واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
درد دلهای کارگری با وزیر کار و قولهای ربیعی در هفته کارگر
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آستانه هفته کارگر از یکی از واحدهای تولیدی دیدار و به درد دل کارگران گوش کرد.
● گزارش تصويري مرتبط
-------------------------------
به گزارش خبرگزاری فارس، هفته دوم اردیبهشت همواره با نام کار و کارگر گره خورده و یادآور تلاش و زحمت این قشر بی ادعا و همراه است. اما امسال این هفته رنگ و بوی دیگری دارد. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که سالیانی نه چندان دور کارگر بوده و همواره به آن افتخار میکند، تصمیم گرفت به دیدار کارگران برود. ربیعی ابتدا کیلومتر 2 جاده کرج ، مقابل شهرک اکباتان اداره کل غرب تهران بزرگ تأمین اجتماعی ،شعبه 17 رفت تا از نزدیک شاهد نحوه رسیدگی به بیمه شدگان و کارگران باشد، پیرزنی عصا به دست نفس نفس زنان با پوشه هایی زیر بغل به شعبه نزدیک شد. وقتی ربیعی به شعبه رسید ،خیلی ها او را شناختند و طولی نکشید که حلقه جمعیت دور ربیعی را گرفت. قرارشد هرکس مشکلی دارد بیاید و حرف بزند . پیرمردی رنگ پریده که از راه دورآمده بود می کوشید حرف بزند و از نبود شعبه ، درمانگاه و بانک در نزدیکی محل زندگیاش گلایه کرد. مردی میانسال با لرزش تقریبا نامحسوس لبها می خواست در شعبه، گیشه بازنشسته ها از جوان ها جدا شود. دیگری آهی کشید و از دشواری نوبت گرفتن در بیمارستان میلاد به وزیر گفت. زنی خانه دار از بالا بودن حق بیمه زنان خانه دار که 75 هزار و500 تومان است غمگین بود و میگفت این رقم برایش زیاد است. وزیر که بیشتر شنونده درد دل های مردم بود کمتر سخن می گفت در جواب به جملههای آخر برایشان از نظام ارجاع در تامین اجتماعی توضیح داد و اینکه اگر روند وقت گرفتن از طریق این نظام انجام شود در این زمینه مشکلات کمتری پیش می آید. او توضیح داد که 80 درصد از تخت های بیمارستان میلاد را بیمه شدگان تامین اجتماعی مورد استفاده قراردادهاند اما تقاضای رفتن به این بیمارستان هم خیلی زیاد است. در صورتی که الان بیمارستان فیاض بخش هم دارای امکانات خوبی شده و عملیات اجرایی احداث بخش جدیدی از بیمارستان آغاز شده و تا 20 درصد هم پیشرفت داشته ، همین طور تلاش می کنیم با برنامه ریزی دقیق، نظام ارجاع به درستی انجام شود و افراد کمتر به مشکل برخورند. در انبوه جمعیت، بودند افرادی هم که این بازدید را بی نتیجه می دانستند و با لحنی مطمئن از دورونزدیک می گفتند، ما جوابی نمیگیریم اما ربیعی به آنانی که دور از دایره دورش ایستاده بودند هم گوش داد و آرام گفت: جواب می گیرید، مطمئن باشید، من امروز آمدهام رنج های شما را ببینم که برایشان چاره ای بیندیشیم. پیر و جوان از گوشه و کنار به وزیرنزدیک می شدند و تند و تند حرف هایشان را می گفتند. در لحظههای انتهایی بازدید، دو مرد بازنشسته که در باغچه نیم دایره محوطه شعبه ، آرام نشسته بودند ناگهان مردی را در کنار خود دیدند که با آن ها دست داد و گفت : من ربیعی هستم ،وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ؛ پدرجان اگر مشکلی دارید بگویید امروز آمده ام که حرف های شما را بشنوم .
پیرمردان رنگ پریده کوشیدند حرفی بزنند. صدا ها بازهم درهم می شد و یکی پس از دیگری فرود میآمد و وزیر با لبخند پاسخ آن ها را میداد . مردی دیگر به عنوان آخرین نفری که در این درد و دل شرکت می کرد از دشواری های یافتن شغل برای فرزند معلولش به وزیر گفت و اینکه آماده است تعاونیای برای اشتغال افراد عقب مانده ذهنی و جسمی ایجاد کند . وزیر هم از این ایده استقبال کرد و گفت: امسال در سازمان بهزیستی منابع مالی برای این کار در نظرگرفته شده و خود من هم این موضوع را دنبال می کنم و باید به این نوع شغل ها به عنوان شغلهای اجتماعی نگاه کنیم نه شغلی که جنبه اقتصادی دارد. خودروی وزیر از شعبه 17 تامین اجتماعی تهران بزرگ دور شد و مقابل کارخانه پارس خودرو توقف کرد. فضای آبی کارخانه خودرو سازی بدون شک ربیعی را به سال های بیست سالگی اش پرتاب می کرد. گویی لحظهای زمان متوقف شد و این خاطرات بودند که برای کارگر قدیمی این کارخانه بوده و حالا خودش وزیر کار شده بود فریاد میکشیدند. از ماشین پیاده شد و دست هایشان را گرفت. شفقت بی پایان در چهرههای کارگران پیدا بود. . ربیعی به سالن رنگ کارخانه رفت. جایی که در آن کارگری کرده بود و می گفت که فرقش با آن روزها از زمین است تا آسمان. بدنه خودروها گویی روی ریل قطار حرکت می کردند و می رفتند تا خود را به دست کارگران آماده کار بسپارند . جایی که چهل سال پیش جای سختی بوده برای کارکردن ،سقفی نداشته و کمتر کسی در آن دوام میآورد. اما نکته جالب لحظهای بود که پرونده قرمز رنگ سابقه کار ربیعی را برایش آوردند . عکس پرونده و حالای ربیعی را که با هم مقایسه میکردی تاب خوردن لحظه ها را در چهرهاش به خوبی می فهمیدی . عکسی که بعید بود ربیعی خودش هم داشته باشد! پرونده را که دید بغض گلویش را گرفت و بی اختیار اشک در چشمانش حلقه زد.
سپس دایره کارگران دور ربیعی این بار گستردهتر از انبوه جمعیت در تامین اجتماعی بود. یکی از کارگران گفت: مسکن مهم ترین دل شوره ماست و ربیعی به او جواب داد : به عنوان وزیر تعاون،کارورفاه اجتماعی برای حق مسکن کارگری در دولت پیگیری میکنم که مسکن سازی های انجام شده در بخش کارگری هم مورد توجه قرار بگیرد . از هیات مدیره تامین اجتماعی هم خواستم که در منابع بودجه ای سازمان، کمک به ساخت مسکن کارگری گنجانده شود و امیدوارم بتوانیم با تفاهم نامهای که با بانک مسکن امضاء می کنیم در حد توانمان در این موضوع کمک کنیم . کارگر دیگر از تعلق نگرفتن سختی کار در سالن رنگ گفت و جواب وزیر این بود که برای پیگیری این موضوع بازرس میفرستم. کارگر دیگری وزیر را دکتر خطاب و کرد و با صدای بلند گفت تا کی باید بین حقوق کارگر و کارمند تفاوت باشد و مالیاتشان با هم فرق کند؟
چند کارگر هم از رسمی نشدن استخدامشان بعد از گذشت حدود 20 سال گلایه داشتند. جوان کارگری هم درباره سهام عدالت کارگران پرسید که ربیعی در جوابش گفت: در توزیع سهام عدالت، بی عدالتی رخ داده است. کارگران یکی پس ازدیگری از مشکلات را مطرح میکردند و وزیر برای هریک راهکاری پیش روی آنان می گذاشت.بالاخره وزیر توانست از سالن رنگ خارج شود، اما تعداد زیادی از کارگران دوست داشتند مشکلشان را بگویند، سپس کارگران با او عکس یادگاری دسته جمعی گرفتند و به او شاخه گلی هدیه کردند.
انتهای پیام/ب
93/02/07 - 11:33
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]