تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821206167




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

هشتمین عصرانه ادبی فارس؛ ویژه شاعر جوان هاشم کرونی/1 داریم یکی از بدترین دوران فرهنگ و هنر شیراز را می‌گذرانیم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: هشتمین عصرانه ادبی فارس؛ ویژه شاعر جوان هاشم کرونی/1
داریم یکی از بدترین دوران فرهنگ و هنر شیراز را می‌گذرانیم
اول باید بروی اثبات کنی که من مسلمانم، بعد هم باید ثابت کنی که من در فلان انتخابات به چه کسی رأی دادم. تنها چیزی که نمی‌پرسند این است که تو توان هنری‌ات چقدر است!

خبرگزاری فارس: داریم یکی از بدترین دوران فرهنگ و هنر شیراز را می‌گذرانیم


خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ هاشم کرونی یکی از شاعران جوان و دوست‌داشتنی شیراز است که همیشه لبخندی از جنس مهر بر لب دارد. اما گاهی این لبخند در اثر بی‌ذوقی‌های برخی افراد و مسئولین به درد تبدیل ‌شود، دردی که فقط با برنامه‌ریزی و مدیریت فرهنگی اندیشمندان دلسوز حل خواهد شد. به هر حال پس از خواندن این مصاحبه با این شاعر خوش ذوق شیرازی می‌توان به تعبیر شاعر نام آشنای انقلاب اسلامی «قیصر امین‌پور» گفت: «درد نام من است». و همیشه کرونی را با لبخند و درد دیده‌ام. راز این لبخند و درد در صحبت با او گشوده می‌شود؛ -آقای کرونی! کرونی از چه واژه‌ای گرفته شده؟ اسم مکان است یا ... کرونی هم اسم طایفه است، هم اسم مکان و کرونی‌ها طبق تحقیقاتی که من انجام دادم در تذکره مرآت الفصاحه شاعری شیرازی را پیدا کردم به نام خان کراخی شیرازی. متوجه شدم کرانی‌ها طایفه‌ای هستند از طوایف زندیه که در جنوب کرمانشاه زندگی می‌کردند که کریم‌خان زند آن‌ها را به شیراز آورد. جد پدری‌شان حاکم کرمان و جد مادری‌شان سپهسالار ایران بوده است. - الان کرونی‌ها در شیراز ساکن هستند؟ زمانی که کریم‌خان زند می‌آمده که شیراز را پایتخت قرار بدهد کرونی‌ها که «لک» بودند را می‌آورد و در نقاط مختلف فارس ساکن می‌کند. - طایفه کرونی‌ها در فضاهای هنری خصوصا شاعری چگونه‌اند؟ در فامیل ما که هیچ کس کار هنری نکرده بود. من سال گذشته در سفری که به کرمانشاه داشتم زادگاه اصلی‌ام را پیدا کردم. در بین کرمانشاه تا بیستون منطقه‌ای بنام کرانی،‌بود آن‌جا هنرمندانی بودند ولی کسی که به صورت جدی در این عرصه کار کند را ندیدم. * می‌خواستم کارگردان سینما بشوم - راجع به دوران کودکی و نوجوانی‌تان و از روزهایی که به شعر گفتن زبان گشودید بفرمایید. من در یک خانواده کارگر بزرگ شدم. در خانواده‌ای که پدرم تحصیلات متوسطه داشت و کارگر بود و هست. مادرم هم خانه‌دار. ظاهرا سابقه کار هنری هم نبوده اما پدرم در جوانی در حوزه تولید فیلم، فیلم‌هایی که به شیراز می‌آمدند کار می‌کرد. من از بچگی با مجله فیلم بزرگ شدم. جالب است که وقتی در مدرسه به بچه‌ها می‌گویند می‌خواهید در آینده چه‌کاره شوید پسرها یا می‌گویند خلبان یا دکتر یا مهندس. من وقتی معلم کلاس اول «سرکار خانم شمسی» از من پرسیدند می‌خواهی در آینده چکاره شوی؟ گفتم می‌خواهم کارگردان سینما بشوم، هنوز حروف الفبا را کامل یاد نگرفته بودم مجله فیلم را می‌خواندم، علتش هم علاقه زیاد پدرم بود. - البته این علاقه‌مندی در شعرهایتان هم هست مثلا یک جا اشاره می‌کنید که کودکی من سینما را دوست دارد.... بله. علاقه‌مندی من به سینما یک حسرت است که گاهی در شعر خودش را نشان می‌دهد. من شعر را اولین بار با دیوان حافظ و دیوان شاه نعمت الله ولی، دیوان وحشی بافقی و از همه مهمتر با شعرهای شیرازی «بیژن سمندر» شروع کردم، شعرهایی که پدرم به آنها علاقمند بود،تقریبا می‌توانم بگویم همه شعرهای شیرازی بیژن سمندر را حفظ کرده بودم. - دوره راهنمایی و دبیرستانتان با همین شوق و شیفتگی گذشت؟ دوره راهنمایی تقریبا اینطوری گذشت، من بچه کارگر در خانواده‌ای بودم که فراهم کردن امکانات مادی به آن شکل فراهم نبود. چون پدرم در جریان قطعنامه ورشکست شد و همه دارایی و زندگیمان را از دست دادیم با تمام توان سعی می‌کرد که اگر کتاب یا چیزی دیگر نیاز دارم برایم فراهم کند. در دوره راهنمایی یک اتفاق جالب برایم افتاد. یکی از نویسندگان خوب ادبیات کودک و نوجوان کشور بنام «بهمن پگاه راد» در شیراز خبرنگار روزنامه قدیمی و مطرح «خبر جنوب» بودند. ایشان در این روزنامه یک صفحه به نام صفحه دانش‌آموز راه‌اندازی کردند و دعوت کردند که در مدارس کسانی که در مدارس دوست دارند خبرنگار افتخاری این صفحه بشوند بیایند و شروع به کار کنند. من از دوره راهنمایی کار روزنامه‌نگاری را شروع کردم و همزمان از همان سال‌ها یعنی حدود سال 1370 شعر گفتن را هم شروع کردم. شعر گفتم هم تحت تاثیر فضای شعر شیرازی بود اما با شعر بومی و لهجه‌دار شروع نکردم. با یک شعر برای مولا علی و بعد یک شعر برای پدرم شعر گفتن را شروع کردم، اما نکته جالب اینکه از همان ابتدای کار ذهنیت موزون داشتم و وزن را به خاطر شعرهایی که خوانده بودم می‌شناختم. دوره راهنمایی و دبیرستان من به فعالیت توامان روزنامه‌نگاری و فعالیت شعری گذشت. الان تقریبا 22 سال است که در عرصه شعر کار می‌کنم. از حدود سال 72 ، 73 هم کار روزنامه‌نگاری را شروع کردم. * نمی‌شود در شیراز باشی، به شعر مذهبی علاقمند باشی و دنبال شب شعر عاشورا نروی! - با آقای ده‌بزرگی هم در همان سال‌ها آشنا شدید؟ آن موقع امکانات به درستی فراهم نبود، مثلا من خبرهای روزنامه‌ها را می‌خواندم و با هم مقایسه می‌کردم تا خبرنویسی را یاد بگیریم. در زمینه شعر هم مشکل بود. یک روز رفتم اداره ارشاد را در شیراز پیدا کردم و با دوست خوبم آقای شهرام شمسی‌پور آشنا شدم. ایشان کارشناسی ادبی اداره کل بودند. به ایشان گفتم می‌خواهم شعر بگویم یک سری کتاب به من معرفی کردند و شاعرانی مثل قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی را به من معرفی کردند و بعد هم آدرس جایی با عنوان انجمن شاعران انقلاب اسلامی را به من دادند، من رفتم آنجا و آقای مرحوم محمد خلیل جمالی (مذنب)، مرحوم نصرالله مردانی و آقای عبدالرضا لطف‌اللهی تولیت آنجا را به عهده داشتند. این همان انجمن حافظ بود که بعد شده بود انجمن شاعران انقلاب اسلامی که آقای ده‌بزرگی هم جزو آن بودند. من از همین جا به شعر علاقمند شدم و چون در خانواده سنتی و مذهبی بزرگ شده بودم شعر مذهبی برای من مهم بود و نمی‌شود در شیراز باشی، به شعر مذهبی علاقمند باشی و دنبال شب شعر عاشورا نروی! شب شعر عاشورا عشق و ارادت من را به حضرت سیدالشهدا محکم‌تر کرد و من را با آقای ده‌بزرگی آشنا کرد. شانس دیگری که من داشتم در دوره هنرستان مدرسه ما چسبیده به ساختمان شماره 2 آموزش و پرورش بود که محل حضور آقای ده‌بزرگی و کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش بود. - از این کانون بیشتر بگویید چه کسانی در آنجا جمع می‌شدند؟ آیا همه شاعر بودند؟ دانش آموزان بودند یا معلمان هم در آن جلسه حضور داشتند؟ کانون، جلسات مثل انجمن نداشت، ارتباط مکاتبه‌ای بود که شعر می‌فرستادیم و آنها هم کارها را نقد می‌کردند و می‌فرستادند.یکسری هم مسابقات شعر و قصه بود که به اردوهای رامسر می‌رسید. - که الان متاسفانه هیچ خبری از آن‌ها نیست. یعنی آموزش و پروش توجه جدی به این فضاها ندارد! در واقع در 16 سال اخیر یعنی دو دوره 8 ساله گذشته هر دو رئیس جمهور که از دو جناح فکری مختلف بودند در بعضی جاها اتفاق نظر داشتند یکی‌اش همین نابود کردن بنیان فعالیت‌های پرورشی در مدارس بوده است! آن موقع در شیراز دور دور دو دسته مختلف بود که تا حالا هم ادامه دارد یکی فضای شعر و ادبیات به اصطلاح روشنفکری و یکی هم جریانی که تحت عنوان جریان شعر انقلاب شناخته می‌شود. من به عنوان آدمی که مستقل بودم رفتم و هر دو فضا را تجربه کردم اما بالندگی من از انجمن‌ شاعران انقلاب اسلامی بود آقای استاد جمالی واقعا پدری می‌کردند. رشد و بالندگی من مرهون فضای شب شعر عاشورا بود و آقای ده‌بزرگی شاگرد پروری کردند. در انجمن شاعران انقلاب اسلامی آقای مردانی، آقای نادر بختیاری، دکتر کافی و شاعران خوب دیگری بودند، شیراز در روزگاری در هفته بیش از 20 انجمن ادبی داشت یعنی شبی 3 تا انجمن برگزار می‌شد و یک نفر نمی‌توانست همه انجمن‌ها را برود. انجمن‌های جوان، انجمن‌های پیشکوستان، انجمن‌های دانشجویی و غیره بودند. * شیراز یکی از بدترین دوران خود در فرهنگ و هنر را دارد - آقای کرونی! الان هم این تپندگی و جوشش در شیراز وجود دارد؟ اصلا! الان در رکود مطلق هستیم. فرهنگ ما الان واقعا راکد است و متاسفانه شیراز یکی از بدترین دوران خودش در فرهنگ و هنر را دارد پشت سر می‌‌گذارد. - چرا خود شماها آستین بالا نمی‌زنید؟ در شیراز اول باید بروی اثبات کنی که من مسلمانم، بعد هم باید ثابت کنی که من در فلان انتخابات به چه کسی رای دادم. تنها چیزی که در شیراز نمی‌پرسند این که تو توان هنری‌ات چقدر است! چون بسیاری از مدیران فرهنگی ما خودشان بنیان فکری استواری ندارند بقیه را هم به بحث‌های حاشیه ای می‌کشانند. یک زمانی در یکی از اداراتی که منتسب به اسم اسلامی است و کار هنری هم انجام می‌دهد تعدادی از شاعران جوان را به خاطر اختلاف نظر راه نمی‌دادند رئیس کشوری آن اداره را در تهران دیدم و گفتم در شیراز تعداد کمی شاعر هستند که حاضرند بایستند و بگویند ما شاعر انقلاب هستیم. از همین تعداد هم نصف‌شان اداره شما گفته که راهشان ندهند. حاضر بودند از شاعری که مخالف تفکر اداره خودشان بود دعوت کنند ولی از بچه‌هایی با تفکر مذهبی وارد آن اداره نشوند. در شیراز ادارات فرهنگی وجود دارد که اگر آقای هنرمندی که ریش داشته باشد یا خانم هنرمندی که چادر سرش باشد وارد آنجا شود، کارمندان آنجا با اخم و تخم با او برخورد می‌کنند! شاید این درد کشوری باشد و ربطی به شیراز هم نداشته باشد! علتش هم این است که ادارات فرهنگی با کارمند اداره می‌شوند نه با هنرمند. - یعنی نسخه شما این است که اگر هنرمند در راس کارهای این ادارات قرار بگیرد کار درست می‌شود؟ فقط راس کار، نه! من می‌گویم بدنه کار هم باید از هنرمندان تشکیل شود مثلا در دورانی محمد حسین همافر مدیر کل فرهنگ و ارشاد فارس بود، در آن دوران که دوران اصلاحات بود خیلی از نیروها با تفکرات سیاسی ایشان مخالف بودند. امروز شما به هنرمندان شیراز که مراجعه کنید و بگویید بهترین دوران فرهنگ و ارشاد شیراز چه کسی بوده 99 درصد می‌گویند زمان «دکتر همافر» ،چون ایشان خوب کار کرد. - برگردیم به فضای تحصیل شما در دانشگاه، در دانشگاه چه خواندید، شعر را ادامه دادید یا خیر؟ من دو بار دانشگاه رفتم، بار اول انصراف دادم و دوباره رفتم دانشگاه بار اول آمار و نیروی انسانی خواندم و بار دوم خبرنگاری در دانشکده خبر شیراز خواندم. به دلایل خاص خودم تحصیل در دانشگاه را دیر شروع کردم. زمانی فکر می‌کردم دانشگاه فضیلتی برای من ندارد و آن چیزی که باید یاد بگیرم در خارج از دانشگاه راحت‌تر به آن می‌رسم، ولی دریافتم که به فضیلت و دانش آدم حقوق نمی‌دهند و به مدرک حقوق می‌دهند و مجبور شدم به دانشگاه بیایم. * سعی کردم این دو نکته را رعایت کنم - این سال‌ها شعر را تا کجا پیش بردید؟ از پستی و بلندی‌های شعریتان بگویید. چون شعر نقطه نهایت ندارد که مثلا من بگویم نقطه نهایتش آنجاست و من اینقدرش را رفتم. شعر بی‌نهایت است و من در این‌ سال‌ها سعی کردم یکی دو تا نکته را رعایت کنم؛ ده دوازده سال اول شعر گفتنم را شعر کلاسیک کار کردم و سعی کردم بر دانش شعر کلاسیک مسلط شوم و بعد وارد فضای شعر سپید و نو شدم. امروز من را جزو شاعران سپید‌سرا می‌شناسند اما من از معدود شاعرانی هستم که در همه قالب‌های شعر فارسی‌ اعم از قصیده، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند و قالب‌های دیگر کار کردم. نمی‌گویم کار خوب کردم ولی سعی کردم این فضاها را تجربه کنم. - آقای کرونی! یک ویژگی چه در صحبت شما و چه در مطالب شما گاهی به چشم می‌خورد این که شما آدمی با تناقض‌های فراوان هستید، حتی از زبان خودتان هم چند باری این عبارت را شنیدم. به نظرم این تناقض بد نیست و از ویژگی‌های خوب شاعران است. در ضمن همین تناقضات است که اتفاقات خوبی برای من افتاده و از دل همین گونه‌گون و مخالف هم زندگی کردن بوده که راه درست را پیدا کردم. در زندگی همیشه سعی کردم آن شعر حافظ که می‌گوید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود/ ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است را مد نظر خودم قرار دادم. من جزو معدود کسانی هستم که در شیراز هم با جریان شعر روشنفکری رابطه خوبی داشتم و دارم و هم با جریان انقلابی. سعی کردم از دانش حوزه شعر، روشنفکری بدست آوردم در فضای شعر انقلاب اسلامی استفاده کنم. و امروز خودم را یک شاعر مذهبی می‌دانم. * امام حسین(ع) خودم را دارم - با این شرایطی که گفتید؛ شما را به نفاق متهم نمی‌کنند؟ چرا، من سال‌هاست با این مسئله دست و پنجه نرم می‌کنم و بازار کاسبی برای کسانی که در یک طرف هستند خیلی گرم‌تر است، اما حقیقت این است که این کف روی آب با موج‌ها از بین می‌رود و گشتن حول اسم سیدالشهدا کم کم این تشخص را برای ما به وجود آورده است. گرچه من با شاعران حوزه روشنفکری ارتباط دارم اما امام حسین(ع) خودم را دارم و گرچه با شاعران رادیکال شعر متعهد هم ارتباط دارم اما امام حسین(ع) مهربان و انسان‌پرور خودم را دارم. - آقای کرونی! یک ویژگی که در شعر شما و فکر و اندیشه‌تان وجود دارد که خودتان هم گفتید: همه دلخوشی‌ من این است که هی خط بزنم و از اول بنویسم یعنی آدمی هستید که اگر اشتباه بکنید قبول می کنید. این ویژگی چطور در شما درونی شده است؟ حقیقت این است که تربیت ما از اول این گونه بوده یعنی پدر و مادر و هم اساتیدی که داشتم اینگونه من را بار آوردند. آقای ده‌بزرگی همیشه افتادگی پیشه می‌کرد و به ماد یاد می‌داد که اگر اشتباه کردید بگویید اشتباه کردم. یک چیزی را می‌گویم که واقعیت است. در زندگی مشترکی که به همسر مهربان و شاعرم داشتم بسیاری از رشد اخلاقی و رفتاری خودم را مدیون ایشان هستم. همه این‌ها به من آموخت که هر انسانی اشتباه می‌کند و شرط انصاف و ادب و اخلاق این است که وقتی اشتباه می‌کنی با شهامت بگویی اشتباه کردم و نکته دیگر این که به تجربه‌نگری خودم و هر کس که تجربه‌نگر باشد احترام می‌گذارم و طبیعتا در این تجربیات اشتباهاتی هم وجود دارد. ادامه دارد... انتهای پیام/

93/02/03 - 10:43





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن