تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821044039
يوزپلنگ ايراني، نجات بي‌بي‌سي يا ... درد همگاني سيستان؟
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۱۷ اسفند ۱۳۹۲ (۱۱:۸ق.ظ)
وطن امروز؛ يوزپلنگ ايراني، نجات بي‌بي‌سي يا ... درد همگاني سيستان؟
به گزارش خبرگزاري موج، وطن امروز نوشت:
يکي از مشکلات بزرگ تمرکزيابي در پايتخت «بي‌اعتبار شدن» و کم‌اهميت جلوه کردن دغدغه‌هاي ساير اقوام و مشکلات باقي مناطق کشور است. مجموعه برنامه‌هاي صدا و سيما درباره مشکلات عديده و متنوع مردم سيستان و بلوچستان ما را روانه زمانه‌اي کرد که آويني از «کشف بشاگرد» در ايران براي‌مان مستند ساخت. باز شرمنده شديم و خجل از اينکه رسانه‌اي در جمهوري اسلامي داشتيم و غم مردم سيستان را دير درک کرديم. هر چه باشد «رسانه» نيز بخشي از سيستم است و آن که در هنگامه بروز ناکارآمدي و بي‌کفايتي خود را از «نظام» جدا مي‌کند تا سريعا با توسل به تکنيک «فرافکني» ديگران را مقصر جلوه دهد، بي‌عرضگي‌اش را مقابل همگان فرياد زده است.
ما پوزش مي‌طلبيم مردم شريف و بزرگوار سيستان! گرسنگي‌تان را ديديم و اشک ريختيم و بر زمان از دست رفته حسرت خورديم اما قول مي‌دهيم همچون مرفهيني که از بالادست عافيت، براي دردکشيدگان دست تکان مي‌دهند و از صحنه رنج ديگران مجلس تفاخر براي خود مي‌سازند، تنها احساسات براي سيستان باشرف به خرج ندهيم.
اولويت سنجي
اولين قانون حياتي بچه‌هاي گروه پزشکي وقتي بر سر يک فاجعه حاضر مي‌شوند «تعيين اولويت» است. در يک صحنه تصادف به طور معمول کسي که يک شکستگي کوچک و غير پيچيده دارد، بيش از همه داد و فرياد مي‌کند ولي مجروحي که در کما به سر مي‌برد حتي ناي فرياد زدن نيز ندارد. بدترين مدير بحران کسي است که از سر احساس تصميم مي‌گيرد و به محض ورود به صحنه، اولويتش را بدون در نظر گرفتن مواضع عقلي، تحت تاثير دغدغه‌هاي فراملي سازمان‌هاي بين‌المللي اتخاذ مي‌کند. اينگونه مي‌شود که اولويت‌هاي معاون رئيس‌جمهور در حوزه محيط‌زيست مي‌شود بيمه گوسفنداني که ممکن است يوزپلنگ ايراني به آنها حمله کند! يا مهم‌ترين مساله رسانه‌هاي پايتخت‌نشين خلاصه مي‌شود در بازنشر نامه‌نگاري‌هاي مجموعه‌اي از هنرمندان با دولت که بر اثر ريزگردها در صحنه تئاتر به سرفه افتاده‌اند! خيلي که غيرتمندانه مديريت مي‌کنيم دغدغه اصلي‌مان در سطح نجات بي‌بي‌سي از گزند پارازيت نزول مي‌کند آن هم با تشويش اذهان عمومي و انتشار اقوال کذب غيرعلمي درباره در پيش بودن سرطان پارازيتي در جامعه!
اغلب غرغر کردن و فرورفتن در نقش منتقد برتر با چاشني سياست‌بازي‌هاي بيهوده را به ساعتي تفکر و تعيين اولويت کاري ترجيح مي‌دهيم حال آنکه در مقام مديريت براي سفر به استان‌هاي زيرمجموعه‌مان نيز به دنبال جذب سرمايه‌گذار خارجي مي‌گرديم! ديگران را 8 سال «هو» کرديد و حال که قدرت را قبضه کرده‌ايد باز دغدغه‌هاي فانتزي دوران بيکاري را رها نکرده‌ايد؟ گمان کنيد درياچه اروميه، همان هامون فرداست... دستي بجنبانيد آقايان! حرکت حلزوني را پايان دهيد خانم! مصاحبه و اولويت‌سازي فيس‌بوکي کفايت مي‌کند!
مديريت بحران
قدم دوم پس از اولويت‌سنجي، رسيدگي سريع به مصدومين با بالاترين درجه اولويت است. سيستان اکنون در کماست... چه بايد کرد؟
الف- شايد بهترين کار کمک گرفتن از وزارت امور خارجه براي مذاکره با کشور همسايه- افغانستان- پيرامون زنده کردن قوانين حقابه ايران از هيرمند باشد. اگر لازم است براي زنده کردن رگ حيات سيستان هزينه کنيم ما پايتخت‌نشينان را لحظه‌اي فراموش کنيد و بخشي از بيت‌المال را خرج تامين آب هيرمند کنيد. والله از تامين زيرساخت‌هاي پهناي باند اينترنت بيشتر مي‌ارزد!
ب- مردم گرسنه مانده‌اند...گمان کنيم زلزله آمده يا سيل يا چه مي‌دانم...حادثه‌اي غيرمترقبه رخ داده! از اتوبوس‌درماني وزارت بهداشت گرفته تا تيم‌هاي هلال‌احمر را در منطقه قطار کنيد. بين مردم غذاي گرم پخش کنيد... آبرساني منطقه‌اي با کاميونت‌هاي تانکردار را آغاز کنيد تا دست‌کم احشام باقي مانده ملت از گرسنگي و تشنگي تلف نشوند.
ج- گروه‌هاي جهادي هر چه سريع‌تر به سيستان اعزام شوند بهتر است تا کمک حال مردم در ترويج روش‌هاي کشاورزي نوين با کمترين ميزان مصرف آب باشند. عملگي براي چنين مردم باغيرتي که به‌رغم گرسنگي سر ما پايتخت‌نشينان بي‌درد را با سنگ نشانه نمي‌گيرند اولويت همه ملت ايران است. کمااينکه درد آذربايجاني‌ها روزگاري نه‌چندان دور غم همگاني شد. سيستاني عزيز با آذربايجاني شريف چه فرقي مي‌کند؟
د- اعطاي يارانه ماهانه ويژه مخصوص مردم سيستان دو خصوصيت دارد. اول اينکه سيل مهاجرت و بروز مخاطرات امنيتي گسترده به واسطه کوچ مرزنشينان را محدود مي‌کند. دوم اندکي از آلام مردم را بهبود مي‌بخشد تا فرصتي براي بازيابي توان اقتصادي خانوار بيابند. خانواده‌اي که بخشي از رمه‌اش از بي‌آبي و گرسنگي تلف شده‌اند اگر يارانه‌اي مضاعف دريافت کند مي‌تواند مجدد در فاصله‌اي يک يا دو‌ساله دامداري کوچک خويش را به راه بيندازد. خوبي کشاورز و دامدار همين است ديگر... مثل ما دکتر و مهندس‌ها تا ابد محتاج شغل دولتي نيستند. تازه! به محض توانگري حداقلي، ديگراني را نيز روزي مي‌دهند.
ه- بخشي از مشکلات مردم به دليل محاصره اقتصادي- انتظامي است. اگر درد معاش ملت را پيش از مبارزه با قاچاق علاج مي‌کرديم اينگونه قاچاقچيان کلان فربه‌تر از گذشته نمي‌شدند و خرده‌چتربازان محلي گنجشک‌روزي، از هستي ساقط! طرح کشاورزي گلخانه‌اي تا اينجاي کار شکست خورده کمااينکه مبارزه با قاچاق سوخت تا اينجاي کار حل نشده باقي مانده است. مشکل هر چه بزرگ‌تر باشد يافتن راه حل آن نيز نيازمند به کار بردن تدبير و عقلانيت بيشتري است. راهکار بهبود دو معضل بزرگ «قاچاق» و «تخلفات مرزي» را تنها و تنها و فارغ از مشاهده کل پازل سيستان نبايد ارائه کرد. اگر دولت قبل گمان مي‌کرد با نسخه‌هاي خلق‌الساعه و بدون دورانديشي، مي‌توان مشکل قاچاق در مرزهاي شرقي را حل کرد شما که تجربه ناموفق آنها را پيش رو داريد ديگر چنين نکنيد. هر چند رها کردن ملت در فلاکت، براي انجام کار پژوهشي 10 ساله به منظور يافتن راهکار حل معضلي که هم اکنون جان و مال سيستاني‌ها را نشانه رفته است نيز بي‌تدبيري و حماقت محض است نه عقلانيت!
آنچه از ما برمي‌آيد توصيه دولت و مديران محيط‌زيستي به پرهيز از «فانتزي» در مواجهه با بحران‌هاي ملي است. هرگاه خواستيد خود را در فضاي واقعي بازيابي کنيد عکسي از مستند فقر مردم سيستان را با تصوير هزاران بار بازنشر شده «معاون رئيس‌جمهور» در کنار سپ بلاتر با پيراهن تيم ملي مقايسه کنيد. خداي ناکرده اين مسير حماقت‌بار ادامه پيدا نکند که جنازه احشام دامداران يک استان پهناور به اندازه عکس يوز ايراني نيز خريدار نداشته باشد! زبانم لال در ميانه دعواهاي سخيف پارازيتي با هدف نجات بي‌بي‌سي و صداي آمريکا از انزواي سياسي، درياچه اروميه و مردم چندين استان مرتبط با آن قرباني نشوند! بلا به دور است ان‌شاءالله اما براي دولت بد است که اولويت اولش فربه‌تر کردن کلان‌سرمايه‌داران مفت‌خور پايتخت‌نشين باشد که استخوان‌هاي ديگران را خرد مي‌کنند و باز فرياد مي‌زنند: بيشتر! بيشتر! آن دامدار و صنايع‌دستي‌کار سيستاني هم به گمانم «توليدکننده» محسوب مي‌شود! ما همه مقصريم! اما تجربه تاريخي‌مان نشان داده اگر بخواهيم مي‌توانيم ناممکن‌ها را عملي کنيم. معضلات سيستان قطعا حل‌شدني است. همت بلند دار!
زهرا طباخي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]
-
گوناگون
پربازدیدترینها