تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ای است که مردم از شرّ زبان او پرهیز می کنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835137735




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زيارت سرخ/ شهیدی که میهمان امام رضا شد


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



زيارت سرخ/ شهیدی که میهمان امام رضا شد
اخيرا مجموعه‌اي از داستان‌هاي كوتاه دفاع مقدس با عنوان "همسفر سرخ" به قلم نويسنده، پژوهشگر و شاعر متعهد كامران شرفشاهي توسط انتشارات تجلي مهر، چاپ و منتشر شده و حاوي هفت داستان مي‌باشد.




  به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز، اخيرا مجموعه‌اي از داستان‌هاي كوتاه دفاع مقدس با عنوان "همسفر سرخ" به قلم نويسنده، پژوهشگر و شاعر متعهد كامران شرفشاهي توسط انتشارات تجلي مهر، چاپ و منتشر شده و حاوي هفت داستان به نام‌هاي همسفر سرخ، لحظه سرخ، آبي سرخ، و اگويه سرخ، عقيق سرخ، روايت سرخ و زيارت سرخ مي‌باشد.   يكي از داستان‌هاي كوتاه اين مجموعه به نام زيارت سرخ را حضور خوانندگان عزيز صفحه عشق تقديم مي‌كنيم:
پيرمرد مانند ابر بهاري اشك مي‌ريخت و به هر كس كه براي تسلي به او نزديك مي‌شد مي‌گفت: هيچ آرزويي نداشت جز زيارت امام رضا (ع).
و بي‌آنكه منتظر پاسخي باشد، پرنده نگاهش به سمت تابوتي كه در پرچم سه رنگ پيچيده شده بود و بر دوش خيل مردم تشييع مي‌شد، به پرواز در مي‌آمد.
در ظهر داغ قبرستان، جمعيت مردم سوگوار موج مي‌زد و هر كس تلاش مي‌كرد تا خودش را به تابوت برساند و آن را لمس كند.
چشم‌ها تمامي اشك و خون بود و فضا پر بود از نواي تكبير و تهليل و صلوات.
گاه نيز جمعيت براي بيان احساسات خود لب به شعار باز مي‌كرد:
اين گل پر پر از كجا آمده
از سفر كرب و بلا آمده...
پيرمرد در طول عمرش چنين منظره‌اي را به چشم نديده بود، هر سو نگاه مي‌كرد انبوه جمعيت موج مي‌زد و چهره‌ها از اندوهي عظيم و بيكران سرشار بود و همين حضور با شكوه، قلبش را بيشتر مي‌فشرد.
هنوز نمي‌توانست باور كند جسدي كه درون تابوت به سوي آرامگاه ابديش بر دوش تشييع مي‌شود، پيكر فرزند دلبند اوست كه در عمليات "ثامن الائمه" به شهادت رسيده است.
خاطرات روزهاي خوب گذشته بي‌اختيار به ذهنش هجوم مي‌آورد، روزهايي كه با همسرش نذر كرده بود كه اگر خداوند به او پسري بدهد اسمش را "رضا" بگذارند و براي پابوس امام رضا (ع) هر سال او را به مشهد ببرند.
روزهايي به رنگ آسمان، روزهاي شيرين سفر، تابستان‌ها چه صفايي داشت مشهد و زيارت امام رضا(ع) دسته جمعي.
تابوت ديگر از حركت باز ايستاده بود و دو مردي كه درون قبر ايستاده بودند، انتظار مي‌كشيدند تا هر چه زودتر تابوت را بر زمين بگذارند.
پيرمرد از توقف تابوت، دلش ريش شد و جملاتي را بر زبان آورد كه براي اطرافيانش نامفهوم بود. او به كمك مرداني كه زير بازوهايش را گرفته بودند به سختي قدم برمي‌داشت و هر بار كه به ياد مي‌آورد تا لحظه‌اي ديگر مي‌تواند چهره فرزندش را براي آخرين بار ببيند، بي‌اختيار چشم‌هايش به اشك مي‌نشست.
تابوت را كه بر زمين گذاشتند، پيرمرد روي خاك‌هاي نرم كنار قبر بر زمين نشست و در حالي كه به درون قبر نگاه مي‌كرد: گفت:
رضا جان منزل نو مبارك!
جواناني كه اطراف پيرمرد بودند مراقب بودند به او آسيبي نرسد و سعي مي‌كردند تا مراسم تدفين با سرعت بيشتري انجام شود. آنها بدون معطلي در تابوت را باز كردند و با كمك دو مردي كه درون قبر ايستاده بودند، جسد را از تابوت به قبر منتقل كردند.
پيرمرد به درون قبر خم شد تا براي آخرين بار چهره جوان شهيدش را ببيند، اما بلور اشك‌هايش اجازه نمي‌داد، او سراپا اشتياق بود و نمي‌خواست اين فرصت ناياب را از دست بدهد. حالا كه دوباره به هم رسيده بودند. او مي‌توانست بار ديگر پسرش را ببيند و براي هميشه با او وداع كند، چشم‌هايش ياري‌ نمي‌كردند. با اين حال با آستين پيراهنش چشم‌هايش را پاك كرد و با تمام وجود به جسدي كه درون قبر آرام گرفته بود نگاه كرد.
اين جسد اگر چه جسد يك شهيد جوان بود ولي هيچ شباهتي با فرزند او نداشت.
پيرمرد بيشتر دقت كرد، فرياد كشيد اين جوان پسر من نيست! جمعيت تكان خورد و بهت زده، تمام نگاه‌ها به درون قبر دوخته شد. حق با پيرمرد بود اين جسد هيچ شباهتي به فرزند او نداشت.
ناگهان مردي با عجله خود را به جمعيت رساند و گفت: تابوت را باز نكنيد، اشتباهي رخ داده، جسد شهيد شما به مشهد رفته و پس از طواف حرم امام رضا به قبرستان برده شده و آنجا...
پيرمرد ديگر هيچ چيز نمي‌شنيد، لبخندي بر لبانش نقش بست و زير لب گفت: يا امام رضا (ع) از اينكه فرزندم را طلبيدي، ممنونم.   101  




۱۳۹۳/۱/۱۰ - ۱۳:۲۸




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن