واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ژانر بيوگرافي در سينما با «چ» جان گرفت
حاتمي كيا در «چ» به سراغ ژانر بيوگرافي رفته است؛ ژانري محبوب در جهان و البته كم فروغ در سينماي ايران.
فيلم سينمايي «چ» از 21 اسفند ماه به سرگروهي سينما «آزادي» اكران خواهد شد. عليرضا سرتيپي، مديرعامل فيلميران كه پخش اين فيلم را بر عهده دارد، از ركورد نمايش «چ» در اكرانهاي دانشجويي خبر داد. به گفته سرتيپي، اين فيلم تا به حال بالاي 300 اكران دانشجويي داشته كه در نوع خود بيسابقه است. «چ» فارغ از همه اتفاقهايي كه در طول برگزاري جشنواره فيلم فجر براي آن اتفاق افتاد و اظهارات متفاوتي كه در حمايت يا انتقاد از آن صورت گرفته است، يكي از استثناهاي سينماي ايران تا به امروز است. حاتمي كيا در «چ» به سراغ ژانر بيوگرافي رفته است؛ ژانري محبوب در جهان و البته كم فروغ در سينماي ايران. وقتي به سينماي جهان نگاه ميكنيم، متوجه ميشويم فاصله ما با كشورهاي صاحبنام دنيا در صنعت سينما در پرداختن به ژانر فيلمهاي بيوگرافيك تا چه حد زياد است. هاليوود به عنوان مهمترين سينماي تجاري جهان مملو از فيلمهاي بيوگرافيك است. نمايش زندگي شخصيتهاي مشهور ايالات متحده امريكا و گاهي اغراق بيش از حد در نشان دادن ابرمرد از آنها و اينكه يك امريكايي خوب چه خصوصياتي دارد، از علاقهمنديهاي كارگردانان هاليوودي است. اسكار امسال هم دو نمونه از فيلمهاي بيوگرافيك را با خود دارد؛ «گرگ وال استريت» و «12 سال بردگي» كه هر دو احتمال برنده شدن جوايز مهم آكادمي را نيز دارند از فيلمهاي بيوگرافيكي به شمار ميروند. فيلمهاي بيوگرافيك تقريباً بر اساس زندگي چهرههاي شناخته شده جهان ساخته ميشود كه «گاندي»، «لينكلن»، «چارلي چاپلين»، «استيوجابز» «هيچكاك»، «پرنس دايانا»، «چگوارا»، «محمد علي كلي»، «نلسون ماندلا»، «جان اف كندي»، «مارگارت تاچر»، «هيتلر»، «چنگيز خان مغول»، «ملك سعود»، «لورنس عربستان»، «موسيليني» و. . . تنها بخش كوچكي از اين اشخاص هستند. البته ما در كشورمان فيلمهاي سينمايي بر اساس زندگي «ستارخان»، «ميرزا كوچك خان» و«جهان پهلوان تختي» داشتهايم اما اوج هنر فيلمسازان ايراني در سريالهايي چون «سمك عيار»، «دليران تنگستان»، «هزار دستان»، «امير كبير»، «بوعلي سينا»، «امام علي (ع)»، «تنهاترين سردار»، «ولايت عشق» و «مختارنامه» بوده است. سينماي ايران مدتها بود كه خود را از سختيهاي كارهاي بيوگرافيك جدا كرده است. همان طور كه بعد از مرحوم علي حاتمي فيلم «جهان پهلوان تختي» به سرنوشت ديگري دچار شد و داستان آن طور كه حاتمي ميخواست، پيش نرفت. اما امسال حاتمي كيا «چ» را به سينماي ايران هديه كرد؛ فيلمي كه نشان داد ما هم ميتوانيم انتظارمان را براي داشتن فيلمهاي بيوگرافيك خوب بالا ببريم. براي ما كه «چمران» را بيشتر از آنكه مرد ميدان جنگ ديده باشيم در كتابهاي فارسي دوران دبيرستان جملههاي آهنگين مناجاتهايش را حفظ ميكرديم يا با اتوبان چمران خودمان را از شمال تهران به ميدان هفتتير ميرسانيم و شايد هم در دانشگاه چمران اهواز دوران تحصيلات تكميلي را گذراندهايم، ديدن گوشهاي از زندگي اين شهيد كه تا به حال چندان به آن پرداخته نشده بود، بيش از آنكه تصور ميشد، هيجان انگيز بود. حاتميكيا در «چ» چمران را به ما نشان داد، سرلشكر فلاحي را دوباره معرفي كرد و از همه مهمتر از شهيد «اصغر وصالي» و «دستمال سرخها» كه جزو قهرمانان گمنام دفاع مقدس بودند، رونمايي كرد تا نسل امروز ايران بدانند چطور كشورشان از بحرانهاي گذشته به سلامت عبور كرده است و چه خونهايي براي باقي ماندن ايران روي صفحه جغرافياي جهان بر زمين ريخته شده است. دكتر مصطفي چمران، كسي است كه زندگي مرفه در امريكا و كار در بهترين مراكز تحقيقاتي جهان را براي احقاق حقوق مردم لبنان رها ميكند و لباس نظامي را به روپوش سفيد آزمايشگاه ترجيح ميدهد تا در خاورميانه تحولي عظيم به وجود آورد. حاتمي كيا با ساخت 48 ساعت از زندگي اين شهيد ما را از دهه 90 به اواخر دهه 50 ميبرد، زماني كه بعد از انقلاب زمزمههاي جداييطلبي و تحركات ضد انقلاب ممكن بود سرنوشت كشور را تغيير دهد. اما كساني بودند كه ايستادند و در آن شرايط حساس ثبات را به كشور بازگرداندند. حاتميكيا به سراغ اين آدمها رفته بود. تأثير پيام امام خميني(ره) در فيلم «چ» بر بيننده دهه 90 كمتر از تأثير آن سخنان در زمان آزادسازي پاوه نيست. فيلم«چ» نشان داد كه ما قابليت توليد فيلمهايي را داريم كه بتواند قهرمانان تاريخ معاصر را به تصوير بكشد. كساني كه شايد دربارهشان كتابها نوشته شده باشد اما هيچ وقت در قالب تصاوير و جادوي سينما به سراغ آنها نرفتهايم. چهرههاي مؤثر در تاريخ انقلاب و دفاع مقدس، اسامي كه هر كدام بخشي از تاريخ تحولات جمهوري اسلامي ايران را تشكيل دادهاند، مهمترين عامل شناختشان همان خيابانها و بزرگراههايي است كه به نامشان ساخته شده است. «چ» توقع مخاطبان سينماي ايران را بالا برده است. ما ميتوانيم به پشتوانه ساخته شدن اين فيلم، انتظار داشته باشيم ساير قهرمانان نيز از لابه لاي كتابها روي نگاتيوها بيايند. همان طور كه سينماي اجتماعي ايران از جمله سينماهاي شناخته شده در جهان است، حداقل ميتوانيم اين درخواست را داشته باشيم كه سينماي بيوگرافيك ايران در داخل كشور پاسخ همه سؤالهايي را كه ما درباره چهرههاي شناخته شده ايراني داريم، بدهد. مخصوصاً اينكه اگر ما تاريخ مان را خودمان روايت نكنيم، سينماي جهان چندان بيميل نيست با ساختن فيلمهايي چون«پزشك»، «ثريا»، «بدون دخترم هرگز» و «آرگو»، تصوير مورد علاقه خود را از ايران به نمايش بگذارد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 09 اسفند 1392 - 20:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]