تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 10 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847185714




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. تهران امروز: فقر گفتمان مكتوب«فقر گفتمان مكتوب» عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيدجواد سادات‌ رضوي است كه در آن مي‌خوانيد؛ انقلاب اسلامي يك انقلاب فرهنگي است. گمان نمي‌رود آنان كه در پيرامون انقلاب اسلامي مطالعه و تحقيق كرده‌اند، چه از صاحب‌نظران و انديشمندان داخلي و چه از محققان خارجي، در روايي اين گزاره ترديد داشته باشند.مي‌توان با استناد به شواهد بسيار نشان داد كه انقلاب اسلامي، مبتني بر بن‌مايه‌هاي فرهنگي شكل گرفته و سپس به پيروزي رسيده است. نظريه سياسي در فقه شيعه نيز بيش از آنكه آماج‌هاي سياسي و قدرت را مطمح نظر داشته باشد، معطوف به در خدمت گرفتن سياست و قدرت به منظور اهداف فرهنگي و در ميانه اين اهداف و چه بسا مهم‌ترين آن رشد و صيرورت انسان به سوي باري تعالي بيش از ديگر اهداف برجسته است.در واقع انگاره‌هاي رشد و صلاح و صيرورت الي الحق و تربيت انسان بر مبناي فطرت الهي هدف و گفتمان مركزي نظريه فقهي و كلامي شيعه است و اهداف پيراموني آن تنها در تناظر و نسبت با هدف و گفتمان مركزي، چيد‌ماني براساس ضريب اهميت آن مي‌يابند. اين هدف و گفتمان مركزي در فقه و كلام شيعه، بي‌ترديد فرهنگي است. از همين جاست كه ارتباط وثيق انقلاب اسلامي با نظريه فرهنگي رشد انسان در جهت فطرت الهي او و نظريه سياسي شيعه مبتني بر دستيابي به اهداف فرهنگي شكل مي‌گيرد و انسجام مي‌يابد.اگر پذيرفته باشيم كه انقلاب اسلامي يك انقلاب فرهنگي است، بايد بر ميزان ادبيات و گفتمان مكتوبي كه انقلاب اسلامي پيش و پس از پيروزي آن توليد و منتشر ساخته است، توجه شود. گرچه در اين زمينه كوشش‌هاي غيرقابل چشم‌پوشي انجام گرفته كه شمار بسياري از اين كوشش‌ها شايسته تقديرند اما بي‌درنگ بايد افزود كه فقر توليد ادبيات مكتوب انقلاب اسلامي نيز انكارناپذير است.بايد پذيرفت كه در زمينه توليد فرهنگي در قالب مكتوب آن چندان كه بايد و شايد، كوشش و تلاش نكرده‌ايم اما اگر فقر فرهنگ مكتوب انقلاب اسلامي، يك آسيب جدي باشد در جهت آسيب‌شناسي آن ‌بايد پرسيد چرا چنين فقري آشكاره، رخ مي‌نمايد؟نگارنده بر اين باور است كه انقلاب اسلامي بيشتر مبتني بر گفتمان شفاهي است تا متكي بر گفتمان مكتوب، شايد گرايش مبلغان روحاني به ابزار ارتباطي منبر يكي از عوامل باشد و شايد فقر كل فرهنگ مكتوب در جامعه ايراني كه سرانه مطالعه را به نحوي اسف‌انگيز اندك نشان مي‌دهد عامل فقر فرهنگ مكتوب در انقلاب اسلامي باشد.اين نظريه كه گفتمان انقلاب اسلامي بيشتر معطوف به گفتمان شفاهي است و كمتر متكي به گفتمان مكتوب را مي‌توان دستمايه پژوهش‌هاي پژوهشگران قرار داد. شواهدي كه هنوز در قالب روش‌هاي تحقيقي دسته‌بندي نشده‌اند نيز وجود دارد.در عين حال اين پرسش را برخي از انديشمندان ممكن است طرح كنند كه آيا گفتمان مكتوب بر گفتمان شفاهي رجحان دارد؟ آيا ممكن نيست كه همين گفتمان شفاهي موجب تسريع در پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي شده باشد؟ آيا مي‌توان براساس فرضيه‌ها و نظريه‌هاي ارتباطي موجود، نظريه گفتماني انقلاب اسلامي را تدوين و ارائه كرد؟تكيه انقلاب اسلامي بر وجه اسلاميت آن و روش‌ها و شيوه‌هاي بومي به كار برده شده در پيروزي اين انقلاب،‌ آيا تفاوت‌هاي بارز و آشكاري ميان انقلاب اسلامي با ساير انقلاب‌هايي كه جهان در قرن بيستم و پيش از آن به خود ديده است به وجود نمي‌آورد؟ و اگر چنين است با فرضيه‌هاي جامعه‌شناسانه و علم سياست غربي كه مبتني بر الگوها، پارادايم‌ها و عوامل جوامعي از اساس متفاوت با جامعه ايراني – اسلامي‌اند، مي‌توان براي پرسش‌هاي طرح شده پاسخي علمي يافت؟صرف‌نظر از پرسش‌ها يا نقدهاي احتمالي، هنوز اين فرضيه مي‌تواند بررسي شود كه گفتمان شفاهي انقلاب اسلامي، اولا: واقعيت دارد و ثانيا: يكي از موجبات فقر فرهنگ مكتوب انقلاب اسلامي است و ثالثا: به تلاش‌ها و كوشش‌هاي بسيار و شبانه‌روزي نياز است تا اين فقر را به غناي فرهنگ مكتوب اسلامي تبديل و تحويل كنيم.بي‌گمان توليدات فرهنگ مكتوب در زمينه انقلاب اسلامي به هيچ‌رو كافي نيست و مي‌بايد به كار مضاعف و همت مضاعف در اين عرصه، همت گماشت، ‌چنين باد!وطن امروز:يونان، دروازه سقوط؟!«يونان، دروازه سقوط؟!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي وطن امروز به قلم  محمد حسن اعتضادي است كه در آن مي‌خوانيد؛در شکل‌گيري تحولات کم سابقه هفته‌هاي اخير در بازارهاي جهاني مبادلات ارزي که عمدتا به زيان واحد پولي مشترک 16 کشور عضو اتحاديه اروپايي (يورو) و به سود رقيب هميشگي آن يعني دلار آمريکا رقم خورده است، هر چند در برخي مقاطع نيز به دليل حمايت‌هاي تاثيرگذار برخي نهادهاي قدرتمند پولي نظير بانک مرکزي اتحاديه اروپايي و صندوق بين‌المللي پول، اين روند معکوس شده و منجر به تقويت يورو شد، چند عامل مهم و اساسي را بايد به‌عنوان ايفاگران نقش‌هاي اصلي معرفي کرده و در نظر داشت.بدون شک نخستين و البته مهم‌ترين عامل تاثيرگذار که حتي مي‌توان آن را به‌عنوان عامل به وجود آورنده و دليل اصلي زايش بحران اخير در اروپا معرفي کرد، بحران مالي سهمگين کشور يونان است.گستردگي دامنه بحران پولي و مالي در اين کشور کهن قاره اروپا و شدت و قدرت اين بحران به حدي اثرگذار و فراگير بوده است که در اندک فاصله زماني تقريبا همه کشورهاي همجوار و همپيمان آن در اتحاديه اروپايي و حتي بسياري کشورهاي ديگر اروپايي و غيراروپايي را تحت‌الشعاع قرار داده و جداي از اين وضع، حجم بسيار عظيم بدهي‌هاي گوناگون داخلي و خارجي کشور يونان و اوضاع نابسامان سياسي و اقتصادي اين کشور که ناشي از ناکارآمدي سياست‌هاي مالي و اقتصادي به اجرا گذاشته شده توسط سردمداران عموما بي‌کفايت اين سرزمين کهن و مهد تمدن اروپا محسوب مي‌شود به اندازه‌اي بزرگ است که حتي توافق کشورهاي اروپايي، بانک مرکزي اروپا و صندوق بين‌المللي پول درباره پرداخت بسته کمکي و اضطراري يکهزار ميليارد دلاري به صورت سريع و فوري به يونان و اعطاي اين کمک بسيار کلان و هنگفت به اين کشور نيز از ديدگاه بسياري کارشناسان و تحليلگران ارشد اقتصادي و بين‌المللي قادر به حل مشکل عظيم و رفع اين بحران ويران‌کننده به صورت کامل و ريشه‌اي نخواهد شد.بر همين اساس نيز گروهي از کشورهاي عضو اتحاديه اروپا بتازگي تصويب کردند که در قالب يک بسته کمکي ديگر، مبلغ 145 ميليارد يورو اعتبار در اختيار يونان قرار دهند. در مجموع بايد از وقايع اخير يونان و بحران مالي عظيمي که تار و پود اقتصاد اين کشور را درهم تنيده و زيربناي نه چندان مستحکم اقتصاد آن را که تا پيش از اين بحران نيز چندان کارآمد و قابل اتکا نبود به لبه پرتگاه ورشکستگي کامل کشانده است، به عنوان اصلي‌ترين عامل بروز نابساماني‌هاي اخير در بازارهاي مالي و ارزي و به‌طور مشخص دليل عمده تضعيف ارزش يورو در مقابل رقيب هميشه در کمين آن يعني دلار آمريکا نام برد.البته در کنار اين عامل، برخي دلايل ديگر نيز وجود داشته‌اند که تاثيراتي هرچند بسيار ضعيف‌تر از دليل اول را برجاي گذاشته‌اند. از جمله وقايع يکي، دو ماه اخير که در خليج مکزيک روي داده است يعني تخليه محموله عظيم نفتي يک نفتکش در آب‌هاي اين منطقه و همچنين انفجار مهيب در يکي از چاه‌هاي نفتي اين خليج که تاثيراتي قابل توجه بر تحولات اقتصادي و سياسي منطقه و حتي جهان برجاي گذاشت.کسري بودجه 2هزار ميليارد دلاري آمريکا را نيز مي‌توان ديگر عامل مهمي برشمرد که بر مجموعه رويدادهاي اقتصادي و مالي در سطح جهان اثر گذار بوده است. به هر صورت بنده بر اين اعتقادم که بايد در آينده نزديک و شايد حداکثر تا يک‌ماه ديگر کشورهاي اروپايي با کمک ساير کشورهاي جهان از جمله آمريکا و حتي چين و ژاپن با اعمال مديريت بر وقايع اخير و ارائه راهکارها و کمک‌هاي ضروري و مورد نياز به يونان و البته برخي ديگر از کشورهاي تحت‌تاثير که از آنها در هفته‌هاي اخير به کرات نام برده شده است (پرتغال و اسپانيا)، مانع از تداوم و گسترش دامنه اين بحران شوند. زيرا در عصر حاضر که به‌عنوان دهکده جهاني معروف شده است مشکلات يک کشور در صورت عدم مديريت صحيح بدون شک و در آينده‌اي نه چندان دور ساير کشورهاي جهان را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد.مردم سالاري:صنعت نفت و گاز، نيازمند سرمايه گذاري هاي جديد«صنعت نفت و گاز، نيازمند سرمايه گذاري هاي جديد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم مجيد سليمي بروجني است كه در آن مي‌خوانيد؛نفت و گاز خاورميانه طي چند دهه اخير در کانون توجهات جهاني بوده است. در روزهايي که ايران با بحران سرمايه گذاري در بخش هاي مختلف اقتصادي بويژه انرژي- نفت،گاز و پتروشيمي- دست و پنجه نرم مي کند و سرمايه گذاران داخلي و خارجي به دلايل متعدد سرمايه گذاري در پروژه هاي اين حوزه را کم رنگ تر از گذشته کرده اند، کشورهاي اطراف ما، با شتابي بيش از گذشته در حال فاصله گرفتن از ما هستند و با توسعه سرمايه گذاري در بخش انرژي، ميزان توليد نفت و گاز خود را به سرعت افزايش مي دهند.از قطر بگذريم که سال هاست در ميدان گازي مشترک پارس جنوبي، ايران را پشت سر گذاشته، عراق هم که سالها به خاطر وضعيت سياسي و جنگ با کويت و به تبع آن تحريم اقتصادي و حمله نيروهاي آمريکايي به اين کشور ميدان نفت را براي رقبا خالي گذاشته بود اکنون با گذر از شرايط جنگي و بهبود نسبي اوضاع امنيتي، با قدرت بار ديگر وارد معادلات نفتي شد و دورنمايي بسيار روشن را در چشم انداز آتي صنعت نفت اين کشور ترسيم کرده که حداقل اثر آن براي ايران کاهش رتبه ايران از نظر ميزان توليد و صادرات نفت و واگذار کردن ميدان رقابت به رقيب ديگري به نام عراق است.عراق با 115 ميليارد بشکه ذخيره نفت خام، پس از عربستان و ايران سومين دارنده ذخاير بزرگ نفتي جهان به شمار مي رود; البته اگر رتبه جديد ونزوئلا را که مدعي است از اين منظر از ايران پيش افتاده ناديده بنگاريم اکنون عراق اهداف بزرگتري را درنظر گرفته که مي تواند توليد روزانه نفت در اين کشور را در مدت زماني کوتاه به 4 ميليون بشکه در روز و سپس به 6 ميليون بشکه در روز برساند.شرايط براي نيل به اين هدف نيز فراهم است چرا که از يکسو ذخاير نفتي اين کشور پاسخگوي اين هدف خواهد بود و از سوي ديگر حجم سرمايه گذاري خارجي در اين کشور به حدي افزايش يافته که دستيابي به اين هدف را با سهولت بيشتري امکانپذير مي سازد. طي هفته هاي اخير قراردادهاي متعددي بين دولت عراق و شرکت هاي بزرگ نفتي جهان منعقد شده تا آنها با سرمايه گذاري در صنعت نفت عراق، هم با توجه به ريسک پايين سرمايه گذاري در عراق به سود بالايي دست يابند و هم روند توسعه صنعت نفت را در عراق تسهيل کند.طبيعتا با اين حجم از سرمايه گذاري، صادرات نفت عراق هم افزايش خواهد يافت و اين کشور به مرور نقش پررنگ تري در بازار جهاني نفت ايفا خواهد کرد.البته اين روند پرشتاب از ماه هاي گذشته آغاز شده و از جمله پيامدهاي آن افزايش ميزان صادرات نفت خام عراق به چين در يازده ماهه نخست سال 2009 ميلادي به ميزان سه برابر بوده که اين ميزان در سال جاري دو برابر خواهد شد.اين حجم پرشتاب سرمايه گذاري و فعاليت در صنعت نفت عراق اگرچه براي عراقي ها مطلوب و مفيد محسوب مي شود اما براي ما نمي تواند چندان خبر خوشي باشد کما اينکه ساير کشورهاي اطراف ايران نيز در اين زمينه گوي سبقت را از ما ربوده‌اند،به طوري که عربستان سعودي نيز اعلام کرد که طي چند سال آينده بيش از 400 ميليارد دلار در بخش صنايع نفت و به ويژه گاز سرمايه گذاري خواهد کرد که رقمي سنگين و در عين حال اعجاب آور است.وقتي به رشد پرشتاب صنايع نفت و گاز در کشورهاي همسايه مي نگريم و وضعيت سرمايه گذاري در حوزه انرژي در کشورمان را با آن مقايسه مي کنيم در مي يابيم که نه تنها جايگاه فعلي ما از نظر توليد نفت در معرض خطر قرار گرفته بلکه با تداوم وضعيت فعلي، تا چند سال ديگر تواني براي رقابت در عرصه صادرات نفت را هم نخواهيم داشت.کشور ما هم اکنون با بحران سرمايه گذاري مواجه شده که نتيجه طبيعي آن عدم افزايش توليد و  ميزان توليد خواهد بود. البته اين موضوعي نيست که از نگاه مسوولان و تصميم گيران حوزه انرژي پنهان بماند کما اينکه مسوولا ن حوزه نفت کشور طي يکسال اخير در هر جا سخني گفته اند به بهانه اي به معضل سرمايه گذاري در صنايع نفت، گاز و پتروشيمي اشاره کرده و خواستار تسهيل شرايط براي جذب سرمايه گذاران خارجي و حتي جذب سرمايه هاي ايرانيان، چه در داخل و چه در خارج از کشور شده اند. اما نکته جالب اينجاست که هنوزگام جدي و تاثيرگذاري براي رفع اين دغدغه برداشته نشده است.در شرايطي که تحريم هاي اقتصادي، فشار زيادي بر صنعت نفت ايران وارد مي سازد و امکان بهره گيري از توان شرکت هاي در جداول اروپايي و آمريکايي در کشور وجود ندارد بهترين راهکار تقويت پيمانکاران ايران و رفع مشکلات و معضلات مالي آنهاست.ايجاد بانک صنعت نفت و برداشت از حساب ذخيره ارزي به منظور سرمايه گذاري در بخش هاي مولدي همچون نفت و گاز که اثر تورم زا هم نخواهد داشت، از جمله راهکارهايي است که مي تواند در جهت رفع اين مشکل تاثيرگذار باشد. كيهان: مرگ موج دوم«مرگ موج دوم» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ آنچه برخي سران نيمه جان فتنه در محافل داخلي خود «موج دوم» خوانده بودند، به دنيا نيامده مرد. موج دوم فتنه بنا بود با تمركز روي دو موضوع 1- مطالبات و اعتراضات طبقات محروم و 2- تشديد اختلاف هاي درون نظام بويژه اختلافات ميان قواي 3 گانه شكل بگيرد اما اكنون اعتراف هاي واضحي از جانب دوستان آن طرف آب فتنه گران وجود دارد كه نشان مي دهد آن به اصطلاح موج، جان نگرفته جان داده است.از حيث تاريخي، داستان موج دوم مربوط به ايام مابعد از 22 بهمن است. جريان فتنه اگرچه در درك پيام هاي 22 بهمن كودني نماياني از خود نشان داد با اين حال اين نكته ساده را توانست دريابد كه آن روز نقطه پايان قطعي همراهي طبقه متوسط شهري با فتنه هاي پس از انتخابات بوده است. طبقه متوسط در تهران -بويژه آن عده كه به موسوي راي داده بودند- پس از بيش از 7 ماه نه سندي در باره تقلب مشاهده كردند و نه نشاني از آن اسلام، انقلاب و قانون اساسي ديدند كه موسوي مي گفت براي بازگشت به آنها تلاش مي كند. همين آگاهي باعث شد تا آرام آرام هر يك زماني و به طريقي راه خود را از فتنه گران جدا كنند تا اينكه در 9 دي و بعد 22 بهمن 88 همه آنها كه در 22 خرداد رو در روي هم ايستاده بودند در يك صف ايستادند و اندك جماعت فتنه گر در صفي ديگر مقابل آنها. وقتي صف بندي ها روشن شد، استراتژي ها هم تغيير كرد.نااميدي از طبقه متوسط در تهران كه از 16 آذر آغاز شد و در 22 بهمن به اوج رسيد، حاميان بيروني جريان فتنه را به فكر واداشت كه ديگر قادر نخواهند بود كف خيابان كاري از پيش ببرند و اصرار بر فراخواني مردم به خيابان جز آبروريزي ناشي از بي اعتنايي مردم نتيجه اي نخواهد داشت. اين نتيجه گيري البته هيچ گاه آشكارا بيان نشد ولي در عمل نشانه هايي وجود داشت كه بر مبناي آن برنامه ريزي هاي جديد در حال انجام است. جريان داخلي هم به سرعت خود را با آنچه «اتاق فكر» هاي تشكيل شده در خارج توصيه مي كردند تطبيق داد و به اين ترتيب سال 89 در شرايطي آغاز شد كه سران داخلي فتنه تصور مي كردند دستورالعمل هايي جديد براي احياي خود در اختيار دارند.دستور العمل هاي موج دوم بر مبناي دو اصل كليدي طراحي شده بود: 1- جريان فتنه تصميم گرفت با استفاده از معدود حلقه هاي فعالي كه هنوز داخل حاكميت داشت دو كار انجام بدهد. اول اينكه به هر شكل ممكن امتيازي از نظام بگيرند تا بدنه اجتماعي احساس نكند كه حاصل 7 ماه تلاش «هيچ» بوده و باقي مانده انگيزه خود را هم به كلي از دست بدهد. و دوم ؛ بنا بود با استفاده از همين ابزارها حداكثر ميزان اختلاف و بد اخلاقي ميان قواي 3 گانه ايجاد شود تا كار به جايي برسد كه مردم احساس كنند شيرازه كشور از هم پاشيده و ديگر هيچ چيز و هيچ كس به وظيفه خود عمل نمي كند. 2- اصل دومي كه سران فتنه مبناي رفتار خود قرار دادند فاصله گيري تدريجي و البته اعلام نشده از طبقه متوسط و گرايش به سمت بخش هايي از جامعه بود كه عموما سختي زندگي آنها را بيش از ديگر طبقات آزار مي دهد.همه اين پروژه ها يك به يك پياده شد (و توجه كنيد كه اگر نبود برخي بازوهاي متاسفانه همچنان فعال فتنه درون برخي نهادها نمي توانست پياده شود). تلاش ها براي امتيازگيري از نظام روي دو مسئله خاص تمركز يافت. اول تلاش براي آزادي زندانيان دستگير شده پس از انتخابات و دوم پيش بردن طرحي در مجمع تشخيص مصلحت درباره سياست هاي كلي انتخابات كه عملا اختيارات انتخاباتي شوراي نگهبان را از بين مي برد و مكانيسمي جديد به جاي آن مي نشاند كه در هيچ كجاي قانون اساسي نمي شد پايه و اساسي براي آن يافت. تحليل جريان فتنه در آن مقطع اين بود كه هر كدام از اين دو پروژه به نتيجه برسد مي توانند آن را به عنوان امتيازي معرفي كنند كه «جنبش از نظام گرفت» و بعد دور جديدي از فعاليت هاي خود را با محوريت تلاش براي حضور دوباره درون جامعه سياسي كشور آغاز نمايند.تلاش هاي فراواني چه به شكل نامه نگاري هاي پنهان و چه به صورت پيغام دادن و واسطه فرستادن آغاز شد تا شايد يكي از اين دو پروژه بالاخره ثمري بدهد. با اين حال خيلي زود معلوم شد كه اين تلاش ها دستاوردي نخواهد داشت و نظام نه فريب مي خورد و نه باج مي دهد. در مورد زندانيان هيچ اتفاقي نيفتاد چون اساسا اين امكان وجود نداشت كه با آسان گرفتن بر بانيان فتنه حق مردمي كه تنها انتظار آنها از نظام برخورد با خائنان به انقلاب بود پايمال شود. در مورد قانون انتخابات هم هشدار به موقع و مستند كيهان كه از موضوع مطلع شده بود به سرعت جامعه سياسي و مسئولان نظام را حساس كرد و در حالي كه بسيار تلاش مي كردند تا مي توانند موضوع را عادي سازي كنند (در حالي كه در مجمع موضوع را به عنوان يك اولويت مطرح كرده بودند) روشنگري هاي صورت گرفته نهايتا اجازه نداد داستان به همان شكلي جلو برود كه آقايان منجي فتنه مي خواستند و مي پسنديدند.وقتي معلوم شد باجي در كار نيست و از آن طرف سرمايه اجتماعي هم به سرعت در حال ريزش بود، زمزمه برخي اختلاف ها درون جريان فتنه بلند شد. برخي از تيپ هاي عاقل تر در حلقه هاي دروني اين بحث را مطرح كردند كه آيا بهتر نيست تا بيش از اين آبروريزي نشده همه چيز همين جا تمام شود؟ همين عده بودند كه مي گفتند همين كه موضوع انتخابات به مجمع تشخيص رفته براي معترضان يك دستاورد است بنابراين بايد روي همين ايستاد و آن را به عنوان يك پيروزي قلمداد كرد و دنبال چيزي بيش از آن نبود چه تلاش بيشتر مصداق طلب روزي ننهاده كردن است. باز همين افراد بودند كه پس از 22 بهمن بيانيه هايي آماده كردند تا اعلام كنند همه داستان هاي رخ داده پس از انتخابات را پايان يافته مي دانند و آماده اند كه به دامان نظام بازگردند. در مقابل اين افراد، كساني مانند موسوي و كروبي قرار گرفتند كه همچنان متوهمانه تصور مي كردند راهي براي جلو رفتن هست.راهي كه طرف خارجي از طريق واسطه هاي پنهان و آشكار خود پيش پاي اين جماعت گذاشت -همانطور كه در بالا اشاره شد- آن بود كه به جاي طبقه متوسط براي مدتي روي طبقه محروم تمركز كنند. علت امر دو چيز بود: نخست اينكه براي مدتي خود را از رنج مواجه شدن با طبقه متوسط كه تازه در حال پي بردن به خدعه اي بود كه اين جماعت با آن كرده بودند برهاند و دوم اين تصور در بين كانون هاي خارجي تغذيه كننده فتنه وجود داشت كه اگر بتوانند طبقات محروم را حتي اندكي با خود همراه كنند آن وقت ناآرامي هاي خياباني دوباره آغاز خواهد شد و مي توان پس از مدتي همه چيز را به حال و هواي روزهاي اول پس از 22 خرداد بازگرداند.تمركز فريبكارانه كروبي و موسوي بر مطالبات معلمان و كارگران در آستانه روزهاي 11 و 12 ارديبهشت دقيقا ناشي از همين پروژه بود كه البته گفتيم صفر تا صد آن را جايي بيرون از مرزهاي ايران نوشته و به عنوان يك دستور العمل لازم الاجرا به داخل منتقل كرده بودند. طبقه محروم و رنج كشيده ملت ايران اما به خوبي نشان داد كه اين قشر از ملت ايران چقدر باهوش و از حيث توان تشخيص سره از ناسره تا چه اندازه تيزبين و با بصيرت هستند.اين طبقه ميان خود و جريان فتنه هيچ احساس علقه اي نمي كرد و حتي به جرئت مي توان گفت شلوغ كاري هاي آنها را حتي پي گيري هم نكرده بود. همين موضوع كه پس از حدود يك سال آقايان تازه به فكر طبقات زحمتكش افتاده بودند خود دليل روشني بود بر اينكه كاسه اي زير نيم كاسه است و الا اگر واقعا مطالبات اين مردم ارزشي داشت حتما در ايام انتخابات و روزهاي پر هيجان پس از آن كسي از آنها سراغ مي گرفت. مهم تر از اينها آنچه فتنه گران محاسبه نكرده بودند اين بود كه طبقات مستضعف جامعه به سبب توهين هاي مكرر سران فتنه و اراذل و اوباش اجاره اي آنها به ارزش هاي انقلابي و ديني خصوصا حادثه روز عاشورا تنفري بي مانند از فتنه گران به دل دارد و در نتيجه نه فقط خود را به خاطر آنها به زحمت نخواهد انداخت بلكه به دنبال فرصتي است تا بغض فروخورده خود از آنها را بگشايد و انتقام آن همه پرده دري ها را بستاند.درست به همين دلايل در روزهاي 11 و12 ارديبهشت هيچ اتفاقي كه مطلوب فتنه گران باشد نيفتاد و مي توان با قاطعيت پيش بيني كرد از اين به بعد در هيچ زمان ديگري هم نخواهد افتاد. سران فتنه و خصوصا دوستان امنيتي آنها در خارج از ايران اميد فراوان داشتند كه در اين دو روز خوني از دماغ كسي بريزد تا بتوانند آن را مقدمه ناآرامي هاي جديد در سالگرد انتخابات قرار دهند. وقتي اين اتفاق رخ نداد برخي با ساده انديشي انتظار داشتند كه اين بار ديگر سران فتنه خردمندي پيشه كنند و به دامان نظامي كه تا امروز آنها را مهربانانه تحمل كرده بازگردند ولي اين اميد چندان بجا نبود. حمايت ديروز سران فتنه از تروريست هايي كه دستشان به خون مردم بي گناه و فرزندان ملت آلوده است نشان داد كه براي اين افراد بازگشتي در كار نيست و اميد اصلاح خام انديشي است.اكنون همه چيز پايان يافته است و براي سران فتنه هيچ توصيفي زيبنده تر از اين نيست كه بگوييم چند نفر به خيل ضد انقلاب و تروريست ها اضافه شده اند. مبارك آقايان باشد!ابتكار: آقازاده کيست و آقازادگي چيست؟«آقازاده کيست و آقازادگي چيست؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد؛آقازاده‌ها، اين مظنونان اصلي و مجرمين هميشگي برخي جريانات سياسي چه کساني هستند؟ اصلاً آقازادگي چه معنايي مي‌دهد؟ شايد بسياري به لوازم حرف خود نمي‌انديشند که اين حرف‌ها را طرح مي‌کنند.اين روزها به خصوص اگر اهل شبکه‌هاي اجتماعي و وبلاگ‌گردي باشيد لطيفه‌هاي بي‌شماري را با اين مضمون شنيده ايد که: «آقازاده چه کاره‌ن؟» اين البته کمي هم ربط دارد به لطيفه‌اي که از ميانه دهه شصت تا دهه هفتاد باب بود: «آقازاده وزير نفت اند.» اما هم آن تعبير آقازاده، هم اين آقاي آقازاده بي‌ربط و ارتباط هستند به آقازاده‌هاي مورد بحث ما. آقازاده‌هاي ماجراي ما بيشتر به پديده آقازادگي ربط دارند.«آقازاده» کيست و «آقازادگي» چيست؟ کسي اطلاع دقيقي ندارد. اين را مي‌دانيم که ايراني‌ها از باب تعارفات مرسومشان اگر بخواهند از فرزند فرد مذکري که مخاطبشان است ياد کنند براي او تعبير «آقازاده» را به کار مي‌برند. تعبير آقازادگي معمولاً بار مثبتي نداشته است. هرچند فرزند محمود احمدي‌نژاد زماني در عنوان وبلاگ خود از «آقازاده» استفاده مي‌کرد و فرزند يکي از علما و سياست‌مداران پيشين چنين عنواني براي وبلاگ خود برگزيده است: «من هم يک آقازاده هستم.»آن چه باعث شده سال‌ها پس از رواج گفتمان «آقازادگي و آقازاده‌ستيزي» به اين پديده بپردازيم، اظهارات وزير اطلاعات است. حيدر مصلحي به عنوان عضوي از شوراي پول و اعتبار گفته است: «آقازاده‌ها و غيرآقازاده‌ها دانه‌درشت‌هاي اقتصادي را تشکيل مي‌دهند و هيچ تفاوتي ميان آن‌ها براي معرفي به دستگاه قضايي قائل نيستيم.»آقازاده، علامت سوال!مرکز اسناد انقلاب اسلامي در مقاله‌اي آورده است: «از اوايل روي كار آمدن دولت سازندگي در سال 68 شاهد ظهور طبقه‌اي خاص در كشور بوديم؛ ‌‌طبقه‌اي كه با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانسته‌‌اند شريك ثروت طبقه اشراف نيز شوند. ‌‌دو عنصري‌ كه تكميل‌كننده دست نيافتگي اين طبقه محدود اجتماع مي‌شود.»از نظر اين نويسنده با جمع دو پديده ثروت‌مندي و نسب‌مندي سياسي، فرد آقازاده مي‌شود. البته وي مي‌افزايد: «نيازي نيست كه فرد براي آقازادگي حتماً به عنوان اقوام درجه يك مديران و مقامات ارشد محسوب شود، بلكه داشتن يك رابطه نزديك با اين مديران و مقامات كه منجر به متمايز شدن فرد در امور از ساير اجتماع شود نيز مي‌تواند افراد را در دايره آقازادگي قرار دهد.»وي معتقد است آقازاده‌ها پيش از اين با استفاده از رانتي که داشته اند تنها در عرصه اقتصادي فعال بودند و ميل چنداني به حضور در عرصه سياست نداشتند، اما پس از انتخابات 84 و شفاف‌سازي صورت گرفته، آنان منافع خويش را در خطر ديدند و از اين رو وارد عرصه سياست شدند.اما کساني که تعبير آقازاده را به کار مي‌برند، لزوماًٌ چنين تعريفي از آقازادگي ندارند. فاطمه رجبي، چندي پيش علي مطهري را مبتلا به «فتنه آقازادگي» دانسته بود و ادعا کرده بود که هيچ فتنه‌اي از اين فتنه بزرگ‌تر نيست. با اين حال هيچ‌گاه، هيچ رسانه‌اي سخن از ثروت‌مندي علي مطهري يا فعاليت اقتصادي او به ميان نياورده است.گذشته از اين ابهام در تعريف که هيچ کس دقيقاً نمي‌تواند بگويد «آقازاده» با وجود اين همه بسامد خبري و حتي گفتماني! چه معنايي دارد؛ اينک مسئولين بلندپايه نظام به کرات از اين تعبير استفاده مي‌کنند. حيدر مصلحي در طول دوران کمتر از يک سال وزارت خود حداقل چهار بار از اين تعبير استفاده کرده است.وي در نشست «تحليل و بررسي وضعيت امنيتي کشور» در قم اظهار داشته بود: «در جنگ نرم لطمه از طرف آقازاده‌ها مي‌باشد. زبير را چه کسي منحرف کرد؟» و در ادامه از کشف جزوه براندازي در دفتر يکي از آقازاده‌ها سخن گفته بود.وي يک هفته بعدتر در جمع دادستانان اظهار نظر مشابهي نموده بود: «جريان فتنه از پتانسيل آقازاده‌ها براي ضربه زدن بهره برده بود.» چندي بعد نيز در مصاحبه با ويژه‌نامه نوروزي جوان، به اين روزنامه گفته بود: «سندي از يک آقازاده به دست آمده که آن هم راهبردها، سياست‌ها و تاکتيک‌هاي براندازي است.» جديدترين نظر او درباره آقازاده‌ها را نيز که خوانديد.با اين همه تعريف دقيقي نمي‌توان براي آقازاده بودن پيدا کرد و اين چندان هم در ايران عجيب نيست. برخي اين را يکي از خصلت‌هاي مهم جوامعي نظير ايران مي‌دانند.شايد پدر بايد «آقا» باشد تا فرزند را بتوان «آقازاده» ناميد. اما آقا بودن پدر به چه معناست؟ احتمالاً کسي که داراي جايگاه اجتماعي ممتاز و رفيعي است، کسي که بر ديگران آقايي مي‌کند و ديگران برايش بندگي، چنين فردي آقا مي‌شود و فرزندانش آقازاده. آقازادگي به گونه‌اي يادآور مناسبات استبدادي حاکم بر ايران پيش از انقلاب اسلامي است.  جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ايام در تب و تاب سوگ جانسوز شهادت زيباترين تجلي عصمت و زيور عفاف و نجابت، حضرت زهراي مرضيه(س) سياهپوش است و مجالس و مساجد نيز مرثيه‌سراي فضائل و مناقب اين معيار اصيل حيات طيبه هستند. شايد اين روزها بهترين فرصت براي بررسي وضعيت موجود جوامع بشري و پر كردن خلاء‌هاي بزرگ معنوي با مكارم اخلاقي و خصائل رفتاري صديقه اطهر و ريحانه عالم خلقت باشد. شايد امروز تفكر و دقت در فاصله‌اي كه بين جامعه ما و معيارهاي سلامت‌بخش و سعادت‌آفرين فاطمي وجود دارد، ضروري ترين كاري است كه مي‌تواند به مسئوليت‌پذيري آحاد جامعه منجر شود.امروز صرفا تاسف خوردن و فرياد برآوردن نسبت به ناهنجاريهاي اخلاقي و بي‌بندوباريهاي موجود فرهنگي در كشور، كارساز نخواهد بود بلكه بايد با يك جهاد فرهنگي و الگوپذيري از سيره عملي حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س) كه سرشار از ايمان و عفاف و معنويت و محبت و سادگي و عشق به محيط گرم خانواده بود، آنچنان كانون‌هاي پرجاذبه‌‌اي ايجاد كرد كه اين بانوي ملكوتي به عنوان الگوي تام و تمام فرد فرد آحاد اين جامعه از زن و مرد و پير و جوان قرار گيرد چرا كه به فرموده حضرت بقيه الله الاعظم(عج) حضرت صديقه طاهره نه تنها براي همه شيعيان بلكه براي انسان كاملي چون امام زمان(ع) نيز اسوه‌اي بي‌بديل هستند و تنها با تمسك به سيره طيبه فاطمي مي‌توان مرزهاي تعالي در صيانت دنيايي و آخرتي را طي كرد.متاسفانه در ماهها بلكه سالهاي اخير وضعيت فرهنگي و حريم ارزشهاي ديني جامعه آنچنان در معرض تهديد قرار گرفته كه مظاهر فساد و بي‌بندوباريهاي علني در سطوح مختلف روز به روز پررنگ‌تر مي‌شوند و اين درحاليست كه متوليان فرهنگي صرفا به تماشاچيان خوبي در اين شبيخون ضداخلاقي تبديل شده‌اند. متاسفانه چنين بنظر مي‌رسد كه عزم و اراده و جديتي از سوي مسئولين اجرايي براي اصلاح وضعيت نگران كننده موجود وجود ندارد و در اين حوزه، مهندسي فرهنگي به ضرر نيروهاي متدين و به نفع هنجارشكنان درحال شكل‌گيري است. اكنون مسئولان و متوليان امور اجرايي و سياست‌گذاران فرهنگي، صحنه را به نفع ضدانقلاب و مغرضان باز گذاشته‌ و آرايش صحنه اجتماع به دست عناصر لجام‌گسيخته افتاده است. اين روزها نه تنها از ترويج و تعميق مسائل فرهنگي و اشاعه فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه خبري نيست بلكه معابر و اماكن عمومي و فرهنگي نيز به تسخير هنجارشكنان درآمده و ارزشهاي ديني يكي پس از ديگري ناديده گرفته مي‌شوند.امروزه خانواده‌ها به لحاظ امنيت اخلاقي احساس خطر مي‌كنند و مسئولين كه موظفند برنامه‌هايي عملياتي براي گسترش ارزشهاي ديني اجرا كنند به شعارپراكني و سخن درماني مشغول هستند و در عمل چيزي جز وخامت اوضاع فرهنگي در جريان نيست.به همين جهت در اين هفته 236 نفر از نمايندگان مجلس با انتشار بيانيه كاملا صريحي از دولت خواستند با تدابير مناسب و راهكارهاي شايسته، با مفاسد اجتماعي و اخلاقي مقابله كرده و در تامين عفاف و حجاب در جامعه اسلامي بكوشد. نمايندگان مجلس در بيانيه خود با تاكيد بر ضرورت تامين امنيت اجتماعي و اخلاقي و مقابله با بي‌بندوباري خواستار جديت و اهتمام وزارت كشور و نيروي انتظامي در حفظ حريم ارزشهاي ديني و اخلاقي در جامعه شده و حراست از جوانان، كه بزرگترين و بهترين سرمايه‌هاي كشور هستند، را مهمترين وظيفه دولت خواندند. امضاء‌كنندگان اين بيانيه تصريح كردند دشمنان انقلاب با درك اهميت سرمايه عظيم عفاف و پاكدامني، درصدد هستند تا با شيوه‌هاي گوناگون، جامعه بويژه جوانان را گرفتار مفاسد اخلاقي و اجتماعي كنند و با ترويج بي‌بندوباري و بي‌حجابي، انقلاب اسلامي ايران را به انحراف بكشانند.اين هفته تهران در تدارك برگزاري چهاردهمين اجلاس سران گروه 15 بود كه قرار است هفته آينده در كشورمان برگزار شود. اين تدارك هرچند با اعلام تعطيلي كارشناسي نشده ادارات دولتي و مدارس و دانشگاههاي شهر تهران در روزهاي شنبه و يكشنبه آينده از سوي دولت و بازتاب مخالفت‌هاي منطقي و مردمي مواجه شد و سرانجام تا اندازه اي تعديل شد لكن جلوه‌هايي از تصميم‌گيريهاي شتابزده و عجولانه را به نمايش گذاشت. صرفنظر از اين نكته، روز دوشنبه اجلاس سران گروه موسوم به 15 در تهران برگزار خواهد شد. گروه 15 در سال 68 با هدف هماهنگ كردن مواضع كشورهاي درحال توسعه در قبال رويدادهاي مهم بين‌المللي تشكيل شد. درحال حاضر 19 كشور عضو اين گروه هستند ولي چون در ابتداي تشكيل 15 كشور اين گروه را تشكيل دادند، نام اين گروه ديگر تغيير نكرد. درحال حاضر از قاره آسيا كشورهاي هند، ايران،‌ اندونزي، مالزي، سريلانكا، از قاره آفريقا الجزاير، مصر، كنيا، نيجريه، زيمبابوه و سنگال و از قاره آمريكا كشورهاي ونزوئلا، برزيل، مكزيك، آرژانتين، شيلي، كلمبيا، پرو و جامائيكا عضو اين گروه هستند و در واقع بايد گفت كشورهاي درحال توسعه قاره آمريكا، آفريقا و آسيا عضو اين گروه هستند.قطعا گروه 15 مي‌تواند به عنوان محملي براي توسعه همكاري‌هاي اقتصادي ميان كشورهاي درحال توسعه و سپس به عنوان جايگاهي براي پيگيري اهدافي نظير ايجاد فضاي مناسب جهت گفت‌وگوي سياسي و همكاري‌هاي اقتصادي بين كشورهاي درحال توسعه و پيشبرد مسائل توسعه جهاني و از سوي ديگر به عنوان هماهنگ كننده روابط "شمال - جنوب" و نهايتا به عنوان تشكلي قدرتمند براي هماهنگي و تنظيم سياست‌ها و برنامه‌هاي كشورهاي درحال توسعه، پرچمدار پيشبرد مسائل توسعه‌اي در سطح جهاني باشد. جمهوري اسلامي ايران نيز با داشتن جايگاهي استراتژيك در خاورميانه و عضويت در جنبش عدم تعهد و ترتيبات منطقه‌اي و چندجانبه نظير دي 8، اكو، اتحاديه همكاري‌هاي منطقه‌اي كشورهاي حاشيه اقيانوس هند و نيز همجواري با آسياي مركزي و قفقاز مي‌تواند در كنار ساير اعضاي گروه 15 نقشي اساسي در راستاي تحقق اهداف مورد نظر گروه ايفا نمايد.از نقطه‌نظر جمهوري اسلامي ايران، شناخت توانايي‌ها در مسير توسعه متوازن و عدالت‌محور، بهره‌‌گيري ازتوانايي‌هاي اقتصادي ميان اعضا و شكل‌‌گيري روابط مطمئن و رو به رشد اقتصادي در چارچوب همكاري‌هاي "جنوب - جنوب" كه نويدبخش توسعه فعاليت‌هاي اقتصادي و تامين كننده نيازهاي متقابل اين كشورها مي‌باشد و توجه به معضلات جاري سياسي، اقتصادي و اجتماعي در جهان امروز، بهترين گزينه براي كشورهاي عضو اين گروه در جهت توسعه و تعميق همكاري‌ها به عنوان يك هدف بنيادين گروه 15 باشد.به اعتقاد جمهوري اسلامي ايران، بازنگري در ظرفيت‌هاي اين پيمان، ضرورت بازسازي، افزايش كارآيي و ايجاد سازوكارهاي جديد در جهت دميدن روح تازه در كالبد آن و لزوم ارائه تعريف جديد از نيازها، امكانات و اولويت‌بندي طرحهاي همكاري به منظور بهره‌برداري عملي از آنها و همچنين شناسايي طرحهاي جديد مورد علاقه مشترك به ويژه در زمينه توسعه تجارت گروه، براي احياي اين همكاري‌ها مهم و اساسي مي‌باشد.اين هفته در حوزه مسائل خارجي، تحولات عراق، همچنان در صدر اخبار و گزارش‌هاي رسانه‌ها قرار داشت. روز دوشنبه انفجار چندين خودرو بمب‌گذاري شده در مناطق مختلف عراق بيش از 400 كشته و زخمي برجاي گذاشت و اين روز را به يكي از خونبارترين روزهاي عراق از زمان اشغال آن توسط آمريكا تبديل كرد.اين انفجارها درحالي رخ داد كه اندكي پيشتر، دو گروه سياسي شيعه عراق، يعني گروه "دولت قانون" وابسته به نوري مالكي و جناح "ائتلاف ملي" به رهبري سيد عمار حكيم رسما ائتلاف خود را اعلام كرده بودند و انفجارهاي مذكور را بايد در جهت كارشكني در تشكيل دولت جديد واعمال فشار به گروههاي شيعه ارزيابي كرد. در اين انفجارها پنج خودرو بمب‌گذاري شده بطور همزمان منفجر شدند كه دهها كشته و مجروح برجاي گذاشت. همچنين دهها نفر نيز از جمله شماري از نيروهاي پليس در حملات عناصر مسلح به قتل رسيدند كه مجموعا در خشونت‌هاي روز دوشنبه 110 عراقي كشته و 300 نفر زخمي گرديدند.گستردگي اين عمليات تروريستي، در عين اينكه فاصله داشتن عراق با مقوله ثبات و امنيت را تاكيد مي‌كند از قدرت و توان بالاي تروريستها حكايت دارد و بيانگر اين نكته است كه اين شبكه‌‌هاي تروريستي از سوي محافل بسيار قدرتمندي حمايت مالي، تسليحاتي و امنيتي مي‌شوند.بسياري اين عمليات را پيامي به شيعيان عراق دانستند كه پس از اتحاد اخير، به عنوان بزرگترين گروه سياسي در آستانه تشكيل دولت قرار گرفته‌اند. آنچه مسلم است اينست كه تشكيل اين جبهه متحد به مذاق گروههايي در داخل عراق كه حاضر به تمكين در برابر واقعيتهاي سياسي عراق نمي‌باشند، خوش نمي‌آيد و از سوي ديگر، اشغالگران نيز به آن رضايت ندارند و وحدت شيعيان را مخل اهداف استعماري و سياسي خود در عراق مي‌دانند.ائتلاف گروه مالكي و سيدعمار حكيم، در واقع رشته‌هايي را كه آمريكايي‌ها، ارتجاع منطقه و گروههاي زياده‌طلب عراقي بافته بودند، پنبه مي‌كند و موجب مي‌شود گروه "العراقيه" كه با حمايت‌‌هاي مالي و سياسي گسترده در انتخابات اخير به اكثريت دست يافته بود، ابتكار تشكيل دولت را از دست بدهد و ائتلاف شيعيان متولي تشكيل دولت شود.آيت الله سيستاني كه ترجيح مي‌دهد كمتر در روند سياسي عراق اظهارنظر كند به دليل حساسيت اوضاع و احساس خطر، بارديگر به ميدان آمد و خواستار تسريع در تشكيل دولت شد. با توجه به واقعيت‌هاي موجود و نحوه روند امور، مقطع حاضر، براي كشور عراق مقطعي خطير تلقي مي‌شود و همين موضوع، لزوم سرعت در تشكيل دولت جديد را بسيار حياتي ساخته است.اين هفته همچنين، تحولات فلسطين با پذيرش شركت در مذاكرات سازش، از سوي حكومت خودگردان و جناح سازش‌طلب جنبش فتح وارد مرحله تازه‌اي شد. محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان اوايل هفته جاري اعلام كرد حاضر است با بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، مذاكرات متوقف شده سازش را از سر بگيرد. ابراز تمايل جناح محمود عباس براي مذاكره با نتانياهو درحالي صورت مي‌گيرد كه كابينه نتانياهو از تندروترين كابينه‌هاي تاريخ رژيم صهيونيستي به شمار مي‌‌رود و مجموعه‌اي از احزاب و تشكل‌هاي افراطي صهيونيست در اين كابينه گرد آمده‌اند و موضع‌گيري آنها در طول دو سال گذشته نشان داده است كه كمترين اعتقادي به حقوق و خواست فلسطيني‌ها و ديگر اعراب ندارند و سياست آنها بر ادامه توسعه‌طلبي و قلع و قمع فلسطيني‌ها استوار است. اين كابينه آنچنان شرور و افراطي است كه حتي حاضر نشده است براي حفظ آبروي حاميان آمريكايي خود، درخواست مصلحت‌جويانه باراك اوباما براي توقف ساخت شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين را مورد اعتنا قرار دهد.شهردار بيت‌المقدس يك روز پس از اعلام آمادگي جناح سازش‌طلب فلسطيني براي حضور در مذاكره، بار ديگر تاكيد كرد كه اين رژيم هيچ تضميني به آمريكا نمي‌دهد و سياست‌هاي خود را ادامه خواهد داد. با توجه به اين موارد، درپاي ميز مذاكره اين رژيم هيچ امتيازي نخواهد داد و قطعا اين اعراب هستند كه مغبون خواهند شد. تا هم اكنون نيز صهيونيستها برنده اين تحولات هستند چرا كه اصل پذيرش مذاكره با صهيونيست جنايتكار و افراطي همچون نتانياهو از سوي مقامات حكومت خودگردان و اعراب، به مفهوم به رسميت شناختن وي و كابينه‌اش مي‌باشد. با توجه به ماهيت رژيم صهيونيستي، قطعا مذاكرات جديد نيز كه با هماهنگي و اعمال فشار دولت آمريكا در جريان است به شكست منجر خواهد شد. اين واقعيتي است كه تشخيص آن بسيار آسان مي‌باشد و عجيب است كه جناح سازش‌طلب، اين دام علني را درست نمي‌بيند و بارديگر دست در همان منفذي مي‌كنند كه بارها از آنجا گزيده شده‌ است.اين هفته، حامد كرزاي به آمريكا رفت وبا مقامات كاخ سفيد به مذاكره نشست. كرزاي پس از به قدرت رسيدن در سال 1381 تاكنون به كرات به ديدار مقامات آمريكا شتافته است ولي اين بار سفر وي مفهوم و انگيزه خاصي داشت. سفر كرزاي به واشنگتن درحالي انجام شد كه از چندي پيش روابط وي با آمريكا به دليل اظهارات جنجالي و غيرمنتظره‌اش تيره شده بود و در واقع، كرزاي براي ترميم روابط به آمريكا رفت ويا به عبارت بهتر، برده شد. وي چندي قبل در مصاحبه با يك نشريه غربي، آمريكاييها را "اشغالگر" ناميد و اين حركت براي آمريكايي‌ها بسيار گران آمد و آن را نوعي نمك‌نشناسي از سوي كرزاي تلقي كردند.برخي از ناظران، اظهارات كرزاي را ناشي از عصبانيت و خشم وي از تحقيرها و انتقادات پي در پي مقامات آمريكايي در سالهاي اخير عنوان ‌كرده و برخي ديگر نيز اين موضع‌گيري او را براي جلب‌نظر شورشيان و رهبران طالبان ارزيابي نمودند. بهرصورت آنچه مسلم است اينست كه آمريكايي‌ها كرزاي را نسبت به تجديدنظر در رفتارش و عدم تكرار مواضع قبلي در انتقاد از واشنگتن ترغيب خواهند كرد.آمريكايي‌ها هر چند اخيرا اعلام كرد‌ه‌اند كرزاي را همچنان شريك مورد اعتماد مي‌دانند ولي واقعيت به جز اين است و آمريكايي‌ها بخشي از شكست‌ها و ناكامي‌هاي خود در افغانستان را به بي‌كفايتي كرزاي در تامين اهداف آنها نسبت مي‌دهند ولي از آنجائيكه جايگزين مطمئن‌تر و مورد وثوق‌تري براي كرزاي نمي‌يابند مجبور به ادامه تعامل با وي مي‌باشند. آرمان:توزيع منابع بانکي با تامين منابع مالي«توزيع منابع بانکي با تامين منابع مالي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم کاظم دلخوش است كه در آن مي‌خوانيد؛ من بر اين باورم که سيستم مالي بايد مبتني بر حمايت از سرمايه گذاري باشد؛ چرا که هر چه سرمايه گذار بيشتر پشت در بانک‌ها معطل بماند قطعا به مشکلات جامعه دامن‌زده، رکود اقتصادي و عدم رونق اشتغال را به همراه خواهد داشت. سخنان رئيس جمهور نيز در خصوص سياست‌هاي مالي سال 89 مؤيد همين مطلب است.واقعيت امر ايناست که اگر سيستم بانکي پول در چرخه خود را درست توزيع کنند منجر به رشد و توسعه اقتصاد و ايجاد اشتغال خواهد شد. سيستم بانکي سپرده‌هاي مردم را در اختيار دارد پس بايد در توزيع آن نهايت تدبر را به کار بندد. در صورتي هم که با کاهش سپرده گذاري مواجه شود، دولت مي‌بايست راهکارهايي را براي دريافت مطالبات معوق ارائه کند تا بانک مرکزي دچار مشکل نشود. در شرايطي که بانک‌ها از يک سو به دليل کاهش پس انداز مردم با رکود در سپرده‌گذاري مواجه مي‌شوند و از سوي ديگر براي بازپرداخت بدهي‌هاي معوق با مشکل روبرو هستند، مي‌بايست در کنار چاپ پول به قانون‌نويسي براي اخذ مطالبات پرداخت.دولت در اين شرايط براي حمايت از بانک‌ها ملزم به جذب پول‌هاي خارجي به سيستم سرمايه گذاري است و بايد بستر سازي براي حضور گسترده تر سرمايه گذاران خارجي را در دستور کار خود قرار دهد.سيستم بانکي ما در حال حاضر بيش از 40 هزار ميليارد ريال مطالبات معوق دارد که بانک‌ها را با معضل کمبود منابع درگير کرده است. به طور کلي اجراي سياست‌هاي انبساطي از سوي دولت در سال جاري مستلزم تأمين سرمايه براي بانک‌هاست چرا که منابع فعلي پاسخگوي افزايش تسهيلات‌دهي به سرمايه گذاران نيست.دنياي اقتصاد:ايران و ائتلاف انگليسي«ايران و ائتلاف انگليسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در ان مي‌خوانيد؛مشهور است كه دولت‌هاي آمريكا و انگليس مثل يك روح در دو بدن هستند.اين تصور در ايران قوي‌تر از ديگر جاهاي جهان است. ايرانيان، كودتاي 28 مرداد سال 1332 را بزرگ‌ترين بلاي سياسي دوران معاصر مي‌دانند و بر اين باورند كه اين كودتا محصول همكاري و دسيسه مشترك آمريكايي‌ها و انگليسي‌ها بوده است. برخي حتي از اين هم فراتر مي‌روند و انگليس را برنامه‌ريز و آمريكا را مجري كودتا مي‌دانند.تحولات سال‌هاي اخير و هم‌صدايي واشنگتن و لندن در ماجراي هسته‌اي ايران، اين گمان قديمي را تقويت كرده است. به همين علت حال كه محافظه‌كاران انگليسي پس از 13 سال دوباره به قدرت رسيده‌اند، اين پرسش مطرح است كه سياست خارجي انگليس در قبال مساله ايران چگونه خواهد بود؟ آيا موضع لندن در برابر تهران ثابت مي‌ماند، سختگيرانه‌تر مي‌شود يا اندكي تغيير مي‌كند؟دولت جديد انگليس محصول ائتلاف احزاب محافظه‌كار و ليبرال دموكرات است. محافظه‌كاران انگليسي نوعا در سياست داخلي اخلاق‌گرا و در سياست خارجي واقع‌گرا هستند. يعني اينكه در حوزه داخلي طرفدار تقويت سنت‌هاي اجتماعي از جمله خانواده و مذهب رسمي هستند و در حوزه خارجي، منافع ملي را بر هر چيزي و از جمله قواعد اخلاقي ترجيح مي‌دهند.اين نگاه به سياست داخلي كار محافظه‌كاران را با شركاي ائتلافي؛ يعني ليبرال دموكرات‌ها مشكل مي‌كند.در حوزه خارجي نيز تفاوت‌ها و تمايزهايي بين محافظه‌كاران و ليبرال دموكرات‌ها هست كه بر ديپلماسي اين كشور تاثير خواهد گذاشت. منظور از اين تاث�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 552]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن