تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 7 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818779223




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حمله دختر جوان به خواننده سرشناس پاپ و مضروب ساختن وی!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حمله دختر جوان به خواننده سرشناس پاپ و مضروب ساختن وی!

حمله دختر جوان به خواننده سرشناس پاپ و مضروب ساختن وی!

راستی این قانونه که جلوی چشمای اینهمه آدم یه اتفاق انطوری بیفته و هیشکی صداش در نیاد، که بنده خدا حامی رو اینطوری با ماشین لهش کنن و آخرشم ازش شکایت کنن، حامی جون اینجا نمون، حامی اینجا جای تو نیست، اگه میخوای خدا دوست داشته باشه برو. “







حمید حامی خواننده پر حاشیه سال های اخیر، بار دیگر اسیر حاشیه ای جدید شد. او که طی سالهای گذشته زبان اعتراض نسل اولی های موسیقی پاپ ایران بوده است، بارها با تهدید های بسیاری مواجه شده است. ولی این خواننده با سابقه اینبار اسیر حاشیه ای شده که خود در آن دخیل نبوده است.ماجرا از آنجا آغاز می شود که حمید حامی روز 14 بهمن حول و حوش ساعت شش و هفت بعد از ظهر همراه با اتومبیل شخصی خود در خیابان شیراز جنوبی پایتخت با یک دستگاه اتومبیل 206 تصادف می کند. با توجه به آنکه بر اساس شواهد راننده اتومبیل 206 مقصر بوده، سعی در فرار داشته که حامی از این اقدام جلوگیری می کند و همین سر آغاز ماجرا می شود. استفاده سرنشین اتومبیل 206 از اسپری فلفل در این ماجرا و برخورد شدید اتومبیل با شخص حمید حامی در زمان فرار، باعث شد تا یکی از شاهدان عینی که خود از طرفداران این خواننده به شمار می آید به قلم خود این اتفاق را به صورت مفصل شرح دهد که متن آن بدون هیچ تغییری بدین شرح است:” دیروز چهارده بهمن تقریبا ساعت شیش و نیم بود که جلوی فروشگاه کاشی و سرامیکمون توی خیابون شیراز جنوبی وایساده بودم بودم که اونور خیابون درست جلوی فروشگاه ما صدای ترمز یه مزدای آبی توجهم و جلب کرد و یه پسربا قد خیلی بلند که ریش داشت و عینک طبی رو چشاش بود از ماشن پیاده شد، بلافاصله تلفنش رو برداشت و انگار داشت به پلیس زنگ میزد اما یهویی صدای جیغ جیغ یه دختر از توی 206 سفید رو شنیدم، یواش یواش رفتم وسط بلوار که ببینم چی شده که راننده 206 از توی ماشین یه اسپری کوچیک سبز رنگ و درآورد و پاشید توی صورت راننده مزدا، پسر قد بلند سریع اومد عقب تر و داشت از سوزش به خودش می پیچید و همچنان گوشیش دستش بود و به پلیس 110 آدرس محل رو میداد که راننده 206 در حالی که پسر قد بلند جلوی ماشینش بود تا مانع از حرکتش بشه، حرکت کرد و محکم زد به پسر و اون افتاد روی کاپوت 206، دختر با سرعت حرکت میکرد و تقریبا شصت هفتاد متر همینطوری درحالی که پسر روی کاپوت بود حرکت کرد تا پسر از روی کاپوت افتاد روی آسفالت و ماشین 206فرار کرد، پسر بلند شد در حالی که برف پاک کن 206 تو دستای خونیش بود برگشت به سمت ماشین خودش و منتظر پلیس شد، جالب اینکه یه زن که سنش کمم نبود اومده بود به کمکش و براش آب آورد و … مردم هم وایساده بودن و فقط نگاه میکردن، بعد از چند دقیقه دو تا پلیس موتور سوار از کیوسک کلانتری سر خیابون شیراز اومدن و همون موقع 206 که فرار کرده بود با یه مرد توی محل ظاهر شد و با فریاد و به دروغ ادعا کرد که راننده مزدا خانوم من رو زده! پلیس هم حرفاش رو باور کرد و کارت ماشین مزدا رو گرفت و راننده مزدا در حالی که لباساش خونی بود و از دستاش خون میچکید هرچی گفت که اسپری فلفل توی صورتم زدن و با ماشین من و زیر گرفتن مامورا باورشون نشد و سوار موتور رفتن.دوست داشتم ببینم قضیه چی میشه که اگه نیازی به شهادت و کمک هست من هم باشم، تا سر خیابون و دم کیوسک رفتم و با کمال تعجب صورت مردونه ی عزیز دلم و دیدم، کسی که با صداش باعث آشنایی من و خانومم شد، کسی که باعث شد مرگ مادرم رو تحمل کنم، کسی که از شب تا صبح و صبح تا شب همگی دعاش میکنیم و واسش سلامتی میخوایم، اون مرد قد بلند “حامی” بود، وقتی که فهمیدم اون حامی اسطوره ی منه از خجالت اینکه چرا از اول کمکش نکردم و از خجالت اینکه اینجا ایرانه با این قانونای عجیب و غریبش دیگه جلو نرفتم، وایسادم و نگاه کردم که ببینم چی میشه، همگی توی هوای برفی عصر دیروز رفتن کلانتری 145 خدامی ونک، یک ساعت و نیم توی کلانتری موندن و آخر باخبر شدم که راننده 206 از حامی شکایت کرده و فردا قراره که برن دادسرا.راستی این قانونه که جلوی چشمای اینهمه آدم یه اتفاق انطوری بیفته و هیشکی صداش در نیاد، که بنده خدا حامی رو اینطوری با ماشین لهش کنن و آخرشم ازش شکایت کنن، حامی جون اینجا نمون، حامی اینجا جای تو نیست، اگه میخوای خدا دوست داشته باشه برو. “در ادامه قضیه را از میثم دهقان (مدیر برنامه حامی) نیز جویا شدیم که وی ضمن تایید این اتفاق گفت: فعلاً در این مورد اظهار نظری نمی کنم، همه چیز برای حاضران در صحنه عین روز روشن بود و نیازی به توضیحات بنده نیست. آنقدر شوکه هستم که نمی دانم چه بگویم و این اتفاق را قطعاً از سوی مقامات قضایی پیگیری خواهیم کرد.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن