تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833438859




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خنده هاي زير لب(1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خنده هاي زير لب(1(
خنده هاي زير لب(1) نويسنده: عليرضا باونديان نگاهی به طنز در ادبیات فارسی يكي از ارزشمندي هاي فرهنگ مكتوب ايران اسلامي آن است كه بسياري از لطايف و دقايق ظريف مفاهيم را در برابر نگرش مخاطب معلوم و مشخص مي دارد. در اين فرهنگ مرزهاي سه مقوله طنز، هجو و هزل از يكديگر ممتاز است.مخاطب شناسی طنز دو رویکرد ِعامیانه و عالمانه دارد: نخست عموم ِمردم که از طریق اغراق موضوعات ناروای فردی و اجتماعی باید به آن حساس شوند و نگرش های خود را به جانب آن معطوف سازند و دو دیگر خواص جامعه هستند که باید به مهمترین اندیشه ها و مسایل جامعه آگاه گردند و در پی چاره جویی برآیند. همین نقش ارزنده طنز در تصمیم سازی های ارزنده اجتماعی و سیاسی بوده است که در جریان نضج و نمو تمدن ها آن را به نحو موثری به چشم آورده است. تمدن های قدرتمند جهان همیشه به طنز و طنزپردازي بهاء و منزلتی فراوان داده اند. با این همه طنز همیشه در معرض لغزش و در خطر فرو غلتیدن به دامان سیاه سطحی نگری بوده است. از همین روست که باید با تأمل و تعمق بیشتری به آن نگریسته و به كار گرفته شود. طنز آوري هميشه همراه هنرمندي و خردمندي – به گونه اي توأمان – بوده است. برای شناخت ِطنز باید هنر را شناخت. یعنی همان توانمندی شگرف، مبسوط و شگفتی که به موجب آن هر ماده اي اعم از کلام و آهن و شیشه و صوت، در برابر اراده خلاق ِهنرمند ذوب و نرم می شوند. هنرمند همان کسی است که به برکت بارقه های ناب خلاقه خود ماده را به استعلاء می رساند نه این که آن را مستهلک کند. در واقع، هنر، جوشش ذوقی و عاطفی یک اندیشه است که آن را در زیباترین تصویر ممکن بیان می کند. هنر یعنی ماندن برای آفریدن، آفریدن برای بودن و بودن برای بیان حقیقت.طنز یعنی به مودبانه ترین شیوه ممکن، جسارت آمیزترین پرخاش را به هرآنچه شبه حقیقت است انجام دهیم چندان که مخاطب با چشم دل ناراستی ها و کژی ها را – در گونه ای کاملا اغراق آمیز و درشت - ببیند، متنبه شود و البته آزرده نگردد. همین مرزشناسی میان بیان مودبانه و بیان جسورانه و نگاهداشتن تعادل و تناسب میان این دو، طنزنویسی و طنزنگاری را در ساحت هنر قرار می دهد.طنز، موضوع معرفت عاطفی است و در آن همواره اراده ای خیرخواهانه و انسانی مستقر است. طنز پرداز هرگز مخاطبان را به بیهودگی، جمود و سستی فرا نمی خواند بلکه می کوشد تا به ایشان الزام تمیز میان حقیقت و شبه حقیقت را متذکر گردد تا از این مسیر اشتیاق آفرینی، تحرک و امید در خاطر انسانها زنده شود. هرچند که از راه طنز برای انسان خنده پدید می آید اما آنچه مسلم است فهم تلاش نافرجام حقیقت برای چیره شدن بر حقیقت و پیروزی حقیقت پس از تلاش های شبه حقیقت انبساط خاطر فراوانی را به ارمغان می آورد. در طنز همواره جنبه هایی از اکتشاف وجود دارد. مخاطب سرانجام وقوف پیدا می کند که حق با بدی نیست و چهره دلربای نیکی که در سرشت آدمی تعبیه شده است خود را به زیبایی هرچه تمام تر می نمایاند و هویت کاذب و نازل ناراستی و زشتی رسوا می شود. بر خلاف تراژدی که ماجراها به سادگی و بدون هرگونه پیچیدگی آغاز می شود اما هرچه جلو و جلوتر می آییم به پیچیدگی می رسیم تا این که ضربه نهانی از غیر منتظره ترین منظر نواخته می شود و فرود می آید و مبارزه میان جبهه قهرمان و ضدقهرمان محقق می گردد، در طنز همه چیز در ابتدا پیچیده و بغرنج می نماید. اما سرانجام طنز مسالمت و مصالحت است. زمانی که انسانها کردارها و پندارهای ناروای خود را در شیوه ای درشت تر از آنچه هست می بینند و حقارت ِنفس اغواگر را در برابرخورشید ِحقیقت مشاهده می کنند به محاسبه درون می پردازند و به مصاحبه بیشتر با حقیقت می اندیشند. برای همین است که "طنز" و "جد" هر دو غایت یگانه ای را مدنظر دارند و آن تهذیب است. این هر دو، دو روی یک سکه اند: خنده می بینی ولی از گریه دل غافلی خانه من اندرون ابر است و بیرون آفتاب در اصل یک خانه بیش نیست. خانه ای که روح آدمی در آن به گستره وسیعی از آرامش می رسد. طنز بر آن است تا انسان را – با لبي خندان - به ميهماني بازنگری در رفتارهای ناپسند دعوت کند و به او نشان دهد که فاصله گرفتن از معانی شورانگیز حیات انسانی و تشبث به دور باطل کثرت پسندی و مطلق خواهی، مغایر فطرت است؛ و هر نامه ای که امضای فطرت در پای آن نباشد مضحک ترین واژه ها را باید در آن دید. انسانی که به جای نیل به حقیقت به قیاس روی می آورد و می کوشد تا از این پنجره کوچک و محدود به باغ خرم وجود بنگرد علی رغم همه تلاش های متعددش هرگز نمی تواند به افق های خجسته معرفت راستین راه یابد. برای همین است که طنز دارای ظرفیت بسیار وسیع انسان سازی است و تمدن ها و متمدنان بزرگ بشری از آن برای تبیین ذوقی وجوه ارزشمند حیات بهره برده اند. پس بي سبب نيست كه یکی از قالب های موثری که فرزانگان، خردمندان و برخی حکیمان و مصلحان اجتماعی برای انتقال معانی اجتماعی و دریافت های ناب ذهنی خود برگزیده اند استفاده شایسته و کارآمد از ظرفیتهای تبیینی طنز فاخر بوده است: طنزی که همیشه در برابر طنز نازل قرار داشته و با انسانیت انسان پیوند خورده است. "ما طنز را یک اثر هنری می دانیم... در هر اثر هنری گونه ای آگاه سازی و خبر مستتر است اما مبنای آن بر انتقال معرفت حصولی و بحثی نیست؛ زیرا در علم حصولی با مفاهیم و تصورات مواجه هستیم اما عالمی که در اثر هنری اقامه می شود و حقیقتی که در آن ظهور می کند بی واسطه نزد ما عیان است و ما در معنای آن حضور داریم. حقیقتی که در طنز - به عنوان گونه ای هنر - وجود دارد با علم حضوری نزد ماست نه با علم حصولي"(1)؛ ما به حقیقت ِطنز واصل می شویم نه اینکه آن را وصول کنیم. برای همین است که گفته اند معرفت هنری، امری آمدنی است نه آموختنی به وسیله مفاهیم. هنر، به سراغ انسان می رود و هنرمند می کوشد تا همان گونه که خود مجذوب حقیقت شده است، مخاطب خود را هم به ذوب شدن در حقیقت دعوت کند.طنزپرداز؛ در مقام هنرمند، ایده های ذهنی خود را با چاشنی عاطفه های ارزشمند انسانی محسوس می کند و متناسب با ظرفیتهای روحی مخاطبان خود و به شکلی که بتواند به تعالی فرد و جامعه یاری برساند منتقل می سازد. براین اساس می توان گفت که طنز، قالبی هنرمندانه و غایتی انسانی دارد و از هر نوع کینه جویی و غرض غیرانسانی رهاست. ● اگر در ادبيات فارسي دوره اسلامي نگاهي عمومي داشته باشيم به اين مهم مي رسيم كه سخن ِجد هميشه بر سخن ِطنز اشراف داشته است. به نظر مي رسد كه بيشتر سخن پردازان سده هاي گذشته رويكردي مبتني بر طبع آزمايي به گستره طنز داشته اند و چندان شأن و شرفي براي طنز قايل نبوده اند. شايد هم چنين مي پنداشته اند كه ورود با اين عرصه سخن ايشان را از فخامت تهي خواهد كرد و يا اينكه نمي توان مفاهيم اساسي و انساني را به اين شيوه بازگفت. در هر حال بايد پيشينه طنز را نخست در رگه هاي هزل ادبيات فارسي جست و جو كرد كه در اشعار شاعران در آغاز مترادف با آنچه كه امروز هجو ناميده مي شود به كار رفته است. براي مثال ابوالعلاء گنجوي خطاب به خاقاني شرواني در پاسخ هجوي كه برايش سروده چنين گفته است: خاقانيا اگرچه سخن نيك دانيا يك نكته گويمت بشنو رايگانيا هجو كسي مكن كه زتو مه بود به سن شايد تو را پدر بود و خود ندانيا شاعران بيشتر با الفاظ ركيك، نقاط ضعف و كاستي هاي مشهود زندگي يكديگر را برشمرده و گاه حتي بر نقايص جسماني يكديگر هم انگشت تمسخر نهاده اند. در اينجا هزل و دروغ و فحش يكي دانسته شده است. مثلا خاقاني شرواني در قصيده اي مي گويد: زبون ترا زمِه سي روزه ام مَهي سي روز مرا به طنز چو خورشيد خواند آن جوزا در اشعار بسياري از شاعران سده هاي چهارم تا ششم هجري از قبيل منجيك ترمذي، منوچهري دامغاني، سوزني سمرقندي، خاقاني شرواني و انوري ابيوردي مي توان به اشعاري با درونمايه هاي هزل و هجو دست يافت. به عنوان مثال منوچهري دامغاني(2) در قصيده اي اينگونه مي سرايد: اندر اين ايام ما بازار هزل است و فسوس كار بوبكر ِ رُبابي دارد و طنز ِ جُحي(3) اما از سده ششم هجري شاهد تغييرات گسترده اي در فضاي سياسي و اجتماعي كشور هستيم؛ آشوب ها و فتنه گريهاي تازه اي بخش هاي وسيعي از كشور را فرا مي گيرد كه بي شك اين همه بر درونمايه ها و شيوه هاي ادبي هم تأثير مي نهد: مثلا محتواي هزل و هجو كه پيش از اين فردي و در حوزه برخي روابط و مناسبات نسبتا فردي جلوه گر مي شد به حوزه انتقادات اجتماعي دامن كشيد. نخستين نشانه هاي اين ظهور را در قلمرو ادبيات عرفاني و به طور مشخص در " حديقه الحقيقه" حكيم سنايي مي بينيم كه در بيان تنزيه خود از كلام هزل آميز مي گويد: بيت من بيت نيست، اقليم است طنز من طنز نيست، تعليم است(4) بعد از سنايي به مرور زمان بسياري از ظرفيت هاي تبييني طنز مكشوف مي شود تا آنجا كه شاعران بزرگي به اين مهم روي مي آورند. طنز پاياپاي ساير اغراض شعر و ادب در طول تاريخ فرهنگ مكتوب ايران اسلامي به حيات خود ادامه مي دهد. براي مثال در بيان اين استمرار بي وقفه مي توان به وصال شيرازي – اديب عصر قاجار- اشاره اي داشت كه چنين مي سرايد: روزگاري است رذل و دون پرور روزكي چند دون و رذل شويم جنس جد را رواج چندان نيست s جد گذاريم و مرد هزل شويم(5) يكي از ارزشمندي هاي فرهنگ مكتوب ايران اسلامي آن است كه بسياري از لطايف و دقايق ظريف مفاهيم را در برابر نگرش مخاطب معلوم و مشخص مي دارد. در اين فرهنگ مرزهاي سه مقوله طنز، هجو و هزل از يكديگر ممتاز است. اين كه طنز را در لغت افسوس، مسخره و سرزنش كردن و طعنه زدن معني كرده اند شايد بدرستي بيانگر ژرفايي مطلب و دلالتگر معنايي واژه به شيوه اي درست نباشد. اگرچه طنز در رويكردهاي روزمره خود اين سه معني را هم در برمي گيرد. اما بايد دانست كه طنز فاخزي كه در فرهنگ مكتوب اين ديار متصور است كاربردي به مراتب فراتر از طعنه زدن و مفاهيمي از اين دست دارد.يكي از كاربردهاي رايج طنز در اين سرزمين، انتقاد از نابسامانيهاي اجتماعي و ثبت حقايق تاريخي است. به عنوان مثال تلخك هاي درباري اگرچه با زباني آكنده از شوخي و خنده مطالبي را در برابر فرمانروايان و پادشاهان بر زبان جاري مي ساختند اما بي شك بيان ايشان ناظر بر طرح ديگرگونه بي عدالتي هاي جامعه خود بود. اينان با همه جان خود به اين وادي گام مي گذاردند. نكته جالب توجه اين كه تلخك ها از مخاطب شناسي بسيار ارزنده و هوشيارانه اي هم برخوردار بودند و فضاي ذهني و ذوقي دربار و پادشاه را بخوبي مي شناختند. آنها مي دانستند كه اگر در بيان طنز گونه نابسامانيهاي اجتماعي اندكي درايتمندي لازم را از كف بدهند سرخود را بر باد داده اند. براي همين است كه طنز تلخك ها آميزه اي از حكمت و ظرافت است: "نقل مي كنند كه هارون الرشيد مي خواست براي بغداد، قاضي القضاه تعيين كند. او با اصحاب خود در مورد شخص شايسته اي كه عهده دار منصب قضاوت گردد مشورت كرد. همه گفتند هيچكس مانند بهلول شايستگي اين كار را ندارد. هارون، بهلول(6) را طلبيد و به او گفت: اي فقيه دانشمند، ما را درباره قضاوت ياري كن... بهلول گفت: من صلاحيت اين كار را ندارم. هارون گفت: تمام مردم بغداد تو را براي اين كار شايسته مي دانند. بهلول گفت: عجبا! من به خودم از آنها آگاه ترم. وانگهي من يا راست مي گويم يا دروغ مي گويم. اگر راست مي گويم پس صلاحيت اين كار را ندارم و اگر دروغ مي گويم، آدم دروغگو صلاحيت منصب قضاوت را نخواهد داشت."(7) در باطن سخن بهلول عنصر حكمت را به گونه اي كاملا عيان و آشكار مشاهده مي كنيم. حكمت هايي كه به ظريف ترين و شيوا ترين گونه ممكن و متناسب با ظرفيتهاي ادراكي مخاطبان و منطبق بر نيازهاي فرهنگي اجتماعي عصر مححق مي شدند. همچنين به اين حكايت شيرين طنزآميز از ملانصرالدين توجه كنيد: "گويند ملا را دو بُز بود. يكي از آن دو گريخت. هرچند كوشيد نتوانست بز فراري را بيابد. وقتي به خانه رسيد شروع به زدن ِبز ِبسته كرد. مردم سبب اين كار را پرسيدند. ملا گفت: شما نمي دانيد، اگر اين بز بسته نبود از ديگري زودتر فرار مي كرد ".(8) منبع: سایت باشگاه اندیشه
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن