واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مناقشه پروژه «لاله» بالاخره با فروش فیلم به پایان میرسد؟
چنین پروژههایی در دنیا بیسابقه نیست اما نه درباره هر زنی و من باب مثال درباره مارگارت تاچر فیلمی با نقش آفرینی مریل استریپ ساخته شد و البته با فروش 115 میلیون دلاری در گیشه سینماها، نه تنها هزینه تولیدش را بازگرداند، بلکه به سودآوری نیز رسید... در صورت عدم اکران این فیلم در خارج از ایران، در ایران میبایست قریب به 18 میلیارد فروش داشته باشد، تا تنها هزینه هفت میلیاردی تولیدش بازگردد...
کد خبر: ۳۸۷۵۸۰
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۷:۱۷ - 18 March 2014
مناقشه شکل گرفته بر سر پروژه هفت میلیاردی «لاله» در واپسین روزهای سال در شرایطی تازه شده که برای پایان دادن به آن، بدون آنکه لطمهای به بیت المال وارد آید، راهکارهای مشخصی وجود دارد که در دسترس ترین آنها، تعیین وضعیت مالکیت این فیلم و واگذاری اش به بخش خصوصی است تا میلیاردتومان بودجهای که میبایست صرف مستندساری میشد اما در فیلمی غیرضروری هزینه شده، به بیت المال بازگردد.
به گزارش «تابناک»، از همان ابتدا دردسرساز و مشکل آفرین بود و مشخص بود که سرانجام روشنی نخواهند داشت؛ خوشبینانه ترین ارزیابی ها، از تولید این اثر پرهزینه و شکست در گیشه حکایت داشت اما با تغییر دولت این فرجام نیز فرانرسیده و وضعیت فیلمی هفت میلیارد تومانی در تعلیق به سر میبرد؛ فیلمی تحت عنوان «لاله» که تولیدش از اساس با نقد همراه بود.
ابعاد این فیلم سینمایی اما پس از تغییر دولت مشخص شد و تا پیش از اعمال سیاست اتاق شیشه ای رئیس تازه مرکز سینمای مستند و تجربی، تنها مشخص بود که قرار است پروژهای درباره لاله صدیق ساخته شود؛ دختر یک میلیاردر که به اتومبیلسواری پرداخته و قهرمانیهایی به دست آورده که در نهایت مشخص شده به دلیل دوپینگ خودرویش بوده و اتفاقاً به همین دلیل محروم شده است. ظاهراً این دختر میلیاردر قرار است الگوی زن ایرانی معرفی شود و البته مشخص نیست چه وجهی از شخصیت این دختر میتواند در جهان، نماد زن ایرانی را نمایندگی کند.
تولید چنین پروژههایی در دنیا بیسابقه نیست اما نه درباره هر زنی و من باب مثال درباره مارگارت تاچر یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ بریتانیا که دوران نخست وزیری اش در بریتانیا، یکی از دوران اوج گیری این کشور بود، فیلمی با نقش آفرینی مریل استریپ تحت عنوان «بانوی آهنین» ساخته شد و البته با فروش 115 میلیون دلاری در گیشه سینماها، نه تنها هزینه تولیدش را بازگرداند، بلکه به سودآوری نیز رسید اما آیا فیلم سینمایی «لاله» وضعیت مشابهی به لحاظ اقتصادی دارد؟
آنچه مسلم است، تولید این اثر اساساً با اهداف و سیاست های رسمی مرکز سینمای مستند و تجربی سازمان سینمایی در تضاد است و این فیلم، نه یک اثر مستند است و نه یک تجربه تازه در سینمای ایران -هرچند هر فیلم سینمایی را می توان یک تجربه تازه تلقی کرد!- و از این حیث اساساً سرمایه گذاری چندین میلیارد تومانی مرکز سینمای مستند و تجربی که با بودجه محدودش توان پوشش مستندسازان حرفهای را هم ندارد، یک حرکت اشتباه بوده و بنابراین توقف این پروژه از همین منظر اتفاقی قابل دفاع است.
اما آنچه توقف این پروژه را ضروری تر میساخت، بیش از این بود و موضوع فراتر از اینها بود، چرا که وضعیت مالکیت پروژه با ابهام هایی همراه بود و ظاهراً مرکز سینمای مستند و تجربی علی رغم هزینه سنگین مالک کل پروژه نبود و نیک نژاد در قالب یک شرکت کانادایی مدعی شد که 20 درصد پروژه برای سناریو متعلق به این شرکت است که ظاهراً خودش نمایندگی اش می کند. با این تفاسیر هرچه هزینه در این پروژه میشد توسط دولت پرداخت میشد و اگر فیلم فروشی داشت، ولو اندک، بخشی از این فروش به شرکت کانادایی میرسید که یک ریال نیز سرمایه گذاری نقدی نکرده است!
مباحث مالی فیلم «لاله» زمانی جالب تر شد که به پرداخت های کلان به بازیگران فیلم «لاله» پرداخته شد که برخی بازیگران ارقام قابل تاملی بابت هر روز نقش آفرینی در این فیلم دریافت کرده بودند و یا هزینه های توجهی که برای فیلمبرداری بخشهای اتومبیلرانی فیلم صورت پذیرفته و باید هزینه های دیگری نیز برای فیلمبرداری همین سکانس های پرهزینه اتومبیلرانی انجام شود تا پروژه به پایان برسد.
در نهایت برای توجیه هزینه های کلان و کم سابقه صورت پذیرفته، امروز نیک نژاد کارگردان «لاله» عنوان کرده که این پروژه در راستای جنگ نرم است و البته کارگردان توضیح نداده که زندگی یک دختر میلیاردر ایرانی که اتومبیلرانی میکند، چه وجههای از جنگ نرم دارد و تصویری که مردم ایران به عنوان زن ایرانی باور نمیکنند، چگونه جهانیان خواهند پذیرفت.
در این شرایط البته همچنان نیک نژاد کارگردان فیلم که پیش از این به سوابقش اشاره شده مدعی است که این پروژه به سودآوری میرسد که البته بعید است چنین اتفاقی بیافتد، چرا که در صورت عدم اکران این فیلم در خارج از ایران - که امری محتمل است - فیلم در ایران میبایست قریب به 18 میلیارد تومان فروش داشته باشد، تا تنها هزینه هفت میلیارد تومانی تولیدش بازگردد که چنین اتفاقی نیز غیرممکن است و حتی اگر زمینه اکران بین المللی این فیلم فراهم شود، بعید است بیش از چندصدهزار دلار فروش داشته باشد.
با این حال شاید بهتر گزینه را کارگردان و صاحب 20 درصد سهام این پروژه داده که عنوان کرده حاضر است سهم مرکز سینمای مستند و تجربی را بخرد، چرا که اگر این حرف با صدات بیان شده باشد، چندین میلیارد تومان از اعتباراتی که در قالب رقم های چند میلیون تومانی به چندهزار مستند ساز تخصیص می یافت، به حساب مرکز سینمای مستند و تجربی بازمیگردد و زمینه توزیعش میان مستندسازان فراهم خواهد شد.
با این تفاسیر بهترین راه، پذیرش پیشنهاد نیک نژاد است و مرکز سینمای مستند و تجربی میبایست کل هزینه هایی که تاکنون در رابطه با این پروژه انجام داده را لیست کند و پس از دریافت از نیک نژاد، پروژه را واگذار کند اما آیا واقعاً نیک نژاد حاضر به پرداخت این هزینه ها خواهد شد تا سودآوری ادعایی این پروژه تماماً نصیب خودش شود؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]