واضح آرشیو وب فارسی:فارس: برای سیدحسن حسینی
شاعری در مشعر
سالی که سید به رحمت خدا رفت کربلا بودم. یکی از بچهها گفته بود برایش فال حافظ بگیرم که این شعر آمده بود؛ «شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت/روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت»
![خبرگزاری فارس: شاعری در مشعر خبرگزاری فارس: شاعری در مشعر](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/01/27/13930127000355_PhotoA.jpg)
خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ حسن حسینی، از شاعران توانمند معاصر به شمار میرود و علاوه بر شاعری در حوزههای ترجمه، نثر ادبی و ... نیز کارهای قابل توجهی ارائه داده است. حسینی به همراه قیصر امینپور در رشد و تعالی قالب رباعی سهم قابل تحسینی داشته اند. تورق کتاب «همصدا با حلق اسماعیل» و زمزمه رباعیهای پرتپش آن، تحسین افراد زیادی را برانگیخته است؛ کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت با زخم نشان سرفرازی نگرفت زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت حیثیت مرگ را به بازی نگرفت حسینی علاوه بر رباعی در قالبهای دیگر نیز موفق بوده؛ سپید، نیمایی، غزل، مثنوی. باز هم تورق کتابهای «گنجشک و جبرئیل»، «نوشداروی طرح ژنریک» و دیگر آثار او مبین موفق بودنش در این عرصههاست. صحبت کردن در مورد شعر سیدحسن حسینی که 9 فروردین ماه سالگرد فوتش بود را به زمانی دیگر موکول میکنیم، اما استاد حسینی شگرد بینظیری در تدریس داشت؛ شگردی که در نوع خود بینظیر بود. یکی از شاگردان او که در سالهای دانشجوییاش از حضور استاد حسینی بیبهره نبوده «حسین عبدی» است. «حسین عبدی» نیز در عرصه رباعی خوش درخشیده است. خاطرات او از استادش شنیدنی است. او میگوید سالی که سید به رحمت خدا رفت کربلا بودم. یکی از بچهها گفته بود برایش فال حافظ بگیرم که این شعر آمده بود؛ «شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت» وقتی که به ایران بازگشته بود، متوجه شده بود که دکتر حسینی به دیار باقی شتافته است. تأثیر شگفت سیدحسن حسینی بر افرادی مثل حسین عبدی و دیگران موجبات شکفتگیهای آنها را فراهم آورد. او غزل شش بیتی را به سید تقدیم کرده که در پی میآید: ...و در شمایل یک آسمان که بارانی است درون خلوت خود خستهتر نشست و گریست و بعد شاعر چشم انتظار یک الهام به مرگ ـ مرهم این نسل بیغزل ـ نگریست نگاه کرد به قتل همیشه انسان و فکر کرد بدین سان چگونه باید زیست بهار بود که شعری سرود باید رفت به سمت هر چه که «بودن» به رنگ مهتابی است و سرنوشت مداد سیاه رنگی شد به قلب دفتر شاعر نوشت «لطفاً ایست» تمامی کلماتش سیاهپوش شدند و بغضشان غزلی شد که دائماً ابری است» و جالب است عبدی میگوید از فروردین هشتاد و سه تاکنون برای کسی فال حافظ نگرفتهام. در پایان با یک شعر از سید برای شادی روحش صلواتی نثار میکنیم؛ «شاعری در مشعر عارفی در عرفات بر گل روی محمد صلوات» انتهای پیام/
93/01/28 - 09:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]