واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت
ضرورت تدوین دکترین جهاد فرهنگی
لازمه فعالیتهای جهادی، دشمنشناسی و اقدام مجدانه در مقابل تحرکات فرهنگی دشمن است و این دو نیازمند داشتن چارچوبها، اصول و دکترینی است که به ما مرز دشمن را نشان دهند.
خبرگزاری فارس ـ راهبرد فرهنگ: از جمله موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید دارند، موضوع مدیریت جهادی است. ایشان در دیدار با شهردار و اعضای شورای شهر تهران به این نکته اشاره نمودند که اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثت آمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد. از سوی دیگر، طبیعی است که یکی از ابعاد مدیریت جهادی، جهاد در حوزه فرهنگ است. ایشان چه در دوران رهبریشان و چه پیش از آن، به این موضوع اشاره داشتند که کشور ما درگیر یک مبارزه فرهنگی است. مبارزهای که در آن، تفنگ کارساز نیست، مبارزهای که آن، هدف اصلی عوض کردن ذهن مردم و منصرف نمودن افراد از راه اسلام و از مبارزه است. از همین رو طی سالیان گذشته اقدامات متعددی در عرصه فرهنگ انجام شده است، لکن به وضوح میتوان مشاهده کرد که این اقدامات (اگر نگوییم کارساز نبوده)، از اثربخشی چندانی برخوردار نبوده است. حال در این شرایط و در این کارزار فرهنگی و نبرد رو در روی دشمن در عرصه فرهنگ، چگونه باید عمل نمود؟ و با چه رویکردی با شبیخون فرهنگی و جنگ فرهنگی دشمن مقابله نمود؟ در این خصوص رهبر معظم انقلاب معتقدند که در مقابل این جنگ فرهنگی باید مبارزه و مقابله فرهنگی انجام داد. ایشان در این زمینه میفرمایند: اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتى که اعتقادى به مبارزه ندارد، امیدى به پیروزى ندارد، زهدى نسبت به جلوههاى شهوانى و مادّى ندارد، تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزهى فرهنگى، مبارزهاى واجبتر از واجب مىشود. اما، آیا مبارزه به معنای معمول آن، میتواند در مقابل حجم سنگین تهاجم فرهنگی جوابگو باشد؟ به عبارت بهتر چه مدلی از مبارزه لازم است تا بتوان دفاع فرهنگی را به معنای واقعی آن انجام داد؟ در این زمینه به نظر میرسد که روند معمول و جاری دستگاهها و نهادهای فرهنگی، آنچنان که شایسته است نتوانسته در مقابل تهدیدات فرهنگی کارامدی لازم را از خود نشان دهد. به همین دلیل، در صحنه نبرد فرهنگی باید رویکردی متفاوت نسبت به روند جاری برگزید. رویکردی که نگاهش تلاش مضاعف و کوشش چند برابر نسبت به اقدامات معمول است و اصطلاحاً باید در این عرصه جهاد کرد. این موضوع در تاکیدات مقام معظم رهبری به کرات به چشم میخورد. معظم له در این زمینه میفرمایند: یکى از نکات برجسته در فرهنگ اسلامى، که مصداقهاى بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده مىشود، «فرهنگ رزمندگى و جهاد» است. جهاد هم فقط به معناى حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، مىتواند جهاد تلقّى شود. البته بعضى ممکن است کارى انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یکوقت در میدان جنگِ مسلّحانه است که «جهاد رزمى» نام دارد؛ یکوقت در میدان سیاست است که «جهاد سیاسى» نامیده مىشود؛ یکوقت هم در میدان مسائل فرهنگى است که به «جهاد فرهنگى» تعبیر مىشود. پس، شرط اوّلِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه، در مقابل دشمن صورت گیرد. در حقیقت هر اقدام و تلاشی را نمیتوان مصداق جهاد فرهنگی دانست. لازمه فعالیتهای جهادی، دشمنشناسی و اقدام مجدانه در مقابل تحرکات فرهنگی دشمن است و این دو نیازمند داشتن چارچوبها، اصول و دکترینی است که به ما مرز دشمن را نشان دهند. به عبارت دقیقتر در صورت وجود دکترین جهاد فرهنگی، علاوه بر آنکه خط و مرزها مشخص خواهد شد، اصول، چارچوب و خطمشی فعالیتها و اقدامات تعیین میگردد. بر این مبنا، اگر بپذیریم که مجاهدت فرهنگی، راهکار مبارزه با جنگ فرهنگی دشمن است؛ آنگاه باید بپذیریم که جهاد فرهنگی موثر و اثربخش، نیازمند داشتن مبنا، اصول و قواعدی است که در آن چارچوب، باید اقدامات و فعالیتها تعریف شود. به عبارت صریحتر، لازمه جهاد فرهنگی موثر آنست که بر مبنای مجموعهای از سیستمهای فکری که مبتنی بر پایه اصول معینی باشد حرکت نماید و این همان دکترین جهاد فرهنگی است. بدون وجود دکترین شفاف و مشخص، جهاد فرهنگی به عنوان راهبرد اصلی انقلاب اسلامی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن، کم اثر و یا ممکن است بی اثر گردد. اگرچه هزینه و تلاشهای متعددی در عرصه فرهنگی صورت گرفته است و بعضا اقدامات جهادگونهای در عرصه فرهنگ مشاهده میگردد؛ لکن به نظر میرسد که بخش عمدهای از این مشکل به نبود چارچوب، اصول و دکترین جهاد فرهنگی باز میگردد. بطوریکه در صورت وجود چنین دکترینی، فعالیتها و اقدامات همراستا شده و در یک خواستگاه واحد ریشه خواهند دوانید و همافزایی مناسبی در حوزه فرهنگی به وجود خواهند آورد. در حقیقت لازمه رویکرد جهادی، شناخت تهدیدات دشمن و اقدام فعالانه بر اساس اصول و دکترین تدوین شده و معین است. این دکترین فرهنگی است که چارچوب فعالیتها را بر مبنای باورها و اعتقادات تعیین نموده و بر روش انجام اقدامات تاثیر بالایی میگذارد. به همین دلیل، بدیهی است که نبود چنین دکترینی نه تنها بر فعالیت های عمیق و ریشهدار فرهنگی تاثیر سوء میگذارد بلکه موجبات ضعیف شدن رویکرد غنی دینی – فرهنگی نظام اسلامی خواهد شد و روند شتابان الگو شدن جمهوری اسلامی در میان سایر ممالک اسلامی را به تاخیر انداخته و در نهایت هدف بلند «تحقق تمدن درخشان اسلامی» را با مشکل مواجه مینماید. از این رو انقلاب اسلامی، به عنوان یک انقلاب تاثیرگذار و موثر در عرصه فرهنگی، باید حرکتی مستمر به سمت ایجاد تمدن درخشان اسلامی داشته باشد. چنین هدف و چشم اندازی، نیازمند اصول، چارچوب و دکترینی روشن و مدون میباشد. به بیان بهتر، اگر انقلاب اسلامی بخواهند تاثیرگذاری (که عمدتا تاثیرات ائدئولوژیک و فرهنگی است) بر جهان (به ویژه جهان اسلام) داشته باشد و بصورت فرهنگ و تفکری الهام بخش برای سایر ملتها الگو باشد، چاره ندارد جز اینکه بر مبنای چارچوب و دکترین مدون و مشخصی اقدامات خود را شکل دهد. انتهای پیام/و
92/11/09 - 10:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]