واضح آرشیو وب فارسی:فارس: روایت آزادی!
هنرمندان بعد از آزادی سربازان وظیفهای دارند
شاید این کمترین وظیفه هنرمندان وطنی در قبال این حادثه باشد، اتفاقی که در سایر کشورهای صاحب صنعت سینما کاملا هضم شده است و از هیچ و پوچ روایتهایی میکنند که تا سالها در ذهن مخاطب ماندگار میشود.
خبرگزاری فارس - سلمان نظافت یزدی؛ در شبکههای اجتماعی کمپینهای مختلفی برای آزادی سربازان تشکیل شد، اما معروفترین آنها جمعآوری امضا توسط موزه صلح تهران بود که با همکاری هنرمندان کشور انجام شد. این تلاشها به شبکههای مجازی محدود نشد و پرویز پرستویی در برنامه 90 و رضا کیانیان در برنامه هفت از مردم و هنرمندان خواستند تا برای همدردی با خانوادههای سربازان ربوده شده در روزهای پایان سال، آن را امضا کنند. آن بیانیه را بسیاری از هنرمندان کشور چون عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی، پرویز پرستویی، رضا کیانیان،فرج الله سلحشور، جواد شمقدری، مرتضی سرهنگی، هدایت الله بهبودی، کیومرث پوراحمد، سید رضا میرکریمی،کمال تبریزی، حمید فرخنژاد، رخشان بنی اعتماد، مهتاب کرامتی، جمال شورجه، امیرشهاب رضویان، ناصر تقوایی و... امضا کردند. حالا که چند روزی از آزادی 4 سرباز وطن میگذرد، هرچند که از یک تن آنها خبری نیست، قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ قبل از آزادی سربازان و شوری که برای جمعآوری امضاء از سوی هنرمندان مطرح کشور به وجود آمده بود، این سوال در ذهنم مطرح بود که این بود آیا وظیفه هنرمندان بعد از آزادی یا شهادت سربازان به پایان میرسد و آنها از تاثیرگذاری که بر روی آحاد مردم دارند تنها در این حد استفاده میکنند که مردم پیامک ارسال کنند و...، هرچند که همین اقدام هم، درخور ستایش است و هنرمند در کنار مردم(نه به معنای عامهپسند آن) دوست داشتنیتر از هنرمند برجنشین دور از مردم است. اما سربازان امروز آزاد شدند، شهرها چراغی شدند، یکی از تنبیه گفت، یکی دیگر از تشویق و یکی هنوز روی کودکش اسمی نگذاشته تا شاید پدر برگردد. داستان بازگشت روایتهای متعددی دارد، روزهای دلهره همگانی روایتهای متعددی دارد، خانوادههای مشتاق، وضعیت سربازان در روزهای اسارت، ساعتهای قبل از اسارت، تماس یک سرباز یک روز قبل از اسارت، یک نامه عاشقانه، ترس از مرگ، دلتنگی و ... همه اینها لحظاتی است که میشود با زبان هنر بازگو کرد. لحظاتی سرشار از تعلیق مبتنی بر یک واقعه تاریخی که جذابیت بسیاری برای مخاطب خواهد داشت حال این بستر میتواند رمان باشد، سینما، حتی شعر، حتی نقاشی و سایر هنرها برای روایت تکهای مختصر از تاریخ که نزدیک و بسیار معاصر است. شاید اگر قرار باشد بازگو کردن این اتفاق با زبانی بینالمللیتر صورت بگیرد، سینما اولین انتخاب باشد که هم از نظر فراگیری و هم از نظر تاثیرگذاری بهترین امکانات را دارد تا بر مخاطب بیشترین تاثیر را بگذارد، حالا در روزهای بعد از آزادی همان هنرمندانی که برای آزادی تلاش کردند باید به سراغ آفرینش بروند، البته ذکر این نکته که هنرمندان در کنار دغدغه شخصی نیاز به حمایت از سوی نهادهای مسئول و همچنین روی باز نهادهای نظامی هستند تا بتوانند روایتگر ظلمی باشند که بر این 5 سرباز و ملتی شده است، باشند. نیاز نیست این روایتها واو به واو واقعیت باشد و حتما تمام داستان را به تصویر بکشد، میتواند تلاشی باشد تا سال بعد این اتفاق در چند جشنواره بینالمللی به گوش و چشم فرهیختگان سایر کشورها هم برسد. شاید این کمترین وظیفه هنرمندان وطنی در قبال این حادثه باشد، اتفاقی که در سایر کشورهای صاحب صنعت سینما کاملا هضم شده است و از هیچ و پوچ روایتهایی( نمونهاش فیلم کاپیتان فیلپس ساخته پل کرین گراس و محصول 2013 آمریکا است.) میکنند که تا سالها در ذهن مخاطب ماندگار میشود. البته وظیفه مسئولین فرهنگی هم در این میان بسیار کلیدی است تا اگر سالهای بعد فیلمی با همین موضوع از سوی کشور دیگری ساخته شد (و داستان آرگو دوباره تکرار شد) و در جشنوارههای بینالمللی هم جایزه گرفت تنها تحریمکننده و تجمعکننده نباشند. شاید باید کمپینی در محیطهای مجازی و غیر مجازی راه بیفتد و از هنرمندان و مسئولان فرهنگی خواسته شود تا این لحظه را با زبان سینما روایت کنند. انتهای پیام/
93/02/01 - 11:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]