تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834987815




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعرِ بی دروغ


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شعرِ بی دروغ
شعرِ بی دروغ نويسنده: سید مجتبی مجاهدیان یادمان دکتر قیصر امین پور و رویش های ادبی انقلابما که این همه برای عشق آه و ناله ی دریغ می کنیمراستی چرا در رثای بی شمار عاشقان- که بی دریغ –خون خویش را نثار عشق می کننداز نثار یک دریغ هم دریغ می کنیم ؟! (قیصر امین پور)اِنّ مِنَ الشعرِ لَحکمَه (1)شعر به لحظه های ایثار و خلاقیت، ادیب فرزانه ی انقلاب و نظریه پرداز بر جسته انقلاب ادبی ما، دکتر قیصر امین پور، در هفتمین روز آبان برگریز 86 پَر پرواز به ملکوت اعلی گشود؛ «از رفتنش دهان همه باز/ ویا گفته بودند/ پرواز / پرواز».قیصر به شعر دست یافته بود . (2) او نماینده متشخص، بلکه نماد برتر نسل ادبای پیشرو و آینده دار زبان فاخر فارسی بود که نگاهش آفاق ادب ایران زمین را در می نوردید، اما دریغا و هزاران افسوس که بیش از این مجال اتمام «حرف های ناتمام(3)» خود را نیافت و «درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد (4) .»گرچه «طول» عمر قیصر زیاد نیست، اما به گواهی کازنامه پر برگ و بار 48 ساله او، از «عرض» و عمقی شایسته برخوردار است او پدیده شعر معاصر بود و نوید آن را می داد که به یک استثنا تبدیل شود. او کانِ ذوق، سلیقه و خلاقیت بود؛ با زبانی سهل و ساده، بیانی تازه، لحن و صدایی شاعرانه، صمیمیتی سیال و نهفته و در ضمیر، متانت و وقاری شایسته استادی، معصومیت و یک رنگی کودکی و، و، و ؛ « بگو قافیه سست یا نادرست/ همین بس که ما ساده صحبت کنیم...»امین پور از ارکان شعر معاصر و محبوب ترین شاعر انقلاب و مؤدب ترین ترانه سرای روزگار ماست . شعرش مملو از خلوص، سرشار از صداقت و لبریز از یکرنگی است؛ چرا که شعر او، و حکمت آموز و بی دروغ است.قیصر نزدیک ترین شاعر به شعرش بود و شاید راز ماندگاریش همین باشد.آن چنان که می گفت، بود و آن گونه که می نمود. او از «قاف عشق» آغاز و به «دستور زبان عشق» (5) ختم نمود؛ سوای از سوداگرانی که با قاف، به آخر خط عشق رسیده اند؛ «و قاف / حرف آخر عشق است / آنجا که نام کوچک من / آغاز می شود.»امین پور نه تنها در شعر کلاسیک و ادب نیمایی با مضامین آیینی به ویژه عاشورا، انتظار و دفاع مقدس، که در نثر ادبی و قصه نویسی نیز سخن ها داشت؛ چه بسیار طرح ها و نقاشی هایی را از خود، بی نام و نشام و ا لبته بی مز و منّت، منتشر کرد. حتی در خوشنویسی نیز دستی داشت.(6)نوع سلوک قیصر چنان بود که شعرهای نغز و پرمغز او تنها یکی از فضایلش به شمار می رفت. آزادگی و دینداری او مَثَل زد بود. در حوزه معنا و معنویت هم تازگی داشت؛ البته بی هیچ تظاهر و ریایی.گاه شمار احوال و آثار قیصر1338- دوم اردیبهشت ماه، تولد در گتوند، دارا لمونین دزفول، خوزستان؛ 44-1343 – تحصیل در مکتب خانه؛ 49-1345- دوره تحصیلات ابتدایی در گتوند؛ 57-1350 – دوره تحصیلات راهنمایی و دبیرستان در دزفول؛ 1358- انصراف از رشته دامپزشکی دانشگاه تهران؛ 1358- انصراف از رشته دامپزشکی و ورود به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، شرکت در حماسه تسخیر لانه جاسوسی به همراه دانشجویان پیرو خط امام، هم کاری در بنیانگذاری حوزه هنری و هم کاری با «صحیفه» روزنامه جمهوری؛ 71-1360- دبیری سرویس شعر هفته نامه سروش؛ 62-1360 – تدریس در مدارس راهنمایی؛1363- تغییر رشته از علوم اجتماعی به ا دبیات فارسی دانشگاه هران، انتشار نخستین کتاب هایش به نام «در کوچه آفتاب» و «تنفس صبح» ؛ 1365- آغاز دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی و هم کاری در راه اندازی دفتر شعر جوان؛ 1367- سردبیری ماهنامه ادبی و هنری سروش نوجوان و آغاز تدریس در دانشگاه الزهرا؛ 1368- انتشار کتاب «مثل چشمه رود» ، دریافت جایزه نیما یوشیج (مرغ آمین) ، همکاری در تشکیل دفتر شعر جوان؛ 1369- آغاز دروه دکترای زبان و ادبیات فارسی؛ 1370- انتشار نثر ادبی «بی بال پریدن» (ویژه نوجوانان) ، آغاز تدریس در دانشگاه تهران؛ انتشار «گفت و گوهای بی گفت و گو» 1372- انتشار مجموعه « آینه های ناگهان»؛ 1376- دفاع از رساله دکتری با عنوان « سنت و نوآوری در شعر معاصر» به راهنمایی دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی. گفتنی است این رساله به تشخیص اساتید صاحب نظر، قوی ترین پایان نامه ادبی پس از انقلاب است؛ 1378- انتشار «گزیده اشعار» و برنده «تندیس ماه طلایی» برگزیده شعر کودک و نوجوان 20 سال انقلاب؛ 1380 – انتشار «گل ها همه آفتاب گردانند» ؛ 1382- انتخاب به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ 1384- برگزاری اولین سالانه «جایزه ادبی قیصر امین پور» توسط کنگره سراسری شعر دفاع مقدس؛ 1383- انتشار « سنت و نوآوری در شعر معاصر»؛ 1385- - انتشار «شعر کودکی» ؛1386 – ششم شهریور، رونمایی از کتاب «دستور زبان عشق». (7)رویش های ادبی انقلابامین پور در آغازین سال پیروزی انقلاب اسلامی و در بدو ورود به دانشگاه تهران، جذب حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی شد و به حلقه شاعران جوان و انقلابی کشور که از اقصی نقاط ایران در این حوزه گرد آمده بودند، درآمد. قیصر به همراه یاران خود، زنده یاد سلمان هراتی، روان شاد سیدحسن حسینی، استاد جواد محقق و شماری از شعرای تازه دیروز و ادبای پخته امروز، جنبش را به نام انقلاب ادبی آغازید که اینک و پس از قریب به سه دهه، آثار میمون و میوه های خوش طعم آن را در گلستان فرهنگ شاهدیم. جوانان این حلقه ادبی، به تعبیر زعیم ادب پرور ما (ادام الله ظله) «نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های شعر بودند (8)» و البته نقش قیصر در این میان چنان بود که «بخش مهمی از طراوات و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز (9) » است.در آن سالیان، حوزه هنری مأمن و ملجای جوان و بی رنگ انقلاب شد. سلمان و سیدحسن . قیصر، خطی به امتداد شمال تا جنوب ترسیم کردند. هراتی از شمال و حسینی از میان و امین پور از جنوب (10) ایران، چونان رودخانه هایی خروشان به هم پیوستند و دریایی از معارف ادبی – انقلابی را پدید آوردند. قیصر، اسلام و امامامام محمد باقر (علیه السلام) به مردی فرمود: «آیا سخن خوار و ناچیز می شماری؟ بدان! خدای عزّوجل پیامبران خود را زر و سیم نفرستاد؛ بلکه با واژگان فرستاد.» (11) حکمت و معرفت ثمره «واژه پاک» یا «کلمه طیبه» اند؛ «... واژه پاک، چونان درختی پاک است که ریشه ای پابرجا و شاخه ای سر بر آسمان دارد. میوه اش را دمادم به اذن پروردگارش می دهد؛ و خداوند چنین مَثَل هایی برای مردم زند تا پند گیرند (12) » و اقبال لاهوری، اندیشمند مسلمان، چه زیبا می سراید:شعر را مقصود اگر آدمگری است شاعری هم وارث پیغمبری استتجلی مذهب بر ذهن، زبان و زندگی قیصر از بیت، بیت اشعار و آثار او هویداست.داستان تفیّد امین پور به شعائر دینی نیز خواندنی است: پدر همسرش «حجت الاسلام اشراقی تعریف می کردند که وقتی خطبه عقد قیصر و خانمش را می خواندند، بانگ اذان ظهر طنین انداز شده؛ قیصر از سر سفره ی عقد بلند شد و رفت تا نمازش را بخواند.» (13)قیصر در شعر، «خلاصه خوبی ها» از کتاب « تنفس صبح» ارادت خود را به امام خمینی (رحمت الله علیه) این گونه ثابت می کند:لبخند تو خلاصه خوبیهاست لختی بخند خنده گل زیباستپیشانیت تنفس یک صبح است صبحی که انتــــهای شب یلداستدر چشمت از حضور کبوترهـا هر لحظه مثل صحن حرم غوغاستدر چشمت از حضور کبوترهـا هر لحظه مثل صحن حرم غوغاسترنگین کــمان عشق اهورایــی از پشت شیشه دل تـــــو پیــداستفریاد تـــو تــلاطم یک طوفان آرامشت تلاوت یک دریـــــاستبا ما بدون فاصلــه صحبت کن ای آن که ارتفاع تـو دور از ماستقیصر در دفاع مقدسقیصر ملک ادب معاصر، مسیحای شعر انقلاب ما بود. دهه ی دوم و سوم حیات او مصادف شد با دفاع جانانه و مقدس رزمندگان اسلام از مرزهای کشور. او فرزند شهر ایثار، دزفول، بود و به دارا لمؤمنین به عنوان مظهر استقامت می با لید و بر مظلومیت او می گریست؛ « می خواستم شعری برای جنگ بگویم/ شعری برای شهر خودم دزفول/ دیدم که باید لفظ ناخوش موشک را به کار برد/ اما موشک زیبایی کلام مرا کاست».اگر سخن از ادبیات دفاع مقدس و حتی واژه ناخوش «جنگ» به میان آید، بی تردید قیصر را باید سرآمد سرایندگان آن دانست. شعرهای دوران جنگ امین پور، از نوادر ادبیات دفاع و پایداری است که همه بیان شور برخاسته از شعور و تشخیص بجای او می کنند. جمع لطافت طبع شاعری و ظرافت ادب پارسی با ستبری و سختی جنگ، تنها از عهده ی قیصر و یاران انقلابی او بر می آمد. به یاد آوریم اولین سروده- های به یادمانی او در مجموعه «تنفس صبح» که در آن، سلاح سرد سخن را به تنهایی در مقابل دشمن زبان نفهم، کارساز نمی بیند؛ «می خواستم شعری برای جنگ بگویم/ دیدم نمی شود/ دیگر قلم زبان دلم نیست/ باید زمین گذاشت قلم ها را/ دیگر سلاح سرد سخن، کارساز نیست/ باید برای جنگ/ از لوله تفنگ بخوانم/ با واژۀ فشنگ...»امین پور بر تلّ خاک خرابه های شهر موشک خورده اش، « قشه جنگ» را چنین حکایت می کند: موسیقی شهر بانگ «رودارود» استخنیاگــری آتش و رقص و دوداستبرخاک خرابه ها بخوان قصه جنگاز چشم عروسکی که خون آلود استقیصر هماره بهترین نیّت را، تصمیم بر شهادت در راه خدا می دانست:اگر چه نیت خوبی است زیستن ا ما خوشا که دست به تصمیم دیگری بزنیمو در این آرزو با دل خود نجوا می کرد:بیا ای دل از اینجا پر بگیریمره کاشانه دیگر بگیریمبیا گمگشته دیرین خود را سراغ از لاله پر پر بگیریمزمین گویی غم بنهفته دارهسخن ها در دهان ناگفته دارهز هر چشمش هزاران چشمه جوشهکه در دل صد شهید خفته دارو در جایی دیگر می گوید:بیا به خانـــه آلاله ها ســـــــری بزنیم ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیمبه یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیمشعر آیینی و عاشورایی قیصرشور برگرفته از شعور قیصر در اشعار آیینی او بیشتر نمایان می شود. مویه های امین پور «در کوچه های کوفه» جانسوز و رقت انگیز است:این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟دریای درد کیست که در چاه می رود؟این سان که چرخ می گذرد بر مدار شومبیم خسوف و تیرگی ماه می رودگویی که چرخ بوی خطر را شنیده استیک لحظه مکث کرده، به اکراه می رودآبستن عزای عظیمی است، کاین چنینآسیمه سر نسیم سحرگاه می رودامشب فرو فتاده مگر ماه از آسمانیا آفتاب، روی زمین راه می رود؟در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟گویا دلی به مقصد دلخواه می روددارد سر شکافتن، فرق آفتابآن سایه ای که در دل شب راه می رودامین پور اشعار عاشورایی خود را در کتابی به نام «منظومه ظهر روز دهم» فراهم آورد که به اذعان اهل فن، از موفق ترین مجموعه های سوگ نوشته شعر آیینی ماست؛ روز عاشوراست/ کربلا غوغاست/ کربلا آن روز غوغا بود/ عشق تنها بود.../ این صدای زاده زهراست/ «هست آیا یاوری ما را»؟ / باد با خود این صدار را برد/ و صدای او به سقف آسمان ها خورد/ باز هم برگشت! / «هست آیا یاوری ما را»؟ / انعکاس این صدا تا دورترها رفت/ تا دل فردا و آن سوتر ز فردا رفت...او با مذهب رابطه ای فطری داشت. به عشق امام رضا (علیه السلام) در شعر «کوچه های خراسان» سرود:چشمه های خروشان، تو را می شناسندموج های پریشان تو را می شناسنداز نشابور بر موجی از «لا» گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسنداینک ای خوب، فصل غریبی سرآمدچون تمام غریبان تو را می شناسندقیصر، شاعر انتظارقیصر را باید شاعر چشم به راه یا «شاعر انتظار» نامید. سروده های امام زمانی او از طرب انگیزترین نمونه -های موجود است:می خواهمت چنان که شب خسته خواب را می جویـــــمت چنان که لب تشنه آب رامحو تــوام چنان که ستاره به چشم صبــح یا شبنـــــــم سپیــده دمـــان آفتــــاب را بی تابـــم آن چنان که درختان برای باد با کودکـان خفته به گهــواره تــــاب را بایستــه ای چنان که تپیـــدن برای دل یا آن چنان کــه بال پریــدن عقــاب راحتـــا اگر نباشــی، می آفرینــــــمت چونانـــکه التــــهاب بیابـــان سراب راای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را او در شعر «روز مبادا»خطاب به مولایش (ارواحنا فداه) می گوید: ... وقتی تو نیستی / نه هست های ما / چونان که بایدند/ نه بایدها/ مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را/ با بغض می خورم/ عمری است / لبخندهای لاغر خود را/ در دل ذخیره می کنم! باشد برای روز مبادا/ اما / در صفحه های تقویم/ روزی به نام روز مبادا نیست/ آن روز هر چه باشد / روزی شبیه دیروز / روزی شبیه فردا / روزی درست مثل همین روزهای ماست/ اما کسی چه می داند/ شاید/ امروز روز مبادا باشد!و در جایی دیگر می گوید:هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورمبا کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورمانـدوه من انبــوه تـــر از دامن الونـد بشکوه تــر از کــوه دماونــــــد غرورمیک عمر پریشانی دل بسته به مویی استتنــها سر مویـی ز سوی موی تو دورمای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویشتو قاف قــرار من و من عیـن عبــورمبگــذار به بالای بلند تــو ببالـم کــز تیــره نیلوفــرم و تشنــــه نورم سال ها پیش، مرجع عالی قدر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ضمن تجلیل از سروده امام زمانی امین پور با مطلع :طلوع می کند آن آفتاب پنهانی ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی با تضمین زیبا به استقبال شعر وی رفته و سروده :زهی جمال رخش کرده پرتو افشانی به ماه چارده و آفتاب رخشانی .(14)قیصر، شاعر دردهای انسان شعر، سلوک عاشقانه قیصر بود. شاعری در نظر او، معنایی دیگر داشت. او «شاعر دردهای مردمی» بود. از این زوایه، معادل یابی و واژه گزینی های قیصر، شایسه بازبینی است. سعی او در به کارگیری واژه های مردم کوی و برزن، بر غنای شعر فارسی افزود: با زبانی ساده و روان، صمیمی و خودمانی، با لحن و لهجه مردم کوچه و بازار سخن می گفت و شگفتا که با همان، نکته سنجان را مبهوت کلام سحّار خود می- کرد: «از من گذشت/ اما دلم هنوز/ با لهجه محلی خود حرف می زند/ با لهجه محلی مردم / با لهجه فصیح گل و گندم» (خورشید روستا).دل مشغولی او، بازی با واژه ها، تعزیه گردانی شعر و سرگردانی خواننده نبود. آثارش همیشه از نعمت طراوت و تازگی، سرشارند و از بوی کهنگی بدور؛ چرا که روح شاعری قیصر در پاس به دغدغه های انسان امروز می شکفت. در شعر «نان و غم نان» می گوید: « وقتی جهان از ریشه آدم/ و آدم از عدم/ و سعی از ریشه های یأس می آید/ وقتی یک تفاوت ساده در حرف/ کفتار را به کفتر تبدیل می کند/ باید به بی تفاوتی واژه ها/ و واژه های بی طرف / مثل نان دل بست / نان را از طرف بخوانی / نان است...»شعر قیصر جوششی بود، چرا که او ریشه در چشمه داشت. او در جایی نحوه غلبه شعر را بر شاعر چنین توصیف می کند: « شعر نه ناگهان بلکه آن چنان آرام در را باز می کند و آن چنان شاعر را غافلگیر می- کند که گاهی بعد از رفتنش تازه می فهمد که او با کفش روی فرش آمده بود و فقط جای پای او پیداست. اگر در شب امتحان جبر هم بیاید، شاعر بی اختیار تسلیم او می شود».(15)او به تأسی از آموزه های دینی، «این قیمیت دُرّ لفظِ دری را به پای خوکان» (16) و تعلقات دون آنان نریخت و از خامه اش جز آوای نور نتراوید و هر از چندگاه، در پاسداشت شعر و شاعری، توصیه هایی فروتنانه به همکاران می کرد:این حنجره این باغ صدا را نفروشید این پنجره این خاطره ها را نفروشیدتنها، به خدا، دلخوشی ما به دل ماستصندوقچه راز خدا را نفروشیدو به یاد روانشاد سیدحسن حسینی، رسم عاشقی را در شعر «اخوانیه» چنین رعایت نمود: چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ / بیایید از عشق صحبت کنیمتمام عبادات ما عادت است / به بی عدا لتی کاش عادت کنیمچه اشکال دارد که در هر قنوت / دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟چه اشکال دارد در آیینه ها / جمال خدا را زیارت کنیم؟مگر موج دریا ز دریا جداست / چرا بر «یکی » حکم « کثرت» کنیم؟پراکندگی حاصل کثرت است / بیایید تمرین وحدت کنیم«وجود» تو چون عین «ماهیت» است / چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟اگر عشق خود علت اصلی است/ چرا بحث «معلول» و «علت»کنیم؟بیا جیب احساس و اندیشه را / پر از نُُقل مهر و محبت کنیمپر از گلشن راز، از عقل سرخ / پر از کیمیای سعادت کنیم بیایید تا عین عین القضات/ میان دل و دین قضاوت کنیماگر سنت اوست نوآوری / نگاهی هم از نو به سنت کنیم مگو کهنه شد رسم عهد ا لست/ بیایید تجدید بیعت کنیمبگو قافیه سست یا نادرست / همین بس که ما ساده صحبت کنیم خدایا دلی آفتابی بده / که از باغ گل ها حمایت کنیم رعایت کن آن عاشقی را که گفت / «بیا عاشقی را رعایت کنیم»قیصر در سال 1367 در شعر «عصر جدید» از مجموعه «آینه های ناگهان»، فضای افسون زده و خالی از یقین و ایمان جهان معاصر را چنین به نقد می کشد: «ما در عرصه احتمال به سر می بریم/ در عصر شک و یقین / در عصر پیش بینی وضع هوا / از هر طرف که باد بیاید/ در عصر قاطعیت تردید/ عصر جدید/ عصری که هیچ اصلی/ جز اصل احتمال، یقینی نیست...»قیصر شعر را از سر سیری و پس از آروغ های روشن فکرانه نمی زد. او در نوشتن زندگی می کرد (17) ، بی افاده می گفت و بجا و با احساس می سرود، توامان با رنجی طاقت فرسا و جسمی مجروح (18) ؛ «شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید/ مگر مساحت رنج مرا حساب کنید».رنج، قیصر را به مرزهای تجرید رسانده بود؛ و چنان شد که نام دیگرش را «درد» می گفت: « دردهای من / جامه نیستند / تا ز تن درآورم/ چامه و چکامه نیستند / تا به رشته ی سخن درآورم/ نعره نیستند/ تا ز نای جان برآورم/ دردهای من نگفتنی/ دردهای من نهفتنی است/ دردهای من/ گر چه مثل دردهای مردم زمانه نیست/ درد مردم زمانه است / مردمی که چین پوستین شان / مردمی که رنگ روی آستین شان/ مردمی که نامهای شان/ جلد کهنه ی شناسنامه های شان/ درد می کند/ من ولی تمام استخوان بودنم/ لحظه های ساده ی سرودنم/ درد می کند/ ... دردهای پوستی کجا؟ / درد دوستی کجا؟/ این سماجت عجیب/ پافشاری شگفت دردهاست/... دست سرنوشت / خون درد را / با گلم سرشته است / پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟ ... / دفتر مرا / دست درد می زند ورق / شعر تازه ی مرا / درد گفته است / درد هم شنفته است / پس در این میانه من / از چه حرف می زنم؟/ درد، حرف نیست/ درد، نام دیگر من است/ من چگونه خویش را صدا کنم؟»و شاعر متعهد و خلاق انقلاب، با دلی خسته از بازی های تکراری زمانه، و با انبوهی از خاطرات ترک خورده، « لحظه های کاغذی» خود را سرود و رفت:خسته ام از آرزوها، آروزهای شعاریشوق پرواز مجازی، بالهای استعاریلحظه های کاغذی را روز وشب تکرار کردنخاطرات بایگانی، زندگی های اداریآفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایینسقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاریبا نگاهی سرشکسته، چشم هایی پینه بستهخسته از درهای بسته، خسسته از چشم انتظاریصندلی های خمیده، میزهای صف کشیدهخنده های لب پریده، گریه های اختیاریعصر جدول های خالی، پارک های این حوا لیپرسه های بی خیالی، صندلی های خماری سرنوشت روزها را روی هم سنجاق کردمشنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراریعاقبت پرونده ام را با غبار آروزهاخاک، خواهد بست روزی، باد خواهد برد باریروی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری پی نوشت : 1. فرموده پیامبر(صلی الله علیه وآله) است: «انّ مِنَ الشعرِ لَحکمه و اِنّ من البیان لسحراً». من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 380.2. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به امین پور گفته بود:« همین جا بمان و تکان نخور که به شعر دست یافته ای».3. اشاره است به این شعر قیصر: حرف های ما هنوز ناتمام/ تا نگاه می کنی/ وقت رفتن است!/ باز هم همان حکایت همیشگی/ پیش از آن که با خبر شوی/ لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود/ آی ... / ای دریغ و حسرت همیشگی ! ناگهان/ چقدر زود دیر می شود!4. قسمتی از پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت قیصر امین پور، مشروح پیام معظم له به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیمبا اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امین پور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب خسارت بار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و هم چنان به سمت قله های این هنر بزرگ پیش می رفت.درگشت او آرزوهایی را خاک کرد ولی راه فتح قله ها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان مرهون ظهور و رشد آن عزیر و دیگر دوستان همراه اوست . خدا پاداش خوبی های او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است با کرم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت می گویم. سید علی خامنه ای 9 آبان 1386.5. آخرین کتاب قیصر که تاریخ 6/6/86 و با حضور آن مرحوم رونمایی شد. گرچه تسلط طبیعی قیصر در شعر کلاسیک است اما اوج شاعری او در اشعار نیمایی «دستور زبان عشق» تجلی می یابد.6. به نقل از استاد جواد محقق در مراسم اندوه یاد قیصر در حوزه علمیه امام خمینی(رحمت الله علیه) قم، مورخ 16 آبان 1386.7. سایت تبیان به آدرس www.tebyan.net8. قسمتی از پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت قیصر امین پور، .9. همان10. تعبیر از استاد حجت الاسلام ژرفا است که در مراسم اندوه یاد قیصر در حوزه علمیه امام خمینی(رحمت الله علیه) قم، مورخ 16 آبان 1386 بیان شد.11. میزان الحکمه، ص50.12. ابراهیم: 24-25.13. روزنامه کیهان 17 آبان 1386 صفحه 2.14. روزنامه جمهوری اسلامی 9 آبان 1386 صفحه 2.15.مصاحبه منتشر نشده، قیصر امین پور، روزنامه اطلاعات، پنجشنبه 17 آبان 138616. اشاره به بیت ناصر خسرو قبادیانی : من هرگز به پای خوکان نریزم/ مر این قیمتی درّ لفظ دری را.17. قیصر در جواب سئوالی درباره ویژگی های نویسنده واقعی، گفت:« به نظر من کسی که در زندگی ننویسد، بلکه در نوشتن زندگی کند»، همان.18. بر اثر تصادف هولناکی که در سال 1378 برایش رخ داده بود، از نعمت دو کلیه و قلب سالم محروم ماند. منبع : ماهنامه ی آموزشی اطلاع رسانی معارف
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1642]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن