تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):ما اهل بيت، وعده‏هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى‏كنيم، چنانكه رسول اكر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853190624




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گزیده‌ای از خاطرات احمدی نژاد بدون سانسور منتشر شد!


واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
گزیده‌ای از خاطرات احمدی نژاد بدون سانسور منتشر شد!

گزیده‌ای از خاطرات احمدی نژاد بدون سانسور منتشر شد!
احسان ابراهیمی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
به گزارش نامه نیوز، خبر آمده که آقای احمدی‌نژاد قرار است کتاب خاطراتش را منتشر کند. بنده خدا خاطرات آقای روحانی را در روزنامه قانون دیده، گمان کرده شخص رئیس‌جمهور آن را نوشته. این شد که تصمیم گرفت قبل از دکتر روحانی اقدام به انتشار کتابش کند.

از آنجایی که زحمت خاطرات آقای روحانی افتاد گردن ما، گفتیم گزیده‌ای از خاطرات آقای احمدی‌نژاد را هم به صورت تیزرطور و کامینگ‌سون‌وار بنویسیم، شاید مشتری شد و ما هم به نان و نوایی رسیدیم. از این دکتر روحانی که آبی برای ما گرم نشد...
   
اولین سفر به ونزوئلا
ساعت 18:02 عصر
همه عاشقم بودند. همه مرا می‌شناختند. فکر کنید داشتیم در خیابان راه می‌رفتیم یک دختر بچه 3-4 ساله با مادرش آمد جلو، مادرش پرسید: «این کیه؟» حالا فکر کنید زبان آنها هم اسپانیولی است، بچه مرا نگاه کرد و گفت: «هاها! این محموده! محموده! ای وای! محمود اینه؟! یاه یاه یاه!»
   
شهریور 1391
ساعت 14 به وقت نیویورک
برای سخنرانی صدایم کردند. باورتان نمی‌شود، بسم‌ا... را که گفتم، این بار بقیه رفتند توی یک حصن و حصاری! آنقدر کلامم شیوا و رسا بود، همه محو صحبت‌هایم شده بودند. یک جوری محو شده بودند که هیچ‌کدامشان را دیگر در سالن نمی‌دیدم. اول کمی ترسیدم ولی چشم که چرخاندم دیدم مرد بهاری من توو سالنه، ماشالا. منتظر محمود جونه ماشالا... سخنرانی‌ام که تمام شد، علی‌اکبر صالحی و ثمره هاشمی چنان کف می‌زدند که می‌ترسیدم خدای نکرده رباط صلیبی پاره کنند! سخنران بعدی خیلی بیخود سخنرانی کرد. یک جوری حرف زد که تمام کسانی که از سخنان من محو شده و به مقام فنای‌فی‌المحمود نائل آمده بودند، دوباره روی صندلی‌ها ظاهر شدند.
   
بدرقه برادرم هوگو
ساعت 17:20 عصر
داشتم می‌گفتم: «گلچین روزگار، عجب بدسلیقه است است اســـ...» که ناگهان چشمم به منظره‌ای افتاد و گفتم: «اوپس! گلچین روزگار عجب خوش‌سلیقه است!» یادش بخیر. مرد خوبی بود. چه خانواده نازنینی داشت.
   
15 بهمن 1391
ساعت 9:10 صبح
قرار بود وزیر کار را استیضاح کنند. شیخ‌الاسلامی آمد پیش من و گفت: «آقا دستم به دامنتون. یه کاری واسه ما بکن. تا حالا 2.5 میلیون شغل بیشتر ایجاد نکردم. هنوز 427 تا شغل دیگه باید ایجاد کنم که یه وقت خدای ناکرده پیش مردم بدقول و شرمنده نشم. بگید دو هفته استیضاح رو بندازن عقب اینها رو هم تولید می‌کنم و تمام.»


گفتم: «وقت ندارم، امروز قرار دارم، باید برم توی مردم.» خواهش کرد: «آقا شما که هر روز توی مردمید، یه امروز رو به خاطر من بیایید مجلس.» داد زدم: «پسر! بپر اون کاپشن منو بیار.» یکهو دیدم اسفندیار کاپشن را آورد. شرمنده شدم و گفتم: «ای وای ببخشید، شما چرا زحمت کشیدید؟» اسفندیار گفت: «وا! گفتی پسر کاپشنم رو بیار. مگه من پسر نیستم؟!» گفتم: «معلومه که نه! شما مرد بهاری خودمی. عمرمی. جونمی. نفسمی.»


لبخند محبت‌آمیزی زد که دلم رفت. دریای نگاهش داشت مرا به سوی خویش ‌می‌خواند که یکهو شیخ‌الاسلامی تکانم داد و گفت: «آقاااا! دیر شد ها! الان غیابی چیز می‌کنن.» داد زدم: «چته؟ انگار می‌خوان ازش طلاق بگیرن! مگه کشکه غیابی عزلت کنن؟ کی هستن که عزلت کنن؟» بعد دست کردم توی جیبم و یک سی‌دی درآوردم و به فروزنده گفتم: «این رو بده آقا لاریجانی. بگو محمود التماس دعا داشت.»


ساعت 16:25 بعدازظهر
شیخ‌الاسلامی با گریه رفت منزل. نقشه‌ام نگرفت. قرار بود این «سی‌دی بگم بگم» مثل بمب صدا کند، ولی مثل این سیگارت‌ها که بعد از روشن شدن نه صدا دارند، نه بو، عمل کرد! وزیر کار را هم انداختند. عیبی ندارد، شیخ‌الاسلامی قربانی هدف متعالی و مقدس ما یعنی سعید مرتضوی شد. روح هوگو وقتی دوباره هبوط کند، اجرش را می‌دهد.




1392/11/7





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نامه نیوز]
[مشاهده در: www.namehnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن