پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851563268
چشمپوشي از مرجعيت به خاطر مبارزه با استعمار
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چشمپوشي از مرجعيت به خاطر مبارزه با استعمار
فدائيان اسلام مخالفان نهضت ملي شدن صنعت نفت، افرادي چون هژير و رزمآرا را ترور كردند...
روزهايي كه پيش رو داريم، مصادف است با سالروز رحلت يكي از پيشتازان مبارزات استقلالجويانه و آزاديخواهانه ملت مسلمان ايران. فقيد سعيد، عالم مجاهد، حضرت آيتالله سيد ابوالقاسم حسيني كاشاني (اعلي الله مقامه الشريف) از عنفوان جواني تا پايان حيات، در عرصههاي گوناگون با استعمار انگليس در ستيز بود و از طرف عوامل پنهان و پيداي اين دولت متجاوز، محنتها و صدمات فراواني را متحمل گشت. در گفتوشنود منتشر نشدهاي كه آغازين قسمت از آن را پيش رو داريد، مرحوم آيتالله دكتر محمد صادقي تهراني از ياران و معاشران آن بزرگوار، خاطراتي ناب و عبرتآموز از منش سياسي و اجتماعي آيتالله كاشاني بيان نموده است. اميد آنكه تاريخ پژوهان را به كار آيد. به شهادت اسناد، جنابعالي از آشنايان و معاشران مرحوم آيتالله سيد ابوالقاسم كاشاني (قده)بودهايد. بفرماييد كه از چه دورهاي با ايشان آشنا شديد؟ و احياناً قبل از آشنايي، چه نكاتي را درباره ايشان شنيده بوديد؟ فكر ميكنم آغاز سخن درباره آن مرحوم از اين نقطه مغتنم خواهد بود. بسماللهالرحمنالرحيم. من مرحوم آيتالله سيد ابوالقاسم كاشاني را از زمان كودكيام دورادور ميشناختم، چون پس از مسائلي كه در انقلاب 1920 عراق براي ايشان اتفاق افتاد و بالاخره پنهاني وارد تهران شد، علما و روحانيون از احوال ايشان بيخبر نماندند و هر يك داستاني از ملاقات با ايشان برايم نقل كردند... از اين داستانها چه مواردي را به خاطر داريد؟ براي نمونه يكي از آنها را نقل ميكنم. يكي از معمرين شهر كاشان داستان استقبال از آيتالله كاشاني را در قم چنين نقل كرد. هنگامي كه مردم كاشان از ورود آيتالله به قم مطلع شدند در حدود 30 تن از معاريف شهر كاشان و مؤمنين از جمله حاج عبدالرحيم توكلي، حاجآقا حسين تفضلي، آقاي آقا حسين صديق، استاد علياكبر عدالتي با يك قواره عباي بسيار عالي كه از پشم شتر تهيه شده بود به عنوان هديه خدمت آيتالله كاشاني رسيديم. آيتالله كه لباسهاي بسيار كهنه و مندرسي به تن داشت در كنار يك مرد عرب نشسته بود. يكي از معاريف كاشان بسته محتوي عبا را جلوي آيتالله كاشاني قرار داد و ايشان بعد از اينكه آن را باز كردند به زبان عربي به مرد عرب كه در كنارش نشسته بود، گفت:«بلند شو.» آن مرد هم ايستاد. آيتالله كاشاني عبا را به دوش اين مرد انداخت. آقايان اهل كاشان كه در تهيه اين هديه بسيار كوشش كرده بودند از ديدن اين وضعيت ناراحت شدند و حتي به آيتالله كاشاني اشاره كردند اگر اجازه بفرماييد هر مقدار پول كه شما بگوييد به اين مرد عرب ميدهيم، ولي ميخواهيم اين هديه براي خود شما باشد. بهخصوص كه لباسهاي شما نيز براي ورود به تهران مناسب نيست. آيتالله كاشاني فرمود: «شما اين هديه را برايم تهيه كردهايد و من ميخواهم آن را به اين برادر عرب تقديم كنم. او كسي است كه طي روزها پيادهروي چندين بار جانم را نجات داده و در عبور از رودخانههاي پر آب مكرر مرا به كول گرفته است و اين هديه را در مقابل زحماتش به او ميدهم.» ما كه قضيه را چنين ديديم از كرامت و بزرگواري آيتالله كاشاني تعجب كرديم. اولين ملاقات شما با آيتالله كاشاني چگونه و دركجا انجام شد؟ در روز بازگشت ايشان از تبعيدگاه بيروت. ميدانيد كه در خرداد 1329 علي منصورنخست وزير، طي تلگرافي به آيتالله كاشاني كه دردوره شانزدهم نماينده مردم تهران شده و از مصونيت برخوردار بود، بازگشت ايشان را به وطن بلامانع اعلام كرد و آن بزرگوار پس از يك سال و نيم تبعيد و دوري از وطن، در 20 خرداد 1329 با استقبال بينظيري وارد تهران شد. در تهران دهها اتوبوس، مينيبوس، اتومبيل و انواع وسايل ديگر، امواج انساني را به فرودگاه آورد كه تا بيش از 50 هزار نفر تخمين زده شده بودند. هوا بسيار گرم بود. مردم روحانيون را جلو ميانداختند. درها و پنجرههاي فرودگاه بسته بود و چون باز نميكردند مستقبلين پنجرهها را شكستند و در را باز كردند و علما را به درون سالن بردند. آن موقع ساختمان سالن فرودگاه اين طور نبود كه امروز هست، كوچك و عادي بود. آيتالله شيخ محمدرضا تنكابني، پدر آقاي فلسفي و چند نفر ديگر از بزرگان علماي تهران روي نيمكتي نشسته بودند. در اين موقع دكتر مصدق كه تازه جبهه ملي را تشكيل داده و رهبر جبهه بود با قامت بلند در حالي كه عصايي در دست داشت، با بعضي از اعضاي جبهه ملي وارد سالن شد. علما مصدق را پهلوي خود نشاندند. سيد محمود نريمان كه بعدها وزير اقتصاد مصدق شد با بادبزن حصيري ايستاده بود و دكتر مصدق را باد ميزد. دكتر مصدق بلند قامت، سفيد و مهتابي بود و قيافهاي جالب و انگشتري طلا با نگين فيروزه در دست چپ داشت. همين كه آيتالله كاشاني از پلههاي هواپيما پياده شد، جمعيت همچون سيل خروشان به طرف ايشان هجوم آوردند و ديگر نديديم چه شد. همه به طرف اتوبوسها و ساير وسيلهها رفتيم كه براي برگشتن جا نمانيم. حركت آن همه وسايل نقليه با آن همه جمعيت در خيابانهاي تهران تا منزل آيتالله كاشاني در تهران سابقه نداشت. سه ساعت و نيم طول كشيد تا جمعيت به پامنار و منزل آيتالله كاشاني رسيد. خانه آيتالله كاشاني هم كه شايد هنوز بقاياي آن وجود داشته باشد، وقفي بود و حياط وسيعي داشت. حياط مملو از جمعيت شد، صداي صلوات و شعارهاي مردم گوش فلك را كر ميكرد! از حاشيههاي آن مراسم بزرگ استقبال چه خاطرهاي داريد؟ خاطرم هست كه مردم و اطرافيان، آيتالله كاشاني را روي دست بلند كردند. جمعي هم آيتالله مير سيد محمد بهبهاني را روي دست برداشته بودند. آيتالله بهبهاني دستها را به طرف آيتالله كاشاني و آيتالله كاشاني هم به طرف او گرفته بود كه با هم مصافحه كنند، ولي موج جمعيت نميگذاشت آنها به هم برسند. سرانجام هر دو را پايين آوردند و لحظهاي بعد آيتالله كاشاني در بالكن كوچكي در گوشه طبقه بالا آمد و نشست. دكتر بقايي و چند نفر هم دور او را گرفتند. نادعلي كريمي كه در دوره شانزدهم به نمايندگي از مردم كرمانشاه انتخاب شده بود اشعار جالبي به مناسبت ورود آيتالله كاشاني خواند. يك بيت آن را به ياد دارم و آن بيت كه اشاره به شهادت سيد حسين امامي قاتل هژير در غياب او بود اين است:نيست جاني كه بود قابل قرباني توجان مردان مبارز به تو قربان آمد اولين اقدامات آيتالله كاشاني، پس از بازگشت ايشان از تبعيد لبنان، چه مواردي بودند؟ چند روز بعد از ورود آيتالله كاشاني به تهران عيد فطر يا قربان بود. آقاي كاشاني نماز عيد را در جاي بسيار وسيعي خارج شهر خواندند، چون در شهر مجال چنين اجتماعي نبود. همچنين در مدرسه مروي جلسهاي به احترام ايشان گرفتند كه علماي بزرگ هم حضور داشتند. يك تاج درست كردند و عكس آقاي كاشاني را جلوي مَدرَس متصل به مسجد مدرسه مروي زدند. ورودي مسجد مروي يك دالان به طول يا عرض يا يك ضلع مسجد است، بهطوري كه وقتي وارد مدرسه مروي ميشويم دست چپ مَدرَس و بالاي آن عكس بزرگي از آقاي كاشاني و تاجي شبيه به تاج پهلوي را بالاي عكس، روي سر ايشان گذاشتند كه اين موجب سر و صدا و قال و غوغا شد و مأموران دولت ريختند تا تاج را بردارند. زد و خورد شديدي در گرفت. عدهاي دستگير و عدهاي هم زخمي شدند كه اين حساسيتي ايجاد كرد كه حالا آقاي كاشاني آمده است و ميخواهد جاي شاه را بگيرد! يكي از مباحث جاري در شناخت منش اجتماعي و سياسي آيتالله كاشاني، پذيرش مناصب بالاي سياسي و عدم پذيرش مقامات رايج و متعارف ديني و روحاني مانند مرجعيت از سوي ايشان است. از ديدگاه جنابعالي چرا ايشان از رفتن به سوي مرجعيت احتراز ميكردند، با اينكه درحوزه نجف سوابق علمي ارجمند و حتي ممتازي داشتند؟ واقعيت اين است كه علماي وقت، به علت روحيه انفجاري، انقلابي و پرخاشگري ضد حكومت وقت نميتوانستند اين مرد را تحمل كنند، از طرفي نميتوانستند بگويند اشتباه ميكند، چون از آنها فاضلتر، باسوادتر و باتقواتر بود. آيتالله حاج سيد محمد تقي خوانساري مثل اعلاي تقوا وقتي از آقاي كاشاني صحبت ميشد، روي او خيلي حساب ميكرد، چون هر دو شاگرد آخوند خراساني بودند. آقاي خوانساري در سن 19 يا 20 سالگي درس آخوند خراساني را رفته و آقاي كاشاني كه از او بزرگتر بود مدتي همدرسش بود. وقتي از آقاي كاشاني سؤال ميشد چرا رساله نمينويسد و دستگاه مرجعيت تشكيل نميدهد، ميفرمود:«مرجع و رساله زياد است. اين مراجع با رسالههايشان چه كار كردند! اگر بشود با رساله و مرجعيت اسلام را حاكميت دهيم بسمالله. ما فقط با رساله نوشتن و مرجعيت من بنويس، تو بنويس و او بنويس، مرجع و آرا را زياد كرديم. من اذا دار الامر، بين اين دو امر؟ مرجع تقليد و مدرس باشم يا يك قيام اسلامي به پا كنم ولو در بعد خاص نفت از اين مجرا وارد شويم و بهتدريج دستهاي قوي استعمار را ضعيف و كوتاه كنيم! من تشخيص ميدهم دومي ارجح است.» عرض كردم:«خوب جمع اين دو كه اكمل است.» فرمود:«هنوز مردم نميدانند، نميفهمند كه همانطور كه مرجع تقليد بايد با تقواي درجه اول باشد، بايد سياس (سياسي) و رهبر درجه اول نيز باشد.» در واقع يكي از موانع استمرار پايهريزي حكومت اسلامي در قيام آقاي كاشاني علاوه بر عدم تناسب زماني، معرفي نشدن ايشان به عنوان مرجع و در نتيجه مورد قبول نبودن احكام و نظرات صادره ايشان از نظر مقلدين بود. نقش آيتالله كاشاني در ترغيب متدينين و علما و روحانيون به دخالت بيشتر در سياست را تا چه حد مؤثر ارزيابي ميكنيد؟ به ويژه پس از سرخوردگيهايي كه اين طيف پس از رويداد مشروطيت پيدا كرده بودند؟ بايد عرض كنم اگر عوامل تشكيلدهنده حكومت اسلامي در ايران را در يك مثلث شبيهسازي كنيم، ضلع اول و رأسالزاويه اين مثلث آشيخ فضلالله نوري و همراهان ايشان و در وسط قاعده اين مثلث آقاي كاشاني قرار دارد. شيخ فضلالله نوري در آن محوري كه فكر ميكرد، درست دانست، راست فهميد و راست آمد و بهراستي هم شهيد شد. بعد از ايشان نيز آقاي كاشاني در شجاعت بينظير بود. يعني در مواقع خطرناك ايشان هيچ خوفي نداشت. از نظر عظمت مناعت طبع، بزرگواري و تواضع همان اوج را در علم، معرفت و شجاعت را در اخلاق و تواضع نيز داشت. گاهي اوقات تلفني با ايشان صحبت ميكردم. ايشان با اينكه رئيس مجلس بودند، وقتي ميپرسيدم:«حال شما چطور است؟» ميفرمود:«زير سايه شما هستم!» اين حرف را هيچ كس حاضر نيست بگويد، ولي آن مرد بزرگوار با آن سن، عظمت، علم و امتيازات اين طور تواضع داشت. هدف اصلي ايشان بعد از دربهدريها، تبعيدهاي مفصل، كتك خوردنها، زنداني شدن در قلعه فلكالافلاك خرمآباد، تبعيد به خارج و محصور بودن در خارج لبنان و غير لبنان ايجاد تحول اسلامي در ايران بود كه منتها بايد از صفر شروع كرد. آن صفر واقعي كه تاريخ را عوض كند و وضع را بهطور كلي زير و رو سازد. از صفر بايد شروع كرد، ولي صفر ايشان صد بود. با آن كياست، متانت، رضانت، تعقل و تفكر هيچگاه بيگدار به آب نزد. اگر هم اشتباه داشت، كم بود. ايشان به مشورت خيلي معتقد بود و اين آيه را خوب عمل ميكرد:«وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ»(1) با من، يك جوان دانشگاهي، يك معلم و حتي يك پاسبان تا آن مقدار كه امكان داشت از مشورت چيزي به دست آورد مشورت ميكرد. از نظر ايشان نقطه اول ايجاد تحول اسلامي در ايران و آتش زدن استعمار شرق و غرب در خارج و استعمار داخلي تشكيلات شاهنشاهي نهضت ملي شدن صنعت نفت بود. در ميان علما و نخبگان سياسي وقت، چه چهرههايي با ايشان همكاري ميكردند و چه تعداد از آنها تا پايان در كنار ايشان ماندند؟ من معتقدم با همه استقبالها و طرح نظريات جديد آيتالله كاشاني پيرامون شيوه اداره كشور و بحث سرانجام كار نفت و مبارزه با استعمار ايشان از طرف عموم سرشناسان سياسي ـ مذهبي استقبال شاياني را به دنبال نداشت و تنها آقايان شيخ محمدتقي آملي و شيخ محمدرضا تنكابني (پدر آقاي فلسفي) در تهران ارتباط قبلي خود را با وي حفظ كردند. من كه از گذشته علاقه خاصي به ايشان داشتم و انديشه وي را به عنوان يك مصلح مسلمان پذيرفتم، تصميم گرفتم قوم پرالتهاب و حاشيهاي را رها كنم و شبانهروز خود را براي همراه با ايشان در منزل وي بگذرانم و از هيچ كاري براي انعكاس ديدگاههاي ايشان مضايقه نكنم. اگر در منزل ايشان جلساتي براي هماهنگي و رسيدگي تشكيل ميشد، صورت نامهها را تنظيم يا به تلفنها پاسخ ميدادم و با نقاط مختلف براي كسب اطلاع در تماس بودم. بارها اتفاق ميافتاد، جمعي براي ديدن ايشان ميآمدند و من برايشان سخنراني انقلابي ايراد ميكردم تا روحيه مبارزه در ميانشان تقويت شود. اين جلسات علاوه بر سعي در ملي شدن صنعت نفت نقش مذهبي نيز داشت. ما ميخواستيم با اين هدف استعمار داخلي و خارجي را آتش بزنيم، لذا بعضي اوقات عدهاي از اطرافيان به آقاي كاشاني ميگفتند آقا! شما داريد تندروي ميكنيد، اين طور در مقابل شاه ايستادن و در مقابل وي حرف زدن كار عاقلانهاي نيست. از پامنبريها ميتوان دكتر مصدق را نام برد كه با اوقات تلخ و ناراضي از دولتها، در سخنرانيها حضور داشت. مرحوم امام هم با آقاي كاشاني خيلي تماس داشت. ايشان در بعد سياسي بسيار دقيق و پيگير بود، درحالي كه ظاهرشان چيزي را نشان نميداد. هر چه با آقاي خميني صحبت ميشد، كم جواب ميداد بهطوري كه اگر كسي ايشان را نميشناخت خيال ميكرد ايشان انقلابي نيست. در حالي كه در عمق اعماق انقلاب بود. ايشان در مقابل گلايه ما از تشكيلات شاه، نانجيبيها و كارهاي ضد اسلامي سكوت يا يك تأكيد لفظي ميفرمود. به هرحال، در طول مدت رابطهام با آقاي كاشاني پا به پاي ايشان چه در اوج و چه در حضيض در خدمتشان بودم. البته كار را دو بخش كردم، يك بخش تدريس و تدرس علوم اسلامي و استمرار جريانات حوزه و بخش ديگر استمرار سياسي ضد شاهنشاهي، ضد انگليسي و ضد استعماري. من در جلسات سخنراني بسيار مفصل فعاليت ميكردم. سؤال بعدي ما نيز در همين باره بود. برحسب آنچه قبلاً و به شكل متفرقه دربرخي محافل فرمودهايد، جنابعالي به نمايندگي از آيتالله كاشاني به برخي مناطق كشور مسافرتهايي داشته و مأموريتهايي را انجام دادهايد. از اين سفرها چه خاطراتي داريد؟ بله، چون مراجعات براي اينگونه امور، به ايشان زياد بود. خاطرم هست روزي جمعي از شهرستانيها به منزل آقاي كاشاني آمدند. همزمان جمعيت ديگري از يكي از نقاط كشور وارد شدند و ايشان رو به گروه اول كرد و پرسيد:«از كجا آمديد؟» جواب دادند:«ما حزب پيروان قرآنيم.» از گروه دوم پرسيد، پاسخ دادند:«من رئيس حزب خدا هستم.» فرمود:«اين حزب خدا چند عضو دارد؟» جواب داد:«فقط يكي و آن خودم هستم.» فرمود:«اين اسما براي گروهها به اين معني است كه كساني كه در دفتر شما اسم ننوشتند حزبالشيطان هستند! معنا را رها كرديد به الفاظ چسبيديد، وگرنه با توجه به معنا قبول داشتيد كه خيلي از كساني كه در دفتر شما اسم ننوشتند از شما حزباللهترند. نبايد در حركتهاي اسلامي تفرقه و حزب وجود داشته باشد. شما براي خدا به امر، اراده و خواست او تنها براي اعتلاي اسلام عزيز آمديد و دست از اين الفاظ و گفتارهاي تفرقهافكن برداريد.» در يكي از جلسات آقاي كاشاني از من خواست به سمنان بروم. در منزل علامه سمناني از بزرگان علماي مشهور سمنان جلسهاي تشكيل شد و پس از آن به دامغان رفتم. فرماندار دامغان گفت:«آقا! ميشود خواهش كنم اسمي از شاه ببريد؟» گفتم:«خواهش ميكنم، خواهش نكنيد.» گفت:«آقا! از ايشان صحبت نكنيد كه نميشود اين جلسات چنين و چنان است.» گفتم:«به يك شرط حاضرم صحبت كنم.» گفت:«چه شرطي؟» گفتم:«به ايشان لعنت ميكنم، والا حاضر نيستم صحبت كنم.» با نااميدي رفت. در ماه رمضان نيز آقاي كاشاني از من خواست براي سخنراني به تبريز بروم. براي خداحافظي خدمت بعضي مراجع از جمله آقاي حجت از مراجع بزرگ تقليد رفتم. ايشان براي آقاي آسيد ابوالحسن انگجي از بزرگان علماي تبريز نامهاي مرقوم فرمود. در تبريز به منزل آسيد مهدي انگجي رفتم كه در حقيقت وارد منزل انگجيها شدم. در آنجا هر روز نيم ساعت در مدرسه و مسجد طالبيه (مسجد جامع فعلي) به زبان فارسي صحبت كردم؛ همچنين آقاي ناصرزاده از وعاظ درجه اول تبريز به زبان آذري صحبت ميكرد كه از راديو تبريز پخش ميشد. در اين سفرها بيشتر پيرامون چه مقولاتي صحبت ميكرديد؟اين سخنان چه بازتابها و پيامدهايي داشت؟ دراين سفرها، صحبتهايم را محدود به طرح مسائل مذهبي نكردم و سعي در افشاي ماهيت استعمار انگليس و رفتارهاي غلط رايج در كشور بهويژه حركات خلاف شرع شاه ميكردم، اما آقاي ناصرزاده همان مسائل مذهبي و ديدگاههاي محلي خود را ارائه ميكرد. صحبتهايم را مينوشتم تايپ ميكردند و به كسي نميدادم. روزي استاندار آذربايجان، دكتر اقبال فرستاد كه خواهش ميكنم سخنرانيهاي خود را بفرستيد ما ببينيم. در جواب ايشان با نامه يا پيغام گفتم:«آن كسي كه مرا فرستاده خودش فهميده است چه كار كند و هيچ ربطي به جنابعالي و دستگاه سلطنتي ندارد.» به اين ترتيب به كار خود ادامه دادم و او هم نتوانست كاري كند. بعد از يك ماه كه به تهران برگشتم، يكي از برادرانم جواد را كه در اصفهان رئيس كلانتري چهار بود، در اثر بستن قمارخانه معروفي زدند و مجروح كردند. رئيس شهرباني سرتيپ كمال هم در راديو از او تعريف و وي را تشويق كرد. به من پيغام دادند. به آقاي كاشاني گفتم:«اين افسر خدمت كرده و در آنجا براي بستن قمارخانه و...كتك خورده است و جان به سلامت برد و كشته نشد. به نظر شما نبايد تشويق شود؟» آقاي كاشاني با شنيدن اين خبر به من گفت:«صلاح ميداني او را به تهران بياوريم، چون به وجود اين اشخاص در تهران نياز مبرم داريم.» گفتم:«فرمايش خوبي است» و با سفارش ايشان برادرم به تهران منتقل و رئيس كلانتري 20 تهران (حوالي نازيآباد) شد. البته وي با خانههاي فساد كه در دروازه قزوين وجود داشت بهشدت برخورد كرد، برخي از تجار و وابستگان آنان پول كلاني براي وي فرستادند تا شايد بتوانند جلوي كار او را با اين پولها بگيرند. او نيز پولها را گرفت و در بخاري سوزاند. ظاهرا شما از سوي آيتالله كاشاني، يك سفر هم به كاشمر رفته بوديد. آنجا با چه پديدههايي مواجه شديد؟ طبق اوامر آيتالله كاشاني يك ماه رمضان به كاشمر رفتم و در آنجا فهميدم برخي از مردم آن منطقه خوردن شراب را به علت اينكه در قرآن نسبت به تحريم آن مطلبي نيامده است جايز دانستهاند و برخي طلاب مبلغ كه تا آن موقع در آنجا براي تبليغ رفتند توان استدلال صحيحي در ارائه آيات تحريم مسكرات به آنها عرضه نكردند. در مدت 30 شب با استناد به آيات 90 و 91 سوره مائده به آنها فهماندم هر گونه مسكري طبق آيات فوق حرام و باطل است. درآن دوره جمعيت «فدائيان اسلام» به رهبري شهيد نواب صفوي هم در عرصه سياسي حضوري فعال و نمايان داشتند. تلاشهاي آنها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ فدائيان اسلام مخالفان نهضت ملي شدن صنعت نفت، افرادي چون هژير و رزمآرا را ترور كردند. معتقدم بسياري از مراجع از جمله آقاي بروجردي با ترور آنها موافق بودند، اما از ترس سكوت كردند. تنها مرجع پشتيبان فدائيان اسلام آقاي كاشاني بود و همه فاصلههاي مطرح بين آقاي كاشاني و فدائيان اسلام ظاهري و صوري بود و صورت معنوي نداشت! در واقع با هماهنگي بين آقاي نواب و كاشاني اين فاصله به وجود آمد! هنگام اعدام آقاي نواب در تهران بودم كه در دفاع از آقاي نواب به قم رفتم. در درگاه، جمعيت زيادي از جمله آقاي بروجردي حضور داشت. سخنراني بسيار مهيج و تأثيرگذاري ايراد كردم. آقاي بروجردي بسيار متأثر شد، ولي چيزي نگفت و به اندروني رفت. هنگام اعدام ايشان متأسفانه علامه اميني نيز متأسفانه سكوت كردند كه جاي بسي تأمل داشت. برحسب شواهد، جنابعالي با توصيه و دلالت آيتالله كاشاني در امتحان تصديق مدرسي شركت كرديد و در پي آن تحصيلات دانشگاهي را نيز پي گرفتيد. با توجه به نامتعارف بودن اين اقدام درآن دوران در بين روحانيون، چگونه به چنين تصميمي رسيديد؟ علاوه بر جلسات سخنراني هم تدريس و هم در دانشگاه كار كردم. برخلاف قوانين آن روزها آقاي كاشاني دستور دادند امتحان مدرسي گرفته شود و افرادي كه در اين امتحان قبول ميشدند ميتوانستند وارد دانشگاه شوند. به توصيه آقاي كاشاني بنده نيز امتحان مدرسي دادم كه خيلي مشكل بود. ممتحنين آقايان راشد و رضا مشكات بودند. در اين امتحان چند نفر از بزرگان همچون آقايان مطهري، بهشتي، مفتح و...شركت كردند كه من، آقاي مطهري و شيخ مهدي حائري با هم قبول شديم. بعد در دانشكده معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامي) واقع در پل چوبي و در مدرسه سپهسالار تهران شركت كرديم. يكي از استادان مدرسه مروي آقاي دكتر محمود شهابي رياست وقت دانشكده معقول و منقول (الهيات و معارف اسلامي) منظومه درس ميدادند. بعضي اوقات ميرفتيم، اما مستفيد نبوديم. خود آنها هم اقرار داشتند مستفيد نيستيم. در كلاس حقوق مدني وزير دادگستري وقت، عامري تدريس ميكرد. من آخر كلاس مينشستم و ايشان شروع به بحث و صحبت ميكرد و من از ته كلاس شروع به اشكال گرفتن ميكردم. گفت:«آقا! ميشود خواهش كنم شما جاي ما بياييد و ما بياييم جاي شما؟ شما استاد ما هستيد. چرا اينجا آمدي؟» گفتم:«آمدهام آن ورقپاره را از دستتان بگيرم.» پينوشت:(1) قرآن كريم، سوره شوري، آيه 38
نویسنده : شاهد توحيدي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 20 اسفند 1392 - 09:26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
زيدان و رونالدو به خاطر مبارزه با فقر پابهتوپ شدند
زيدان و رونالدو به خاطر مبارزه با فقر پابهتوپ شدند در جدالي که زينالدين زيدان و رونالدوي برزيلي در آن پا په توپ شدند 14 گل روييد يازدهمين ديدار سوئيسيها به مناسبت مبارزه با فقر روز گذشته در حضور 20128 نفر انجام شد که در آن تيمهاي ياران رونالدو و زيدان مقابل يانگ&zجانشین شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی خبر داد دستگیری 7 زائر حج تمتع به خاطر داشتن مواد مخدر
جانشین شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی خبر داددستگیری 7 زائر حج تمتع به خاطر داشتن مواد مخدر جانشین شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان شمالی از افزایش شمار زائران دستگیر شده حج تمتع استان طی روزهای اخیر به واسطه داشتن مواد مخدر خبر داد و گفت این تعداد تاکنون۱۴ گل در دیداری دوستانه زیدان و رونالدو به خاطر مبارزه با فقر پا به توپ شدند
۱۴ گل در دیداری دوستانهزیدان و رونالدو به خاطر مبارزه با فقر پا به توپ شدنددر جدالی که زینالدین زیدان و رونالدوی برزیلی در آن پا په توپ شدند ۱۴ گل رویید به گزارش خبرگزاری فارس یازدهمین دیدار سوئیسیها به مناسبت مبارزه با فقر روز گذشته در حضور 20128 نفر انجام شد که در آن تیمهخاطرهای از شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) وحشت تکفیریها از شعار «سپاه خمینی در سوریه»
خاطرهای از شهید مدافع حرم حضرت زینب س وحشت تکفیریها از شعار سپاه خمینی در سوریه در عکسی یک ایرانی در حال نوشتن شعاری به زبان عربی روی دیوار بود محمودرضا گفت این فرد بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت جیش الخمینی فی سوریا تنها به این دلیل که تکفیریها از ایرانیها خیلی میترسندنماینده مردم بابل در مجلس: تنها راه مبارزه با تحریمها، اقتصاد مقاومتی است
نماینده مردم بابل در مجلس تنها راه مبارزه با تحریمها اقتصاد مقاومتی استنماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی گفت تنها راه مبارزه با تحریمها اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی است به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از رامسر حجتالاسلام علیاکبر ناصری پیش از ظهر امروز در هممبارزه با علفهای هرز در 27 هزار هکتار از مزارع
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱ ۴۲ به گفته مدیر حفظ نباتات سازمان جهاد کشاورزی کرمانشاه مبارزه علیه علفهای هرز مزارع از اواسط بهمن ماه سال جاری در نقاط گرمسیر استان آغاز شده است فرهاد شریفی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه کرمانشاه با بیان اینکه مبارزه علخاطره ديدار سیدمحمد خاتمی با يک جانباز قبل از شهادت
خاطره ديدار سیدمحمد خاتمی با يک جانباز قبل از شهادت حجتالاسلام محمدعلي ابطحي در تازهترين استاتوس فيسبوكي خود خاطرهاي از ديدار حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمد خاتمي با يك جانباز شيميايي كه در آستانه شهادت بود نقل كرده است شنیده شد که حجتالاسلام محمدعلي ابطحي در تازهترين استامسابقه عکس و خاطره راهیان نور در چهارمحال وبختیاری برگزار می شود
مسابقه عکس و خاطره راهیان نور در چهارمحال وبختیاری برگزار می شود شهرکرد- ایرنا- مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس چهارمحال و بختیاری از برگزاری مسابقه عکس و خاطره راهیان نور ویژه کاروان های اعزامی استان به مناطق عملیاتی جنوب کشور خبرداد سرهنگ پاسدار عباس عباسی روز شنبهرئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور: مبارزه با پدیده زمینخواری یکی از دغدغههای قوه قضائیه است
رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور مبارزه با پدیده زمینخواری یکی از دغدغههای قوه قضائیه استمعاون قوه قضاییه با اشاره به اینکه مبارزه با پدیده زمینخواری از جمله دغدغههای قوه قضاییه است گفت سند دار کردن اراضی و عرصههای دولتی مهمترین و اساسیترین راهکار جلوگیری از این پدیدهخاطرات آزاده 14 ساله دفاع مقدس با نام تجمع ممنوع منتشر شد
استانها شمال آذربایجان شرقی میلانی خاطرات آزاده 14 ساله دفاع مقدس با نام تجمع ممنوع منتشر شد تبریز – خبرگزاری مهر رئیس حوزه هنری استان آذربایجان شرقی گفت کتاب خاطرات آزاده سرافراز محمد علی ملتجایی فرید با نام تجمع ممنوع به قلم مسعود زین العابدین توسط حوزه هنری آذربایجقالیباف از نقاش چینی به خاطر اثر هنری ˈظهر عاشوراˈ تقدیر کرد
قالیباف از نقاش چینی به خاطر اثر هنری ظهر عاشورا تقدیر کرد تهران بزرگ- ایرنا - شهردار تهران از لی کونگ عضو نقاشان پیشکسوت چین و نقاش اثر هنری ظهر عاشورا تقدیر کرد به گزارش ایرنا از روابط عمومی شهرداری تهران محمد باقر قالیباف در تجلیل از لی کونگ گفت جاده ابریشم و عمق فرهدر نیشابور نخستین جلسه کارگروه پیشگیری و مبارزه با رشوه برگزار شد
در نیشابورنخستین جلسه کارگروه پیشگیری و مبارزه با رشوه برگزار شدبا حضور سرپرست جدید دانشکده علوم پزشکی نخستین جلسه کارگروه پیشگیری و مبارزه با رشوه در دانشکده علوم پزشکی نیشابور برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از نیشابور سرپرست دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی نیشابورکتی پری به خاطر اعتراض مسلمانان، موزیک ویدئو خود را عوض کرد
کتی پری به خاطر اعتراض مسلمانان موزیک ویدئو خود را عوض کرد موج اسلام ستیزی آمریکاییها این بار به موزیک ویدیو رسیده است اسب سیاه موزیک ویدیوی جدید کیتی پری با موج اعتراض مسلمانان رو به رو شده است آفتاب موزیک ویدئوی جدید کیتی پری باعث شده مسلمانان زیادی در جهان به این کلتقویت یگان حفاظت منابع آبزیان کلید مبارزه با صید غیر مجاز است
استانها جنوب هرمزگان محبی تقویت یگان حفاظت منابع آبزیان کلید مبارزه با صید غیر مجاز است بندرعباس - خبرگزاری مهر مدیر کل شیلات هرمزگان در سومین نشست اعضاء شورای حفاظت منابع آبزیان در سال 92 تقویت یگان حفاظت منابع آبزیان را به عنوان کلید مبارزه با صید غیر مجاز خواند به گزارشارسال بیش از 500 اثر به جشنواره خاطرهنویسی دفاع مقدس
شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸ ۴۷ مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان از ارسال بیش از 500 اثر به دبیرخانه جشنواره خاطرهنویسی دفاع مقدس در استان خبر داد ناصر فرید در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه لرستان از برگزاری چهارمین جشنواره خاطرهنویسمبارزه علیه علف های هرز در سطح 38 هزار هکتار از اراضی استان کرمانشاه
مبارزه علیه علف های هرز در سطح 38 هزار هکتار از اراضی استان کرمانشاه کرمانشاه - ایرنا - مدیر حفظ نباتات سازمان سازمان جهاد کشاورزی کرمانشاه گفت تاکنون در سطح 38 هزار و 829 هکتار از اراضی مزارع گندم و جو شهرستان های گرمسیری و نیمه گرمسیری استان علیه علف های هرز پهن برگ و نازک برگاسئین: فقط به خاطر سیدورف راهی میدان شدم
اسئین فقط به خاطر سیدورف راهی میدان شدم اسئین بازیکن تیم فوتبال آث میلان گفت من فقط به خاطر کلارنس سیدروف راهی میلان شدم و حالا از این تصمیم احساس رضایت زیادی میکنم به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری کالچونیوز اسئین بازیکن تیم فوتبال آث میلان گفت م-