محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
دکتر عرفان فدایی وکیل پایه یک دادگستری
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1802608846
خاطرات امام‌جمعه اهل‌سنت بندرعباس از روزهای انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۴
امام‌جمعه اهل‌سنت سورو بندرعباس گفت: در آن زمان جایگاه شاه در بین مردم رو به اضمحلال بود و ساواک در پی این بود که با استفاده از شخصیت‌های شناخته شده توسط مردم این جایگاه نداشته را برای شاه به هر نحوی ایجاد کنند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان(ایسنا) منطقه خلیج فارس، شیخ محمدصدیق فهیمی که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی دانشجو و فعال انقلابی بوده با اشاره به سال‌های جوانی خود که در محضر مرحوم ملاعبدالله خطیبی‌زاده سورو(پدر عبدالرحیم خطیبی‌زاده سورو معروف به بپ گپو) از برزگان اهل‌سنت شاگردی می‌کرده است، افزود: من و عده‌ای از دوستان مثل همیشه در محله سورو دور ملاعبدالله نشسته بودیم و از او سوال‌های فقهی می‌پرسیدیم. وی ادامه داد: ملا عبدالله اتاقی محقر داشت که همیشه در آن ساعت مملو از دوستان و هم‌محله‌ای‌ها می‌شد؛ ساعت 10 صبح بود که صدای در زدن آمد و وقتی رفتیم در را باز کنیم دیدم چهار نفر با یک ماشین آمده بودند و می‌خواستند با ملاعبدالله دیدار کنند. امام‌جمعه اهل‌سنت سورو بندرعباس گفت: پس از اینکه شیخ خطیبی به آنها اجازه ورود داد یک نفر در ماشین ماند و سه نفر آنها وارد شدند و نزد ملاعبدالله نشستند؛ آنها با کت و شلوار شیک و کراوت زده بودند و با مردم عادی تفاوت داشتند و بعد ما فهمیدیم آنها مامورن ساواک هستند. شیخ فهیمی گفت: ماموران ساواک سر صحبت را با ملا عبدالله باز کردند و در پایان از او خواسته‌ای داشتند که از نظر ملاعبدالله شدنی نبود؛ آنها از ایشان خواستند تا شیخ خطیبی که آن روزها خطیب بزرگ نماز جمعه‌های اهل‌سنت بود در میان خطبه‌های خود برای سلامتی شاه دعا کند. وی ادامه داد: ملا عبدالله پاسخی به ماموران ساواک داد که آنها نه توانستند بخندند نه توانستند پاسخ بدهند؛ ایشان با جدیت تمام به آنها گفت: «اگر من دعا کنم، مردم آمین نمی‌گویند» و علتش هم اعتراض مردم به ظلم و ستم‌های حکومت شاه است؛ حال اگر من دعا کنم و مردم آمین نگویند که قطعا هم این‌گونه است، برای شاه شما زشت نیست؟ پس بهتر است که اصلا دعا نکنم تا شاه شما بیشتر از این تحقیر نشود. امام‌جمعه اهل‌سنت سورو بندرعباس گفت: ماموران ساواک به هم نگاه کردند و بعد که حرف شیخ را منطقی دیدند از همان راهی که آمدند برگشتند و دیگر هم به سراغ شیخ نیامدند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
-
گوناگون
پربازدیدترینها