تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814791409




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حضور «متولد محله سه‌ انگشتی‌ها» در بازار نشر


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


فرهنگ و ادب > بازار نشر
حضور «متولد محله سه‌ انگشتی‌ها» در بازار نشر
کتاب «متولد محله سه‌ انگشتی‌ها» نوشته زهرا فردشاد توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.



به گزارش خبرنگار مهر، «متولد محله سه‌ انگشتی‌ها» در گروه داستان‌های حیوانات جا گرفته و برای مخاطبان گروه سنی ج و د است. این کتاب توسط اعظم مهدوی تصویرگری شده است. این داستان از 3 بخش تشکیل شده است که «اولین روایت: جوجیغ جوجه ی چیه؟»، «دومین روایت: در محله سه‌انگشتی‌ها» و «سومین روایت: سگ ولگرد پیر آن‌جا چه کار می‌کرد؟» عناوین این 3 بخش هستند. خلاصه داستان این کتاب به این ترتیب است که: حالا درست 6 ماه از روزی که سگ ولگرد پیر با جوجه عجیب و غریبش به فروشگاه آمد گذشته. آن روز هیچ کس حتی خود سگ ولگرد پیر فکرش را نمی‌کرد ممکن است این جوجه ارتباطی به محله ی سه‌انگشتی‌ها داشته باشد. برای فهمیدن این راز، و سر درآوردن از کار هر کدام از افراد داستان باید 6 ماه می‌گذشت و اتفاقات ریز و درشتی پیش می‌آمد تا شرح آن‌ها را در این کتاب بخوانیم.

در قسمتی از این کتاب می‌‌خوانیم: سحر شد. خروسون به اصرار مرغون با بی‌حوصلگی قوقولی‌قوقو کرد؛ چون در محله سه‌انگشتی‌ها اعتقاد داشتند وقتی جوجه صدای پدرش را بشنود بیرون می‌آید. اما باز هم نیامد. صبح و ظهر هم نیامد. عصر بالاخره خروسون همسرش را از روی تخم بلند کرد و گفت: «فایده نداره، این یکی بیرون‌بیا نیست. پاشو به بقیه‌شون برس تا من یه چرتی بزنم.» خانم مرغون به اصرار همسرش از روی تخم بلند شد و رفت تا جوجه‌هایش را برای خوردن عصرانه بگرداند. خروسون که دو روز دنبال جوجه‌ها این طرف و آن طرف چرخیده بود، چشم‌هایش روی هم افتاد و به خواب رفت. مرغون یک چشمش به جوجه‌ها بود، یک چشمش به تخم نشکسته. هوا کم کم داشت تاریک می‌شد که خانم مرغون فکری به ذهنش رسید. از آشپزخانه قاشقی آورد و آرام به تخم ضربه زد. بعد کمی صبر کرد... اما خبری نشد. دوباره تق‌تق روی تخم کوبید. اما دلشوره گرفت: نکنه وقتش نباشه و جوجه‌م از کف بره. بعد آرام بالش را روی‌ آن کشید و حس کرد کمی سرد شده. فورا جوجه‌هایش را صدا زد: «آهای، بیاید وقت خوابه.» جوجه‌ها جیک‌جیک‌کنان و دوان دوان خودشان را به مرغون رساندند. مرغون دوباره روی تخم خوابید و جوجه‌ها خودشان را زیر بال و پرش جا دادند. این کتاب با 121 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 4 هزار تومان منتشر شده است.




۱۳۹۲/۱۲/۲۵ - ۰۹:۵۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن