واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۵
روزها تند و تند میگذرند، کم کم باید هفتسینها را جمع کرد، دیگر داریم به آخرش نزدیک میشویم آخری که مثل همان روز اول شیرین است. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقهی کرمانشاه، روز اول را با سفره هفت سین و دعای تحویل سال آغاز و دست نیاز به سوی مدبر هستی دراز کردیم تا احسن الحال را ارزانیمان کند... روز اول شروع شد دیدن اقوام و سر زدن به بزرگترها، بساط پذیرایی عید هم حسابی به راه بود، خوردن آجیل و شکلات و شیرینیهای سنتی هم که دیگر جای خود دارد. هرچه روزها می گذرند و تعطیلات که به آخر میرسد همه به این فکر میکنند که سیزدهشان را کجا و چگونه به در کنند و همین میشود که بار و بندیلشان را جمع میکنند تا روز آخر را به دامن طبیعت بروند و اینگونه است که سر طبیعت حسابی شلوغ میشود از این مهماننوازی گسترده. این روزها طبیعت دلش شور میزند، دلش شور درختها را میزند که مبادا کودکان طناب به شاخههایش ببندند و تاب بازی کنند یا بزرگترها با تبر به جان شاخههایش بیفتند تا هیزم آتش و زغال کبابشان را فراهم کنند، دلش شور هوا را میزند که مبادا با شعلههای آتش و دود غلیظ آلودهاش کنند و نفسش را بند بیاورند، دلش شور زمین و آبها و رودخانهها را هم میزند که مبادا بعضیها زبالههایشان را در آن بریزند و این ماهیهای قرمز تنگ بلور که 12 روز به امید آزادی زندگی کردهاند رنگ دریا و آبهای وسیع را به چشم نبینند و آرزو به دل بمانند. به گزارش ایسنا، حق دارد... اگر ما هم جای او بودیم نگران میشدیم از این همه بلا که ممکن است بر سرمان بیاید، مگر ما دلمان میخواهد که خانه و زندگیمان به زبالهدانی بزرگ تبدیل شود که او دلش بخواهد؟! انگار یادمان رفته که همین چند وقت پیش بود که با شور و شوق زیاد نهال ایی را در طبیعت کاشتیم و خوشحالش کردیم حالا چه شده که میخواهیم با تبر به جانشان بیفتیم؟! اصلاً مگر هدیه پس گرفتنی است که ما میخواهیم درختهایمان را از طبیعت پس بگیریم؟! دلم برای طبیعت میسوزد، با اینکه سیزدهم فروردین را روز او نامیدهاند اما باز هم در میان بیتفاوتی و سهلانگاری ما آدمها تنها مانده است، ما به گردش میرویم، حسابی خوش میگذرانیم، آرزو میکنیم و سبزههایش را گره میزنیم و پس از اینکه ما سیزدهمان را به در کردیم نحسی سیزده دامن طبیعت را میگیرد و او میماند و همهی زبالههایی که ما در کوه و دشتهایش ریختهایم، زبالههایی که ممکن است سالها طول بکشد تا تجزیه شوند و بعضیهاشان هم که اصلاً تجزیه نمیشوند. شاید اگر خوب گوش کنیم صدای نالههایش را بشنویم، ناله درختها را وقتی که شاخههای پر از شکوفهشان شکسته و با بیرحمی در آتش سوزانده میشود و نالهی ماهی گلی که در آبهای آلوده مسموم میشود و در ساحل جان میسپارد. باید کاری کرد، اگر همینطور بنشینیم و دست روی دست بگذاریم به خاطر آلودگی هوا دمای زمین روز به روز بیشتر و زمین گرمتر میشود، باران کمتر میبارد و در نتیجه طبیعت و همه موجوداتش نابود میشوند. خیلی کارها از دستمان برمی آید مثلا میتوانیم هم سیزدهمان را به در کنیم و هم روز طبیعت را جشن بگیریم و زبالههایی که در آبها و دشتها ریخته شده جمع کنیم تا خیال طبیعت هم راحت شود و همیشه برایمان باقی بماند، تا وقتی به خانه برگشتیم و خستگی گردش سیزده به در، در ما تأثیر گذاشت و خواستیم پس از یک روز طبیعتگردی استراحت کنیم خیالمان راحت باشد که طبیعت هم خیالش راحت است و دیگر دلش شور هیچ چیز را نمیزند. نوشتار از زینب رشتیانی، خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]