واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا:
بازگویی آیت الله نورمفیدی از خاطرات روزهای انقلاب در گرگان گرگان - ایرنا شب 19 بهمن پاسبانها به انقلابیون حمله کردند و دو نفرشان را به شهادت رساندند، مبارزین هم پاسخ شان را دادند و یکی از پاسبانها را گرفتند و در میدان عباسعلی گرگان از درخت آویزان کرده و دار زدند .
بگزارش ایرنا آیت الله سید کاظم نورمفیدی نماینده ولی فقیه و امام جمعه گرگان در جلد اول کتاب خاطراتش در صفحه 280 در خصوص دوران قبل از پیروزی انقلاب در مورد واقعه 19 بهمن گرگان نوشت : این حادثه باعث شد که روز 19 بهمن دو مرتبه پاسبانهای شهربانی تحریک شوند ، آن روز باز پاسبانها به خیابانها آمدند ، ریختند و بعضی از مغازه ها را آتش زدند و چند نفر را هم به شهادت رساندند .
وی افزود : این قضیه خیلی برای من درد آور بود به همین علت آن روز در اعتراض به این جنایت ماموران به رییس کل شهربانی کشور تلفن زدم و به او توپیدم که این چه بساطی است که در شهر گرگان درست کرده اید . حتی در این رابطه با مرحوم ایت الله طالقانی هم تماس گرفتم و تلفنی قضایا را به او گفتم .
نماینده ولی فقیه در گلستان در مورد حوادث 21 بهمن گرگان می نویسد : در شب پیروزی انقلاب اتفاقی در گرگان افتاد که هیچ جای ایران چنین حرکتی نشده بود .
غروب روز 21 بهمن مردم گرگان به شهربانی حمله کردند و عده ای از پاسبانها را کشتند جنازه ها همین طور میان خیابان و داخل جوی افتاده بود گروهی دیگر از ماموران در محاصره مردم قرار گرفته بودند که امکان کشته شدن این عده هم به دست مردم وجود داشت،آن موقع من درجای دیگری بودم بعضی ازجوانها دنبالم آمدندکه چرا اینجا نشسته ای ؟ ، مردم به شهربانی حمله کرده اند ، من هم سریع حرکت کردم و به شهربانی آمدم .
آن شب تعدادی از اعضای شهربانی را در یک اتاقی جمع کرده بودند و رییس شهربانی هم شخصی بنام واعظی در میان انها بود من وقتی وارد اتاقشان شدم دیدم که با قیافه های وحشت زده نشسته اند .
من آن شب خیلی تلاش کردم که مردم به این صورت حمله نکنند به همین دلیل عده ای از ماموران را داخل شهربانی نگه داشتیم و گفتیم اینها بیرون نروند چون اگر بیرون می رفتند مردم آنها را تکه تکه می کردند . لذا ما اینها را نگه داشتیم تا جمعیت متفرق شده و داخل شهربانی خلوت شود تا بعد آنها را به جای امنی ببرند .
ضمنا آن شب یک عده پلیس هم در ساختمان فعلی شهرداری به دست مردم مضروب شده بودند .
ماموران شهربانی گرگان چنین سرنوشتی داشتند آن عده از پاسبانهایی را که در شهربانی جمع کرده بودیم سوار یک کامیون کردیم و به جای دیگری بردیم و آنها را از مرگ نجات دادیم که بعد از سالها بعضی از آنها آمدند و به خاطر این کار از من تشکر کردند .
آن شب عده ای از حمله کنندگان به شهربانی اسناد و مدارک را از بین بردند که نمی دانم کار چه کسی بود چون اتفاقا لازم بود یک سری از اسناد و مدارک در شهربانی بماند تا از طریق آن اسناد اطلاعاتی به دست آید که چه خبر بوده و چه دستورات و گزارشاتی داده شده است .
آیت الله نورمفیدی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود می نویسد: بالاخره پس از آنکه حضرت امام به ایران آمد ما هم فورا به گرگان برگشتیم . مبارزات همچنان در همه جا ادامه داشت . روزها بازار گرگان تعطیل بود و همه کسبه مغازه هایشان را می بستند و در عوض شبها تا صبح باز می کردند . هنوز جنگ و گریز در کوچه ها و محلات ادامه داشت من هم در مسجد حاج آقا کوچک برنامه ها و سخنرانیهای خود را ادامه می دادم.
یکی از شب ها وقتی که سخنرانی من در مسجد تمام شد پلیس به مسجد حمله کرد و عده ای از بچه های انقلابی را کتک زده و دستگیر کرد، آن ایام من پیاده و قدم زنان از مسجد به منزل که در همان نزدیکی بود می رفتم تا اینکه پس از این حمله ی ماموران به مسجد یک روز یکی دو نفر از ایادی رژیم دنبال من آمدند به محض اینکه از اولین پیچ وسط کوچه گذشتم به سمت من تیراندازی کردند اما به من اصابت نکرد .
آن ایام سلیمی زاده که از افسران جنایتکار شهربانی گرگان بود و پس از انقلاب هم اعدام شد، دایما در خیابانها گشت می زد و با بلند گویش جو رعب و وحشت درست می کرد در محلات شهر هم بین بچه های انقلابی و نیروهای پلیس جنگ و گریز بود .
وی در مورد پیروزی انقلاب می نویسد : لذت بخش ترین لحظات زندگی من آن موقعی بود که ما صدای انقلاب را شنیدیم که پیروزی انقلاب و پیروزی حضرت امام را نوید می داد .
تمام
579
انتهای پیام /*
: ارتباط با سردبير
[email protected]
14/11/1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]