن بیستم به طرز فجیعی کشته شد.(5) آیا نظام مردم سالاری دینی، در کشورهایی که اکثریت مردم، غیرمسلمان و غیرشیعه هستند، امکان تحقق دارد؟ در دموکراسی دینی «فقه» جریان دارد؛ اما نه هر فقهی. فقهی که در نظام مردم سالاری دینی جریان دارد و متکفل رتق و فتق امور است، فقه مجتهدانه و زنده یا همان فقه پویای مبتنی بر سنت است. به تعبیر امام (ره) فقه جواهری شیعی است، نه فقه بسته و متصلب و منجمد. در فقه به حق و حقوق بسیار اهمیت داده شده و جزئیترین مسائل مورد بررسی قرار گرفته است. از این جهت فقه شیعه که دریای بیپایانی است، توان تحقق نظامهای مردم سالاری دینی را در همه جا دارد. امام راحل(ره) در جایی فرمود: مجتهد واقعی کسی است که بتواند حتی یک نظام غیر متدین را هم اداره کند. مقصود امام این بود که مجتهد و فقیه راستین به کسی گفته میشود که تسلط وی بر مبانی قرآن، حدیث و عقل به گونهای باشد که بتواند آن جوامع را نیز اداره کند. شاید علت سختگیر بودن امام خمینی در دادن اجازه ی اجتهاد، همین قضیه بوده باشد؛ چراکه دانستن این نکته که آیا واقعاً کسی به اجتهاد رسیده و این حالت در وی ایجاد شده است یا نه، نیازمند ارتباط مستمر و طولانی، حداقل چند ساله، است. با این تفاسیر، در نظام مردم سالاری دینی، وضع معتقدان به سایر مذاهب و ادیان روشن و حقوق هر کدام معیّن میشود. نقش فقیه و مجتهد جامع الشرایط در نظام مردم سالاری دینی بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا در نظام مردم سالاری دینی به واسطه ی وجود نقشه ی راه، تمام طبقات ردهبندی و تعریف شده هستند و جایگاهشان مشخص است. بر خلاف نظامهای دموکراسی غربی که ثبات در مقام مشاهده نمیشود و نیز بر عکس نظامهای استبدادی که ردهها در آن با قدرت یا سلیقه معیّن میشود؛ لذا در آن نظامها تمام افراد میتوانند ادعای حاکمیت کنند. اخیراً تعدادی از شهروندان یکی از کشورهای خلیج همیشه فارس زندانی شده بودند به جرم اینکه گفته بودند: «کلُنا خلیفه؛ همه ی ما خلیفه هستیم». سخن آنان این بود که خلیفه و سلطان کشور بر چه اساسی حق حاکمیت یافته است. این اعتراض به علت نبود تعریف معقول همان ردهها است. جالب اینکه حکومت آن کشور برای اینکه ذهن مردم را منحرف کند، در ماههای اخیر همین شعار را در خیابانها و ورزشگاهها و رسانهها به شدت تبلیغ میکند که البته مقصودش فریب مردم است. در مردم سالاری دینی مهمترین هدف، رشد و تکامل است و این با بودن هر کس در مقام خودش محقق میشود؛ لذا هیچکس نمیگوید من باید رهبر باشم و دیگران رهرو. زیرا رهبر مقام و جایگاهی تعریفشده دارد و دارای خصوصیاتی است که در دیگر افراد وجود ندارد. منظور اینکه تعریف جایگاه از نقاط قوّت حکومت مردمسالارانه دینی است و نقص در تعریف جایگاه، در تمام نظامهای دیگر، اعم از دموکرات، مستبد شاهنشاهی، مشروطه و جمهوری دیده میشود. برای «نظام مردم سالاری دینی»، صفت «مظلوم» را به کار بردید. علت آن چیست؟ در ابتدای مصاحبه، از تشییع جنازه ی مظلومانه ی آن دانشمند اندلسی یاد کردم. آن شخص با اینکه نسبت به اقران خود ممتاز بود، در قیاس با توجهی که به نابخردان شد مظلوم واقع گشت. مردم سالاری دینی نیز به عقیده ی بنده این وضعیت را دارد. با اینکه درصد اشکالات وارده به نظامهای حکومتی غرب و شرق بسیار بیشتر از اشکالات موهوم پیرامون نظام مردم سالاری دینی است و با اینکه مبانی و ردهها و اهداف و غایات حکومت مردمسالارانه ی دینی به مراتب معقولتر و به طبیعت انسانی سازگارتر است، توجه به آن نظامهای نابخرد بسیار بیشتر از توجه به نظام معقول ما است. البته نقش رسانههای بیگانه و سردمداران غربی را در سیاهنمایی دموکراسی سپیدروی دینی و سفیدنمایی دموکراسیِ سیاه غربی نباید از نظر پنهان داشت. متأسفانه حتی در ایران خودمان هم برخی با بیان خود به این نظام ضربه میزنند. حتی من معتقدم برخی از  کسانی که دم از مردم سالاری دینی میزنند نیز برای این نظام جانبازی نمیکنند و اندیشه و توان خود را برای باروری بیشتر و گسترش آن به کار نمیبرند. پس به من حق بدهید این نظام را مظلوم بدانم. به نظر شما برای معرفی و گسترش این نظام چه راهکاری را باید در پیش گرفت؟ مقام معظم رهبری به مقوله «پیوست فرهنــگی» بسیار اهمیت میدهند. یعنی در کنار هر کار اقتصادی و سیاسی و...، به وضع فرهنگ و سیاستهای ما در قبال آن توجه شود و آن را به دست فراموشی نسپاریم. وقتی در مقولههای جزئی باید اینگونه پیوستهایی را لحاظ کرد، چرا برای اصل تحقق، تحکیم، گسترش و پویایی نظام مردم سالاری دینی پیوستهای مختلف تهیه نشود؟ طبیعت انسان، دانشدوست، زیباپسند و تکاملخواه است. وقتی ما با راههای متنوع و استفاده از انواع ابرازهای هنری و رسانهای بتوانیم مزایای این نظام را به جهانیان و مردم ایران معرفی کنیم، مطمئناً علاوه بر تحکیم بیشتر حکومت و دفاع تا سر حد جان مردم از آن، میتوانیم عقبههای متعددی برای نظام خود ایجاد کنیم و آیا اصولاً معنای صدور انقلاب جز این است؟ همچنین با استفاده از سیره ی معصومین(ع) و نیز کتب علمای شیعه و حتی برخی نصیحه الملوک و احکام السلطانیههای علمای اهل تسنن، میتوان در تقویت نظام مردم سالاری و مبارزه با شبهات غربیها و تقبیحهای ناصواب آنها قدم برداشت. ژان ژاک روسو در کتاب قرارداد اجتماعی، به لحاظ تعداد اشخاصی که در ساختار حکومتها نقش دارند، آنها را به چند دسته تقسیم میکند و برای حکومتی که قدرت اجرائی در آن در دست همه یا اغلب مردم است، عنوان دموکراسی را به کار میبرد که همان مردم سالاری است. در این حکومت شمار حکومتگران بیشتر از حکومتشوندگان است؛ اما وقتی که روسو فرض حکومت مردم بر مردم را در حالت مطلوبش در ذهن میپروراند، عاقبت نتیجه میگیرد که دموکراسی واقعی در طول تاریخ بشر وجود نداشته است و هرگز محقق نخواهد شد. ما اگر با دلایل متقن ثابت کنیم که اولاً، حکومتهایی که میتوان دموکراسی واقعی را در آنها دید در تاریخ وجود داشتهاند و ثانیاً، همین الان هم میشود دموکراسی واقعی را محقق ساخت، طبیعتاً در مسیر تحکیم و ترویج حکومت مردم سالاری دینی قدم برداشتهایم. البته در باب راهکارها باید به صورت مفصل بحث کرد. امیدوارم همگی بتوانیم تمام توان خود را برای مساعدت نظام مقدس جمهوری اسلامی به کار ببریم؛ نظامی که نگاه همه ی انبیا و ائمه و نیکان روزگار به آن است.  پی نوشت 1. Religious democracy 2 . واژه ی سکولار در زبان لاتین به معنای «اینجهانی»، «دنیوی» و متضاد با «دینی» یا «روحانی» است. سکولاریسم (Secularism)عقیدهای است، مبنی بر جدا شدن نهادهای حکومت و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای مذهبی و مقامهای مذهبی. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. جدایی دین از سیاست، جدایی کلیسا و حکومت در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه، بر پایه سکولاریسم بنا شدهاند. 3. روحالقوانین رسالهای درباره ی نظریه ی   سیاسی نوشته ی بارون منتسکیو است. مفهوم جدایی سه قوه ی قضائیه، مقننه و مجریه، یکی از انگارههای پایهای قوانین اساسی همه ی حکومتهای پارلمانی اروپا و جهان، نخستین بار در کتاب روحالقوانین تدوین و تنظیم شد. روحالقوانین تأثیری ژرف بر جمهوری فرانسه و دیگر جنبشهای دموکراتیک و لیبرال جهان آن روزگار گذاشت و به مهمترین منبع تدوین قانون اساسی آمریکا و اغلب مردم سالاریهای اروپایی بدل شد. منتسکیو این کتاب را نخست بینامونشان به چاپ رساند؛ زیرا نوشتههای او در معرض سانسور قرار داشتند. روحالقوانین که در سال 1748 در پاریس انتشار یافت، در مدت چهارده سال، بیست و دو بار به چاپ رسید. 4. سِر کارل رایموند پوپر (1902 ـ 1994 میلادی)  فیلسوف علم، منطقدان، ریاضیدان و اندیشمند اتریشی ـ انگلیسی و استاد مدرسه ی اقتصاد لندن بود. او یکی از بزرگترین فیلسوفان علم سده ی بیستم به حساب میآید و آثار فراوانی در فلسفه سیاسی و اجتماعی از خود باقی گذاشته است. پوپر به دلیل کوششهایش در رد روش علمی طرفداران کلاسیک مشاهده/استنباط (اثباتگرایان) از طریق پیشبرد روش ابطالپذیری تجربی، مخالفتش با دانش برآمده از قیاس و استدلال کلاسیک (ارسطویی-افلاطونی)و دفاع از خردگرایی انتقادی، بنیادگذاری نخستین فلسفه ی انتقادی غیرتوجیهگرانه در تاریخ فلسفه و دفاع نیرومندش از لیبرال دموکراسی واصول انتقادگرایی اجتماعی که به نظر او امکان ظهور جامعه ی باز را فراهم کردند، شهرت دارد. 5. آیزایا برلین (1909 ـ 1997)  فیلسوف سیاسی، اندیشهنگار و نظریهپرداز سیاسی و استاد دانشگاه و جستارنویسی بریتانیایی بود. آوازهاش در بیشتر عمر مرهون دفاع از لیبرالیسم، گفتوگوهای مهم و درخشان، حمله به تحجر، تعصب و تندروی سیاسی و نوشتههای قابل فهم در زمینه ی تاریخ اندیشهها است. 6.Anyone desiring a quiet life has done badly to be born in the twentieth century منبع:‌ فصلنامه تخصصی علوم اسلامی انسانی صدرا - شماره 8 انتهای متن/

93/02/15 - 00:04





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن