تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سجده شكر برهرمسلمانى واجب است،با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826580124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مریم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مریم
مریم حنّه»، پرنده‏ای را می‏پاید و بر غم تنهایی خود، می‏بارد. از حضرتش تمنا می‏کند تا او را نیز لایق مقام والای مادری بداند. چنان آرزومند است که نذر می‏کند:«اگر خداوند زندگانی‏ام را به نور قدوم نوزادی منور گرداند، او را به نیت عبادت و سپاس، به معبد خواهم بخشید.»و دیری نمی‏پاید؛که تاریکی شبهای «عمران» و «حنّه»، به فروغی هماره فروزان، مزیّن می‏شود و احساس مادری را در خود، با حمد حق سبحانه، به مبارکی حس می‏کند و از عمران می‏شنود؛ «فرزندی خواهند داشت، چنان مبارک و میمون که مردگان را زنده می‏کند و ...».و اما عمران، قبل از میلاد نوزاد، با وجود شریک بودنش در این آرزو، رخت از جهان برمی‏بندد و به دیار باقی رهسپار می‏شود و شادی و سرور این مادرِ تنها، رنگی دیگر به خود می‏گیرد.روزها در پی هم می‏گذرند. روزهایی غرق در اضطراب و شتاب.دوران حمل به پایان می‏رسد. نوزاد متولد می‏شود و اما «برخلاف انتظار حنّه، دختر بود» و حال آنکه، در ذهن و نذر مادر، فرزند پسر تقرّبی دیگر داشت و «در پندار آن دیار، دختر، شایسته چنین نذری نبود.»با دلی لبریز از اندوه دست به التماس برمی‏دارد. با دلی غمگین، به خداوند که: «پروردگارا، من او را دختر زاییده‏ام.» با این وجود از وعده‏ای که عمران به او داده بود، ناامید نشد و با خود اندیشید: «فرزندان نیکویی را که بدانها وعده داده شده‏ام، از همان دختر خواهند بود.» و دختر و فرزندانش را به خدای متعال سپرد.نام دختر را «مریم» نهاد. تا عبادتکار و پرهیزکار شود. مریم را به معبد سپرد و مریم بحق در زیبایی جسم و روح، بی‏مثال بود؛ «آنچنان زیبا که خدای عزّوجل؛ با زیبایی مریم، حجت را بر خوبرویان تمام می‏کند و او را دلیلی بر زیبایی و پاکدامنی می‏خواند.»«زکریا»، عهده‏دار کفالت مریم شد. و وقتی قرب او را نزد پروردگار یکتا دید؛«آنگاه که برایش روزی بی‏حساب می‏آوردند»؛از درگاه حق ملتمسانه خواست تا فرزندی پاکیزه به او ببخشد و زکریا، بر محراب عبادت ندائی شنید که «خداوند تو را به «یحیی» بشارت می‏دهد» و او سه روز تمام روزه سکوت داشت.زکریا، صمیمانه و خالصانه، مریم را در پناه گرفت و در پرورش او کوشش بسیار کرد.مریم هر روز بزرگتر می‏شد. او دختری بود پاکیزه و مبرّا از هر گونه رجس و آلودگی و «بتول و عذرا».دارای تمام فضائل و کرامات عصر خویش بود و با وجود زیبایی و مرتبه خانوادگی که داشت، در اخلاق، برترین بود. شب و روز را در مکانی که برای عبادتش ساخته بودند، به راز و نیاز مشغول بود و به خاطر هیچ یک از نیازهای مادی و دنیایی، سر از محراب برنمی‏داشت. و «مریم، به حق برگزیده حق بود.»مریم، همیشه در خانه‏اش از غذاهای بهشتی تناول می‏کرد و این باعث شده بود که زکریا به قرب او پی ببرد و غذایی که مریم تناول می‏کرد، جدای از غذای مردم آن زمان و حال بود.*ندای روح‏نوازی او را می‏خواند و او که تا آن زمان جز به اعتکاف و عبادت، سخن نگفته و نیاندیشیده، به گمان خود با غریبه‏ای سخن می‏گوید و آنگاه که او را به موعظه می‏خواند، که از او دوری گزیند؛ «در می‏یابد او موجودی زمینی و بشر نیست.» خود را حامل امانت الهی می‏یابد. غرق در احتراقی باور نکردنی و ناشکیب، می‏اندیشد به حرفهای آنان که گنگ و کرند.این واقعیت شیرین را تلخ می‏پندارد و غم مهلکی بر قلبش سایه می‏افکند و اما خداوند «رحیم» و «ستار»، او را در پناه مجد و بزرگواری خویش قرار می‏دهد و به او مژده نوزادی را می‏دهد که قبل از تولد با مریم صحبت می‏کند و غم از دل مادر می‏زداید و حال آنکه با خود مریم نیز قبل از تولد ملائک سخن می‏گفتند:«و اذ قالت الملائکة یا مریم»«و او را بر تمام زنان عالم به واسطه پاک‏ترین بودن، برتری می‏دهند.»«ان‏اللّه‏ اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین»مریم، دریافت که مولودی قرار است به دنیا بیاید که پاکیزه‏ترین انسان عصر خود خواهد بود و با وجود تمام غصه‏هایش آنگاه که «نوزادش قبل از تولد، با او به شیوایی تمام سخن گفت»، تمام غصه‏هایش زدوده شدند و او آرامش و امنیت را احساس کرد.به گوشه‏ای می‏رود و در انتظار تولد نوزادش بی‏قرار و ناشکیب می‏ماند.در تنهایی، غمِ پاسخگویی و اندیشه مردم، آزارش می‏دهد و اینکه، تنها چه خواهد کرد؟ و ندا می‏شنود که:«غم مخور که پروردگارت برای تو، در زیر پایت نهر آبی قرار داده و تنه درخت خرما را حرکت بده تا خرمای تازه برای تو بریزد. پس بخور و بنوش و روشنی دیده گیر و اگر از آدمیان کس را دیدی بگو: من برای خدا روزه‏ام و نذر کرده‏ام با هیچ بشری سخن نگویم.»و سبحان‏اللّه‏؛صدای نوزادی بود که هنوز به دنیا نیامده و مادرش را دلداری می‏دهد و آنگاه که زمان حمل مریم فرا رسید؛ چنان خود را غمگین یافت که با خود می‏گوید:«ای کاش من پیش از این مرده بودم و از صفحه عالم نامم محو شده بود!»و اما تولد این نور مبارک، جانی دیگر به او بخشید و او تمام رهنمودها را اطاعت کرد.*نوزادش به دنیا می‏آید. از مادری که جزء چهار زن مقرب درگاه ایزد یکتایند و در مرتبه او تنها سه زن بوده‏اند.مریم، دختر عمران، نوزادش را به آغوش می‏گیرد و به سمت قبیله خود می‏رود. به گفته حضرت حق،«آنگاه که با شگفتی او را می‏گویند؛ عجب کاری منکر و شگفت‏آوری کردی؟!» و ازخانواده ومادر و پدرش می‏گویند؛ آرام و بی‏صدا اشاره‏ای به نوزاد زیبای خود می‏کند و آنان با کمال ناباوری پاسخهایشان را در بیانات رسای نوزاد می‏یابند که: انّی عَبدُاللّه‏ِ آتانِیَ الکتابَ وَ جَعَلَنی نَبیّامن بنده خدایم، به من کتاب داد و پیامبر قرار دادم»و اللّه‏اکبر؛که دیگر جای حرف، برای کسی نمی‏ماند.*خدا عیسی(ع) را از آغاز خلقتش مورد رحمت و کرامت و توجه خویش قرار داد. او را که از چنین مادری چشم به جهان گشوده بود، به علم «حکمت و تورات و انجیل» مزین فرمود و در پرتو عنایاتش هر روز بیش از پیش به کمال جسمی و معنوی‏اش افزوده می‏شد و نشانه‏های والامقامی و مناعت طبع، در وی بیش از پیش هویدا می‏شود.عیسی(ع)، روح خدا در بدن دارد.به سوی بنی‏اسرائیل می‏رود و در آنجا معجزاتی می‏نمایاند که دال بر «رسالت عظیم» اوست. مرغکی از گِل می‏سازد و با روح قدسی‏اش در آن می‏دمد و پرنده جان می‏گیرد.پیامبری که از همان آغاز تولدش، به طرز شگفت‏انگیزی سخن می‏راند، مرده‏ها را زنده می‏کند و به اذن حق‏تعالی، کور مادرزاد را شفا می‏دهد؛ «در گهواره با مادر چنان می‏گوید که هیچ موجود زمینی قادر به درکش نیست.»نشانه‏های «وحدانیت خدای متعال»، در قالب «حقانیّت گفتار و معجزات عیسی» قابل لمس می‏شود و او دلهای بی‏بصر را به نور ایمان آشنا می‏کند. علمش افزون بر مردم است و او از خدای سبحان برتریهایی به ودیعه دارد که یاور اویند.همان گونه که خداوند برای مادرش مریم «مائده» می‏فرستاد، برای او نیز می‏فرستد و او، جزء مقربین خاص حریم الهی بوده و هست.*... و آمده‏ام.نشانه نبوت آوردم که از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. و حواریون، سر بر آستانِ کبریایی او نهادند و مطیع اوامر او شدند:نحن انصارللّه‏ امنا باللّه‏ و اشهد بانا مسلمون«ما یاران خداییم. به خدا ایمان آوردیم و شهادت ده که ما تسلیم هستیم»و عیسی، فرزند مریم رو به حواریون و اصحاب خود، می‏فرماید:«نزدیک است کارفرما کار خود بخواهد و زود است که شما از این دنیا به تاریکی قبر بروید. چگونه از اهل علم و دانش است آن که به سوی آخرت می‏رود ولی به دنیا روی آورده و این زیانش بیش از سودش است».با شور و پشتکار عجیبی به کار ترویج دین خود عشق می‏ورزد و به هر دیار که می‏رسد، معجزاتی روشن از خود بروز می‏دهد.این تلاش عجیب، دشمنان را بر آن می‏دارد که برای نجات خود، تصمیمی قاطع بگیرند. و حال آنکه حضرت عیسی(ع)، با وجود تمام مبارزات و تلاشهای پی در پی و جانفرسای خویش در هدایت خلق خدا، «همچنان که با معجزه می‏آید، با معجزه نیز می‏رود.» و آن گاه خدا گفت:و انی متوفّیک و رافِعُکَ اَلیّ و مطهّرکَ فی الّذین کفروا و جاعلُ الّذین اتّبعوکَ فوقَ الّذین کفروُا الی یومِ القیامة ثمّ اِلیَّ مرجعُکُم فأحْکُمُ بینَکُم فیما کنتم فیه تختلفون«ای عیسی و من تو را می‏میرانم و به سوی خود می‏آورم و از کافران دور می‏سازم و تا روز قیامت آنان را که از تو پیروی کردند فراز کافران قرار خواهم داد. پس بازگشت همه شما به سوی من است و من در آنچه اختلاف می‏کردید، میانتان حکم می‏کنم.»و عیسی، فرزند مریم،مریم که در پاکی و مبارزه با جهل و رجس، برترین است. او که در عبادت و بندگی یکتاست، به مبارزه با نفس و محیط می‏پردازد؛ این عیسی از دست دشمنان به آسمان می‏رود و«آنان که در تو، تردید دارند به عذابی سخت دچارند.» تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#اجتماعی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن