تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816475042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بدون وجود نهادهای مدنی جامعه مرده است


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

«سعید معیدفر» استاد بازنشسته ی جامعه شناسی دانشگاه تهران: بدون وجود نهادهای مدنی جامعه مرده است تهران-ایرنا-«در نبود نهادهای مدنی، جامعه مانند فردی خواهد شد که دچار مرگ مغزی شده است» این بخشی از سخنان سعید معیدفر استاد بازنشسته ی جامعه شناسی دانشگاه تهران در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا درباره ی اهمیت و نقش سازمان های مردم نهاد در پویایی جامعه بود.


جامعه مدنی بازگو کننده ی اهمیت نقش شهروندان در یک جامعه است. اگر چه به دلیل پیچیدگی های سیاسی و فلسفی این مفهوم می توان گفت اندیشمندان هنوز نتوانسته اند به تعریفی جامع و یکدست از آن برسند، اما در بیانی ساده، جامعه ی مدنی را می توان به عنوان جمعی از انسان ها دانست که با یکدیگر در ارتباط معنادار هستند و میان آنها کنش متقابل وجود دارد.
این ارتباط معنادار و کنش متقابل افراد می تواند در نهادهای مدنی و سازمان های غیر دولتی و مردم نهاد (NGO) نمود پیدا کند؛ سازمان هایی که افراد جامعه با عضویت داوطلبانه در آنها می کوشند گام های موثری در مسیر حل معضل های موجود در بستر جامعه بردارند.
گروه پژوهش های خبری ایرنا که مطالعه و بررسی تحولات و پویش های مربوط به جامعه ی مدنی ایران را بویژه پس از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید در دستور کار خود قرار داده است، این بار به سراغ سعید معیدفر استاد بازنشسته ی جامعه شناسی دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران رفت و نظر وی را در ارتباط با اهمیت و نقش سازمان های مردم نهاد در پویایی جامعه جویا شد.
معیدفر در این گفت و گو فعالیت نهادهای مدنی را برای پویایی و زنده بودن یک جامعه مهم و حیاتی دانست و اظهار داشت: امروز برای بقای جامعه در مقیاس های بزرگ تر از خانواده مانند محله، شهر یا کشور به نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد نیاز است که انسان را به یک نهاد یا صنف وصل کند و با بخشیدن هویتی تازه به افراد، احساس اشتراک و داشتن مسوولیت برای بازیگران ایجاد کنند.
وی ضمن بیان این نکته که در صورت حمایت نکردن از نهادهای مدنی، کشور دچار انبوهی از فساد، سوء مدیریت و کارایی پایین نظام اداری می شود، افزود: آن زمان است که جامعه دچار بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود؛ شرایطی که جامعه شناسان از آن به عنوان نشانه های فروپاشی اجتماعی یاد می کنند. در چنین شرایطی انسان ها هیچ احساسی به کشور، جامعه و همنوعان خود نخواهند داشت و فقط خانواده برایشان مهم است. اگر چه خانواده هم نمی تواند از این بحران به دور باشد؛ چرا که هم اکنون آثار این بحران در خانواده را نیز شاهدیم.
سعید معیدفر دارای آثار مکتوب فراوانی در حوزه ی جامعه شناسی و به ویژه بررسی مسایل جامعه ی ایران است که از جمله می توان به کتاب های «نظریه های جامعه شناسی نظم»، «جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران»، «مسائل اجتماعی ایران (جامعه شناسی اقشار و گروه های آسیب پذیر)» و «نگرشی نو در تحلیل مسائل اجتماعی» اشاره کرد.
وی همچنین سردبیری مجله ی «نامه علوم اجتماعی» دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (سال های 1384 تا 1387)، ریاست انجمن جامعه شناسی ایران (سال های 1383 تا 1387) و ریاست پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (سال های 1380 تا 1382) را در کارنامه ی کاری و علمی خود دارد.

در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با سعید معیدفر آمده است؛
*** ایرنا: به طور کلی خاستگاه نهادهای مدنی چیست و اهمیت و جایگاه آن در دنیای به هم وابسته ی کنونی چیست؟
** معیدفر: انسان افزون بر اینکه موجودی عاقل و ناطق است، موجودی اجتماعی است. بر اساس نوشته های تاریخ نگاران و مطالعات انسان شناسی و مردم شناسی، انسان از آغاز حیاتش بر روی زمین، زیستی اجتماعی در قالب انواعی از فرایندهای گروهی کوچک و بزرگ داشته است.
در گذشته، حیات یک جامعه در قالب یک قوم یا یک قبیله بود و برای شکل گیری آن حیات نیاز به چندین فرایند گروهی از کوچکترین آنها یعنی خانواده تا فرایندهای بالاتر از جمله خویشاوندان، طایفه و قبیله بود. در این فرایندهای گروهی، افراد در کنار یکدیگر برای شکل گیری حیات قبیله یی به ایفای نقش می پرداختند و بدین ترتیب برای تحقق مکانیزم های حیات اجتماعی، سلسله یا زنجیره یی از فرایندهای گروهی از خانواده تا قبیله جریان داشت.
در چنین جامعه یی انسان ها همواره چندین عضویت داشته اند و هر جا می روند، عضویت را با خود به همراه دارند. وقتی در خانه هستند، عضویت گروه خانواده را دارند؛ وقتی در جمع خویشاوندان هستند عضو گروه خویشاوندان به شمار می روند؛ وقتی در طایفه هستند عضویت طایفه یی دارند و در آخر هم عضویت های بالاتر از جمله عضویت در یک قبیله یا قوم را به همراه دارند. از این رو جامعه در همه جا حضور دارد و جایی است که عضویت انسان ها در آن هیچ کجا قطع نمی شود و این عضویت فقط از یک لایه به یک لایه ی بالاتر منتقل می شود. این وضعیتی است که در گذشته بوده است.
حال پرسش اینجا است که این شرایط در جوامع امروزی چگونه است؟ امروز ما می خواهیم جامعه ی بزرگی به نام ایران داشته باشیم. این جامعه ی بزرگ فقط به چند نماد، یک سرزمین مشترک، یک وضعیت جغرافیایی، یک زبان، یک پرچم یا چند اثر باستانی ختم نمی شود. اگرچه این نمادها برای جامعه یی به نام ایران از اهمیت ویژه یی برخوردارند؛ اما اگر در این جامعه فرایندهای گروهی، انسان ها را در عرصه های مختلف عضو جامعه نکند به کاهش وجه اجتماعی آنها و تقویت وجه فردی شان منجر خواهد شد.
ما امروز یک فرایند گروهی یا یک نهاد اجتماعی به نام خانواده داریم که افراد در آن عضو هستند و مسوولیت هایی دارند. در این نهاد اعضا حس مشترکی از کنار یکدیگر بودن دارند و در نهایت با هم بودن، تعامل عاطفی و نقش های متقابل، افراد را به هم وصل می کند. بنابراین انسان ها در این نهاد احساس تعلق اجتماعی دارند. اما امروز دایره یی به نام دایره ی خویشاوندی به معنای گذشته اش تضعیف شده است. رابطه یی که پیش تر با خویشاوندان داشتیم و از آن هویت و فرایندی به نام خویشاوندی شکل می گرفت، اکنون وجود ندارد و این هویت بسیار ضعیف شده است.
ما در جامعه یی زندگی می کنیم که به طور عمده تنها یک نهاد اجتماعی در آن فعال است و همه یا به عنوان فرزند یا به عنوان والدین عضو آن هستند. بیرون از خانواده انسان ها به هیچ کجا وصل نیستند. اینجاست که می توان به اهمیت نهادهای مدنی در جامعه ی نو (مدرن) پی برد؛ نهادهایی که با ایجاد فرایندهای گروهی می توانند انسان هایی را که از عرصه ی خانواده بیرون آمده و وارد جامعه ی بزرگ تر شهری و کشوری می شود، به هم متصل کنند. این نهادها با ایجاد احساس با هم بودن، نقش آفرین بودن، مسوولیت در مقابل دیگران و ایجاد حس داشتن سرنوشت مشترک، تکالیف و حقوق شهروندی را موجب می شوند. این نقشی است که امروزه نهادهای اجتماعی و نهادهای مدنی در نبود هویت ها یا فرایندهای اجتماعی گذشته مانند خویشاوندی، قوم، طایفه یا قبیله ایفا می کنند. هم اینک نبود نهادهای مدنی از جمله سازمان های مردم نهاد به معنای فرو کاسته شدن هویت افراد فقط به هویت خانوادگی است. در چنین شرایطی اگر چه افراد در یک کشور یا یک شهر زندگی می کنند، اما آنچه برایشان اهمیت دارد آن شهر، کشور و اجرای تکالیف شهروندی نیست، بلکه فقط حفظ هویت خانوادگی است.
بنابر این امروز برای بقای جامعه در مقیاس های بزرگ تر از خانواده مانند محله، شهر یا کشور به نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد نیاز است که انسان را به یک نهاد یا صنف وصل کند و با بخشیدن هویتی تازه به افراد، احساس اشتراک و داشتن مسوولیت برای بازیگران ایجاد کنند.

*** ایرنا: از نظر شما مهمترین کارکرد نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد چیست؟
معیدفر: نهادهای مدنی از جمله سازمان های مردم نهاد در کنار تعریف حقوق و تکالیف برای افراد، با اتصال شهروندان به خود، آنها را در فرایندهای سیاسی، فرهنگی، علمی و هنری یا فرایندهای حمایتی و مسوولیتی در برابر دیگران مانند کاری که بنیادهای خیریه انجام می دهند، شریک می کنند. کارکرد اصلی سازمان های مردم نهاد این است که انسانی را که به هنگام خروج از خانه و جدا شدن از هویت خانوادگی خود به فرد تبدیل می شود به فرایندهای گروهی متصل کنند. اگر این اتصال به وجود آید آن انسان، شهروند خواهد شد.

*** ایرنا: پس به نظر شما «شهروندی» وضعیتی نیست که فقط با یکسری قوانین، قواعد و اصول نوشته شده تعیین شود؟
** معیدفر: بله. شهروندی فقط به معنای تعریف یکسری قانون و مقررات از طرف دولت برای مردم و اجرای کامل آنها از طرف مردم نیست؛ بلکه شهروندی پیش از هر چیز به اتصال انسان ها در فرایندهای گروهی و اجتماعی از جمله نهادهای مدنی، احساس مسوولیت نسبت به جامعه و در مقابل گرفتن حمایت از جامعه معطوف است. بنابراین عضویت در نهادهای مدنی را می توان به عبارتی معامله یی دانست که اعضا در آن خدماتی ارایه می دهند و در مقابل احساس های خوب و حمایت هایی را نیز جذب می کنند. به عنوان مثال افراد به دنبال عضویت در نهادهای مدنی احساس همبستگی، انگیزش، مفید بودن، نشاط و شادمانی از بودن با دیگران می کنند؛ این نهادها حتی گاهی منافع اقتصادی را به دست می آورند و در مقابل خدماتی را نیز ارایه می دهند که برای جامعه و همنوعانشان مفید است. در این فرایند مسوولیت هایی را بر عهده می گیرند، به قوانین اعتماد می کنند و به دیگران احترام می گذارند. اینها مواردی هستند که در این فرایند مثبت در جامعه یعنی شکل گیری نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد اتفاق می افتد.

*** ایرنا: با وجود تاکید شما بر اهمیت سازمان های مردم نهاد در پیشرفت جامعه ی مدنی، چرا در جوامع در حال توسعه در مسیر گسترش نهادهای مدنی چالش های بسیاری وجود دارد؟
** معیدفر: دلیل این موضوع نبود درک صحیح از ماهیت جامعه است. تلقی دولت های توتالیتر در برخی از کشورهای در حال توسعه این است که به طور اساسی جامعه یعنی جایی که تعداد زیادی خانه و خیابان و ساختمان های اداری که تاسیساتی همچون برق و آب و تلفن و حمل و نقل هم دارند در آن واقع شده است. این نگاه، نگاهی ابزاری است زیرا در این نوع نگاه تصور بر این است که انسان ها موجوداتی هستند که فقط می خورند، می خوابند، کار می کنند و دیگر هیچ؛ در حالی که انسان موجودی متفاوت و اجتماعی است و حیات او به اجتماعی بودن او بستگی دارد. این اجتماعی بودن هم به این معنا نیست که او فقط از طریق جامعه نیازهای خودش را بر طرف کند؛ بلکه او در حقیقت بدون جامعه نمی تواند زندگی کند.
تلقی حکومت ها در کشورهای در حال توسعه این است که انسان فقط موجودی است که اجتماعی بودن آن به عنوان یک ابزار برای تحقق نیازها و هدف های دیگرش است. در حالی که اینطور نیست؛ بلکه اجتماعی بودن انسان هدف است و اصل بقای انسان به اجتماعی بودن است و اگر این مساله را از انسان دریغ کنیم او را کشته ایم. رگ حیات انسان در فرایندهای گروهی و ارتباط است.

*** ایرنا: برای بهبود این وضعیت چه باید کرد؟
** معیدفر: باید ذهنیت حکومت گران را تغییر داد و برای آنها روشن ساخت که اگر انسان ها با هم باشند و احساس با هم بودن کنند، شاید به کمترین چیزها در زندگی قناعت کنند. در گذشته افراد اگرچه به لحاظ امکانات رفاهی در سطح پایین تری از امروز قرار داشتند، اما شادتر بودند؛ زیرا با هم بودند و این موضوع به آنها شادی و انرژی می بخشید. متاسفانه امروز بعضی دیدگاه ها در برخی حکومت ها وجود دارد که بر مبنای آن، جدا افتادگی انسان ها از یکدیگر عامل بقا و استحکام حکومت به شمار می رود.
چنین حکومت هایی فقط خانواده را به عنوان تنها نهاد اجتماعی به رسمیت می شناسند؛ آن هم فقط به این دلیل که در آن توالد و تناسل اتفاق می افتد، اما حاضر نیستند بپذیرند که انسان ها نیاز به زیست مشترک دارند و قبل از تامین آب و برق و امنیت شان باید بتوانیم احساس با هم بودن را در آنها زنده کنیم و به آنها فرصت دهیم به غیر از خانواده در عرصه های دیگر از جمله نهادهای علمی، هنری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و خیریه نیز یکدیگر را پیدا کنند و با هم ارتباط داشته باشند.
امروز در بسیاری از کشورهای توسعه یافته میلیون ها نهاد مدنی برای فعالیت های اجتماعی از جمله کمک به نیازمندان وجود دارد. آنها با انجام چنین فعالیت هایی هم به نیازمندان و اقشار آسیب پذیر کمک می کنند و هم نیاز خودشان به حضور در جمع را بر طرف می کنند؛ چرا که آنها با فعالیت جمعی احساس زنده بودن و مفید بودن می کنند. باید دولتمردان متوجه این موضوع بشوند که انسان بیش از خانواده نیازمند آن است که در حوزه های دیگر حتی در فعالیت های مذهبی نیز عضویت و شراکت داشته باشد. به عنوان مثال روزگاری مساجد ما کانونی بود که در آن مردم دور هم جمع می شدند و به فعالیت های اجتماعی و مذهبی می پرداختند؛ امروزه اما برخی نگاه ها و جریان ها در دولت در فعالیت های مساجد هم دخالت کرده و آنها را نیز دولتی کرده اند.

*** ایرنا: به نظر شما علت اینگونه برخوردها چیست؟
** معیدفر: شاید برخی بی دلیل احساس خطر می کنند و فکر می کنند که بیشتر بودن افراد با هم ممکن است به تولید مزاحمت منجر شود. این یک تصور و احساس است ولی به نظر من چنین تصور و احساسی اشتباه است و اگر با این احساس با جامعه برخورد شود، جامعه دچار بیگانگی و انفصال بیشتر می شود و در نهایت امکان فروپاشی اجتماعی وجود دارد.

*** ایرنا: آیا رویکرد منفی به نهادهای مدنی در شرایطی که با گسترش روز افزون ناهنجاری های اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق، فقر و ... رو به رو هستیم، می تواند به تخریب هر چه بیشتر جامعه ی مدنی بیانجامید؟
** معیدفر: به یقین بدون وجود نهادهای مدنی جامعه مرده است. در فقدان نهادهای مدنی، جامعه مانند فردی خواهد شد که دچار مرگ مغزی شده است و دولت فقط دستگاه به آن وصل کرده است تا این جامعه فقط حیاتی نباتی داشته باشد. امروز در کشور ما نیز فقدان نهادهای مدنی کارآمد باعث شده است که نهادهای رسمی ما هم در بسیاری از موارد فاقد کارایی شوند. باید درک سیاست گذاران اجتماعی ما عوض شود. درست است که دولت یک چارچوبی دارد مانند وکیل و وزیر و رییس قوا و چند مدیر کل، اما بدنه ی دولت تک تک افراد جامعه هستند. هنگامی که در یک جامعه احساس مسوولیت وجود نداشته باشد و خانواده تنها عرصه ی فعالیت اجتماعی افراد باشد، این افراد در ساختار دولت هم که باشند بیشتر منافع خانوادگی شان را در نظر می گیرند تا منافع بزرگ کشوری؛ زیرا آنها فقط هویت خانوادگی دارند.
چرا امروزه فساد اداری زیاد شده است؟ چرا در 8 سال گذشته ما بدترین شرایط را به لحاظ اقتصادی داشتیم؟ زیرا اگرچه افراد در مسوولیت های اداری و دولتی هستند، اما هر کس به دنبال منافع فردی و خانوادگی خویش است و احساس منافع بالاتر نمی کند. فقدان نهادهای مدنی و فقدان تعریف هویتی بزرگتر از هویت خانواده حتی می تواند زمینه های فساد و ناکارآمدی دولتی را رقم بزند. بنابراین از این جهت هم باید دولتمردان به هوش باشند که برای احیای هویت های جمعی فراتر از خانواده تلاش کنند و این امر ممکن نیست جز این که زمینه ی رشد و توسعه ی نهادهای مدنی مهیا شود و موانع پیش روی مردم برای تشکیل و تقویت نهادهای مدنی برداشته شود.

*** ایرنا: در صورت حمایت نشدن از شکل گیری و تداوم حیات نهادهای مدنی چه پیامدهایی متوجه جامعه ی ایران خواهد بود؟
** معید فر: دورنمای این وضعیت روزی است که ما با انبوهی از فساد، سوء مدیریت و کارایی پایین نظام اداری رو به رو شویم. آن زمان است که جامعه دچار بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می شود؛ شرایطی که جامعه شناسان از آن به عنوان نشانه های فروپاشی اجتماعی یاد می کنند. در چنین شرایطی انسان ها هیچ احساسی به کشور، جامعه و همنوعان خود نخواهند داشت و فقط خانواده برایشان مهم است. اگر چه خانواده هم نمی تواند از این بحران به دور باشد؛ چرا که هم اکنون آثار این بحران در خانواده را نیز شاهدیم.
از آنجا که جامعه «انداموار» (ارگانیک) است، وقتی برخی از اعضایش به درستی کار نکنند، این ناکارآمدی به سایر اعضا از جمله خانواده نیز کشیده خواهد شد. بنابراین هر روز شاهد بیشتر شدن از هم گسیختگی خانواده ها و افزایش جرم و جنایت و خشونت در خانواده ها هستیم. در این شرایط و در فقدان نهادهای مدنی، نهادی هم نیست که بتواند به رفع معضل ها و مشکل های این خانواده ها کمک کند. تنها نهادهای دولتی باقی خواهند ماند که آنها نیز خودشان در برخی موارد فاقد کارایی و دچار سوء مدیریت هستند. پس چگونه می توانند به فریاد خانواده برسند؟ بدین ترتیب نوعی چرخه ی معیوب ایجاد خواهد شد که کل جامعه را از حرکت باز می ایستاند.
*گفت و گو از: مهتاب افشین نسب (گروه پژوهش های خبری)
پژوهش** 9282**2054
انتهای پیام /*
Contact the editor:

[email protected]




24/01/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن