تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ما قومى هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمى‏خوريم و تا سير نشده‏ايم دست از غذا مى‏ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834877792




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خوداظهاری در دریافت یارانه، مبنای اعتماد دولت و ملت است


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:

استاد اقتصاد دانشگاه «ویرجینیا تِک» آمریکا در گفت و گوی تفصیلی با ایرنا: خوداظهاری در دریافت یارانه، مبنای اعتماد دولت و ملت است تهران-ایرنا-«جواد صالحی اصفهانی» استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا با تاکید بر رویکرد حمایت از دهک های پایین اقتصادی در فاز دوم هدفمندی یارانه ها، شیوه ی پشنهادی دولت ایران مبنی بر خوداظهاری مردم برای دریافت یارانه ها و اعلام دارایی های خود را اقدامی مثبت دانست.


فاز دوم اجرای قانون هدفمندی یارانه ها قرار است به صورت رسمی از اردیبهشت ماه آغاز شود. قانون هدفمندی یارانه ها که هدف اصلی آن توزیع عادلانه ی امکانات و بسترسازی برای توسعه ی پایدار اقتصادی است، در حالی وارد دومین مرحله از اجرا می شود که به باور بسیاری از کارشناسان، مرحله ی نخست آن به دلایل مختلف نتوانست به اهداف مورد نظر برسد. بر اساس آمار منتشر شده، در مرحله ی نخست دولت گرچه در مجموع حدود 90 هزار میلیارد تومان از محل افزایش قیمت حامل های انرژی درآمد کسب کرد اما همزمان 130 هزار میلیارد نیز بابت ارایه ی یارانه های نقدی به مردم، هزینه کرد. به عبارت دیگر دولت نه تنها نتوانست به واحدهای تولیدی یارانه ی ویژه یی را اختصاص دهد و مانع از زیان دهی واحدهای تولیدی شود، بلکه برای پرداخت یارانه های نقدی نیز با کسری 40 هزار میلیارد تومانی رو به رو شد.
بر این اساس دولت یازدهم قصد دارد قطار از ریل خارج شده ی قانون هدفمندی یارانه ها به مسیر اصلی خود بازگرداند. ثبت نام برای متقاضیان دریافت یارانه ی نقدی یکی از گام های اساسی دولت در این راستاست. این انتظار وجود دارد تا دهک های پردرآمد جامعه با انصراف از دریافت یارانه ی نقدی به دولت برای ارایه خدمات بهتر به دهک های پایین درآمدی از یک سو و حمایت از واحدهای تولیدی افزایش دهد.
گروه پژوهش های خبری ایرنا برای بررسی و تحلیل الزام های پیش روی مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها با «جواد صالحی اصفهانی» استاد اقتصاد دانشگاه «ویرجینیا تِک»(Virginia Tech) در آمریکا گفت و گو کرد؛ گفت و گویی که به صورت تلفنی صورت گرفت.
صالحی اصفهانی همچنین پژوهشگر ارشد غیرمقیم گروه اقتصاد جهانی در « موسسه ی بروکینگز»( The Brookings Institution ) و دستیار سردبیر « مجله ی توسعه ی خاورمیانه» (Middleeast Development Journal) است.
وی سابقه ی تدریس و فعالیت پژوهشی در دانشگاه های«هاوارد» و «پنسیلوانیا»ی آمریکا را نیز در کارنامه ی خود دارد.
صالحی اصفهانی در این گفت و گو ضمن تمجید از سیاست دولت یازدهم مبنی بر خوداظهاری افراد نیازمند یارانه، این اقدام را امری مرسوم در جهان دانست که در کشورهای پیشرفته نیز اجرایی شده است.
وی تاکید کرد که رویکرد دولت در اجرای مرحله ی دوم هدفمندی یارانه ها باید کمک به اقشار نیازمند و ضعیف که دهک های پایین جامعه را تشکیل می دهند، باشد.

در ادامه متن کامل گفت و گوی ایرنا با صالحی اصفهانی آمده است.

***ایرنا: آقای دکتر! به طور کلی ضرورت هدفمندی یارانه ها در کشوری چون ایران که از منابع غنی معدنی و طبیعی گسترده یی برخوردار است، چیست؟ تا چه اندازه توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور با طرح هایی از جمله اصلاح قیمت حامل های انرژی گره خورده است؟ به نظر شما با نگاه به شرایط موجود راهکار دیگری که از نگاه هزینه-فایده برای کشور کمترین هزینه را دربرداشته باشد و به اصلاح ساختار اقتصادی بیانجامد، وجود ندارد؟
**صالحی: نخستین نکته یی که باید اشاره کنم این است که قیمت یک منبع یا مواد معدنی تعیین شده در یک کشور، ربطی به میزان موجود از آن منبع در آن کشور ندارد. در واقع قیمتی که برای استفاده ی هموطنان داخل کشورمان از نفت تعیین شده است نمی تواند نسبت به قیمتی که آن را به کشورهای دیگر می فروشیم، چندان متفاوت باشد. برای مثال در چین که تولید رایانه می کند، قیمت عرضه شده ی این کالا به خریداران خارجی آن برابر با قیمت فروش آن به خریداران داخلی است. علت این امر هم خیلی واضح است؛ زیرا قرار است از این منبع استفاده ی بهینه صورت گیرد و این به معنی سوزاندن بی مورد و هدر دادن منابعی همچون نفت و گاز نیست. پس از استفاده ی بهینه و کسب درآمد از این منابع، باید تصمیم به اولویت بندی در مصرف این درآمد گرفته شود. برای مثال شما می توانید یک بشکه ی نفت را به صد دلار به فروش برسانید و از سود آن به خانواده های نیازمند و فقیر کمک کنید یا اینکه آن را برای سوزاندن در اختیار خانواده های مرفه جامعه قرار دهید. به عبارت دیگر قیمت فروش این منابع مصرفی در داخل باید به گونه یی باشد که نفع آن مساوی صادرات باشد. در فروش داخلی این منابع باید هزینه-فرصت در نظر گرفته شود.

***ایرنا: صحبت های شما لزوم برنامه ریزی مناسب را در استفاده از منابع طبیعی گوشزد می کند. نفت و گاز کشور جزیی از منابع بین نسلی ایران محسوب می شود. به همین دلیل استفاده ی بی حد و حساب از آن بدون آینده نگری و برنامه ریزی مناسب نتیجه یی جز اتلاف منابع تجدیدناپذیر کشور و سرمایه ی آیندگان نخواهد داشت. با شرایط موجود توصیه ی شما در استفاده از این سرمایه ی ملی چیست؟
**صالحی: چون درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی به نوعی کسب ثروت است، حتی اگر این منابع تجدیدپذیر و درآمد پایداری نیز از آن متصور باشد، دولت ملزم به برنامه ریزی برای استفاده از این نوع درآمد است. دولت باید نیازهای افراد مختلف کشور با پراکندگی جغرافیایی متفاوت را بررسی کند و با برنامه ریزی منابع ملی را مصرف کند.
موضوع دیگری که شما مطرح کردید و خیلی بااهمیت است، موضوع استفاده ی بین نسلی از این منابع است. دولت نمی تواند تنها به فکر نسل حاضر باشد و برای این نسل برنامه ریزی کند و نسل های آینده را در نظر نگیرد. این اقدامی بسیار دشوار است و تا حدودی به این بستگی دارد که دولت بتواند آینده را پیش بینی کند. در اینجا دو نکته ی بسیار مهم وجود دارد؛ یکی اینکه آیا نسل آینده ی ایرانیان، انسان هایی ثروتمندتر از ما هستند یا خیر؟ اگر اینگونه باشد، پس انتظار آنها از ما کمتر است و ما برای رفاه هموطنان فعلی کشورمان باید از منابع بیشتری استفاده کنیم. نکته ی دوم مساله ی قیمت جهانی نفت است. اگر پیش بینی کنیم که در آینده، قیمت جهانی نفت بالاتر خواهد رفت، بهتر است که در مصرف صرفه جویی بیشتری صورت گیرد اما اگر برعکس، پیش بینی کنیم که با توجه به برخی مسایل روز جهان از قبیل گرمایش زمین (GlobalWarming) ممکن است که جانشینانی برای نفت و کل منابع فسیلی انرژی جهان یافته شود و به کاهش ارزش آنها منجر شود، می توان با توجه به قیمت فعلی نفت که بالا است، از این منابع استفاده ی بیشتری صورت گیرد و پول کسب شده به سرمایه ی فیزیکی (انسانی) یا سرمایه ی مالی تبدیل شود و یا از آنها برای سرمایه گذاری در خارج از کشور استفاده شود. هر دو موردی که برای استفاده از این منابع اشاره کردم به نفع نسل آینده هم خواهد بود.

***ایرنا: برداشت من از صحبت های شما این است که یک برنامه ی آینده پژوهی هوشمند را که بتواند استفاده از منابع را متناسب با آینده به ما توصیه کند، پیشنهاد می کنید.
**صالحی: همین طور است. این امر احتیاج به یک برنامه ریزی هوشمندانه دارد و همچنین به اجماع ملی نیازمند است و دولت باید بتواند این برنامه ریزی را به مردم معرفی کند و آنها را متقاعد کند که نباید تمام منابع انرژی را در همین دوره مصرف کنند و بهترین راهکار برای صرفه جویی نیز بالابردن قیمت انرژی به سطح معقول است. متاسفانه ما در متقاعد کردن اصل برنامه ریزی برای مصرف در ایران بیشتر موفق بوده ایم تا اینکه مردم را متقاعد کنیم که بالابردن قیمت راه حل خوبی برای صرفه جویی بیشتر است. من فکر می کنم مردم ما هم اکنون اعتقاد به این دارند که نباید تمام منابع انرژی را در زمان حاضر مصرف کنند و آنها نیز در مجموع به فکر نسل آینده ی کشور هستند؛ زیرا نسل آینده فرزندان همین مردم هستند و به آنها عشق می ورزند؛ اما هنوز متقاعد نشده اند که یکی از راه های مهم برنامه ریزی برای مصرف، قیمت گذاری مناسب است که می تواند به مصرف بهینه از این منابع منجر شود و قیمت مناسب هم در واقع همان قیمت بین المللی است.

***ایرنا: در واقع اینجا لزوم فرهنگ سازی احساس می شود.
**صالحی: شما می توانید اسم آن را فرهنگ سازی، گفتمان ملی، متقاعد کردن مردم و ... بگذارید. من آنچنان به واژه ی فرهنگ سازی اعتقاد ندارم؛ زیرا فکر می کنم که فرهنگ از درون جامعه نشات می گیرد و این چیزی نیست که دولت توانایی انجام آن را داشته باشد، ولی این ایده ی مشخص که بالا بردن قیمت بنزین به کاهش مصرف آن منجر می شود، منطقی و امکان پذیر است و دولت توانایی متقاعد کردن مردم را دارد و مساله یی نیست که نیاز به فرهنگ سازی داشته باشد. فرض کنیم همه ی مردم انسان های با فرهنگی هستند اما ممکن است که با اقتصاد آشنایی نداشته باشند یا به دولت اطمینان نداشته باشند و این موضوعی به طور کامل مجزا از بحث بالا بردن افزایش قیمت برای کاهش مصرف است.

***ایرنا: پس دولت باید بتواند به خوبی این مساله را برای مردم تبیین کند.
**صالحی: بله. دولت باید بتواند مردم را متقاعد کند که این برنامه، بهترین راهکار برای کاهش مصرف انرژی است؛ همین اقدامی که دولت ایران بارها پیش از این انجام داده است. برای مثال در هنگام ورود واکسن یا طب مدرن به داخل ایران یا طرح کاهش جمعیت خانوارها، مردم ابتدا در ارتباط با این طرح ها کنجکاو و ناآشنا بودند؛ ولی دولت توانست با توضیح خود به مرور زمان مردم را برای اجرای این موارد قانع کند. ایده های زیادی توسط دولت به این شکل وارد جامعه شده است.

***ایرنا: هدف از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها، اصلاح الگوی مصرف در کشور از یک سو و افزایش رفاه طبقه های پایین اجتماعی از سوی دیگر اعلام شده بود. اما با گذشت زمان و به گواه آمار و دیدگاه بسیاری از کارشناسان، این قانون در مرحله ی نخست آن نه تنها به اهداف از پیش تعیین شده نرسید، بلکه به تضعیف هرچه بیشتر دهک های پایین جامعه منجر شد. به نظر شما دلیل موفق نبودن مرحله ی نخست این قانون چه بود؟
**صالحی: من با این جمله که این طرح به تضعیف هرچه بیشتر دهک های جامعه منجر شد، به طور کامل مخالفم و دولت هم ادعای منطقی آماری نسبت به این حرف نداشته است. هدف از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، از یک سو اصلاح الگوی مصرف بود که بسیار مهم است و از سوی دیگر هزینه کردن درآمد جدیدی است که با افزایش قیمت های منابع انرژی بدست می آید. برای مصرف کردن این درآمدها چندین راه وجود دارد اما به طور معمول برای اینکه آرامش اجتماعی موجود باشد، در وهله ی نخست باید این پول را به مردم بازگرداند تا مردم شاهد سود صرفه جویی در مصرف خود باشند و بتوانند تصمیم بگیرند که از این پول رفاهشان بیشتر بالا میرود یا از مصرف گاز، بنزین و آب ارزان.
در مرحله ی نخست، دولت احمدی نژاد سعی کرد که این درآمد را بین مردم بازتوزیع کند و این اقدام نیز در سایر کشورهای دنیا قابل مشاهده بود. برای مثال در اندونزی که این اقدام صورت گرفت، بازتوزیع درآمدها بین طبقه های فقیر جامعه صورت گرفت. احمدی نژاد در ابتدا به دنبال انجام همین کار بود و هدف درستی نیز بود؛ به این علت که در ایران توزیع درآمد خیلی نابرابر است. اما همانطور که دیدیم، اینکار در عمل بسیار سخت بود و دولت ایشان مجبور شد این پول به طور مساوی بین مردم توزیع کند، که ازتوزیع نامساوی انرژی ارزان بمراتب بهتر بود. همانطور که میدانید در نظام پیشین توزیع منابع انرژی خیلی نابرابر صورت می گرفت و بطور مثال حدود ۳۰ در صد یرانه بنزین به دهک بالای جامعه تعلق میگرفت. علت دشواری اجرائی کردن هدف اول (تقسیم هدفمدن به گروه های کم درآمد) اطلاع کم از درآمد مردم است. به نظر من خیلی عاقلانه بود که این بخش طرح نادیده گرفته شد و به همه ی مردم به شکل مساوی پول پرداخت شد تا هدف اصلی که اصلاح قیمتها بود بدون سر و صداجلو برود. اما اینجا یک اشتباه بزرگ رخ داد که به این طرح لطمه ی بزرگی زد و باعث شد که لابی های انرژی های ارزان در ایران تقویت شوند و کل طرح را زیر سوال ببرند. و آن اشتباه هم این بود که پول پرداخت شده به مردم به علت اشتیاق زیاد احمدی نژاد به باز توزیع موجب کسری بودجه ی شدید دولت شد. در واقع شکاف 10 هزار میلیارد تومانی بین درآمد ناشی از این طرح و هزینه های آن بوجود آمد که به صورت تقریبی حدود 30 درصد کسری بودجه دولت را تشکیل می داد و حدود 2 یا 3 درصد سرانه ی تولید ملی کشور(GDP) را شامل می شد، به تورم دامن زد. خود بالابردن قیمت ها تورم ایجاد کرده بود ولی کسری بودجه آن را تشدید کرد و اصل طرح در معرض خطر قرار گرفت. در مورد اینکه آیا بازتوزیع در آمد از طریق پول نقد کار درستی است یا نه، بحث زیاد است در جاهائی منطق اقتصادی دارد. در مورد ایران هنوز مطالعه کافی انجام نشده است، که بتوان گفت که آیادولت بهتر میتواند رفاه خانواد را با هزینه کردن در آمد نفت بالا ببرد یا خود خانواده ها. شکی نیست که در جاهائی مانند رساندن آب و برق و گاز دولت بسیار موّثر بوده و هست، اما در همه امور اینطور نیست. به هر روی پرداخت پول نقد در ابتدای اجرای طرح هدفمندی کاملا موجه بود اما هیچ منطقی برای کسری بقدجه نبود، و مبلغ 45 هزار تومان می توانست کمتر باشد تا طرح موفقتر باشد و این بحث های فعلی در ارتباط با تضعیف دهک های پایین جامعه پیش نمی آمد.
در ارتباط با بخش آخر پرسش شما، من آمار درآمد خانوار را در سال های 89، 90 و 91 به دقت مطالعه کرده ام و هیچ اثری از اینکه دهک های پایین جامعه بعلت این طرح وضع بدتری پیدا کرده باشند، مشاهده نکرده ام. بلکه برعکس آن را یم مشاهدهکرده ام. مشکل اصلی در این بحث ها تشخیص علت و معلول است. چند تفاق مهم دیگر، مثل تحریم ها، بعد از اجرای این طرح افتاد که بر رفاه خانوار ها، بخصوس در طبقات پائین، اثر منفی داشت. اتفاقا در سال های 90 و 91ما در دهک های بالاتر بیشترین افت درآمدی را شاهد هستیم تا در دهک های متوسط، و پائین ترین دهک افت درآمدی نداشت. پیداکردن علت این شوک های در آمدی کار ساده یی نیست. اقتصاد کشور از سال 2008 میلادی از یک اقتصاد در حال رشد به یک اقتصاد در حال افت تبدیل شده است. این افت دلایل متفاوت و پیچیده یی دارد. اما مهمترین دلیل افت اقتصاد ایران در سال 90 و 91 به طور دقیق تحریم ها بوده است. تورم هم عامل مهم دیگری بوده است، و ور دو نوعی هرج و مرج در سطح کلان اقتصاد یک کشور بوجود آوردند که کارآفرینان را از سرمایه گذاری کرد. پس تورم ایجاد شده در پی این طرح و توجه نکردن احمدی نژاد به این مساله، باعث ناکارآمدی طرح شد. احمدی نژاد می توانست با صداقت با مردم گفت وگو کند و از کسری بودجه ی شدید ناشی از این طرح و همچنین طرح مسکن مهر با مردم سخن بگوید و در جهت اصلاح آن گام بردارد. این در حالی است که ارقام ناشی از این طرح به درستی منتشر نمی شد تا متوجه کمبود بودجه ی دقیق این طرح شویم. گاهی شنیده می شد که از حساب وزارت نفت و بانک ها پول برداشته شده است. این ها اقداماتی است که اطمینان را برای کارآفرینی بیش از پیش پایین آورد. پس در تضعیف دهک های پایین جامعه، عواملی از جمله اجرا نشدن صحیح طرح هدفمندی یارانه ها و همچنین تحریم های اعمالی از سوی غرب علیه ایران موثر بود.

***ایرنا: سیاست های متناقض پولی و بانکی مدیریت اقتصادی کشور را تا چه اندازه در ایجاد بحران در اقتصاد ایران دخیل می دانید؟ سهم تحریم ها و بسته شدن درهای اقتصاد جهانی در ناکامی فاز نخست هدفمندی یارانه ها تا چه اندازه موثر بود؟
**صالحی: این پرسش سختی است. مشکل های اقتصاد کشور در سال 1391 بیشتر ناشی از گسترش تحریم ها بود اما اگر به سال های پیش از آن بر گردیم تاثیر سیاست های متناقض پولی و بانکی به چشم می خورد. برای مثال در مهر ماه سال 1391 که ریال سقوط کرد، یکی از دلایل این رخداد را می توان تشدید تحریم های بانکی دانست. ولی اگر خواهان ریشه یابی دقیق آن هستیم باید به 7 تا 8 سال پیش بازگردیم؛ زمانی که قیمت نفت از سال 1382 به بعد به سرعت بالا رفت و دولت وقت به جای اینکه این پول را به طور منطقی مصرف کند، آن را تبدیل به انواع و اقسام کالاهای وارداتی به داخل کشور کرد و همین باعث شد که قیمت کالاهای وارداتی نسبت به کالاهای غیر وارداتی به شدت افت کند. قیمت زمین و انواع و اقسام خدمات نسبت به کالاهای تولیدی داخلی که با واردات رقابت میکردند به شدت افزایش یافت و شوک بزرگی به اقتصاد ایران وارد شد.
یکی از نتایج این شوک این بود که به دلیل گسترده شدن عرضه ی ارزهای خارجی از جمله دلار، ارزش ریال که سال ها قیمت آن ثابت مانده بود، سقوط کرد. این در حالی بود که قیمت های کالاهای ما و هزینه تولید سالی حدود 20 درصد بالا می رفت. در واقع این شرایط در حال کشیدن فرش از زیر پای ریال و تولید کننده داخلی بودیم، ولی کماکان ریال سرپا بود تا وقتی تحریم های بانکی اعمال شد. نکته یی که می خواهم روی آن تمرکز کنم این است که با وجود اینکه ریال بعلت شدت گرفتن تحریم ها سقوط کرد اما خود ما، با مصرف بی رویه ی درآمدهای نفتی، از پیش ریال را تضعیف کرده بودیم و وقتی که درآمد نفت کشور به دلیل تحریم ها کاهش یافت و به کمتر از نصف رسید، بحران خفته به یک بحران بزرگ آشکاراقتصادی تبدیل شد. این درسی است که ما باید از دهه ی 1970 میلادی پیش از انقلاب می گرفتیم. هر بار دیگر هم این اتفاق بیافتد که جهشی در قیمت نفت اتفاق بیفتد و ما متوجه این موضوع نباشیم که با تمام شدن این جهش دچار بحران خواهیم شد، باز هم این اشتباه را تکرار خواهیم کرد. بسیار اهمیت دارد که ما از این رخدادها درس بگیریم. مطلب دیگری هم که در ابتدا گفتم اینکه سیاست های پولی و بانکی بسیار اشتباه بود. نرخ واقعی بهره منفی بود چون تورم از نرخ سود بانکی بالا تربود و خانوارها و بنگاه ها هیچ علاقه یی به پس انداز در بانک ها نداشتند؛ زیرا ارزش پول آنها پایین می آمد و این به نظر من بزرگترین مشکل مدیریت بانکی بود و در ارتباط با سیاست پولی هم اینکه زمانی که با کسری مواجه می شدند، از بانک مرکزی استقراض می کردند یا برای مثال برای تزریق بودجه به مسکن مهر از بانک های دولتی پول قرض می کردند و بانک های دولتی هم مجبور به قرض گرفتن از بانک مرکزی می شدند و همه ی اینها به بالارفتن شدید حجم نقدینگی و تضعیف سیستم بانکی کشور منجر شد. در چنین شرایطی هیچ اقتصادی نمی تواند چندان پایدار باشد و همین اقدام ها با ایجاد یک اقتصاد نامتعادل، کشور را به مراتب نسبت به تحریم ها ضربه پذیر کرد.

***ایرنا: در راستای صحبت های شما، یکی از مهمترین مسایل مورد مناقشه در فاز نخست، پرداخت یکسان یارانه به تمامی هموطنان کشورمان حتی خارج نشینان بود که به کسری بی سابقه ی بودجه ی عمومی انجامید و دولت را به قرض گرفتن و استفاده از منابع بانک مرکزی مجبور کرد و همین امر به افزایش تورم در کشور منجر شد. به نظر شما راهکار موفقیت فاز دوم این طرح در این مورد چیست؟ راهکار شما که در شرایط فعلی با تقسیم یارانه به صورت یکسان بین مردم مخالف هستید برای حل مشکل شفافیت اموال و دارایی های مردم برای پرداخت متناسب یارانه ی نقدی چیست؟
**صالحی: فکر می کنم که تنها می توانم در اصل موضوع نظر بدهم. در ارتباط با اجرای این طرح چون در کارهای اجرایی نیستم نمی توانم نظر بدهم. نکته یی که به نظر من دولت به طور کامل متوجه شده است و دولت پیشین هم نسبت به آن آگاه بود این است که تقسیم یارانه بین مردم به طور مساوی کار درستی نیست. افراد متمول کشور احتیاجی به این 45 هزار تومان ندارند. مشکل اصلی این است که ما به شکلی این افراد ضعیف و فقیر را شناسایی بکنیم که تبدیل به نارضایتی های اجتماعی نشود.
دولت روحانی خیلی با دقت به دنبال این راهکار است و پیشنهادهایی هم که ارایه شده، خیلی خوب بوده است. برای مثال پرکردن اظهارنامه برای دریافت یارانه پیشنهاد بسیار مناسبی است. این پیشنهاد ابتدای شروع طرحی است که در کشورهای پیشرفته جهان نیز دنبال می شود و به جای اینکه دولت حساب ها و دارایی های مردم را بازبینی کند که از نظر من به سرمایه های اجتماعی خیلی صدمه می زند، دولت این کار را بر عهده ی مردم می گذارد تا خودشان درآمد و ثروتشان را بدولت اعلام کنند. البته این سیستم نیاز به پشتیبانی بظام قضائی داردتا دولت بتواند به مجازات کسانی که در این ارتباط دروغ گفته باشند، اقدام کند. برای مثال جرایمی که در ارتباط با انحراف در اعلام درآمد افراد برای گرفتن مالیات در کشورهای غربی وضع شده است، بسیار سنگین است.
در کشورهای غربی هم بین دولت و افراد در ارتباط با گرفتن مالیات درگیری وجود دارد؛ با این تفاوت که این فرایند در آنجا منظم انجام می شود. این نظم نیز هم از طریق پرکردن اظهارنامه های مالیاتی بوجود آمده است. اما در مورد یارانه نقدی، من فکر می کنم که بسیاری از خانواده های متمول جامعه از پرکردن اظهارنامه خودداری کنند. به نظر من این شیوه ی اجرا، برای مهار کردن تعداد متقاضیان یارانه اقدامی بسیار منطقی است. در آینده اگر بخواهیم که این شیوه بر نظام مالیاتی مملکت هم حاکم شود باید مردم عادت کنندکه با شفافیت بگویند که چه مقدار پول درآورده اند و چه ثروتی دارند. رسیدن به این نقطه سخت است اما من فکر می کنم که این طرح می تواندبرای این کار شروع زوبی باشد. روش دیگربرای محدود کردن پرداخت هاشناسایی افراد نیازمند و فقیراست. نقطه شروع هم باید خانواده هایی که تحت پوشش سازمان هایی هستند که وظیفه ی شناسایی و کمک به اقشار کم درآمد را دارند، باشد. اما به نظر من اینکه بخواهیم سقف درآمدی مشخصی برای پرداخت یارانه قرار دهیم کار صحیحی نیست برای اینکه دولت نمی تواند تعداد این افراد را مشخص کند و این راهی اشتباه است.

***ایرنا: دولت به تازگی پیشنهادهای مردم در ارتباط با سقف درآمدی مشخصی را که پرداخت یارانه بر آن مبنا صورت گیرد، خواستار شده است. گذاشتن سقف درآمدی مشخص با وجود تفاوت های فاحش هزینه های زندگی در مناطق مختلف ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
**صالحی: من هیچ کشوری را نمی شناسم که برای پرداخت یارانه به افراد عدد خاصی را به عنوان سقف درآمد مشخص کند و کار دیگری انجام ندهد. برای مثال در آمریکا و بسیاری از کشورها که خط فقر اعلام میکنند، دولت ها ابتدا بکمک اظهارنامه ها خانوار هائی را که به ادعای خودشان زیر خط فقر هستند شناسائی میکند. ( درآمریکا در زمان حاضر برای یک خانواده ی 4 نفره 23 هزار دلار در سال است امادر ایران چنین خط فقری وجود ندارد.) پس از آن مامور دولتی به خانه ی این افراد مراجعه می کند و اموال و دارایی های افراد را نظاره می کند؛ در حقیقت خود فرد دولت را برای بازدید از وضع خود دعوت کرده است و این با بررسی حساب و دارایی های مردم به صورت خودسرانه خیلی متفاوت است. پس از بازدید، وضعیت فرد به دولت ارجاع داده می شود که آیا این فرد مستحق کمک است یا خیر. این کار در ایران نیز می تواند اجرا شود. این اقدام پیچیده یی نیست و تنها به اعتماد بین دولت و ملت احتیاج دارد و اینکه دولت کار خود را به درستی انجام دهد و افرادی را به خانه های مردم بفرستد تا وضعیت آنها را بررسی کنند که البته این کار به کنترل مستمر نیاز دارد تا از ایجاد فساد جلوگیری شود.

***ایرنا: طبق گفته های شما در خود آمریکا هم شاخصی همچون خط فقر قرار داده شده است با این تفاوت که از کارکرد متفاوتی برخوردار است.
**صالحی: بله. اگر اعتقاد داشته باشیم که راه حل برخورد با فقر این است که افراد فقر خود را اعلام کنند و ما بعد از آن به راستی آزمایی گفته های آنها بپردازیم، اقدامی مناسب است که در آمریکا صورت می گیرد؛ ولی در ایران به نظر من اقدام های دیگر شبیه کارهای کمیته امداد که به نظر من متناسب با فضای اجتماعی ایران است نیز وجود دارد که مبنای آن پرسش از همسایه ها است که آیا همسایه ی وی فردی محتاج است یا خیر. در فرهنگ ایرانی عزت نفس اهمیت دارد و همین ممکن است سبب شود که مردم اعلام نیاز نکنند و فقر خود را اعلام نکنند. البته با توجه به اینکه اظهار دارایی به صورت مخفی انجام شود و دولت به طور خصوصی از این امر مطلع باشد تا حدی مشکل آبرو ی افراد قابل حل است.

***ایرنا: پس شما مسیر اعتمادزایی را که دولت در رابطه ی خود با مردم در پیش گرفته است، تایید می کنید؟
**صالحی: بله همین طور است.

***ایرنا: بحث بعدی شیوه ی پرداخت یارانه است. شما پرداخت یارانه به طور کامل نقدی را تایید می کنید یا به ترکیبی از پول نقد و سبد کالایی که دولت دادن آن را آغاز کرده است و پوشش بیمه یی همگانی و موثر اعتقاد دارید؟ تجربه ی جهانی کدام یک موفق تر بوده است؟
**صالحی: نظامی که من می پسندم و در بعضی کشور ها مثل مصر و آمریکا انجام می شود این است که به افراد نیازمند کارتی اعتباری تعلق می گیرد که از طریق آن افراد بتوانند هزینه هایی را به صورت محدود و کنترل شده انجام دهند. من اعتقادی به ارایه ی کالا ندارم؛ زیرا این کار بسیار پیچیده است و دولت نمی داند که به طور دقیق خانواده ها به چه کالاهایی احتیاج دارند. دادن پول نقد هم به نظر من بدون مشکل نیست؛ برای اینکه یک بازتوزیعی در داخل خانواده انجام می شود و زمانی که پول به حساب سرپرست خانوار ریخته می شود، تصمیم هایی که وی می گیرد ممکن است با تصمیم هایی که مادر خانواده و یا سایر اعضای خانوار می گیرند متفاوت باشد. پس برای اینکه تصمیم هایی فرد از یک سو محدود باشد-برای مثال از خرید دخانیات جلوگیری شود- و از طرف دیگر تاحدودی آزاد باشد تا به انتخاب و نیاز خانواده صورت گیرد، کارت اعتباری تهیه شده است که اقدامی بینابینی است. شیوه ی اجرای این کار هم ایجاد حساب های بانکی برای افراد است و آنها از روی آن حساب ها کارت اعتباری دریافت می کنند که خرید از طریق این کارت های اعتباری می تواند به مکان هایی که با دولت قرارداد دارند، محدود باشد. در ایران دولت می تواند فروشگاه هایی را در تمام نقاط کشور انتخاب کند که با آن قرارداد ببندند تا در این راستا خدمت رسانی کنند و همچنین از فروش مواردی همچون سیگار جلوگیری کنند. پس وقتی راه درست است، شما در آن حرکت می کنید، در ابتدا ممکن است با مشکل های از قبیل تقلب و فساد روبرو شوید اما به مرور زمان مشکل ها را برطرف می کنید و می توانید به یک راه حل طولانی مدت برای آن دست یابید.

***ایرنا: پوشش بیمه ی همگانی که دولت پیشنهاد داده است را چگونه می بینید؟ بیمه یی که هم توانمند است و هم اینکه همگانی است و اقشار ضعیفی که تحت پوشش هیچ بیمه یی نیستند را دربر می گیرد.
**صالحی: در نهایت درآمدی را که دولت از فروش چهار میلیون بشکه ی انرژی در روز به دست می آورد، باید به نحوی بهینه هزینه شود. این به همان صحبت ابتدایی ما در ارتباط با برنامه ریزی اشاره می کند. اگر کیفیت آموزش در مناطق محروم یا پوشش بیمه ی همگانی جزو اولویت های این دولت است، باید در این زمینه هزینه کند. دولت باید نسبت به اولویت بندی این موارد تصمیم بگیرد. بین بازتوزیع درآمد حاصل از برداشتن حامل های انرژی در ابتدای طرح هدفمندی یارانه ها با زمان حاضر تفاوت وجود دارد. در آن مقطع زمانی از این بازتوزیع به دنبال آرامش دادن به مردم بودیم که در ابتدای طرح کاری منطقی بود اما در حقیقت درآمد ناشی از اجرای این طرح هیچ تفاوتی با دیگر درآمدهای دولت نمی کند و هیچ فرقی برای دولت ایران از فروش نفت داخلی و خارجی نباید وجود داشته باشد. دولت باید برنامه ریزی کند و تمام اقدام هایی را که نام بردیم از قبیل کمک به افراد محروم و پوشش بیمه همگانی و ...، طبق همین برنامه عملیاتی کند.

***ایرنا: از دیگر مواردی که موجب نگرانی مردم شده است، شوک احتمالی حاصل از تعدیل نرخ های انرژی است که ممکن است به تورم شدید منجر شود. مهمترین راهکار برای کاستن از بار این شوک چیست؟ دولت ایران با در دست داشتن بیشتر اهرم های اقتصادی کشور، چگونه می تواند این شوک را کنترل کند و پیامدهای آن را برای مردمی که از آن آسیب می بینند، کاهش دهد؟
**صالحی: سال 1389 که دولت به دنبال اجرای این طرح بود، ما تجربه ی بدی ازافزایش تدریجی قیمت منابع انرژی از گذشته داشتیم؛ تا اینکه مجبور شدیم این کار را به یکباره انجام دهیم و همان طور که گفتم احمدی نژاد هم این شوک حاصل از تعدیل قیمت ها را قبول کرد. اکنون وضعیت با گذشته فرق دارد. اقدام اولیه انجام شده است و تورم خیلی پایین آمده است و پایین تر هم خواهد آمد. وقتی وضعیت به این شکل است شوک حاصل از اجرای مرحله ی دوم به افزایش تورم سابق منجر نمی شود؛ به خصوص اینکه اگر مقداری هم از فشارهای خارجی کاسته شود. پس ما قیمت انرژی را افزایش می دهیم و این در ابتدا باعث افزایش تورم و قیمت ها می شود ولی پس از گذشت 5 تا 6 ماه با افت تورم مواجه خواهیم شد. من فکر می کنم که هم اکنون دلیلی برای دادن شوک به اقتصاد کشور وجود ندارد؛ زیرا حس می کنم که هم دولت، هم مجلس و هم مردم متقاعد شده اند که دولت ناگزیر به منطقی و متعادل کردن قیمت های انرژی است. دیگر اینک طبق قانون هدفمندی که سال 1389 تصویب شد، هرسال افزایش قیمت منابع انرژی باید به طور متناوب وجود داشته باشد تا بتوانیم به قانون مصوب مجلس که هدف را آزادسازی قیمت های انرژی قرار داده است برسیم.

***ایرنا: از دیگر مباحث مهمی که در تدوین و اجرای این طرح مورد تاکید قرار گرفته است، پرداخت یارانه ی متناسب به واحد های تولیدی یا به عبارت بهتر «یارانه ی تولید» است که با تجربه ی تلخی در فاز نخست این طرح همراه شد. نحوه ی تخصیص یارانه به واحدهای تولیدی کشورمان که به طور واقعی به تولید کمک کند را چگونه می بینید؟ چطور می توان در این موضوع زمینه های فساد برانگیز و ایجاد کننده ی رانت را کنترل و محدود کرد تا واحدهای تولیدی حیاتی و با اولویت که از سوددهی کافی برخوردارند، از این مساله بهره مند شوند؟
**صالحی: بازگرداندن پول به خانوارها با بازگرداندن آن به واحدهای تولیدی خیلی با یکدیگر متفاوت است. بنگاه ها به فروش کالا می پردازند و زمانی که هزینه ی آنها افزایش می یابد، می توانند با افزایش قیمت کالاهای خود به جبران آن بپردازند؛ این در حالی است که خانوارها از داشتن این قدرت بی بهره اند و از این منظر به نظر من درست بود که تمرکز اصلی روی خانوارها باشد.
بنگاه هایی هم که وجود دارند به دو نوع تقسیم می شوند؛ یک سری بنگاه هایی هستند که قرار بود با استفاده از رانت، از منابع انرژی رایگان از قبیل گاز و نفت برخوردار شوند، اگر نتوانند تولید خود را با قیمت واقعی که همه جای دنیا طبق آن تولید صورت می گیرد، انجام دهند این بنگاه ها باید از دور خارج شوند. این عده در واقع کار تولید بلد نیستند و در حال استفاده از رانت گسترده انرژی هستند. عده ی دیگری اما این طور نیستند و به دنبال تولید ارزانتر از طریق تبدیل دستگاه های انرژی با دستگاه های جدیدی هستند که از مصرف کمتری برخوردارند؛ در واقع خواهان استفاده از تکنولوژی های جدید هستند. باید به این بنگاه ها کمک کرد و به آنها ها وام داد زیرا اینها بعلت کمبود نقدینگی ممکن است نتوانند پاسخ درستی به بالارفتن قیمت های انرژی بدهند؛ منظور از پاسخ درست برای یک بنگاه این است که با افزایش قیمت های انرژی باید بتواند نوع سرمایه ی خود را تغییر دهد تا از مصرف کمتر انرژی بهره مند شود و برای این تغییر نیاز به سرمایه گذاری جدید دارد که این را می توان از طریق یارانه ها جبران کرد. برای مثال هم اکنون نیز برای خیلی از بنگاه ها تخفیف هایی در نظر گرفته شده است تا این دوران گذار را طی کنند. به نظر من پرداخت یارانه نقدی به بنگاه ها منطقی نیست. بنگاه تولیدی باید نداشتن سرمایه برای کاهش مصرف انرژی را به دولت توضیح دهد و پس از توجیه کردن طرح سرمایه گذاری اش ، از دولت تقاضای کمک کند و دولت هم با بررسی لازم به این بنگاه کمک کند.

***ایرنا: وضعیت اقتصادی کشور در سال آینده را در پرتو اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها چه طور ارزیابی می کنید؟
**صالحی: من فکر می کنم که برنامه ریزی این طرح به شیوه یی صورت گرفته است که اجرای آن شوک بزرگی برای اقتصاد بوجود نخواهد آورد و پیش بینی هایی مبنی بر اینکه رشد منفی اقتصادی در سال آینده تمام خواهد شد یا بین صفر تا دو درصد خواهد بود، به نظرم به طور کامل امکان پذیر است و اگر کسری بودجه دولت از بین برود، تورم تا حد زیادی پایین خواهد آمد. اما پیش بینی اینکه رشد اقتصادی کشور در سال آینده چقدر است بسیار مشکل است و مقدار زیادی به شرایط روابط خارجی کشور بستگی دارد زیرا وضعیت روابط خارجی ما به شکلی است که نمی توانیم تولید خود را در داخل به درستی انجام دهیم. زمانی که بانک های ما نمی توانند با بانک های خارجی در ارتباط باشند یا شرکت های داخلی ما نمی توانند به راحتی قطعه های کوچک را از شرکت های خارجی بخرند، در این شرایط رشد اقتصادی بسیار سخت است. ما باید در وهله ی نخست بتوانیم نظام بانکی و ارتباطی خود را با دنیا بهبود ببخشیم. من اعتقاد دارم که تحریم های نفتی آنقدر که تحریم های بانکی به ما ضرر می زنند، مضر نیستند. ما باید بتوانیم به قراردادی با کشورهای خارجی برسیم که نظام بانکی و تجاری ما از تحریم خارج شود؛ در آن صورت ایران می تواند در سال آینده رشد اقتصادی 5 درصدی شاید بیشتر را هم تجربه کند.

*گفت و گو از: مسعود گودرزی (گروه پژوهش های خبری)
پژوهش**2079**2054
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير


[email protected]










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن