واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
داستان مقاومت یک خانم یهودی زیبا فرهنگ > کتاب - رمان درباره رویدادهای کشور لهستان در قرن بیستم و تلاطم اختناق و خشونت همراه با امید و آرزو در سالهای اشغال این کشور است.
به گزارش خبرآنلاین، رمان «خانم زایدنمان زیبا» از مجموعه «داستانهای زمانه» انتشارات جهان کتاب نوشته آنجی شجپیورسکی با ترجمه ایرج هاشمیزاده منتشر شد. این رمان تاریخی و خواندنی درباره رویدادهای کشور لهستان در قرن بیستم و تلاطم اختناق و خشونت همراه با امید و آرزو در سالهای اشغال این کشور است.
رمان درواقع درباره لهستان قرن بیستم است: قصه اختناق و خشونت، ظلم و اجحاف، سنگینی طاقتفرسای ایدئـولوژی (فاشیـسم، سوسیالیسم و...) و به موازات آن، امید و آرزو، مقاومت و ایستادگی در برابر ارتش اشغالگر و خبرچینها. سال 1943 میلادی، لهستان در تصرف ارتش آلمان نازی... «ایرما زایدمان»، بیوه موطلایی و زیبایی است که شوهرش، پزشک رادیولوژیست، چند ماه پیش از اشغال لهستان درگذشته است. ایرما لهستانی است. با اشغال لهستان و حضور فاشیستهای آلمانی، او تازه در مییابد که یهودی است و یهودی بودن مترادف است با اردوگاه کار و کوره آدمسوزی. یکی از خبرچینهای نازیها که خود یهودی است، زایدنمان را به اداره گشتاپو لو میدهد تا به گمانش، طناب دار را از گردن خود باز کند. با دستگیری خانم زایدنمان حلقه مقاومت ضد فاشیسم، شروع به کار کرده و افرادی چون دکتر آدام کوردای زبانشناس، پاول کریسنکی عتیقهفروش جوان و شیفته ایرما زایدنمان و یوهان مولر آلمانی مقیم ورشو، سعی میکنند ایرما را نجات بدهند. خانم زایدنمان به همت این حلقه کوچک، تنها یک شب را به خاطر یهودی بودن در زندان گشتاپو به سر میبرد. او از کوره آدمسوزی قسر در میرود. اما بعدها، پس از شکست فاشیسم و پیروزی کمونیسم روسی، در بهشت سوسیالیسم، به جرم تعلق مذهبی از کار برکنار میشود و جلای وطن میکند...
داستان اینگونه آغاز میشود:
«اتاق نیمه تاریک بود چون قاضی عاشق فضای تاریک و روشن بود. مادامی که افکار به طور معمول ناتمام و آشفته کمتر به سراغش میآمد. همه چیز روی زمین سیاه و نامفهوم است و قاضی عشق و علاقه مفرطی به درک و حل جهان داشت. به همین خاطر اغلب روی صندلی ننویی در گوشه سالن بزرگ مینشست، سرش را به پشتی صندلی تکیه میداد و با ریتم صندلی، افکارش تاب می خورد. ریتم صندلی را با ضربه آرام پای چپ و پای راست به کف زمین تنظیم می کرد. قاضی سرپایی های نمدی، بلند تا قوزک پا، با گیره فلزی به پا داشت. وقتی نور کمرنگ حباب چراغ روی گیره سرپاییها می افتاد، بر فرش اتاق نور آبی رنگ چشمک می زد...»
آنجی شجپیورسکی مولف این رمان، متولد سال 1928 و درگذشته در سال 2000 است. او پس از پایان جنگ جهانی دوم به تحصیل علوم سیاسی پرداخت و مدتی هم به روزنامهنگاری اشتغال داشت. این نویسنده اواسط سال 1950 اولین رمانش را با نام «پدران عصر» منتشر کرد. شجپیورسکی که از سال 1958 به مدت 2 سال وابستـه فرهنگی لهستان در کپنهاگ بود، پس از بازگشت به کشورش با ممنوعیت قلم روبهرو شدو به همین دلیل به استفاده از نام مستعار برای چاپ مقالات انتقادی، رمانهای جنایی و قصههایش رو آورد. رمان «خانم زایدنمان زیبا» باعث شد این نویسنده از گمنامی بیرون آمده و تبدیل به یک مولف جهانی شود. این رمـان نخستین بـار در سال 1986 در لهستـان و دو سـال بعد در آلمـان منتشر شـد و حالا هم در 208 صفحه با بهای 10 هزار تومان از سوی موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب منتشر شده است. 6060
سه شنبه 26 فروردین 1393 - 08:57:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]