واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چرا هاكلبري فين براي صدا و سيما بهتر از تايتانيك است؟
اخيراً شبكه نمايش اقدام به پخش آنونسي از فيلم «تايتانيك» كرده كه قرار است در نوروز 93 از اين شبكه پخش شود. اما نكته جالب در اين آنونس اين است كه گوينده در انتهاي آنونس و پس از گفتن اسم فيلم اين جمله را بر زبان ميآورد: «نسخه اصلاح شده، مناسب خانوادههاي ايراني.» اين آنونس تقريباً عصاره و چكيده ترفندهايي است كه مدتهاست در رسانه ملي براي قابل پخش كردن آثار هاليوودي به اجرا درميآيد.
انگار كه خانوادههاي ايراني از 15 سال پيش تا حالا مشتاقانه تشنه ديدن تايتانيك هستند و از طرف ديگر چون تا به حال صدا و سيما هيچ تصميمي براي به نمايش گذاشتن اين اثر نگرفته بود، بيش از يك دهه منتظر نشستهاند تا سرانجام روز مبادا فرا برسد و بالاخره چشم شيفتگان تايتانيك به جمال نسخه اصلاحشده مناسب خانوادههاي ايراني بيفتد. انصاف بدهيم اگر كسي عطش ديدن چنين فيلمهايي را داشته باشد 15 سال منتظر صدا و سيما نميماند و در ثاني اين آدم حق طبيعياش ميداند بيكم و كاست، نسخه اصلي اين فيلم را به تماشا بنشيند. اصلاً سؤال مهم و اساسي اين است كه آيا تعارض محتوايي فيلم تايتانيك صرفاً در لباس بازيگران زن يا برخي از صحنههاي مستهجن اين فيلم است كه مثلاً با دوختن آستين بر اين لباسها يا چند متر پارچه اضافه كردن به دامن كوتاه بازيگران يا حذف آن صحنهها اين قصه حل و فصل شود يا نه، اصلاً اين اثر ايرادات مبنايي دارد؟ گاهي آثاري از سينماي هاليوود از همين تلويزيون خودمان پخش ميشود كه هيچ حرف قابل اعتنايي جز غفلت اندوزي، زرق و برق گرايي و اشاعه سرگرمي و تفريح با همان تعريفها و مؤلفههاي انسان غربي ندارد اما آنها كه اين آثار را براي پخش در صدا و سيما انتخاب و جرح و تعديل ميكنند، توجهشان صرفاً به ايرادات ظاهري آن جلب ميشود. درست مثل اينكه خانهاي در آستانه ويراني است و كسي با خيال راحت در ايوان اين خانه مشغول گچكاري و زيورافزايي به اين ايوان است تا آن را هرچقدر زيباتر عرضه كند. آيا نبايد به آن فرد گفت كه اين تلاش شما براي حفظ ظاهر اين بنا چيزي جز خسران و اتلاف وقت نيست؟ آيا ارزش فرهنگي يك اثر سينمايي صرفاً به جدارههاي بيروني آن است يا نه آن روح و درونمايه و گفتماني است كه از همه مؤلفههاي موجود در آن اثر سينمايي بر جان تماشاگر مينشيند و او را تحت تأثير قرار ميدهد؟ اين همان چالشي است كه ما در تعريف يك اثر ديني هم داريم كه آيا صرفاً با گنجاندن مثلاً تصويري از كعبه يا صحنههايي از انجام فريضه نماز ميتوان يك اثر ديني خلق كرد يا نه اين ديني بودن بايد چنان به گوشت و پوست اثر سينمايي آميخته و ممزوج شده باشد كه نتوان آن را از آن اثر تفكيك كرد، چنانكه اگر مثلاً يك كشور غربي بخواهد صحنههاي مربوط به نمايش بيروني رفتار ديني يك مسلمان در اين اثر را سانسور كند، باز اثر آنقدر در تار و پود خود واجد آن گفتمان و پيام باشد كه نتوان قيچياش كرد. حال ما نيز با نسبتهاي مشابهي در اين باره روبهرو هستيم. آيا سكولاريسم، مصرفگرايي، غفلت افزايي و تعريف سخيف از عشق كه در روح و درونمايه بسياري از اين آثار وجود دارد، صرفاً ميتوان با مدد گرفتن از خياطي و دوخت و دوز ديجيتالي و جلوههاي ويژه و سانسور رفع و رجوع كرد؟ از آن سو آيا تماشاگر را ميتوان در حد يك كيسه شن موجودي منفعل و فاقد قدرت درك ظرافتها فرض كرد؟در هر سانسوري تماشاگر ميداند و حدس ميزند كه نسبتهاي فيلم با همديگر جور درنميآيد. چون اگر قرار باشد تايتانيك قابل پخش شود بدون آنكه فيلم لطمه نبيند و از آن سو قابليت پخش هم داشته باشد، به نظر من رئيس صدا و سيما بايد سفارش ساخت آن را به يك كارگردان ايراني بدهد، البته به جاي تايتانيك، سفارش ساخت هاكلبري فين بهتر است چون هم قصه سمپاتتر – مبارزه با تبعيض نژادي - دارد و هم اينكه صدا و سيما را در اين اوضاع بيپولي از شر ساخت چنان كشتي عظيمي نجات ميدهد چون هاكلبري فين را ميتوان با يك كرجي يا قايق كوچك هم ساخت.
نویسنده : احسان ياري
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 23 اسفند 1392 - 21:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]