پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851615261
قلب هایی به سپیدی مقنعه های دبستان
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: خانم ها حتما بخوانند؛
قلب هایی به سپیدی مقنعه های دبستان
روز به روز بیشتر عاشقش میشوم. چادرم را میگویم. الان درست سه سال و یک ماه و نه روزه که چادری شده ام.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
حتما با سلسه مطالبی با عنوان "خانمها حتما بخوانند" یا محوریت مسئله حجاب که هر شب در مجله شبانه منتشر میشود آشنا هستید.
اگر شما دوستان گرامی نیز مطلب، خاطره،دلنوشته و ... در مورد مسئله حجاب دارید می توانید به ایمیل [email protected] ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود شما حتی می توانید در این بخش مطالب دیگر عزیزان را نقد نکنید.
----------------------------------------------------------------
تصمیمم ناگهانی نبود. از همان دوران ابتدایی چادر را دوست داشتم اما مادرم همیشه میگفت توی دست و پایت میپیچد و زمین میخوری.
اولین دوستم در دوران ابتدایی دختری بود به نام لیلا که چادری بود. به نظرم خیلی خانم و با وقار بود! با بقیه بچه ها فرق میکرد. عاقل بود خیلی. برای همین منم به چادر علاقه مند شدم. کلاّ چادر در فامیل درجه یک اصلاً معمول نبود. همه حجاب معمولی داشتند. خیلی ها هم اصلاً معتقد به حجاب هم نبودند. اما مهم مادرم بود که با وجودیکه چادر نداشت حجابش کامل بود. مخالفتش هم فقط برای این بود که میگفت نمیتوانی چادر را نگه داری. آخر از این چادرهای دانشجویی که جای آستین دارند و کنترلشان خیلی آسان است نبودآن موقع ها.
کلاً خانواده مذهبی ای هم نبودیم. مذهب در حد نماز و روزه و حجاب معمولی. فقط مادربزرگ پدری ام، که با ما زندگی میکرد خانم با اعتقادی بود. به شدت به نماز اول وقت مقیّد بود. او مثل همه مادربزرگ ها چادر سر میکرد.
خیلی با مادربزرگ رفیق بودم. به شدت همه خانواده را تشویق به نماز اول وقت می کرد. با تشویق ها و نظارت های مادربزرگ به نماز علاقه خاصی داشتم. وقتی هم به سن تکلیف رسیدم دیگر نمازهایم را به لطف خدا درست میخواندم. یادم است جشن تکلیف برایم یک حادثه باشکوه بود! اینقدر باشکوه که ارزش داشت سه سال منتظرش باشم و روز شماری کنم! آن روز باشکوه رسید و با گلهای صورتی بر سر و چادر سفید گل گلی، جشن بندگی گرفتیم. یادش بخیر، شعرهای حجاب را برایمان میخواندند : پسرعمو پشت دره، میخوام برم درو باز کنم، چادر کنم یا نکنم؟! همان موقع روی قضیه محرم و نامحرم و حجاب دقیق شدم و مواظب بودم محرم و نامحرم را رعایت کنم. اما به علت مخالفت مادر، چادر برایم همیشه رویا ماند، فکر میکردم دور از دسترس است. بعدترها هم کم کم رویایم کمرنگ شد و فراموش کردم.
توجه ام به مسائل مذهبی در حد همین نماز و روزه های ماه مبارک بود تا سوم دبیرستان. تا آن موقع در عالم نوجوانی بودم و برای خودم شاعر هم شده بودم. آنروزها یکی از دخترهای فامیل به شدت بیحجابی را در فامیل تبلیغ میکرد متاسفانه. همه اش میگفت تو جوانی این امّل بازی ها چیست چرا روسری میپوشی؟ ولی خوب به لطف خدا به سختی مقاومت میکردم ...
یادم است درس تعلیمات دینی سوم دبیرستان مفصّل درباره معاد بود. به مسئله معاد و حیات پس از مرگ علاقه خاصی پیدا کرده بودم. یک کنجکاوی زیاد. در دبیرستان دوستان زیادی داشتم. یکی از آنها دخترچادری خیلی خوبی بود. زیادی خوب بود! اسمش فاطمه است.هنوز هم دوست درجه یکم است. میدیدم به هیچ وقت غیبت نمیکند، خیلی مودّب است. خیلی مهربان است، خیلی دلسوز و درسخوان و منظم است. باخودم میگفتم ببین! دخترهای چادری همه دسته گل هستن! مقایسه اش میکردم با بچه های دیگر که همه اش پشت سر معلم ها بد میگفتند و مسخره می کردند. فاطمه یک چیز دیگری بود! یادم است پنجشنبه ها با بقیه دخترهای چادری مدرسه جمع میشدند و میرفتند گلزار شهدا سر مزار پدر یکی از بچه ها. آن موقع معنی این کارشان را نمیفهمیدم. با شهدا هنوز ده سال فاصله داشتم!
اواخر سال بود، دی ماه 80، که یکی از همکلاسی ها به اسم بهناز، یک دختر خیلی زیبا و فرشته صفت به معنای واقعی، ناگهان بیمار شد و سر یکماه فوت کرد. وااای خدای من، این اتفاق برای من اتفاق بزرگ و دردناکی بود. یکهو با مسئله مرگ و معاد به طور ملموس و واقعی روبرو شدم. باخودم گفتم مرگ در یک قدمیست. کنار گوشم. پیش دوستهایم، و حالا بهناز رفته بود، کجا؟ نمیدانم! جسم کوچکش را که گذاشتند توی قبر....روحش؟ زندگی ام عوض شد. به نسبت غفلت قبل البته. روی عباداتم دقیق تر شدم. خیلی به مسائل اعتقادی فکر میکردم. بهت زده بودم. اما هنوز مانده بود....
دبیرستان تمام شد و وارد دانشگاه شدم. فضا خیلی فرق کرده بود. ولی من مواظب حجابم بودم. از این مقنعه های آماده نمیخریدم، مامان برایم پارچه میخرید و میدوخت تا مقنعه هایم بلند باشند. هیچ وقت هم آرایش نکردم. با اینکه خیلی اطرافیان، دوستها همکلاسی ها میگفتند : بدون آرایش آدم می شود مثل مرده ها! وای چه حرف مزخرفی بود!خوشبختانه زیر بار نرفتم و همین حجاب ساده، مانتوهای گشاد و بلند و مقنعه بلندم را حفظ کردم.
دو سال بعد دوستی را دیدم که درباره امام زمان عج حرفهایی به من زد. تا آن موقع مسئله امامت برایم جدی نبود. باز توی فکر رفتم و تحقیقاتم بیشتر شد. دوباره به مسائل حساس تر شدم. ولی خوب. هنوز مانده بود تا....
بهار 87 مادربزرگ از دنیا رفت. دوباره شوک آخرتی شدیدی بود. روح مادربزرگ هم رفت. خیلی ناراحت و دلگرفته بودم. آن روزها نماز صبحم خیلی قضا میشد. یکروز صبح، حدود دوهفته بعد از فوت مادربزرگ، آمد به خوابم و گفت: دختر چرا خوابیدی و برای نماز بیدار نمیشوی؟ آبرویمان جلوی ایشان رفت!
جلوی کی؟ آبروی مادربزرگ جلو کی رفته بود که من نماز صبح خواب ماندم؟ هراسان از خواب پریدم. چند دقیقه به طلوع خورشید مانده بود. خیلی ناراحت شدم. عهد بستم با خدا و خودم و مادربزرگ که نگذارم نمازهای صبحم به این راحتی قضا شود.
بازهم علایق مذهبی و حساسیت هایم بیشتر شد. بعداً حاجتی برایم پیش آمد که برایش خیلی دعا کردم. ختم سوره یس و واقعه گرفتم. و واقعاً دیدم خیلی روحیه ام دارد عوض میشود... عجیب بود! اردیبهشت 89 هم، یکی از دوستهای خیلی خوب دوران دبیرستانم به نام فرحناز، یک دختر چادری و فعال، ورزشکار ، مهربان و تحصیلکرده، یک شب، درست شب تولد من که شب جمعه هم بود، رفته بود توی اتاقش برای نماز. خواهرش میگفت چندماهی بود نمازهای را خیلی طول میداد . برای همین مثل همیشه وقتی خبری ازش نمیشود کسی شک نمیکند. بعد از یکساعت میروند توی اتاقش میبینند پای سجاده، در سجده، فوت کرده! بدون هیچ دلیلی! البته دکترها گفتند سکته ناگهانی قلبی کرده ، من نتوانستم باور کنم... به نظرم فرحناز عروج عرفانی کرده بود! نمیدانم! قرآنش هم کنارش باز بوده، صفحه ای از سوره انعامش از اشکهای فرحناز خیس شده بود.....این اتفاق دیگر تیر نهایی بود. دیگر قضیه آخرت و معاد برایم شوخی نبود. تصمیم گرفتم برای ترک گناه تلاش بیشتری کنم.
هشت ماه بعد، پنج ماه به بیست و شش سالگی ام مانده بود که تصمیم گرفتم رویای قدیمی ام را عملی کنم. لطف خودش بود البته. او ازم خواست. خودش اصرار داشت، به دلم افتاد، از درون ندایی داد و فریاد میکرد که : چااااادر ، چااادر ، چااادر بپووش! باید و باید چادر میپوشیدم. چادر حجاب برتر بود، زیبا و زیبا و زیبا بود. با این حال تحقیقات گسترده ای را شروع کردم. با همه دوستان چادری ام حرف زدم و دلیل چادرپوشیدنشان را پرسیدم. میخواستم تصمیمم محکم و بادلیل باشد و بتوانم ازش دفاع کنم. میدانستم مخالفتهای زیادی از اطرافیان میرسد، برای همین باید مجهّز به دلیل و منطق میشدم. حداقل برای خودم. با مادرم که درمیان گذاشتم خیلی استقبال کرد. گفت الان دیگر بزرگ شدی! 26 سالته، اون موقع ها بچه بودی که مخالف بودم. برایم یک چادر دانشجویی خرید. حدود مهر 89 بود که دو روز چادرم را پوشیدم اما.... شیطان ملعون! خودش را به آب و آتیش زد! یک عالمه فکر منفی تیرباران کرد به قلبم! حرفش را توی دهان هرکسی که میتوانست گذاشت، دوست و آشنا، فامیل و غریبه!
-وااای! چادرررررررررر؟ مگر دیوانه شدی؟
-چادر گرمه، دست و پا گیره، دلگیره
- وای موهات میریزه! من چهارماه چادرپوشیدم موهام ریخت همه اش الانم درش آوردم ولم کن بابا!
- ببین چادر به بعضی ها میاد اما به تو نه، اگر لاغرتربودی بهت می آمد. بذار لاغرتر شو بعداً بپوش الان خیلی ناجوره
- من به حجاب معتقدم اما چادر واقعاً زیاده رویه
- این چه ریختیه برای خودت درست کردی؟ همه دارن خوشتیپ میشن اونوقت تووو؟
- من کاری به کارت ندارم ها، ولی واقعاً و حقیقتاً از چادر متنفرم.
- وای خدای من! عجب آدم جوگیری هستی؟ رویت میشود اصلاً با چادر بروی بیرون؟!
حتی یکی از دوستان چادری هم گفت : مهم دلته، اگر سختته الان هم که حجابت خوب است!
شیطان سه چهارماهی مرا معطل کرد. خیلی تلاش کرد. تصمیمم را کمی به عقب انداختم. یعنی اعصابم بهم ریخته بود. اذیت شده بودم. خیلی وحشتناک بود خدایی. مخصوصاً متلک هایی که میزدند. بالاخره زدم توی دهانش. گفتم دهان کثیفت را ببند. این هدیه خداست، دو دستی میچسبمش. 18 دی 1389 چادرم را پوشیدم. نه دیوانه شده بودم، نه گرمم بود، نه دست و پایم را میبست، نه دلم میگرفت، نه سختم بود، نه زیاده روی بود، نه موهایم ریخت و نه بدتیپ شدم. تیپم از همیشه خوش تر و خوش تر بود! برای خدا تیپ زده بودم! شده بودم شبیه یکی که ....یکی که بردن نامش وضو می خواهد. خجالت میکشم حتی بگویم تقدیم به تو بانو! شرم می کنم حتی اسمت را در کنار حجاب و چادر ببرم بی بی!
ازفاطمه(س) گفتن که وضو می خواهد
وارستگی و بغض گلو می خواهد
بانو به خدا شرم من از روی شماست
چون فاطمه گفتن آبرو می خواهد
مادربزرگ هم خیلی زود به خوابم آمد و گفت: چادرت مبارک عزیزم! خوشحال بود و میخندید!
حالا بعد سه سال دیگر تقریباً همه مسخره ها و حرفهای ناجور رفته! الان دیگر جایش را تحسین گرفته. چون شیطان میداند دیگر نمیتواند چادرم را ازم بگیرد انشاالله.... اما الان باید مواظب چیز دیگری بود! :
ما همه خواهر بودیم، دخترخاله بودیم، دختر عمه بودیم، دختردایی، دختر عمو، دوست، همکلاسی، رفیق. همه مان با مقنعه هایی به رنگ پاکی قلبمان حجاب را فهمیدیم. مقنعه های سپید دبستان. بعدها که بزرگ تر شدیم یک عده مان شیرینی حجاب برتر را چشیدیم. یکی در همان نه سالگی، یکی سال ها بعد در بیست و شش سالگی. مهم شیرینی حجاب برتر است. یک عده چادر داریم یک عده مانتو. نه من خواهر مانتویی ام را قضاوت می کنم و نه تو خواهرم مرا قضاوت کن. هیچ کدورتی نیست. این ها همه کار شیطان است. می آید در گوشمان میخواند :
-وای این دختر چادری را میبینی؟ جانماز آب کش امّل!
- وای این دختر مانتویی رو ببین، خوش به حال تو که حجابت کامله!
میشود کینه، دورویی، عجب، تکبّر، دلخوری. ما خواهرها دستمان از دست هم جدا میشود و این همان است که شیطان میخواهد. مَثل حجاب برتر و چادر مانند یک جعبه پر از شیرینی خامه ایست، که باید با مهربانی به دوستهایت تعارف کنی. برایشان از خاطره هایت بگویی، بگویی چقدر چادری بودن برایت قشنگ است، چقدر دوستش داری، چقدر بعداز چادری شدن زندگی ات عوض شده، نه اینکه اخم کنی و فکر کنی بقیه بدند و تو خوب! با مهربانی به همان خواهرهایی که قلبشان هنوز مثل مقنعه های دبستان سپید سپید است و به دلایلی درباره چادر و حتی حجاب دچار سوء تفاهم شده اند، تعریف کنی و توضیح بدهی. شاید به خاطر بداخلاقی های یک خانم چادریست، نمیدانم، شاید به خاطر کارتون های سیندرلاست، دخترهایی که در سفید برفی، زیبای خفته و عروسک های باربی به ذهنمان رفت. فکر کردیم آنها شیکن، تمیزند مرتبند!
عزیزم شیک تویی، تمیز تویی، مرتب تویی! تویی که تا عاشورا میشود قلبت پیش امام حسین ع است. تویی که شبهای قدر هرطوری هست تا صبح دعای جوشن میخوانی، تویی که زندگی شهید بابایی را میبینی و اشک می ریزی، تویی که دلت مدام مشهد می خواهد، تویی که قلبت همیشه پراز یاد خداست. تمیز و شیک قلب توست، نه دخترهای بزک کرده فیلم ها. تمام خوبی ها را جمع کرده ای توی قلبت و تنها حجاب مانده که کاملش کنی.
دفعه ی دیگر بزن توی دهانش. تا آمد بگوید: این دخترچادری امّل.... بزن توی دهانش، بگو امّل تویی! تو و پیروانت، امّل کسیست که خدا ندارد، امام حسین ع ندارد، علی ع و فاطمه س ندارد، امّل کسیست که امام رضا ع ندارد!
دفعه ی دیگر بزن توی دهانش. تا آمد بگوید: وای این دختر مانتویی.... بزن توی دهانش، بگو ماهمه خواهریم، از همان روزهای سپید مقنعه های دبستان. هممان خواهر شدیم و خواهر هم می مانیم. با قلب هایی به سپیدی مقنعه های دبستان.
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۱:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
فارس گزارش میدهد بیمارستان دهدشت؛ ترمینالی برای اعزام بیماران / قلبهایی که در مسیر اعزام از تپش میافتند
فارس گزارش میدهدبیمارستان دهدشت ترمینالی برای اعزام بیماران قلبهایی که در مسیر اعزام از تپش میافتندکمبود امکانات و فقدان پزشک متخصص در برخی رشتهها باعث شده بیمارستان بزرگ شهر دهدشت به ترمینالی بزرگ برای اعزام بیماران تبدیل شود به گزارش خبرگزاری فارس از دهدشت آژیرهای ممتدبیماریهایی که با قلب شکسته به سراغتان میآیند
بیماریهایی که با قلب شکسته به سراغتان میآیند مطالعات جدید نشان می دهدt فردی که عزیزی را از دست می دهد در ماه نخست بیش از هر زمانی در معرض نارسایی های قلبی یا سکته مغزی قرار می گیرد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر پایگاه اینترنتی دیلی میل نوشت پزشکان هشدار میدهند کظریف: رسیدن به راه حل نهایی با 1+5 دشوار نیست
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۲۲ وزیر امور خارجه کشورمان که به ژاپن سفرکرده است صبح روز چهارشنبه با گروه دوستی و همکاری پارلمانی ژاپن و ایران دیدار و گفتوگو کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا در این دیدار روند روابط ژاپن و ایران مرور شد و دو طرف علاقمندی برای تقویت روابغذاهایی که نباید در بهار مصرف کرد
غذاهایی که نباید در بهار مصرف کرد کد خبر ۳۸۴۲۹۰ تاریخ انتشار ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۳۸ - 05 March 2014 استاد دانشکده طب سنتی تهران گفت مصرف خوراکیهاى لطیف مثل گوشت پرندگان تخم مرغ آبپز عسلی و نوشیدن شربتهای خنک مثل شربت غوره انار و سکنجبین در فصل بهار توصیه میشود به گزارش فاتاکید ظریف و کمورا به توافق نهایی موضوع هسته ای ایران
تاکید ظریف و کمورا به توافق نهایی موضوع هسته ای ایران وزیر امور خارجه کشورمان که به ژاپن سفرکرده صبح امروز با گروه دوستی و همکاری پارلمانی ژاپن و ایران دیدار و گفتگو کرد در این دیدار روند روابط ژاپن و ایران مرور شد و دو طرف علاقمندی برای تقویت روابط و کسترش همکاری های موجود را مشیوع «ویروس تقلب» در دانشگاههای کانادا !
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۱۱ یک استاد دانشگاه کانادایی مانیتوبا تایید کرده است که دانشگاههای این کشور به دلیل افزایش تقلب در میان دانشجویان در حال از دست دادن اعتبار خود هستند به گزارش سرویس دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا ریک هولی استاد دانشگاه مانیتوبا دعضو شورای شهر محمد شهر: بودجه سال 93 محمدشهر نهایی شد
عضو شورای شهر محمد شهر بودجه سال 93 محمدشهر نهایی شدرئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی محمدشهر از نهایی شدن بررسی بودجه این شهر خبر داد محمد اکبری امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در کرج اظهار داشت بر اساس قانون بودجه شهرداری و مدیریت شهری باید پس از طرح بررسی و تحقیق درخوردن پسته برای بیماران قلبی مفید است
چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۰ ۱۱ مدیر نظارت بر موادغذایی آشامیدنی و بهداشتی معاونت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج گفت خوردن پسته برای بیماران قلبی مفید است دکتر محمدرضا جاهدان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - کهگیلویه و بویراحمد افزود چربی پسته از نروزهای تلخ و شیرین ورزش کرمانشاه در سال 92/ از تفقد رهبر انقلاب تا دلهره ضربان قلب پهلوان
استانها غرب کرمانشاه مهر گزارش می دهد روزهای تلخ و شیرین ورزش کرمانشاه در سال 92 از تفقد رهبر انقلاب تا دلهره ضربان قلب پهلوان کرمانشاه ـ خبرگزاری مهر ورزش استان کرمانشاه در سال 92 با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بود گاهی شادی به همراه داشت و گاهی هم افسوس و حسرت در دل دمرحله نیمهنهایی لیگ برتر والیبال جدال برای فینال در آزادی/ ارومیه بازهم شگفتیساز میشود؟
مرحله نیمهنهایی لیگ برتر والیبالجدال برای فینال در آزادی ارومیه بازهم شگفتیساز میشود مرحله نیمهنهایی مسابقات لیگ برتر والیبال از روز جمعه 16 اسفندماه با شرکت چهار تیم صعود کرده به این مرحله در سالن 12 هزار نفری مجموعه ورزشی آزادی تهران آغاز میشود به گزارش خبرگزاری فارسکاهش بیسابقه حجم آب ورودی و ذخیرهای خراسان شمالی/ سدهایی که در عطش آب میسوزند
استانها شرق خراسان شمالی گزارش خبری کاهش بیسابقه حجم آب ورودی و ذخیرهای خراسان شمالی سدهایی که در عطش آب میسوزند بجنورد - خبرگزاری مهر کاهش حجم آب ورودی به سدها و ذخایر آبی خراسان شمالی امسال برای چندمین بار رکورد زد جدیدترین رکورد آن هم مربوط به سنجش بهمن ماه است که ببا رسانه هایی که احکام اسلامی را زیر سؤال می برند باید برخورد جدی شود
آیتالله سبحانی با رسانه هایی که احکام اسلامی را زیر سؤال می برند باید برخورد جدی شود خبرگزاری رسا ـ حضرت آیتالله سبحانی با بیان اینکه جای تعجب دارد که برخی روزنامهها احکام قرآن و اسلام را زیر سؤال میبرند و به ائمه اطهار ع و مقدسات توهین میکنند گفت باید با چنین روزنامههظریف:رسیدن به راه حل نهایی دشوار نیست/ استفاده غیرصلح آمیز در برنامه هسته ای ما نیست
ظریف رسیدن به راه حل نهایی دشوار نیست استفاده غیرصلح آمیز در برنامه هسته ای ما نیست وزیر امورخارجه ایران همکاری های صلح آمیز هسته ای بین تهران و توکیو را بر اساس توافق ژنو امکان پذیر دانست و گفت حوزه های ایمنی هسته ای و تولید برق هسته ای می تواند در برنامه همکاری های دو کشور بابرگزاري اولين دوره آموزش کوتاه مدت پيشگيري از بيماري هاي قلبي و عروقي
۱۴ اسفند ۱۳۹۲ ۱۱ ۸ق ظ برگزاري اولين دوره آموزش کوتاه مدت پيشگيري از بيماري هاي قلبي و عروقي اولين دوره آموزش کوتاه مدت پيشگيري از بيماري هاي قلبي وعروقي با هدف آگاه سازي از عوامل خطرساز از سوي دفتر طرح و برنامه دانشگاه صنعتي نوشيرواني و مجتمع فني تهران برگزار شد به گزارش خبرگزظریف: رسیدن به راه حل نهایی دشوار نیست
ظریف رسیدن به راه حل نهایی دشوار نیست جمهوری اسلامی ایران معتقد است اگر حسن نیت و اراده جدی وجود داشته باشد مذاکرات راه حل دارد کد خبر ۳۸۴۳۰۲ تاریخ انتشار ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱ ۰۰ - 05 March 2014 وزیر امورخارجه ایران همکاری های صلح آمیز هسته ای بین تهران و توکیو را بر اساس توافتکلیف حریفان پلیآف نهایی میشود/ آخرین میزبانی دانشگاه آزاد در آزادی
هفته آخر مرحله دوم سوپر لیگ بسکتبال تکلیف حریفان پلیآف نهایی میشود آخرین میزبانی دانشگاه آزاد در آزادی مرحله دوم سوپر لیگ بسکتبال فردا با تعیین رده بندی نهایی گروهها و مشخص شدن تکلیف حریفان پلیآف به پایان میرسد به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران مرحله دوم سوپریک متخصص طب سنتی در گفتوگو با فارس مطرح کرد غذاهایی که نباید در بهار مصرف کرد/معرفی خوراکیهای لطیف
یک متخصص طب سنتی در گفتوگو با فارس مطرح کردغذاهایی که نباید در بهار مصرف کرد معرفی خوراکیهای لطیفاستاد دانشکده طب سنتی تهران گفت مصرف خوراکیهاى لطیف مثل گوشت پرندگان تخم مرغ آبپز عسلی و نوشیدن شربتهای خنک مثل شربت غوره انار و سکنجبین در فصل بهار توصیه میشود غلامرضا کردا-