تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825992169




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چراغ‌هایتان را خاموش کنید


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
عملیات خیبر,هوانیروز,حبیب الله ملکوتی خواه,جزایر مجنون,شینوک
چراغ‌هایتان را خاموش کنید مسیری را با چراغ‌های سفید و قرمز برای رفت و بازگشت ما تعیین کرده بودند. در زمان رفت مواجه با چراغ‌های قرمز و در بازگشت چراغ‌هایی با نور سفید می‌دیدیم. آن چراغ‌ها راهنمای خوبی برای پروازهای ما بودند.




عملیات خیبر در زمستان سال 62 آغاز شد. در این عملیات بود که عراق برای اولین بار از بمب شیمیایی استفاده کرد و بسیاری از رزمندگان ما را مجروح کرد. مطلب پیش رو خاطره خلبان هوانیروز سرهنگ حبیب الله ملکوتی خواه است از این عملیات که می گوید: برای انجام پرواز در عملیات خیبر به ما گفته بودند: در حین پرواز اگر مواجه با اشکال یا هدف هواپیماهای عراق و تیراندازی نیروهای پیاده دشمن قرار گرفتید، در روی جزیره ای که بعد از هویزه واقع شده است، فرود آیید. در آن عملیات به علت وجود هواپیماهای دشمن به خصوص هواپیماهای پی.سی.7، مجبور بودیم که در ساعات شب پرواز کنیم. این هواپیماها که می توانستند سرعت خود را با بالگردهای ما تطبیق دهند و به سویمان تیراندازی کنند، بزرگترین مزاحم و مشکل برای ما در جزایر مجنون به خصوص در روز و ساعات روشن بودند. نیمه شب چهارمین روز عملیات خیبر بود. تازه از پرواز بازگشته و در سوله مشغول استراحت بودیم که به سراغمان آمدند و گفتند: هواپیماهای دشمن نیروهایمان را در جزیره بمباران شیمیایی کرده اند و حال بیش از صد بسیجی وخیم است و اگر تخلیه نشوند، همه از دست خواهند رفت. بی درنگ به سوی بالگردها دویدیم و استارت زدیم. چهار فروند بالگرد ترابری 214 و یک فروند بالگرد شینوک بودیم. من با بالگرد- 214 می پریدم. همان بالگرد شینوک، لیدر (سرپرست) ما شد و به سوی جزیره پرواز کردیم. مسیری را با چراغ های سفید و قرمز برای رفت و بازگشت ما تعیین کرده بودند. در زمان رفت مواجه با چراغ های قرمز و در بازگشت چراغ هایی با نور سفید می دیدیم. آن چراغ ها راهنمای خوبی برای پروازهای ما بودند. منتها آن شب خبر نداشتیم که همه چراغ ها در اثر باد و طوفان روز قبل واژگون شده بودند و مسیر به طور کامل در خاموشی مطلق قرار گرفته است. من به دنبال همان بالگرد شینوکی که راهنما و فرمانده بود پرواز می کردم. با دقت اما نگران چشم به نور ضعیف چراغ دم آن شینوک دوخته و سعی می کردم فاصله ام را با آن بالگرد و بالگردهای پشت سر حفظ کنم که خدای ناکرده اتفاق ناگواری پیش نیاید. مقدار دیگری که جلو رفتیم، هر چه با هم پروازم و کروچیف به زمین نگاه کردیم، چراغ و نوری ندیدیم. مشکوک شدم و از طریق تماس رادیویی از خلبان شینوک پرسیدم:تو چراغی در زمین می بینی؟ ما که هر چه نگاه می کنیم نوری نمی بینیم. خلبان شینوک در جوابم گفت:ما هم مثل شما! انگار بنا بود در موقع رفتن چراغ های قرمز ببینیم و در بازگشت سفید، پس کجا هستند؟. من بلافاصله به خاطر این که مشکل جدیدی پیش نیاید به او گفتم:پس تو هم چراغ دمت را خاموش کن که با استفاده از سرعت و زمان و زاویه سمت، به پرواز ادامه بدهیم. بالاخره به محل مورد نظر رسیدیم و صدایی هم از رادیو شنیدیم که گفت:تمام چراغ هایتان را خاموش کنید. بالگرد شینوک فرود آمد و مشغول سوار کردن مصدومین شد. من هم در فاصله ای نزدیک به او در پشت سرش نشستم. درهای بالگرد را هنوز درست و حسابی باز نکرده بودیم که داخل بالگرد تا سقف پر از بسیجی های مجروح شد. گویا بیش از صد نفر شیمیایی شده بودند که باید تخلیه می شدند. با این خیال که تعدادی بالگرد هم در پشت سرم آماده برای فرود هستند، در تماس مجدد با خلبان شینوک، به او گفتم:اخوی! اگر ظرفیتت کامل است زود پرواز کن که بقیه بالگردها هم بتوانند فرود بیایند. ایشان در جواب من گفت:خواب دیدی خیر باشد، کدام بقیه؟ فقط من و تو هستیم که برای تخلیه این بندگان خدا به اینجا آمده ایم. ناباور و با تعجب گفتم:اشتباه نمی کنی؟ خودم دیدم. همزمان با ما چند فروند دیگر هم استارت زدند و از زمین بلند شدند. خیلی مطمئن گفت:بله با ما از زمین بلند شدند، اما آن سه بالگرد به نقاط دیگری برای انجام ماموریت فرستاده شدند. در حال حاضر فقط من و تو هستیم و باید تمام این مصدومان را تخلیه کنیم. با نگاه به داخل بالگردم که مجروحین روی هم نشسته و خوابیده بودند، گفتم:من که دیگه جا ندارم. تو چی؟ جا داری؟ در جواب من شتابان گفت:نه به خدا. بالگرد من هم تا سقف پر شده. به امید خدا پرواز می کنیم و نجاتشان می دهیم. دنبال من بیا. اکثر مصدومانی که سوار کرده بودیم؛ چون شیمیایی بودند حالت خفگی و تهوع داشتند. چشمان آنها پر از اشک و دست ها و صورت ها هم پر از تاول های سرخ بودند. دشمن از بمب های خردل 11 استفاده کرده بود که خطرناک ترین نوع بمب شیمیایی بعد از سیانور 12 و بمب های هسته ای هستند. با دیدن تاول های سر و صورت آنها، دردهای خودمان از یادمان می رفت و اشک در چشمانمان حلقه می زد. هر دو بالگرد بیشتر از ظرفیت خود سوار کرده بودیم و با وجود این که می دانستیم مشکل از زمین برخاستن خواهیم داشت؛ اما به خاطر وضعیت وخیم مصدومین، توکل به خدا کردیم و با هر جان کندنی بود از زمین بلند شدیم و به سوی محلی که بنا بود آنها را پیاده کنیم پرواز کردیم. ظرفیت استاندارد و قانونی بالگرد شینوک، 44 نفر و ظرفیت بالگرد 214، حداکثر 16 نفر است. در حالی که شینوک بیش از 70 نفر و من بیش از 20 نفر مصدوم داشتم، به نقطه فرود رسیدیم و با خوشحالی فرود آمدیم. شادی ما به خاطر آن بود که اگر در بین راه اتفاقی برای ما رخ می داد، بدون استثنا تمام آن مصدومین از بین می رفتند. اما با دیدن 15 نفر از آنها که در بین راه شهید شده بودند، غم دنیا روی دلمان تلنبار شد. منتها پس از 48 ساعت، صحنه هایی دیدیم که دهانمان از تعجب باز ماند. همان نفراتی را که نجات داده بودیم، پس از رفع مواد شیمیایی از بدن هایشان، در صف ایستاده بودند که دوباره آنها را به جزیره باز گردانیم.(فارس)


سه شنبه 20 اسفند 1392 17:22





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن