واضح آرشیو وب فارسی:الف: تناقض در موضع فرهنگی دولت
فرشاد مهدیپور، 8 فروردین 963
تاریخ انتشار : جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۱
امسال، سال گفتوگوهای گسترده درباره فرهنگ است و نشانههای چنین رویدادی هم، از هماکنون پیداست؛ اما آنچه حساسیتبرانگیز و پرمناقشه مینماید، تناقضزدگی برخی مواضع دولتیهاست که اصلیترین محور تحول فرهنگی بهشمار میروند.دولتِ تازه که حالا دیگر خیلی نیز «تازه» نیست، از همان اوایل روی کار آمدن، زمزمههایی را مبنی بر طرح ایده «مردمیسازی» فرهنگ درانداخت؛ نقطه اوج این مباحث، سخنان رئیسجمهور در جمع هنرمندان و ادبیان در تالار وحدت بود (۱۸ دی ۱۳۹۲)؛ در آن سخنرانی، حرفهایی درباره رابطه میان هنر با آزادی، ارزشها، ممیزی، امنیت و آشتی ملی به میان آمد که اینجا مجال پرداختن به آنها نیست. آنچه مدنظر است بخشهایی از آن گفتههاست که ناظر به وجه مردمی هنر و فرهنگ بود و اینکه «مردمی بودن و صداقت، همه هنر است» و دولت ممیزی را به اهالیاش میسپارد و... خب این بخش از سخنان مذکور را میتوان با ریزبینی تحلیل کرد و در خود آن مراسم، بخشهای دیگری مثل این نکته را که «هنرمند در مسیر هنر، باید با مردم، ذوق مردم و خواست مردم خود را نزدیک کند» در برابرش قرار داد و پرسید که نهایتا هنر از مردم جداست یا گوهر این دو، یکی است و پرسشهایی دیگر که البته موضوع این نوشته، اینموارد نیست.آنچه اهمیت دارد تازهترین گفتههای رئیسِ دولت است که در اولین جلسه هیات وزیران در سال ۹۳ بیان شده است؛ آنجایی که گفته شد: «اگر بدون مدیریت، هرکسی از هرگوشهای هر کاری را که خودش تشخیص میدهد بهعنوان کمک به فرهنگ انجام دهد، نمیدانیم همانی در میآید که مد نظرمان است. یکسری نقاشی، بیلبورد، کتاب، شعر، مقاله، رمانهایی که وقتی آدم میخواند ته آن میبیند نه تنها فرهنگ را تقویت نمیکند، بلکه اختلاف را بیشتر میکند و وفاق و انسجام ملی را از بین میبرد.» (۶ فروردین ۱۳۹۳)؛ حرف اساسی در این عبارت، آن است که مدیریت فرهنگ باید متمرکز و متحد باشد و عطف به جمله پیشین این جمله (یعنی: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزههای علمیه و بسیاری از نهادهایی که در زمینه فرهنگ کار میکنند، همه اینها باید در چارچوب یک مدیریت باشد)، میشود اینطور برداشت که تامل خاصی در این مورد وجود دارد که مثلا مدیریت متمرکز مدنظر، باید در دستِ دولت یا در نزدیکی آن قرار بگیرد.جملات بالا در فاصله کوتاهی عنوان شدهاند (کمتر از سه ماه) و روشن نیست که چگونه میشود داعیه مردمیسازی فرهنگ را با این تمرکزگرایی و جلوگیری از کارهایی که «هر کسی از هر گوشهای» انجام میدهد در یک نقطه، جای داد. یا دولت، به شعار و برنامه خود وفادار مانده که معنای ضمنی آن، نهراسیدن و ترویج کردن کارهای فرهنگیِ خودجوش و غیردولتی است که اقداماتی نظیر پرچمدارشدن برای رفع فیلترینگ فیسبوک در همین زمینه صورت میگیرد؛ و یا از حرفهای پیشین عدول کرده که معنایش میتواند نگرانی شدید از بابت منفعلشدن و در حاشیه ماندن «دولت» باشد، بهنحوی که نتواند صحنه فرهنگ را متناسب با اهداف سیاسی خود سازماندهی کند. هر کدام از اینها که هست (چون امکان همزیستی دو نگاه مذکور، فراهم نیست)، نیازِ عمومی شفافسازی است و پرهیز از شعاردهی، وگرنه ممکن است این فهم بهوجود آید که چرخش رخداده، کاملا کارکردی سازمانی و بخشینگرانه دارد و نیازهای مرتبط با تحول فرهنگ را پشتیبانی نمیکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]