تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799030560




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چند خط از زندگی خصوصی مارکز: از عیش و عشرت ده روزه تا آوازه‌خوانی در کلوب شبانه


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


چند خط از زندگی خصوصی مارکز: از عیش و عشرت ده روزه تا آوازه‌خوانی در کلوب شبانه فرهنگ > کتاب - «در فرانسه بود که روزنامه تعطیل شد...در کلوب شبانه‌ای کاری پیدا کرد؛ پاتوق کلمبیایی‌ها. در آنجا آوازه‌خوان شده بود و تصنیف‌های مکزیکی می‌خواند؛ شبی یک دلار دریافت می‌کرد.»

به گزارش خبرآنلاین، یکی از کتاب‌های خواندنی درباره زندگی گابریل گارسیا مارکز که چندی پیش در کشورمان منتشر شد «زندگینامه گابریل گارسیا مارکز» نوشته جرالد مارتین با ترجمه و تلخیص زنده یاد بهمن فرزانه است که انتشارات ققنوس آن را روانه بازار نشر کرده است. مارتین در مقدمه این کتاب اشاره می‌کند: من 17 سال روی این کتاب، کار کرده‌ام. در ابتدا وقتی از این پروژه عظیم می‌گفتم، می‌شنیدم «حتی موفق نخواهی شد او را ملاقات کنی و اگر هم موفق بشوی، با تو همکاری نخواهد کرد؛ اما خلاف گفته‌ها فقط چند ماه پس از پژوهش خود موفق شدم گابریل گارسیا مارکز را ملاقات کنم. با آغوش باز مرا پذیرفت و در ضمن به من گفت: زندگینامه به چه درد می‌خورد؟ زندگینامه مال کسانی است که مرده‌اند. مارتین در بخش دیگری از مقدمه کتابش که نسخه اسپانیولی آن در سال 2009 چاپ شده، نوشته است: برای به پایان رساندن این کتاب، حدود 300 مصاحبه انجام داده‌ام. بسیاری از کسانی که با آنها گفتگو کرده‌ام از دنیا رفته‌اند. این کتاب در سه فصل «خانه: کلمبیا، در خارج: اروپا و آمریکای لاتین، شهرت جهانی و سیاست» و 24 بخش تدوین شده است که خانه‌ آرکاتاکا، دست به دست همراه پدربزگ، سال‌های مدرسه، بارانکیا، یک کتابفروشی گروهی،  بوگاتو شاه خبرنگاران، انقلاب کوبا و ایالات متحده، اوج شهرت، جایزه نوبل و...» عناوین برخی بخش‌های این کتاب است. در ادامه بخش‌هایی از زندگی نامه گابو را می‌خوانید که شاید تا کنون جایی نخوانده و نشنیده باشید: - هشت سالش بود که خواندن و نوشتن را آغاز کرد. تا آن موقع استعداد خاصی در خواندن و نوشتن از خود بروز نداده بود. در خانه هرگز چیزی نمی‌خواند ولی قبل از آنکه خواندن را فرا بگیرد، شخصا «طراحی» را یاد گرفته بود. تا سیزده سالگی طراحی را به سایر چیزها ترجیح می‌داد. - گابو احساسات خود را با طراحی بیرن می‌ریخت. بعد هم کتاب خواندن و بعدازظهرها هم با رفتن به سینما یا گذراندن ساعاتی با آدم بزرگ ها. - در شهر زیپاکیرا مدام کتاب می‌خواند. در بارانیکا تمام کتاب‌های ژول ورن و امیلیو سالگاری را خوانده بود. بعد هم یک عالم شعر که برای یک عمر کافی بود. بسیاری از آن اشعار را حفظ شده بود. اکنون آن پسرک گوشه گیر تصمیم گرفته بود تمام کتاب‌ها رابخواند. تمام کتاب‌ختای ادبی کتابخانه عظیم مدرسه را می‌بلعید. بعد از ادبیات شروع کرد به خواندن کتاب‌های تاریخ، روانشناسی و مارکسیسم. آثار فروید و پیشگویی‌های نوستراداموس. - در پایان سال 1945 به سوکره مراجعت کرد. این بار خود را به دست برادر کوچکترش سپرده بود. به ارکستر لوئیس انریکه ملحق شد. شب‌ها دیگر به خانه بر نمی‌گشت. برای اولین بار در عمرش پولی را که از آن ارکستر به دست می آورد، تماما خرج عیش و عشرت می‌کرد. در تعطیلات کریسمس به جای اینکه مثل همیشه برای سال نو به خانواده اش کمک کند ده روز به ماگانگه در همان نزدیکی رفت و تمام آن مدت در خانه‌ای بدنام به سر برد...«تقصیر به گردن ماریا آلخاندرینا سروانتس بود. زن فوق العاده‌ای که در همان شب اول با او آشنا شدم. در عمرم با هیچکس مثل او ننوشیده بودم.» - در اوایل فوریه 1952 نامه ای از طرف نشر «لوسادا» دریافت کرد که بزرگترین یاس زندگی‌اش بود. کمیته ناشران کشور آرژانتین کتاب طوفان برگ را رد کرده بودند. برایش نوشته بودند او اگرچه نویسنده جوانی است، در نوشتن رمان استعداد ندارد و بهتر است برود و شغل دیگری انتخاب کند. کم مانده بود بیمار شود... - در فرانسه بود که روزنامه تعطیل شد...در کلوب شبانه‌ای کاری پیدا کرد. پاتوق کلمبیایی‌ها. در آنجا آوازه‌خوان شده بود و تصنیف‌های مکزیکی می‌خواند. شبی یک دلار دریافت می‌کرد...وضعش بدتر از این هم شده بود؛ گاهی غذایش را از پس مانده زباله‌ها بر می‌داشت... 6060



شنبه 30 فروردین 1393 - 08:21:57





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن