تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833865496
ناگفتههای همسر عابدزاده از آن اتفاق تلخ
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
ناگفتههای همسر عابدزاده از آن اتفاق تلخ
12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد.
خبرآنلاین: 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود. هواداران عابدزاده این روز را به خاطر دارند و آن را فراموش نکردهاند. به همین مناسبت بد ندیدیم که با نفیسه لطفیان همسر عابدزاده گفتوگویی انجام دهیم. او که در آن روزها در جریان ریز اتفاقات قرار داشت و از کنار عقاب آسیا تکان نمیخورد، در این گفتوگو ناگفتههایی را به زبان میآورد که خواندن آنها جالب است؛ هرچند که هنوز هم ترجیح میدهد در مورد بعضی مسائل صحبت نکند.
*میدانید امروز چه روزی است؟
بله 12 اسفند، روزی که عابدزاده در بیمارستان بستری شد.
*شما هر سال 12 اسفند چه کار میکنید؟
خدا را شکر میکنم. ولی من همیشه عید غدیر را یک نذری دارم که انجام می دهم. چون آن روزی که این اتفاق افتاد درست روز عید غدیر بود. احمدرضا را حضرت علی و خدا شفا دادند و سلامتی او معجزهای بود که رخ داد.
*عید غدیر چه کار میکنید؟
هر سال عید غدیر یک نذری دارم که انجام میدهم. به کودکان بیسرپرست که در جنوب تهران و مناطق محروم هستند کمک میکنم. هدیههایی میخرم و به آنها میدهم.
*خود احمدرضا چه کار میکند؟
نمیدانم. از خودش بپرسید.
*از آن روز چه چیزی در ذهن شما باقی مانده؟
خیلی چیزها. هنوز هیچ کدام از اتفاقات آن روز یادم نرفته و خیلی مسائل هست که در ذهنم باقی مانده است.
*چطور شد که احمدرضا در بیمارستان بستری شد؟
ساعت حدود یک شب بود که سردرد شدیدی گرفت و درد شدیدی احساس کرد. داد و فریاد میکشید. بلافاصله او را به بیمارستان رساندیم و به کما رفت.
*آن شب احمدرضا مهمانی بود؟
بله. آن شب عروسی یکی از آشنایان بود که آخر شب سر احمدرضا درد گرفت و گفت بلند شو برویم که سرم درد گرفته.
*یادت میآید که شایعه ساختند عابدزاده مواد مصرف کرده؟
خدا از آنهایی که این شایعه را درست کردند نگذرد. در آن روزهای سختی که داشتیم این شایعه را هم راه انداختند. ما خودمان کلی مشکلات داشتیم. ولی آنقدر درگیر بودیم که دیگر این موضوع را پیگیری نکردیم و از کسی شکایت نکردیم.
*افرادی که عابدزاده را میشناسند میدانند که احمدرضا همچنان روزی سه ساعت تمرین بدنسازی میکند و حتی با سیگاریها سلام و علیک هم نمیکند.
شما که با او ارتباط نزدیک دارید میدانید که عابدزاده با سیگاریها دست نمیدهد، روبوسی نمیکند و حتی به آنها تذکر میدهد و انتقاد میکند. نیاز به توضیح دادن نیست. این شایعه کثیفی بود. مشکل احمدرضا عارضه مغزی بود و در بیمارستان بستری شد. نمیخواهم در این مورد صحبت کنم. مردم هم احمدرضا را میشناسند و میدانند چه کسی راست میگوید.
*آن شب به کدام بیمارستان رفتید؟
اول رفتیم به بیمارستان ایرانمهر ولی احمدرضا را پذیرش نکردند و گفتند ما نمیتوانیم. گفتند خطرناک است و اگر اتفاقی بیفتد برای بیمارستان ما خیلی بد میشود.
*بعدش چه کار کردید؟
اضطراب زیادی داشتم. ساعت یک شب زنگ زدم به علی انصاریان و مهدی هاشمی نسب و گفتم این مشکل به وجود آمده. زنگ زدند دکتر نوروزی که با تیم پرسپولیس همکاری داشت. ایشان سریع وارد عمل شد و در بیمارستان کسری یک تخت فراهم کرد و رفتیم آنجا.
*ظاهرا پزشکان هم حاضر نمیشدند او را عمل کنند؟
یک دکتری به نام نادری و یک دکتر که اسمش یادم نیست، بودند که گفتند ما او را عمل نمیکنیم و خطرناک است.
*دکتر عباسیون چطور؟
او گفته بود که احمدرضا را به بیمارستان آراد ببریم چون عملهایش را آنجا انجام میدهد. ولی مسئولان بیمارستان کسری گفتند که نمیشود احمدرضا را از جایش تکان داد.
*چه شد که دکتر عباسیون به بیمارستان کسری آمد؟
یادم نیست ولی فردی بود به نام آقای افشار که در جریان این موضوع بود. او در آن لحظات سرنوشت ساز خیلی کمک کرد و زحمت کشید. شنیدم که آقای خاتمی رئیس جمهور وقت با عباسیون تماس گرفت و گفت که حتما به بیمارستان کسری بروید و او را عمل کنید. نمیدانم واقعا اینطوری بوده یا نه ولی به من چنین چیزی گفتند.
*عمل جراحی را ایشان انجام داد؟
دکتر عباسیون نظارت کرده بود و نادری و یک دکتر دیگر عمل کرده بودند. عباسیون گفته بود که چه کار کنند. با دستور او عمل انجام شد.
*آن روزها را به خاطر دارید که مردم چقدر احمدرضا را دعا میکردند؟
مگر میشود آدم فراموش کند؟ واقعا روزهای پراضطراب و پرخبری بود. خیلی از مسئولان ورزش و فوتبال و رسانهها که دنبال عکس و خبر بودند میآمدند. ما باید مواظب همه چیز بودیم؛ سلامتی عابدزاده و حاشیهها. یک سری خبرنگاران خوبی هم بودند که کمک می کردند و یک سری از دوستان هم بودند که کمک می کردند. چیزی که برای من مهم بود سلامتی شوهرم بود. به یک سری حاشیهها توجه نمیکردم.
*چه چیزی شما را آرام میکرد؟
دعای مردم. میدیدم که جمعیت باورنکردنی جلوی بیمارستان کسری در خیابان جمع میشدند. بعضیها زیر بار نمیرفتند که پیش عابدزاده نروند. یک تلویزیون بزرگ نصب کردند و این موضوع هواداران را آرام تر میکرد. هرچند که صنحهها تکان دهنده بود و احمدرضا گاهی بلند می شد و به تخت مشت می زد و نیمه بی هوش بود. این صحنهها هواداران را اذیت می کرد ولی وقتی می دیدند که زنده است آرام میشدند. تا چند روز جلوی بیمارستان شلوغ بود. بعضیها شب ها می ماندند و نمی خواستند خبر را از قول این و آن بشنوند که وضعیت چطور است. خیلی ها می گفتند تا عابدزاده خوب نشود نمی رویم. آدم هایی بودند که هر وقت می رفتم آنجا، آن ها را می دیدم. این ها به من آرامش و قوت قلب می داد.
*بیماری عابدزاده را چطوری به دختر و پسرتان گفتید؟
آن موقع نگار و امیر خردسال بودند. پنجم و سوم دبستان بودند ولی این طوری هم نبود که متوجه نشوند. می فهمیدند که پدرشان بی حال شده و چه مشکلی برایش پیش آمده. مخصوصا وقتی احمدرضا به خانه آمد و از نظر تکلم شرایط عادی نداشت، برای بچه ها سخت بود. آنها عذاب می کشیدند و من به آن ها روحیه می دادم.
*از روزهای حضور در بیمارستان بیشتر بگو؟
لوله هایی به دست و دهانش وصل بود و دائم می گفت این چیست که به من وصل کردید؟ من سالم هستم. می خواست بلند شود. احمدرضا ورزشکار حرفه ای بود و قوی بود و قدرت زیادی داشت. او چهار پنج بار تخت بیمارستان را شکست. لوله ها را از دست و صورتش می کند. می گفت من سالم هستم، چرا این ها را به من وصل کردید؟ دکتر ها هم می گفتند این لولهها باید باشد. این یکی از مشکلاتی بود که وجود داشت. احمدرضا می خواست برود بیرون از اتاق که دور بزند و با مردم دست بدهد ولی دکترها می گفتند نباید برود. یادم است یک روز پنجعلی در اتاقش بود و احمدرضا بلند شد که برود لب پنجره. پنجعلی می خواست مانع او شود ولی احمدرضا سر پنجعلی داد زد. پنجعلی بزرگتر او بود و احمدرضا همیشه به او احترام می گذاشت. من عذرخواهی کردم و گفتم شما می دانید که او بیمار است و شرایط عادی ندارد. پنجعلی هم می گفت من می دانم او شرایط خوبی ندارد. پنجعلی و دوستش حمید ربیعی افرادی بودند که هر روز به بیمارستان میآمدند و کنار احمدرضا بودند. البته افراد دیگری هم بودند و نمیخواهم اسم بیاورم چون ممکن است کسی از قلم بیفتد. ولی این دو نفر را یادم هست که هر روز میآمدند.
*آن روزها مسئولان زیادی می آمدند و قول های مختلف می دادند. آن قول ها یادتان هست؟
نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. خیلی قول ها جلوی دوربین و خبرنگارن بود و خیلی قولها به شخص من داده میشد. ولی هیچ کدام عملی نشد. حتی هزینه بیمارستان را هم ندادند. در حالی که مسئولان زیادی از سازمان تربیت بدنی و افراد مختلف و باشگاه های مختلف می آمدند در دوربین و تلویزیون و رسانهها حرف میزدند اما عمل نکردند.
*یعنی هزینه بیمارستان را هم شما پرداختید؟
نه. رئیس بیمارستان گفت هزینه را نمی گیرم. خدا رحمتش کند. احمدرضا دو سه هفته آنجا بستری بود و دردسرهای زیادی برای آنها ایجاد شده بود. رئیس بیمارستان که متاسفانه اسمش را به خاطر ندارم و به رحمت خدا رفته، دستور داد که حتی یک ریال هم از ما نگیرند.
*آن روزها مردم شما را محاصره می کردند و از شما سوال می کردند.
بله. هواداران استقلال و پرسپولیس که نگران بودند و به حرف دیگران اعتماد نمی کردند و فکر می کردند یک واقعیتی را پنهان می کنند، سراغ من میآمدند. من را محاصره می کردند و من توضیح می دادم. یکی از هواداران که طرفدار استقلال هم بود روی دستش با چاقو نوشت احمدرضا دوستت دارم. تمام دستش خونی شده بود که او را هم آورده بودند بیمارستان و بستری کردند. از این صحنه ها یکی دو تا نبود. یک دفتری در بیمارستان گذاشته بودند که هر کسی که میآید یک جمله ای برای عابدزاده بنویسد. مسئولان بیمارستان این کار را کرد. از مسئولان تا مربیان و هواداران هر کدام یکی دو خط نوشته بودند. من همه آن ها را دارم. من بعد از ترخیص احمدرضا رفتم این دفتر را گرفتم که چند هزار پیام در آن نوشته شده. آن را بخوانید خیلی چیزها دستگیرتان می شود. یک دوربینی هم بود که بعد از عمل که احمدرضا نیمه بیهوش بود عکس و فیلم گرفته بودم که یک خبرنگار گفت دوربین را به ما بده و ما آن را به شما برمی گردانیم که متاسفانه اعتماد کردم ولی آن خبرنگار دیگر عکسها و فیلمها را برنگرداند. از آن ها می خواهم که آن را پس بدهند. نزدیک عید بود که عابدزاده مرخص شد و به خانه آمد. وقتی آمد، خیلی از اهالی فوتبال مثل صفایی فراهانی و مصطفوی و حتی ولاپان آمدند عیادت او. اکثر سفرای کشورهای خارجی آمدند. خیلی از هنرمندان و آدم های مطرح هم دوست داشتند احمدرضا را از نزدیک ببینند و او را عیادت کنند و به ما روحیه بدهند. خیلی ها می آمدند و من آن روزها را به خاطر دارم.
*بعد از آن، عابدزاده به دستور پزشکان ایرانی به سوئد رفت تا تحت نظر باشد.
یک لخته خون در سرش بود که حدود یکی دو میلیمتر است. دکتر عباسیون گفت که برای برداشتن این لخته خون دو راه وجود دارد. یا اینکه در سوئد لیزر درمانی شود یا اینکه دوباره سرش را باز کنیم و عمل کنیم. دکتر عباسیون گفت لیزر درمانی بیشتر در کشور سوئد و توسط پزشکان این کشور انجام شده. آنها تجربه بیشتری دارند و دستگاههایش را هم دارند. ما هم دو بار رفتیم سوئد و این کار را انجام دادند ولی این لخته ها از بین نرفت.
*هزینه سوئد را چه کسی پرداخت کرد؟
آن زمان آقای افشارزاده در کمیته ملی المپیک بود که هر دو بار را زحمت کشید و هزینه درمان را داد.
*وقتی که پزشکان او را عمل کردند یا حتی قبل از عمل، خیلیها دوست داشتند بدانند بالاخره چه سرنوشتی در انتظار عابدزاده است.
خیلی ها شانس زنده ماندن او را زیاد نمی دیدند. می گفتند احتمال زنده ماندن او کم است. وقتی عمل شد دکتر ها به من گفتند که خودت را آماده کن که عابدزاده روی ویلچر می نشیند و متوجه چیزی هم نخواهد شد و خودت را آماده این روزها کن. ولی دیدید که او مرخص شد و به زندگی عادی برگشت. درست است که خیلی مشکل داشت ولی به لطف خدا و دعای مردم الان زندگی عادی را می کند و الان هم تمرین می کند. محال است که این تمرینات را قطع کند. حتی خاطرم هست که در تعطیلات نوروز خیلی اصرار می کرد که می خواهم بروم بیرون. ما او را سوار ماشین کردیم و بردیم دور بزند؛ در حالی که نباید این کار را می کردیم. با اینکه شرایط عادی نداشت ولی خودرو به سمت سالن بدنسازی که هر روز تمرین میکرد رفت که آنجا را به خاطر داشت. چهار سال طول کشید تا به زندگی عادی برگشت. روزهای سختی بود. تکلم او و اینکه متوجه حرف های دیگران شود سخت بود. حالا او تمرینات سختی هم انجام می دهد که شاید ملی پوشان هم نتوانند این کارها را انجام دهند.
*عابدزاده در لس آنجلس بلوز مربیگری کرد. وقتی به این تیم رفت، آنها 5 رده بالا رفتند. حتی کلینزمن سرمربی تیم ملی فوتبال آمریکا هم پسرش را به او داده تا تمرینش بدهد. چرا در ایران این اتفاق نمی افتد؟
نمی دانم. شما خودتان فوتبال ایران را می بینید. به قول شما کلینزمن پسرش را می دهد به عابدزاده ولی در ایران این شرایط فراهم نیست.
*قبول داری به او ظلم شد؟
اگر آن مسائل را بخواهیم بنویسیم باید کتاب بنویسیم ولی من نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. در مورد ورزشکاران زیاد این اتفاقات می افتد ولی احمدرضا اراده قوی داشت. خدا هم دوستش داشت. کمکش کرد.
*امیر در فوتبال مثل احمدرضا خواهد شد؟
بستگی به خودش دارد. اگر پشتکار پدرش را داشته باشد می تواند. احمدرضا سختکوش بود و سخت تمرین می کرد. با سختکوشی به این موفقیتها رسید. هر کسی تلاش کند به موفقیت می رسد.
*دختر شما ورزش می کند؟
مدرک کیک بوکسینگ دارد. در شنا مدارک حرفه ای دارد، حتی رکوردی هم داشت. الان هم مربیگری شنا می کند. البته الان درس می خواند و الان دیگر شاگرد خصوصی نمیگیرد. او یک مقطعی به ایتالیا رفت و رشته علوم ورزش را می خواند ولی آن را رها کرد و آمد به تهران و الان حسابداری می خواند. پسرم هم دانشگاه میرود. خودم هم تربیت بدنی می خوانم.
*از شما بابت این مصاحبه تشکر میکنیم.
من هم ممنونم. رسانهها همیشه واقعیتها را گفتهاند. به هر حال نمیخواستم مصاحبه کنم ولی خیلیها دوست دارند بخشی از واقعیتهای آن روزها را بدانند. ممنون که به یاد احمدرضا بودید و او را فراموش نکردید، هرچند خیلی ها فراموش کردند که چه اتفاقی افتاد.
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی عقاب آسیا/ خاتمی دستور داد احمدرضا را جراحی کنند
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی عقاب آسیا خاتمی دستور داد احمدرضا را جراحی کنند ورزش > لیگ برتر - 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد حسین قدوسی 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهراناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی+عکس
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی عکس 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده این روز راناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی
ناگفتههای همسر عابدزاده از عارضه مغزی وی 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده این روزناگفتههای همسر عابدزاده
ناگفتههای همسر عابدزاده12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده این روز را به خاتفاق تلخ برای بازیکن حریف سپاهان/ طلال بلوشی به کویت رفت
ورزشی فوتبال - فوتسال هفته نخست لیگ قهرمانان آسیا اتفاق تلخ برای بازیکن حریف سپاهان طلال بلوشی به کویت رفت طلال بلوشی هافبک تیم فوتبال السد قطر قبل از بازی این تیم با سپاهان اصفهان راهی کویت شد تا در مراسم تدفین پدرش شرکت کند به گزارش خبرنگار مهر تیمهای فوتبال السد قطناگفتههای وکیل همسر سابق بابک زنجانی
ناگفتههای وکیل همسر سابق بابک زنجانی لحظهای سکوت انگار که تصمیم گرفته باشد صریحتر حرف بزند سیگار را روی لبش گذاشت روشن کرد دود سیگار را بیرون داد و با نگاهی از سر اطمینان گفت ضبط را خاموش کن تا بگویم حقیقت چیست مرد پنجاه و چند سالهای با موهایی به رنگ خاکستر سیگار با کتمهر و موم تنها مجتمع فرهنگی هنری شهر بوشهر اتفاقی تلخ با بازتابی منفی
مهر و موم تنها مجتمع فرهنگی هنری شهر بوشهر اتفاقی تلخ با بازتابی منفی رییس شورای اسلامی شهر بوشهر گفت انعکاس خبرهای مر بوط به مهر وموم مجتمع 9 دی به عنوان تنها مرکز فرهنگی هنری در این شهر در رسانه ها اتفاقی تلخ با بازتابی منفی بوده است عبدالخالق برزگرزاده درجلسه علنی شورای اسلااین تصاویر تلخ در عرض یک ماه در جهان اتفاق افتاده است
این تصاویر تلخ در عرض یک ماه در جهان اتفاق افتاده است بین الملل > اروپا - وبسایت خبرگزاری رویترز در پایان هر ماه با انتشار عکسهایی خبرهای ماه گذشته را مرور میکند این ماه یکی از پر حادثه ترین ماههای سال 2014 بود که عمده این تصاویر مربوط به سقوط دولت یانکوویچ است تظناگفتههای همسران خلبانان شهید ارتش شنیده میشود/ «بعد از تو» شعار نمیدهد
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون ناگفتههای همسران خلبانان شهید ارتش شنیده میشود بعد از تو شعار نمیدهد کارگردان مستند بعد از تو به تلاش برای تولید اثری متفاوت اشاره کرد و از زنانی گفت که بعد از شهادت همسرانشان در جنگ تازه جنگ آنها با دنیا آغاز شده است فاطمه سادات محمودپور کاتفاق جالب درمورد همسران سه بازیکن استقلال
اتفاق جالب درمورد همسران سه بازیکن استقلال همسر سه بازیکن تیم فوتبال استقلال از بیمارستان فارغ شدند به گزارش نامه نیوز به نقل از فارس سه بازیکن تیم استقلال در طول هفته گذشته با فاصله یک روز به دنیا آمدن فرزندان خود را جشن گرفتند محمد قاضی هاشم بیگ زاده و بوبکر کبه سه بازیکن اسناگفتههای تلخ را بگویید و نگارنده ثبت کند
در مراسم رونمایی از کتاب زندانالرشید مطرح شد ناگفتههای تلخ را بگویید و نگارنده ثبت کند ناگفتههای تلخ بنابر گفتهی سید مهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی مانند روایت استقامت سرداران پر آوازه کشورمان گفتنی و ثبت شدنی هستند به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاراناظهارات تكان دهنده همسر عابدزاده درباره بیماری سخت وی
اظهارات تكان دهنده همسر عابدزاده درباره بیماری سخت وی 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد به گزارش سرويس ورزشي جام نيوز 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههادر بازی با صبا بخشی از قدرت پرسپولیس را دیدید خلعتبری: پرونده عجمان به کسر امتیاز و شاید اتفاقات تلخ دیگر ختم
در بازی با صبا بخشی از قدرت پرسپولیس را دیدیدخلعتبری پرونده عجمان به کسر امتیاز و شاید اتفاقات تلخ دیگر ختم شودمهاجم تیم فوتبال پرسپولیس گفت نمیخواهم دلهره و مشکلی با حرفهایم به وجود آید اما در صورتی که ۲۵۰ هزار دلار عجمان پرداخت نشود به احتمال فراوان کسر امتیاز و اتفاقات تلهمسر عابدزاده: خدا از سر شایعه سازان نگذرد
همسر عابدزاده خدا از سر شایعه سازان نگذرد 12 سال قبل در چنین روزی بود که احمدرضا عابدزاده به دلیل عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد آخرین نیوز 12 اسفند 1380 احمدرضا عابدزاده در بیمارستان کسری تهران بستری شد تا یکی از سختترین دورههای زندگیاش آغاز شود هواداران عابدزاده ایدومین اتفاق بد برای کریمی و پایان خوش دایی/ کام تلخ دو نماینده ایران
ورزشی سایر حوزه ها اتفاقات هفت روز هفته دومین اتفاق بد برای کریمی و پایان خوش دایی کام تلخ دو نماینده ایران خبرگزاری مهر - گروه ورزشی اتفاقات هفته رو به پایان تحت تاثیر مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان آسیا قرار داشت جایی که تراکتورسازی تبریز برابر مهمان عربستانی خود به یک پیروزاتفاق تلخ برای یک فوتبالیست و ادامه بلاتکلیفی پرسپولیس/ چاقوکشی یک ملیپوش!
ورزشی سایر حوزه ها اتفاقات هفت روز هفته اتفاق تلخ برای یک فوتبالیست و ادامه بلاتکلیفی پرسپولیس چاقوکشی یک ملیپوش خبرگزاری مهر - گروه ورزشی بی جهت نیست اگر این هفته رو به پایان را یکی از تلخترین و پرحاشیهترین هفتههای ورزش ایران خواند هفتهای که در آن فوتبال ایران با سقوخبرهای بد خلعتبری درباره پرونده عجمان؛ کسر امتیاز و اتفاقات تلخ دیگر در انتظار پرسپولیس
خبرهای بد خلعتبری درباره پرونده عجمان کسر امتیاز و اتفاقات تلخ دیگر در انتظار پرسپولیس مهاجم تیم فوتبال پرسپولیس گفت نمیخواهم دلهره و مشکلی با حرفهایم به وجود آید اما در صورتی که ۲۵۰ هزار دلار عجمان پرداخت نشود به احتمال فراوان کسر امتیاز و اتفاقات تلخ دیگری در پیش خواهد بود-
گوناگون
پربازدیدترینها