محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828209593
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو سه قطره همیشه جاری سیدعلی پور طباطبایی قربانی میخواهد!از راه رسیده و نرسیده، گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا قربانی میخواهد. گرگی است که بر گله خواهد زد و چوپان، به افتخار همنشینی با او، بهترینها را قربانی میکند.سه قطره خونی که 16 آذر 1332 به پای نیکسون ریخته شد و سنگفرشهای دانشگاه تهران را نگین کرد، هنوز هم زنده و جاری است.هنوز این قطرههای سرخ، بخار بلند میشود و اگر نبود که برای حفظ سنگر ایستادهاند، جاری میشدند و دانشگاه و تهران را با خود میبردند.بوی تازگی که از عصاره جان دانشجو برمیخیزد، همراه با بوی سنگفرشهای لگدمال شده دانشکده فنی، در خیابانهای دانشگاه میپیچید، از زیر در میگذرد و تمام ایران را فرا میگیرد. آن وقت به یاد میآوری که در 16 آذر، خشم و اعتراض دانشجویان را با گلوله پاسخ گفتند و تنهای نحیفشان را پیش پای نیکسون، به خاک و خون کشیدند.قلمهای شکسته و دفترهای پاره را به یاد میآوری که اینجا و آن جا، روی پلههای دانشکده فنی افتاده بودند و فریادهای فرو خفتهای که از آن به بعد، هر سال، فضای دانشگاه را پر میکند.هنوز هم اگر لابهلای دیوارهای دانشکده فنی را خوب بنگری، زخمهای گلوله را میتوانی ببینی؛ گلولههایی که 16 آذر، پیکر دانشگاه را خراشیدند و آذر اهورایی را به بهمن جاویدان پیوند زدند.خوب گوش کن! هنوز هم در راهروهای دانشگاه، صدای فریاد حق طلبانه دانشجویان شنیده میشود. مرگ را به ذلت ترجیح دادند و امروز، فریادی که برآوردند، به موجی عظیم تبدیل شده است که همچنان زنده و جاری به پیش میرود.سرشار از بهارحمیده رضاییکبوتران روحت را اسیر رکود نکن! چشمت را در تاریکیها نگستران! برای پرواز به سمت کار...های بلند دانش، بالهای پروازت را در زلالی آبیها رها کن. ـ یله در نسیم نور ـ .میان این همه پرسش، کتابهایت را بردار وذهنت را در دستهایت بگیر و آماده باش؛ کلاس، گامهای محکم تو را انتظار میکشد، هوای روز را از تمامی سمتها نفس بکش! نگذار دچار خاموشی وفراموشی شوی. امروز روز توست.چراغ راه دستت را بلند کردهای؛ هزار سؤال در ذهنت به هم پیچیده است. گلویت بوی بهارهای در راه میدهد. شکوفه دادهای، شکفته ای، قد کشیدهای. بزرگتر از خودت فکر میکنی. روزها را به سرانگشت پرسشگریهایت ورق میزنی و میکاوی، دانش، چراغ راه توست. انتهای جادهای که در آن قدم میزنی، جز سر بلندی کشورت نیست؛ پس محکمتر گام بردار.بهارانانگشت به هر پنجرهای بزنی، توان گشودنش را خواهی داشت. خورشید برای نور شدن تو را کمک میکند؛ اگر صفحات خاک گرفته ذهنت را ورق بزنی و روشن بیندیشی. پشت صندلیهای جوانی نشستهای و میآموزی آنچه را برای فردایی رها نیاز خواهی داشت.سرزمینت با هر نفسهای مشتاق تو جوانه خواهد داد؛ وقتی بهارانه، سبز نفس میکشی.روز روشن با جزر و مد شوق به آموختن، به هیجان آمدهای. باشکوه و بلندگام برمیداری. هواسرشار از عطر جوانی توست. فردا از آن توست؛ از آن دستهای دانشت. علم بر پنجره ذهنت میکوبد، چشمهایت را رو به روشنی گشودهای، هر روز روز توست؛ وقتی که میتازی به سمت صبح، در مسیری که در آن چیزی جز دانش تو را سرشار نمیکند.طعم بهار آمیخته از شور و دانشی، طعم هیاهو را با تمام تنت حس میکنی، کلاسهایی که تو را کوهوار میخواهند، کتابهایی که دریچههای روشن پرواز تواند و شناخت که در تو چون خونی تازه میجهد و راز جوانی که بر لبانت تازه میشود. دیروز، امروز، فردا، همه روزها به نام توست، وقتی در صفحه به صفحه تاریخ، بر قلههای سربلندی ایستادهای «دانشجو»؛ این نام سرشارت میکند از بهار.از میخکهای سرخمصطفی پورنجاتیدیوار صوتی مرگ، شکسته شده بود. سکوت اندوهناکی بود. سه قطره خون بر صحن پاک دانشگاه؛ آرام، اما با عزت.رژیم کودتا، روی تخت شاهانه، مستانه نعره میکشید و خواب خرگوشی ملت را جشن میگرفت؛ غافل از اینکه نبض بیدار دانشجو، چندی است که رخت خواب به دور افکنده است.همه چیز زیر پردهای از فریب، مرده بود. دانشجوهای دانشگاه تهران، به سپیده فکر میکردند؛ وقتی که هیچ ردی از ستاره نبود.تا سپیده چیزی نمانده بود تا سپیده، اما روباه پیر که بیکار نمینشست؛ مدام کابوسهای بیتعبیر میساخت. تراکم خشونت و سیاهی، نتوانست خود را کنترل کند. سلاحهای بیرحم، دانشکده فنی را نشانه میرفت، اما باید میدیدید که دانشجوها، آن همه خشم را به مسخره گرفته بودند و ایران سربلند را آرزو میکردند. کیسههای دلار، چشمهای مزدورها را کور کرده بود، اما رنگ سرخ خون دانشجو، کار خودش را کرد و آنها را به خود آورد.گوشهای خود فروختهها، پر از پنبه شده بود؛ اما صدای شلیک گلوله بر قلب میخکهای جوان، شنوایشان کرد. و 16 آذر، روز تولد حماسه شد؛ حماسه آگاهی ذهنهای جویای دانش و قصیده عزت و ظلم ستیزی و بیداری دانشگاه.از همان 16 آذر 1332، میخکهای قرمز، تصمیم گرفتند که هر سال، همان روز، جشن تولد بگیرند؛ جشن تولد شجاعت جوان بیدار ایرانی.سلاح دانشمیثم امانیدستهایت، ستارههای علمند؛ برخاسته از پیکره زمین و «حیات طیبه»، هدیهای است که به قدمهای تو ارزانی میشود.دهان که بگشایی، درختان برای شنیدن حدیث بیداری سَرخَم میکنند.ستارگان، دانه دانه فرو میریزند تا قدم گاهت را ببوسند. حیات در شیار انگشتهای تو جاری است. طومار جهل را بپیچان، تا نقطه پایان گذاشته باشی بر هر چه فریب و گمراهی و نادانی.لوح سفیدبرخیز؛ برخاستن تو، آتش در دل دیو جهالت خواهد افکند و جرئت خواهد بخشید به جویبارهای آرام، به باغچههای ساکت، به قلبهای خاموش.باید به علم مسلح شوی تا زهره شیرانهات، غولهای سفسطه را بیفکند به زمین. مغزها، تشنه روشنگریاند.دژخیمان عدالت و آزادی، تو را انداختهاند به صید روانهای مستعد. مبادا لوح سفید قلبها را با خط تیره ضلالت بیالایند! فریاد بزن؛ فریاد تو، پوچی سکوت را برملا خواهد کرد و جغدهای شوم را خواهد تاراند.گامهای اندیشهخدیجه پنجیتمام ذرات را به تکاپو فرا میخوانی. قدمهایت آماده رفتنند، گستره خاک، چه تند زیر گامهایت میدود. چقدر راهها کوتاهند در مقابل قدمهای مشتاق تو! سرک میکشی به آینده نزدیک خویش. حس میکنی بزرگ شدهای؛ آنقدر بزرگی که دیگر کره زمین، با همه عظمت و بزرگیاش، زیر قدمهای تو کوچک است. جهان با تو حرف میزند. تمام دریچهها، رو به ذهن روشن تو باز میشوند.«هستی»، نگاه ژرف تو را میطلبد؛ تو را که «دانشجو»یی و جویای دانش و معرفت.فصل توست نام تو را امروز برسردر شکوه واقتدار کشور حک کردهاند کدام عرصه از طنین گامهای اندیشهات تهی مانده است!تو آمدهای تا دستهای نادانی شهر را بگیری و آرام از کوره راههای جهل و ناتوانی، به سر منزل سعادت و آبادانی برسانی. ویرانههای شهر، سرسبزی دستان تو را به تمنا نشستهاند، فصل، فصل توست. تو، تجربههای دیروز را به تلاشهای فردا پیوند میزنی تا آیندهای بسازی لبریز از روزهای تازه. رو به زیباترین و خوشبختترین منظرههای زندگی. زبان عشق تو از تبار بهاری، در تنت، هزار جوانه به رویش نشستهاند، هزار جویبار در اندیشهات جریان گرفته است. تو با زبان قلم آشنایی، تو با واژهها، به گلچینیِ حقیقت میروی. دست در دست کلمات، پا به پای پرسشها، کوچه گرد ناشناخته عالم میشوی؛ گاهی در قعرزمین، گاهی در کهکشان. امروز روز توست. سرزمین علم و آزادگی، صلابت قدمهایت را میطلبد. امروز روز توست. «دانشجو»! در تاریک خانههای میهن، فانوس دانایی بیاویز.دستهاى مردمى شمارزيتا نعمتىنام شما، يادآور سالهايى است كه در عرصه علم، هم بال با رنگينكمان رقصان نور، بال گشوديد و چه زيبا در مسير رهايى پرواز كرديد و مكتبخانه ذهن روشن خويش را با چراغ روشن شهادت آذين بستيد. آن روزها كه زنگها همه زنگ قرآن بودند و عرصه جولان كبوتران، وقتى جدولهاى خيابان نشانى ميدان پيروزى را با ردّ خون شما نشان مىدادند، دستهاى معترض مردمى را تا تسخير لانه سياه جغدان بيگانه يارى كرديد. آن سوتر از حافظه تمام ابرها، پر از ترنم باران بوديد و دانستيد و آموختيد كه نشستن دور از خطر، ننگ است. شما يار دبستانى انقلابى بوديد كه رهروان آن با پنجه خونين، عهدنامه وفا را امضا كردند.با سلاح قلماز جغرافياى زخمى انقلاب، صداى شما را مىشنوم كه از اعماق سالهاى دور، متن درس شهامت را در خيابانهاى اعتراض، مىنويسيد. مگر نه اينكه معناى مردانگى در زبان نيست؛ در عمل است؟! آن روزها قلمهايتان، مشتهاى گره كردهاى بود كه آوازهاى خونينش، مركّبى براى نوشتن كلمه رهايى و آزادى بود و از آن به بعد، درهاى دانشگاه، هر روز با وزش ياد شما گشوده مىشود تا استاد قديمى عشق، كلاس را آغاز كند و كتابهاى كمال، در متن خيابانها معرفت را بياموزند؛ آنجا كه كتاب انقلاب، آخرين واحد فارغ التحصيلشدنتان از جهان بود.جاى شما را در تقويم، سبز نوشتيم كه روزتان مبارك باد!تحصيل در مكتب عشقآن روزها كه بىفرهنگىها، جز چوب الف بر سر آزادانديشان نمىزد و از روى كتابها، قصههاى ناكجاآباد را براى لالايى افكار مىخواندند، چراغ تكليفهاى خود را چه زود روشن كرديد و ورود خفاشهاى بيگانه را در وطن به اعتراض برخاستيد تا سرانجام، لانه كلاغان را بر شاخه آزادى ميهن به هم ريختيد. چه خونهايى كه معرف معرفت شما بود و ريخته شد و شمايان پيش از فراغت از تحصيل، در عرصه عشق، استاد شديد؛ تا بياموزيد عطش سرخ شيعه را جز شهد شيرين شهادت، چيزى سيراب نخواهد كرد.شاگردان شهادتآنگاه كه كبوتران شهر، اسير وحشت سياهى شب بودند، دل به دريا زديد و كتابها و دفترها را قايق كرديد و با قلم، پارو زديد تا ساحلنشينان بدانند «يك نفر در آب دارد مىزند فرياد» و سرانجام، قاب انديشه روشن خود را به قاب عكسى مبدل كرديد كه بر مزارتان، تاريخ سالهاى 57 و پيش از آن را نشان مىداد. آن هنگام كه در تلاطم انقلاب، بر زخمهاى مردم مرهم شديد تا ديگران بدانند شاگردان مكتبخانههاى شيعه، كوركورانه از آزادى دم نمىزنند كه آنها آزادى را با خون خود مىنويسند و خود پرواز مىكنند.نور بالا حركت كن؛ با سلاح دانش ميثم امانىروز مبارزه است و اگر سلاح برندارى، شكست خواهى خورد.نگاهت را از زمين بردار، به دور دستهاى نامتناهى بينديش كه زندگى، با همه رؤياهايش در مشت توست. نور بالا حركت كن كه پيچ و خم جادههاى رسيدن بسيار است و احتمال سقوط، در كمين تو.شهر، پر شده است از گلولههاى بى هدف و اگر زرهى آهنين بر تن نداشته باشى، آماج فريب و وسوسه خواهى شد.جويبارهاى جارى را بگذار تا بروند و ندانند كه به كجا مىروند! تو راه خويش را از كويرهاى خشكيده جدا كن؛ از مردابهاى مرده جدا شو؛ از سنگلاخهاى سخت جدا شو كه قطره قطره موجهايت را خواهند خشكاند. دل به دريا بسپار؛ به دريا بزن كه اصل توست. همه قطرهها و موجها، به دريا باز خواهند گشت؛ دريا شدن راه رستگارى آبراهههاست.پاسدار ميراث دانشروز مبارزه است و اگر به دفاع از خويش برنخيزى، كيان علمىات را به تاراج خواهند برد. لشكريان چنگيز، به خاك پارس زدهاند؛ اما نه از شرق، كه از غرب... اما نه با اسب و شمشير، كه با حيله و تزوير.اگر ميراث معرفتىات را به يغما برند، به سود اهداف استعمارى خويش پنهان خواهند كرد و مگر به قيمت به بندكشيدن ملتها، مرهمى از دانش را بر زخمهايشان نخواهند ريخت. ميراث معرفتى خويش را پاسدار تا همچون آرياييان نجيب، در خدمت به همنوع خويش به كار بگيرى و انساندوستانه، كمر به مداواى بيماران عالم ببندى؛ درست مثل زكرياى رازى، مثل ابوعلى سينا.بر خروارها گنجينه تمدن نشستهاى كه هر خشت آن، به نام كسى است و در سپهرى نفس مىكشى كه ستارههايش به نام دانشمندان پارسى است؛ خوارزمى، ابن هيثم، خواجه نصير. مبادا خرمن تجربه ايرانيان را باد ببرد! مبادا از ياد ببرى كه قوم و قبيلهات كيست و نام و نشانىات چيست! گردبادها براى خرابى مىوزند نه آباد كردن؛ كه آباد كردن از گردبادها بر نخواهد آمد.ما بزرگتر از آنيم كه...به تمدن رسيدههاى امروز، سر سفرههاى علوم و فنون ما بزرگ شدهاند. ما را نمىرسد كه كوچك بمانيم. ما بزرگتر از آنيم كه تصور مىشود و تا بيرون آمدن از زير چتر استعمار ديرينه رنجها بردهايم و زخمها خوردهايم. بر مغزهايمان نوشته بودند كه نمىدانيم و نمىتوانيم و باورمان شده بود. پاورقىنويس تاريخ علم نبودهايم كه ديگران يادمان بدهند متنخوانى را... دو قرن سكوت را پشت سرْ گذاشتهايم؛ دو قرن استعمار را پشت سر گذاشتهايم... قرنهاى ديگر را نيز پشت سر خواهيم گذاشت.دانشگاه دلماعظم جودىبر سردر دانشگاه دلم نوشتهاند: ايمان. بر سردر دانشگاه دلم نوشتهاند: عشق. دلم دانشگاهى است كه از سرتاسر جهان، براى كسب علم بدان آمدهاند. بايد كرسى تدريس همت برپا كنم! بايد واژههاى قرآن را از طاقچه خاطراتم به ميز كار زندگىام بكشم.دانشگاه دلم بايد علم و انديشهاش قرآنى باشد و من بايد هر چه مىآموزم، [از: فيزيك و شيمى و رياضى و علوم انسانى و... [همه با قرآن باشد. مگر نه آنكه جملگى علومْ توحيد است؛ اگر نيت توحيدى باشد؟!كفش و كلاه كردهام، از سرزمين پدرى كوچ خواهم كرد. مىروم هر جا كه كرسى علمى برپاست و كتابى بر روى ميهمانى باز است.منابع:ماهنامه اشارات، ش55ماهنامه اشارات، ش91ماهنامه اشارات، ش103تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4738]
صفحات پیشنهادی
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو سه قطره همیشه جاری سیدعلی پور طباطبایی قربانی میخواهد!از راه رسیده و نرسیده، گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا ...
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو سه قطره همیشه جاری سیدعلی پور طباطبایی قربانی میخواهد!از راه رسیده و نرسیده، گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا ...
رهپویان دانش
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو از راه رسیده و نرسیده، گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا قربانی میخواهد. گرگی است که بر گله خواهد زد و چوپان، به ...
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو از راه رسیده و نرسیده، گامهای آلودهاش را بر خاک ایران گذاشته و حالا قربانی میخواهد. گرگی است که بر گله خواهد زد و چوپان، به ...
امروز روز توست...
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو امروز روز توست.چراغ راه دستت را بلند کردهای؛ هزار سؤال در ذهنت به هم پیچیده است. گلویت بوی بهارهای در راه میدهد. شکوفه دادهای، ...
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو امروز روز توست.چراغ راه دستت را بلند کردهای؛ هزار سؤال در ذهنت به هم پیچیده است. گلویت بوی بهارهای در راه میدهد. شکوفه دادهای، ...
«دل شکسته» به نیمه رسید
دل نوشته هایی به مناسبت روز عرفه(2) شکوفههای پیروزی، شکرانههای استجابتحورا طوسیروز به نیمه رسیده است، ... روز قاصدکهایی که آرزوهای بزرگ دلهای شکسته را ...
دل نوشته هایی به مناسبت روز عرفه(2) شکوفههای پیروزی، شکرانههای استجابتحورا طوسیروز به نیمه رسیده است، ... روز قاصدکهایی که آرزوهای بزرگ دلهای شکسته را ...
عرفه روز نيايش با خالق هستي
عرفه روز نيايش با خالق هستي-دل در سرزمين عرفات وقوف مي كند تا سراچه خود را با زلال دعا تغسيل نموده و ... يك دانشجو رشته فلسفه، دعا را عاملي براي صيقل و آرامش روح دانست كه به واسطه آن رابطه بين انسان و خالق ... دل نوشته هایی به مناسبت روز عرفه(2) ...
عرفه روز نيايش با خالق هستي-دل در سرزمين عرفات وقوف مي كند تا سراچه خود را با زلال دعا تغسيل نموده و ... يك دانشجو رشته فلسفه، دعا را عاملي براي صيقل و آرامش روح دانست كه به واسطه آن رابطه بين انسان و خالق ... دل نوشته هایی به مناسبت روز عرفه(2) ...
به قلم دانشجو.../ اينجا ميتواند مجنون باشد
پس اكنون كه بر بلنداي جواني ايستاده ايم و به آن سوي موفقيت مي نگريم چاره اي نداريم چون تحقيق و تفكر، ا. ... صداي ما بايد از لابه لاي كاغذها و دل نوشته ها تا اعماق تاريخ به گوش برسد. ... برگزاري همايش پيادهروي به مناسبت گراميداشت روز دانشجو در دا.
پس اكنون كه بر بلنداي جواني ايستاده ايم و به آن سوي موفقيت مي نگريم چاره اي نداريم چون تحقيق و تفكر، ا. ... صداي ما بايد از لابه لاي كاغذها و دل نوشته ها تا اعماق تاريخ به گوش برسد. ... برگزاري همايش پيادهروي به مناسبت گراميداشت روز دانشجو در دا.
گوش هایت را به من بسپار
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو علم بر پنجره ذهنت میکوبد، چشمهایت را رو به روشنی گشودهای، هر روز روز توست؛ وقتی که ... گوشهای خود فروختهها، پر از پنبه شده ...
دل نوشته هایی به مناسبت روز دانشجو علم بر پنجره ذهنت میکوبد، چشمهایت را رو به روشنی گشودهای، هر روز روز توست؛ وقتی که ... گوشهای خود فروختهها، پر از پنبه شده ...
دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان (2)
دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان (2)-دانستنی هایی درباره ... و در پی تلاش، دقت، پیشرفت، شکوفایی، عدالتخواهی و نشاط؛ نه اینکه آیینه دل او زنگار بسته باشد. .... گفتهها و نوشتههای آن پیر فرزانه حاکی از توجّه ایشان، نسبت به این موضوع ... به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان به مناسبت روز سیزدهم ...
دانستنی هایی درباره روزدانشجو و رسالت دانشجویان (2)-دانستنی هایی درباره ... و در پی تلاش، دقت، پیشرفت، شکوفایی، عدالتخواهی و نشاط؛ نه اینکه آیینه دل او زنگار بسته باشد. .... گفتهها و نوشتههای آن پیر فرزانه حاکی از توجّه ایشان، نسبت به این موضوع ... به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان به مناسبت روز سیزدهم ...
يادمان 48 شهيد دانشجو دانشگاه علوم پزشكي رونمايي مي شود
به گزارش خبرنگار اجتماعي حيات، دانشگاه علوم پزشكي تهران به مناسبت روز دانشجو ... با موضوع شعر، مقاله و دل نوشته اي با موضوع شهدا برگزار شده بود تقدير مي شود.
به گزارش خبرنگار اجتماعي حيات، دانشگاه علوم پزشكي تهران به مناسبت روز دانشجو ... با موضوع شعر، مقاله و دل نوشته اي با موضوع شهدا برگزار شده بود تقدير مي شود.
كادو روز دانشجو براي شوشو : دل مشغولیهای روزمره
كادو روز دانشجو براي شوشو : دل مشغولیهای روزمره-سلام دوستان،شوهرم تازه دانشجو ( دكتري شيمي) شده، ميخوام براي روز دانشجو براش كادو بخرم ، به نظرتون چي بخرم.ممنون ميشم ... اگه فكر ديگه اي داري ممنون ميشم راهنماييم كني. ... سانتيا نوشته است: ... تقدیر و تشکر از مدیران و کاربران سایت : پیامهای تبریک، تشکر و تسلیت به مناسبت.
كادو روز دانشجو براي شوشو : دل مشغولیهای روزمره-سلام دوستان،شوهرم تازه دانشجو ( دكتري شيمي) شده، ميخوام براي روز دانشجو براش كادو بخرم ، به نظرتون چي بخرم.ممنون ميشم ... اگه فكر ديگه اي داري ممنون ميشم راهنماييم كني. ... سانتيا نوشته است: ... تقدیر و تشکر از مدیران و کاربران سایت : پیامهای تبریک، تشکر و تسلیت به مناسبت.
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها