تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منكر نكنند، و از نيكان خاندان من پيروى ننمايند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826002268




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تجارت علنی افیون در حاشیه بزرگراه پایتخت+ فیلم


واضح آرشیو وب فارسی:الف: تجارت علنی افیون در حاشیه بزرگراه پایتخت+ فیلم

تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۳۹
مردی که کاپشنی مشکی به تن کرده برای جلب توجه تازه از راه رسیده‌ها فریاد می‌زند: «بدو دوا (هروئین) فله‌ای... شیشه بیا» ... و با کاردی که از جیب پشت شلوار درمی‌آورد، گرد هروئین را روی کاغذ می‌ریزد و به اندازه پول مشتری دوایش را می‌دهد.به گزارش تسنیم، هوای سحرگاه زمستانی به حدی سرد هست که پاک کردن بخار شیشه‌ مه گرفته ماشین به دست زدن به شیشه یخ زده آن نیارزد و ترجیح دهی تصویر کج و معوج منظره کنار بزرگراه را که از رد لغزش قطره‌های آب روی شیشه، لحظه‌ای خودنمایی می‌کنند و لحظه بعد در لغزش قطره‌ای بزرگ‌تر محو می‌شوند دل خوش کنی... اما حتی عبور لحظه‌ای برخی تصاویر، به حدی تکان‌دهنده است که برای دیدن تنها چند فریم بیشتر، بهای نشت سوز سرما به مغز استخوان را بخری و دل به دریای خطر بزنی...زمستان ۹۲؛ حاشیه یکی از بزرگراه‌های شرق پایتختهوا آنقدر سرد است که بیشتر از چند لحظه در جا ایستادن چندان ممکن به نظر نمی‌رسد؛ کمی دورتر و درست در حاشیه بزرگراه، شعله‌های آتش بی رمقی که در گرگ و میش هوا آخرین توان خود را برای جلب توجه به کار می‌برند، نه تنها دل، که امید را در سرانگشتان یخ زده‌ات زنده می‌کنند...ولی چهار پنج پیرمرد و جوان سیاهی که دور آتش کِز کرده‌اند و از سوز سرمای سحر، در لاک لباس‌های چند لایه فرو رفته‌اند، از حضور یک مهمان خودخوانده‌ بر سفره گرم کُپه آتش‌شان چندان راضی به نظر نمی‌‌رسند و این را به وضوح که نه ولی به سختی از نگاه‌های خمار و بی‌حالت و چشمان نیمه بازشان می‌توان فهمید...در گوشه‌ای پیرمردی دوا مصرف می‌کند و هروئین را در آن سرما، به زور شعله تند و تیز فندک پریموسی روی زرورق می‌لغزاند و بازی رقص دود... و در گوشه دیگر پسر جوانی که دود کریستال را از لوله باریک پایپ درون سینه می‌کشد و در بازدم با همان بازی تکراری رقص دود سرگرم می‌شود...ویراژ ماشین پلیس و تهدید باتوم ۲ مأمور کلانتری، محفل گرم و رقص‌آلود دود را یک‌جا به هم می‌زند و پیرمردی که لهجه‌ای جنوبی دارد و سعی می‌کند هر چه سریع‌تر دست و پایش را در میان لباس‌های گَل‌وگشادش پیدا و جمع و جور کند زیر لب غُر می‌زند و با صدایی که بیش‌تر شبیه یک هذیان است، از اقتدار روزهای گذشته‌اش در کنار شط تعریف می‌کند... ستون کردن دست زیر بازوانش آخرین رج دیوار رفاقت با او را می‌چیند و بر خلاف دفعه قبل این را به وضوح از لحن دوستانه هذیان‌هایش می‌توان فهمید...پیرمرد به سمت گُله آتشی که کمی آن‌سوتر گُر گرفته می‌رود... هوا کمی روشن‌تر شده و از گوشه و کنار بزرگراه سر و کله آدم سیاه‌های پایپ به لب و زرورق به دست پیدا می‌شود و حلقه گرم گُله آتش لحظه به لحظه بزرگ‌تر می‌شود؛ از دور پسر جوانی ۲۸ - ۲۷ ساله به سمت آتش می‌آید پیرمرد با سر به او اشاره می‌کند و می‌گوید: «داروخانه آمد».بیش‌تر از همه، انگشترهای دست و مارک FBI حک شده روی کاپشن مشکی‌اش خودنمایی می‌کند... با صدای کلفتش همه را به خط می‌کند و دوای تک تک جمع را کف دستشان می‌گذارد و تازه متوجه حضور غریبه جمع می‌شود و با وساطت پیرمرد که دیگر هذیان گفتنش قطع شده و دلخوش به دود گرفتن از لول قرضی هم‌سفره‌اش است کار بیخ پیدا نمی‌کند.صحنه به خط شدن معتادان و تقسیم هروئین، خرید و فروش و مصرف علنی و بدون واهمه آن هم در روز روشن و حاشیه یکی از بزرگراه‌های اصلی تهران آن‌قدر شوک‌‌آور و گیج کننده هست که متوجه حضور کاسب‌های دیگر نشوی ... حلقه دوباره در کنار گُله آتشی که دیگر رمقی برایش نمانده جمع می‌شوند... لحظه به لحظه به جمع معتادان اضافه می‌شود و مردی که کاپشنی مشکی به تن کرده برای جلب توجه تازه از راه رسیده‌ها فریاد می‌زند: « بدو دوا (هروئین) فله‌ای... شیشه بیا» ...و با کاردی که از جیب پشت شلوار درمی‌آورد، گرد هروئین را روی کاغذ می‌ریزد و به اندازه پول مشتری دوایش را می‌دهد و مشتری بعدی... چند بار داد زدن کافی است تا دور تا دورش را معتادانی پر کنند که اسکناس‌ به دست، دست به سمتش دراز کرده‌اند.


دوباره صحنه ویراژ ماشین پلیس و تشر مأموران، جمع معتادانی که در حال مصرف هستند را می‌تاراند و معتادان خماری را که از دور به سمت گُله آتش می‌آیند فراری می‌دهد... دوباره دست‌ و پای پیرمرد لابه‌لای لباس‌های گَل و گشادش گم می‌شود و باز هم ستون... دنبال پیرمرد می‌رویم و پیرمرد به سمت سوراخی که در وسط دیواری سر باز کرده می‌رود و با مهارتی که انتظارش از او نمی‌رفت به داخل سوراخ خزید و با دست‌های سیاه و زمختش به ما فهماند که جلوتر جایز نیست... از تپه مجاور بزرگراه بالا می‌رویم و سر صحبت با زن میان‌سالی که به قول خودش پایپ به لب سرگرم «ساختن خودش است!» باز می‌شود... و او که در عین نشئگی می‌خواهد حواسش را جمع نشان دهد، از وضعیت آن‌جا می‌گوید... از عمده‌فروشان «...» مسلحی می‌گوید که هر روز از یکی از شهرهای اطراف تهران به این محل می‌آیند و تا ۹ صبح این منطقه را در قرق خودشان دارند و حتی کاسب‌های خرده فروش محلی هم جرأت کاسبی در زمان حضور آن‌ها ندارند... با انگشت به پسر جوانی که کاپشن سفیدی به تن کرده اشاره می‌کند و می‌گوید: «علی تردست» هم که برای خودش غولی است، این‌جا نشسته تا ساعت از ۹ بگذرد و کار «...»ها تمام شود و او کاسبی کند.پیرمردی که مشتری گذری است از علی تردست پی جوی دوا می شود و او از یکی از جاسازهای اطراف چند بسته پلاستیک پیچ شده هروئین را کف دست پیرمرد می‌گذارد و با صدای کلفت و دو رگه‌اش برای گرفتن پول به پیرمرد تعارف می‌زند و چند باری «قابل ندارد» می‌پراند و همزمان با گرفتن پول، بقیه بسته‌های کوچک پلاستیکی را در دهانش می‌ریزد و قورت می‌دهد! و در برابر چشمان گرد ما پکی به پایپ می‌زند...


گر چه پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ تلاش گسترده‌ای را برای مبارزه با خرده فروشان مواد مخدر آغاز کرده و حتی جمع‌آوری معتادان خیابانی و متجاهر را نیز در دستور کار خود قرار داده است ولی به نظر می‌رسد هنوز راه بسیاری تا پاسخ دهی به مطالبات مردمی و پاک شدن چهره شهر از تصاویر معتادان و خرید و فروش مواد مخدر در ملاء عام باقی مانده است و متأسفانه این تنها بخشی از آن چیزی است که هر ساعت و لحظه در برخی خیابان‌های این شهر در جریان است؛ مسأله‌ای که بارها از آن سخن به میان آمده و علی‌رغم تلاش شبانه روز پلیس در برخورد با خرده فروشان مواد مخدر هنوز چنین صحنه‌هایی در خیابان‌های پایتخت به چشم می خورد.گرچه طه طاهری، قائم‌مقام وقت دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، زمان دسترسی به مواد مخدر در تهران را پنج‌دقیقه اعلام کره بود و رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا نیز در پاسخ به خبرنگار تسنیم، زمان دسترسی ۵ دقیقه به نقل از آقای قائم‌مقام دبیرکل و حتی دسترسی ۷ دقیقه‌ای به مواد مخدر که از سوی برخی کارشناسان دیگر عنوان می‌شد را رد کرد و تأکید داشت: «این‌که گفته می‌شود در ۷ دقیقه می‌توان به موادمخدر دسترسی پیدا کرد برای من به عنوان فردی که در سطح ملی در حوزه مبارزه با مواد مخدر فعالیت کرده‌ام اصلاً قابل پذیرش نیست و ممکن است در بعضی از مناطق، زمان تهیه ۵ دقیقه بوده و در مناطق دیگر بیش از یک ساعت؛ اما بار دیگر تاکید می‌کنم که متوسط زمان هفت دقیقه به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست» ولی آن‌چه این روزها به چشم می‌خورد آنست که دسترسی به مواد مخدر برای معتادان هیچگاه به عنوان فاکتوری نگران کننده مطرح نبوده و پول تنها فاکتور تأثیرگذار در دسترسی به مواد مخدر است.فیلم







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن