واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از همایش آراء و افکار تولستوی/4و پایانی
عشق و مرگ همخانه و رازدار یکدیگرند/ روایت تولستوی از مرگ ایوان ایلیچ
رئیس فرهنگستان علوم گفت: فیلسوفان و نویسندگان از مرگ میگویند چرا که عشق و مرگ همخانه و رازدار یکدیگرند، آنها نمیتوانند مرگ را نبینند چرا که مرگ پایان نیست، سراسر زندگی است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، همایش آرا و افکار تولستوی عصر امروز (9 اردیبهشت ماه) با حضور ولادیمیر تولستوی، نوه نویسنده مجرب روسی، کریم مجتهدی، رضا داوری اردکانی چهرههای ماندگار فلسفه ایران، ابوذر ابراهیمیترکمان رایزن سابق ایران در روسیه و رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و جمعی از ادبیات دوستان ایران در شهر کتاب مرکزی برگزار شد. در انتهای مراسم، رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم و چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: شاید بگویید که چرا این همه از مرگ حرف میزنیم؟ شاعران و نویسندگان و فیلسوفان هم گاهی که از مرگ حرف میزنند سایرین میگویند که نگویید اینها مرگ را به خانه ما میآورد و چهره زندگی را عبوس میکند درحالیکه اینها از عشق میگویند، عشق و مرگ همخانه و رازدار یکدیگر هستند. وی در ادامه افزود: مرگ از عشق چیزی نمیگوید و همواره رازپوش است اما عشق گاه به آن اشاره میکند و نویسندگان و شاعران نمیتوانند مرگ را نبینند بنابراین مرگ پایان زندگی نیست سراسر زندگی است. داوری اردکانی با اشاره به کتاب کوچک حجم «تأملی در مرگ ایوان ایلیچ» اثر تولستوی گفت: شاید بحثهایم برای شنوندگان و خوانندگان ملال آور باشد اما خب بهرحال من هم کم حرف ملال آور نمیزنم! این را نخست بگویم که از اوان جوانی به نویسندگان روس و بالاخص تولستوی علاقه داشتم و زمانی که این کتاب را خواندم پیش خود نوشتم که «ما چه کردهایم؟، چه میکنیم؟، سرانجام ما چیست و چه میشود؟» اینها بحثهای سادهای است اما کمتر دربارهاش فکر میکنیم و از خاطر میبریم چرا که ما این پرسشها را دوست نداریم از کسانی که مدام میگویند کارشان خدا و تقواست توقعی ندارم که راجع به اینها فکر کنند اما ما افراد عادی چه میکنیم؟ وی با بیان اینکه به پرسش مرگ نمیتوان پاسخ داد چرا که کسی از آن خبر ندارد، افزود: گزارشی از تولستوی نوشتهام که آن را قرائت میکنم تولستوی هم میتوانست مثل همه مردم عادی مرگ شخص دیگری را روایت کند اما او عظمت و حقارت آدمی را در این مرگ دیده است. داوری اردکانی با اشاره به اینکه تولستوی کاری با چیستی مرگ ندارد با وجود اینکه وی روح دینی داشته اما نخواسته از اعتقاد تجرد و بقای نفس صحبت کند، اظهار داشت: تولستوی به روح تاریخی روسیه تعلق دارد هر چند شاید از همه آنها متجددتر و جهانیتر باشد. ادبیات روسی نه فقط روسی است بلکه وجهی از تردید برابر تجدد و پرسش آینده روسیه نسبت به آن در خود دارد. وی با اشاره به اینکه نیست انگاری اروپای پیش از اروپاییها در آثار و ادبیات روسها از جمله تولستوی و داستایوفسکی متجلی شد، اظهار داشت: تولستوی در آخر عمر در برابر نیست انگاری رسمی موضع گرفت وی در نوشته و زندگی عادی خود از روسی ترین نویسندگان روسیتر بود و همه عمرش در روستایی زندگی کرد. داوری اردکانی با اشاره به اینکه کتاب «تأملی در مرگ ایوان ایلیچ» گزارش زندگی مردی است که حقوق خوانده و به شغل خود اهمیت میدهد، اظهار داشت: برخی نویسندگان گفتهاند که این کتاب داستان واقعی زندگی و مرگ قاضی ایوان ایلیچ مچنیکف است اما خود مچنیکف معتقد است که شخصیت او از آنچه در اثر تولستوی آمده بالاتر بوده است. وی اظهار داشت: نویسنده این کتاب همیشه خود و قهرمانانش را مهمان مرگ میبیند وی در «جنگ و صلح»، «آناکارنینا» و ... تجربه خود را از مرگ بیان کرده بنابراین در این اثر صرفاً نخواسته مرگ مچنیکوف را بیان کند. انتهای پیام/
93/02/09 - 20:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]